سایر خبرها
ناگفته هایی از زندگی امام خمینی از زبان همسایه ایشان/ تفریح در کنار خانواده از برنامه های همیشگی امام بود
از لحاف درنمی آید و گره می خورد. بعد خانم به شوخی گفتند: من گفتم: همسایه ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم، ولی فایده نداشت، همسایه هم به درد نخورد، خودم بشینم بدوزم. به هر حال دوران شیرین و پرخاطره ای بود. ظاهراً ازدواج شما با حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی اصغر مروارید هم با دلالت خانواده امام خمینی (ره) بوده است، ماجرا از چه قرار بود؟ 17 ساله بودم. روزی خانم حاج آقامصطفی گفت ...
ارزیابی امام از اعتقادات مذهبی مهدی بازرگان چه بود ؟ / روایت دعایی از علت جدایی خود از سازمان مجاهدین خلق
در این خاطره آمده است: سازمان به تراب حق شناس ماموریت داد تا به خدمت امام برسد و موجودیت سازمان را با ایشان در میان بگذارد. طبیعتا من هم که سمپات سازمان بودم در این امر شرکت کردم. رفتم خدمت حضرت امام و عرض کردم که اینها اصرار دارند که خدمت شما بیایند و ماهیت و انگیزه های تشکل و برنامه های خودشان را با شما در میان بگذارند تا شما به عنوان یک مرجع تقلید و محوری مهم در مبارزات با ماهیت ...
ناگفته های برادر کمتر شناخته شده رهبری | تا ایشان سوال نکنند، من جواب نمی دهم / آقا مظلوم نیستند، در اوج ...
ل فرانسوی بود. در میرداماد می رفت داخل زیرزمین و خیلی جای باکلاسی بود. من گفتم می شود یک تغییراتی دهیم؟ گفتند بله. گفتم اولا من دوتایی و سه تایی نمی خواهم، من هشت تا تکی می خواهم، اینجا هم هشت تا تکی شما می بینید. هشت تا تکی می خواهم، شش تا هم صندلی اش را می خواهم، چهار تا هم میزش را می خواهم، میز کوچولو. این طوری باشد و آماده کنید و بدهید. بعد یک پاترولی بود که من نمی دانستم، چون من گفته بودم که ت ...
زندگی به سبک امام خمینی (ره)
.... یکی از نوه های امام می گوید: یک بار خانم مسافرت رفته بود و آقا خیلی دلتنگی می کرد. وقتی آقا اخم می کرد ما به شوخی می گفتیم. اگر خانم باشد آقا می خندند. وقتی نباشد آقا ناراحت است و اخم می کند. هرچه سر به سر آقا گذاشتیم اخم ایشان باز نشد. بلاخره من گفتم: خوش به حال خانم که شما این قدر دوست شان دارید. آقا گفتند: خوش به حال من که چنین همسری دارم! همه می دانستند تا وقتی خانم ...
خاطرات پاسدار بیت امام از امام امت/ گفتم آقا دعا کنید شهید شوم
اتفاق دیگر پاسداران قرار شد نوبت به نوبت خدمت ایشان برسیم و عرض ادب کنیم امام با همان لباس ساده و کلاهی که بیشتر اوقات به سر داشتند روی یک صندلی چوبی نشسته بودند و با لبخند ما را نگاه می کردند نوبت که به من رسید به آرامی سلام کردم و به نشان عرض ادب دستشان را بوسیدم از این دیدار با امام بی نهایت خوشحال بودم. مراسم عقدی که در بیت امام برگزار می شد بخشی از فعالیت های بیت امام ...
محافظی که امام(ره) تهدید به اخراجش کرد
بخش هایی از آن را توانستیم برای پخش از تلویزیون در مدت زمان کوتاهی که فرصت داشتیم در مستند بگنجانیم و بخش هایی هم ناگفته باقی ماند. ثقفی درباره ارتباط حضرت امام (ره) با محافظان خود هم توضیح داد: حضرت امام (ره) مدام به محافظان تأکید داشتند خیلی با مردمی که برای دیدار با ایشان به جماران می آمدند، رفتار بدی نداشته باشند و خیلی ویژه حواس شان به رفتار محافظان با مردم بود. یکی از محافظان تعریف ...
وقتی امام (ره) برای شستن ظرف ها از محافظش پیشی می گرفت
خاطرات امام را از اولین باری که نام او را شنیده و اولین بار که امام خمینی را ملاقات کرده است آغاز می کند؛ اولین شناخت من از حضرت امام (ره) به سال 1342 بر می گرد. آن زمان من 9 ساله بودم و در جریان قیام 15 خرداد در منطقه سبزه میدان و بازار کفاش ها با اسم امام (ره)، حمایت مردم از امام، تفکر ضد شاهی و نگاه سیاسی ایشان آشنا شدم و اصلاً یک طوری می توان گفت که من از آن زمان به بعد با امام خمینی (ره) بزرگ ...
