ماجرای تلخ دختر نوجوانی که از مرگ نجات یافت!
سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای دردناک سیاه بخت شدن عروس مشهدی
طرف دیگر چون پدر و مادر خودم نیز معتاد بودند نمی توانستم به او اعتراض کنم و به ناچار باید کنار بساط مصرف مواد مخدر و دود و منقل آن ها زندگی کنم بیشتر اوقات به منزل مادرم می رفتم تا از وسوسه های استعمال مواد مخدر فرار کنم اما آن جا نیز با همین ماجرا درگیر بودم. بالاخره مدت زیادی دوام نیاوردم و آرام آرام معتاد شدم ولی طولی نکشید که دیگر فرصتی برای خانه داری یا رسیدگی به امور تربیتی ...
5 روز پش از عقد فهمیدم با جوان شیطان صفتی ازدواج کرده ام
از همه دختران فامیل بالاتر بودم و به این موضوع افتخار می کردم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که در 15سالگی یک روز وقتی از مدرسه به خانه آمدم، زن ناشناسی را دیدم که کنار مادرم نشسته بود و سرگرم گفت وگو بودند. من هم سلامی به آن زن کردم و داخل اتاقم رفتم. ساعتی بعد وقتی آن زن از منزل ما بیرون رفت، مادرم دسته گلی را نشانم داد و گفت: آن زن برای خواستگاری آمده بود. تازه ...
داستان تلخ دختر جوان | دختر جوانی که مرد های شیطانی دست بردارش نیستند
، به همین دلیل تصمیم گرفتم دیگر با چشم باز به اطرافم نگاه کنم تا فریب شیادان شیطان صفت در فضاهای مجازی را نخورم. خلاصه با اصرار عمویم با مردی ازدواج کردم که 20 سال از خودم بزرگ تر بود و نمی خواست همسر و فرزندانش از این ماجرا مطلع شوند اما یک سال بعد و در حالی که دخترم را باردار بودم، همسر اول شوهرم متوجه این ازدواج شد و تقی هم به ناچار مرا طلاق داد. این گونه بود که من با یک دختر خردسال ...
اتفاق عجیب در شب عروسی؛ تازه داماد فهمید همسرش مرد است
دختر 19 ساله با بیان این که من جرمی مرتکب نشده ام و تنها حقیقت زندگی ام را بازگو کرده ام، درباره این واقعیت تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در یک خانواده متعصب و سخت گیر به دنیا آمدم اما سرنوشت من با خواهر دوقلویم تفاوت زیادی داشت. اگرچه من و سهیلا دوقلو بودیم ولی او مشکلات مرا نداشت و در همان دوران دبیرستان ازدواج کرد و به خانه بخت رفت. در این میان من شرایط ...
من هیچ مشارکتی در رابطه با تعرض به دختر جوان نداشتم/ او با پای خودش و با رضایت به باغ آمد
سعید جوانی افغانستانی است که به عنوان نگهبان باغی در اطراف تهران مشغول کار بود. او متهم شده با فردی همکاری کرده تا به دختری تعرض کند. حالا با شکایت دختر جوان سعید هم بازداشت شده است. او درباره پرونده و زندگی اش می گوید. *چند سال است ایران زندگی می کنی؟ من وقتی سه ساله بودم به ایران آمدم. با پدر و مادرم آمدم و اینجا بزرگ شدم. اول پدرم سرایدار باغ بود بعد که فوت کرد صاحب باغ ...
ازدواج دوباره هم چازه ساز نبود؛ عروس 17ساله باردار از داماد خوشش نمی آید!
خدمت مقدس سربازی را که تمام کردم، زمزمه هایی درباره ازدواجم در خانه پیچید. هر کدام از اعضای خانواده ام دختری را پیشنهاد می کردند تا این که پدرم از من خواست با دخترعمویم ازدواج کنم. تا آن روز، هیچ گاه به دخترعمویم فکر نکرده بودم. به گزارش وقت صبح ، باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: اگر چه او دیگر 16 سال سن داشت ولی هنوز در نظر من یک کودک خردسال جلوه می کرد. آن شب خیلی به مهسا فکر کردم. پدر می ...
دردسر انتشار عکس زن جوان در تلگرام
.... در همین روزها دو نفر دیگر از دوستان دوران دبیرستانم را نیز پیدا کردم که در همین کانال عضو بودند و ما همه مطالب یکدیگر را تایید (لایک) می کردیم. سرگروه کانال نیز متوجه شده بود که ما سه نفر دوست صمیمی هستیم. خلاصه عضویت در این کانال تلگرامی مرا درگیر خودش کرده بود و دیگر کاملا از همسرم فاصله گرفته بودم و به او توجهی نداشتم تا این که مدتی بعد مهرزاد چالشی در گروه به راه انداخت که ...
کیاناز شاطریان و امیرماهان معصومی از تجربه خود می گویند
دارم و مادرم خانه دار است، پدرم نیز کارمند دانشگاه صنعتی است، خودم هم به احتمال زیاد برای ادامه تحصیل به تهران خواهم رفت چون معتقدم وقتی دانشگاه بهتری وجود دارد چرا در آن تحصیل نکنم. او که تصمیم دارد در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کند، اظهار داشت: به نظر من اطلاعات ما درباره رشته های مختلف تحصیلی بسیار پایین است و نه تنها در مدارس در این خصوص اطلاعات چندانی ارائه نمی شود بلکه با مطالعه ...
بی آبرو شدن داماد هوسران توسط عروس 16 ساله!