دیپورت به افغانستان؛ شهادت در سوریه
اتفاقی برایش بیفتد، یا تیر می خورد زخمی می شود، خب سخت است برایش تا آخر بماند خانه شما. همین الان بگویم من دلم خیلی قرص بود. نمی توانستم و اصلا زبانم یاری نمی کرد بهش بگویم نرو، اما به خاطر اینکه همه دور و برم فامیل ها گفتند که از تو حرف شنوی دارد، یک بار بهش گفتم هادی جان! می شود دیگر نروی سوریه؟ چند بار رفته بود و اعزام دوم بود. فکر کنم بعد از اعزام اولش بهش گفتم. اول که اصلا باورم ...
برای اولین بار منتشر شد | روایت رهبری از جلسه محرمانه امام(ره) با سران قوا در مهر ماه 67 / امام گفتند : ...
حضرت امام خمینی رحمه الله در مهرماه 67، یعنی قریب به شش ماه مانده به رویدادهای فروردین 68 که به عزل آیت الله منتظری از رهبری آینده نظام و انقلاب انجامید، در جلسه ای با سران قوا (آقایان خامنه ای، هاشمی، موسوی، موسوی اردبیلی) و حاج سید احمد خمینی، ضمن تأکید مجدد بر کنار گذاشتن آقای منتظری، رهبری آیت الله خامنه ای را پیشنهاد داده بودند. این فایل صوتی، حاوی سخنانی است که حضرت آیت الله خامنه ای در یک محفل خصوصی، از دیدار محرمانه با حضرت امام خمینی رحمه الله در سال آخر عمر امام بیان می کنند؛ جایی که امام برای اولین بار در حضور سران قوا به ایشان می گویند شما رهبر بشوید . پایگاه اطلاع رسانی رهبری برای نخستین بار روایت رهبر انقلاب از این جلسه را در نماهنگ شم ...
روایت دعایی از فراز و فرود های روزنامه اطلاعات در سه دهه اخیر: مانع از دفع خیلی از جریانات شدیم / در ...
مستضعفان است و باید در خدمت مستضعفان قرار بگیرد. پس از آن در مقطعی که آقای مهندس موسوی، سرپرستی بنیاد مستضعفان را برعهده داشتند، آقای دکتر خاتمی که وزیر ارشاد و در عین حال سرپرست کیهان بودند، پیشنهادی دادند که آقای مهندس موسوی آن پیشنهاد را به محضر حضرت امام برد و امام هم پذیرفتند که دو مؤسسه کیهان و اطلاعات به دلیل ماهیت فرهنگی شان از بنیاد جدا شوند و تابع رهبری باشند، به عبارتی زیرنظر مستقیم ...
امام(ره) شخصیتی جریان ساز بود
کار می کردم و می خواستم به ناصرخسرو بروم. ایشان گفتند با هم برویم. پیاده راه افتادیم و در راه که می رفتیم، من ساده وار گفتم سید جان می کشند شما را که اینجور در خیابان راه می روید، اما ایشان صادقانه به من جواب داد که ای مهدی آقا بگذار یک شهادت مجانی نصیب ما بشود. این را خالصانه گفت که من هنوز یاد آن می افتم تعجب می کنم چون آن زمان افراد مسلح زیاد بود و گفتم شما تا تکان بخوری می زنند. ایشان به حزب ...
خاطرات مبارز 8 ساله و بازخوانی سرود سلام فرمانده/برای بچه هایمان قهرمان سازی کنیم
گروه زندگی خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: سال هاست از 15 خرداد می گوییم و از زبونی رژیم طاغوت که در این روز با تانک های جنگی در خیابان های شهرهای مختلف رو به روی مردم ایستاد. اما چرا قیام 15 خرداد که نه تشکیلات خاصی داشت، نه برنامه ریزی شده بود در کمترین زمان تبدیل شد به یک بحران عمیق و ادامه دار برای رژیم طاغوت و سنگ بنای پیروزی انقلاب اسلامی را از همان زمان بنا نهاد؟ وقتی سراغ قدیمی ...
یادآور توصیه های حجت الاسلام دعایی به ایسنایی ها
کند و ایشان الان مشغول است و شب ها برنامه دارند. دعایی گفت: امام(ره) مرا خواستند و گفتند جریان چیست؟ من آن ایام برنامه هایی را که اجرا می کردم در دفترچه ای پاک نویس می کردم و تقریبا یک ماه و نیم برنامه ها را پاک نویس کرده بودم. خدمت امام بردم و گفتم این حرف ها را می زنیم. ایشان فرمودند که من این برنامه ها را دیدم ، در مجموع خوب بود اما دو اشکال داشت ؛ یکی اینکه شما گاهی دروغ گفتید، دروغ ...
چند روایت خواندنی از ساده زیستی پیر جماران
انقلاب اولین نوه امام که ازدواج کرد دختر خود من بود. این قدر آقا سفارش کرده بودند که ساده باشد، تجملاتی نباشد، که دو سه روز قبل از اینکه عقد باشد مادرم به من گفت: آخر شما نمی خواهید خریدی کنید، آیینه و شمعدانی بخرید؟ گفتم آخر، خانم حرفی نزدند من هم دیگر حرفی نزدم. بعد خانم برادرم که وارد شد، چون خواهر داماد بود، مادرم به او گفتند شما چه وقت می خواهید برای عروس چیزی بخرید؟ ایشان گفتند که امام گفته اند ...
بخشش چند کارمند رادیو به فرمان امام خمینی (ره)
انفصال خدمت و برای بعضی ها حبس را شامل می شد. من آن موقع رئیس صداوسیما و عضو هیات دولت بودم. آن روز هم اتفاقا جلسه هیات دولت بود. ساعت پنج یا شش عصر بود که آقای میرعماد به من زنگ زدند و ضمن اعلام حکم های متهمان گفتند که می خواهیم امشب حکم ها را درباره آنان اجرا کنیم. من به رئیس زندان غرب زنگ زدم و گفتم: صبر کنید تا من پیگیری و موضوع را تعیین تکلیف کنم! بعد به جماران خدمت امام رفتم و گفتم ...
نظر پسر بزرگ امام خمینی (ره) درباره بنی صدر چه بود؟
بتواند دنیا را اداره کند، نه به حرف بگوئیم دنیا را می خواهیم اداره کنیم. رفتار و کردار ما باید در حکومت باید چنان باشد که بتوانیم انقلاب را به معنای واقعی صادر کنیم. امام (ره) این را می خواست، هاشمی این مطلب امام (ره) را می فهمید. در کلیپ هایی که اخیراً از هاشمی گذاشتند، کاملاً واضح است که چه می گوید. * یعنی شما برخی از انتقادات را که اشرافیت بین مسئولین از زمان بعد از جنگ و دوران سازندگی ...
فیلم| رهبر انقلاب: امام قبول نکردند پس از کودتای نوژه از جماران خارج شوند
رهبر انقلاب درباره این خاطره فرمود: روزی به امام گفتم شما درمورد فلان قضیه می ترسید که فلان مشکل پیش بیاید، ایشان فوری گفتند من از چیزی نمی ترسم.
امام ، نگاه جناحی به رسانه ملی نداشتند
استودیو با رقص نور اجرا و پخش شد، امام این را دیده بودند و خیلی خوش شان آمده بودو نظر مثبت شان درباره این برنامه را به من گفتند. چرا آن زمان ، صداو سیما سخنان و دیدارهای امام را پخش زنده نمی کرد ؟ معمولا در روزهای اعیاد امام دیدار داشتند . جماران خیلی کوچک بود و مردم خیلی مشتاق بودند که صحبت های امام را بشنوند ، بنابراین ، خدمت ایشان رفتم و گفتم اجازه بدهید ما سخنرانی های مهم شما را زنده ...
آقا روح الله از ولادت تا رحلت (بخش پایانی)؛ آخرین روزها و دقایق عمر امام روح الله چگونه گذشت؟
جراحی امام، یک شب ناراحتی قلبی برایشان رخ داده بود. پزشکان خدمت امام رسیدند. فورا آقا را بستری کردند و مشغول معالجه شدند. همان طور که آقا استراحت کرده اند، وقتی فشار خونشان را گرفتند، فرمودند: هر چیزی پایانی دارد و این هم پایانش است. یکی از همراهان امام می گوید: من گفتم آقا ! این حرفها را نزنید شما ان شاءالله عمر زیادی خواهید کرد. ما همه نگران شده بودیم ؛ ولی باز هم امام فرمودند: دیگر ...
روایت احمد مدرس زاده از وقوع انقلاب، رفراندوم، امام خمینی، دولت موقت و انتخاب استانداران، چماقدارن، ...
بودی؟ یک روز در دبی من جایی نشسته بودم و آقایی هم نشسته بود و داشت تعریف می کرد که حضرت امام خمینی وقتی از اتاق می رفت بیرون، کفشش جفت می شد. من گفتم آقا شما خودت هم این را دیده ای؟ گفت نه! برادر زن من پاسدار مخصوص حضرت امام بود و او برای ما تعریف کرد. گفتم پاسدار مخصوص امام، سه خیابان بعد از جماران در برف ها پاسداری می داد و حضرت امام را ندیده است. در تلویزیون امام را دیده؛ من در قم و نجف و ...
در اشتیاق نماز
فرمودند در مورد نمازتان اهمال و سستی نکنید. به ما می گفتند همین که شما می گویید اول این کار را بکنم بعد نماز بخوانم این خلاف است، نگویید این حرف را؛ به نمازتان اهمیت دهید، اول نماز. اول اقامه نماز اول وقت خضوع و خشوع ایشان به هنگامی که با خدای خود راز و نیاز می کردند، توصیف ناپذیر است. حضرت امام، هیچ کاری را بر اقامه نماز اول وقت ارجح نمی دانستند. این منش بسیار والای ایشان از ...
اظهارات بادامچیان علیه موسوی، خاتمی و روحانی
آفتاب نیوز : روزنامه جوان با اسدالله بادامچیان در باره امام خمینی (ره) گفتگو کرده است. بخش هایی از اظهارات او را می خوانید: * یک روز که به دعوت سیداحمدآقا برای ناهار به جماران رفته بودیم، ایشان بعد از صرف ناهار گفتند: امام با خبر شدند که شما اینجا هستید و ابراز علاقه کردند که با شما دیدار داشته باشند!. وارد حیاط که شدیم، دیدیم حضرت امام در ایوان نشسته اند. ما را ...
امامی کاشانی: امام خمینی (ره) هم فیلسوف و هم عارف بود
...، هیچ کجا امن تر از اینجا نیست، برو راحت بخواب، یک همچنین حالاتی ایشان داشتند. مجری: یکی از موضوعات مهم و در زندگی شما آغاز آشنایی با بُعد دیگری از سیره حضرت امام و آن بُعد مبارزه با حکومت ستمشاهی و آغاز مبارزه و زندان و تبعید این ها بود، چه شد که وارد این مسیر شدید؟ آیت الله امامی کاشانی: امام همه حرکاتش برای ما حجت بود. من هم شاگردش بودم، بنده، آقای مهدوی کنی، آقای مهدی ...
خط امام (ره) نسخه عزت مسلمانان است
...، برو راحت بخواب، یک همچنین حالاتی ایشان داشتند. مجری: یکی از موضوعات مهم و در زندگی شما آغاز آشنایی با بُعد دیگری از سیره حضرت امام و آن بُعد مبارزه با حکومت ستمشاهی و آغاز مبارزه و زندان و تبعید این ها بود، چه شد که وارد این مسیر شدید؟ آیت الله امامی کاشانی: خب امام همه حرکاتش برای ما حجت بود دیگر، من هم شاگردش بودم، بنده، آقای مهدوی کنی، آقای مهدی باقری و این ها همه ...
گفت و گوی کمتر دیده شده سال 58 با همسر امام(ره) / خدیجه ثقفی : در نوشتن اعلامیه ها به ایشان نظر و تذکر ...
که به عنوان مترجم با ایشان آمده بود، مثل همه کسان دیگری که به دیدارمان می آمدند و صحبت می کردند و ضمن صحبت های عادی که با شوخی هم توام بود دو سه سوالی کردند که جوابشان را گفتم. ولی بعدا متوجه شدم که این گفت و شنود معمولی بعنوان مصاحبه در یکی از نشریات منتشر شده که بسیار ناراحت شدم. می پرسم: روزهای تبعید بر شما چگونه گذشت و در این روزها چه نقشی جز همسر بودن برای امام داشتید و باز می گویم ...
خاطره رهبر معظم انقلاب از شنیدن خبری درخصوص شکل گیری کودتا
رهبر معظم انقلاب بیان کردند: در مقابله با کودتای آمریکایی پایگاه هوایی همدان یک جور و بعد از آن که یک جوان افسر خلبان نیروی هوایی با وجدان و متدین، نیمه شب سحر آمد و بنده را مطلع کرد از این که قرار است کودتا شود و ما هم دستگاه های مختلف را در جریان گذاشتیم. من و مرحوم آقای هاشمی به خدمت امام رفتیم و نگران امام بودیم و پیشنهاد کردیم ایشان از خانه جماران خارج شوند، اما امام قبول نکردند و گفتند من از اینجا نمی روم ولی شما برید فلان جا را حفظ کنید. ...