امور خانه داری پرداختم. خلاصه 16 ساله بودم که قدیر به خواستگاری ام آمد، اما پدرم به او پاسخ منفی داد چرا که معتقد بود من باید با هموطن خودم ازدواج کنم. پدرم به خانواده قدیر گفت: ما خانواده ای مهاجر هستیم و شرایط بسیار متفاوتی داریم به همین دلیل ازدواج دختر من با یک پسر ایرانی فرجامی نخواهد داشت، اما خانواده قدیر به اصرار خود ادامه می دادند و هربار فرد دیگری از آشنایانمان را واسطه می ...
پشت نوازندگی باید فکر باشد تا از تقلیدات کورکورانه پرهیز کنیم
. حتی یادم می آید زمانی که در اشپزخانه پیتزا فروشی روزانه 12 ساعت مشغول به کار بودم و تنها 2 ساعت در روز حق استراحت داشتم با اینکه به علت کار کردن زیاد، دست هایم زخمی شده بودد و می سوخت، ولی در آن 2 ساعت با کارتن ها و سطل های مواد تمرین می کردم و به یادداشت نت هایم میپرداختم. همیشه و هموازه سعی داشتم تا از فضای موسیقی خارج نشوم و اهدافم را دنبال کنم. بزرگترین درسی که از این همه سال رفت و ...
کشاورز پولدار چگونه مدافع حرم شد؟ + عکس
. **: دوخت شلوار مردانه کار سختی است... همسر شهید: بله، در منزل، خودم، خواهرزاده ام و برادرم همکاری می کردیم. درآمدش هم عالی بود. آن زمان تورم بالا نبود و درآمدش قابل توجه بود. **: به هر حال شما با رفتن حسین آقا به سوریه مخالفت کردید... همسر شهید: بله، من کلا از سفری که به افغانستان رفته بودند خیلی سختی کشیده بودم. یک بچه خیلی کوچک داشتم؛ خودم هم دیابت ...
قاتل زنجیره ای: با کشتن زنان آرام می شدم! +عکس
...> موقع قتل زنان، او کجا بود؟ هر وقت همسرم از خانه بیرون می رفت من زنان را به خانه می آوردم. پیش از این هم سابقه داشتی؟ بله دو بار. چرا؟ یک اتفاق تلخ در زندگی ام رخ داد که باعث شد مشکلاتی از نظر روحی پیدا کنم. البته نمی خواهم درباره اش صحبت کنم. رابطه ات با خانواده چطور بود؟ خانواده ام همسرم بود و با بقیه رابطه خوبی نداشتم. ...
پدرم همیشه دوست داشت که مقام معظم رهبری را از نزدیک ببیند/ آمریکایی ها از محبوبیت پدرم در میان مردم وحشت ...
هستم زودتر بیا، چون سفر دیگری در راه دارم. البته فقط توانستم به مدت 6 روز همراه پدرم باشم برای اینکه جمعه بعدش به شهادت رسید. مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی مدتی که پیش پدرم بودم، دیدم قرص آرام بخش می خورد؛ به پدرم گفتم اینقدر خودتان درگیر مردم نکنید، حداقل پنچشنبه و جمعه برای خودتان وقت بگذارید و استراحت کنید؛ ولی در ...
مرد رمال برای خارج کردن همزاد از بدنم به من تجاوز کرد!
جای خارج کردن مثلا همزاد، مرا مورد اذیت و آزار قرار داد و بعد به سرعت از آنجا رفت. من آن قدر شوکه بودم که تا چند روز بعد نتوانستم واقعیت را به خانواده ام بگویم و وقتی به خودم آمدم برای شکایت به آگاهی مراجعه کردیم. یک تصویر احتمالی از چهره او طراحی شد و مشخصاتش را به همکاران تان دادم، اما واقعا بعید می دانم بتوان نشانی از او پیدا کرد. می دانم الان دارید با خودتان فکر می کنید ...
7 خراسانی در جمع برترین های کنکور 1401
ام و همراهی پدر و مادرم توانستم مسیرم را ادامه بدهم. کیوانی یک خاطره از دوران پشت کنکورش تعریف کرد: چند دوره از آزمون های مشابه کنکور را با این که خیلی درس خوانده بودم و اوضاع خوبی داشتم، خراب کردم و واقعا به هم ریختم و ناامید شدم، اما اطرافیانم به من کمک کردند تا خودم را جمع و جور کنم و به تلاشم ادامه بدهم. برای همین دوست دارم به همه کسانی که می خواهند در کنکور شرکت کنند بگویم که اصلا ...
بیماری همسر مهران غفوریان لو رفت + عکس
مرکز خرید با هم آشنا شدند و سپس تصمیم به ازدواج گرفتند. این زوج در نهایت بعد از 4 سال در بهمن 97 صاحب یک دختر بنام هانا شدند. اضافه وزن مهران غفوریان هنگام تولد مهران غفوریان در جواب سوال مدیری که پرسید چرا این قدر شیرین به نظر می آید، گفت: وقتی به دنیا آمدم شش کیلو بودم. خود این بانمک نیست؟! مادرم مرا که به دنیا آورد انگار یک پیانو را زمین گذاشت. غفوریان که در سال ...
تجاوز به دختر 17 ساله به بهانه کشیدن قلیان |دوست پسر خوشتیپم به بهانه قلیان مرا به خانه کشاند!
رامرز رفتم تا به او بفهمانم که به حرف هایش اعتماد دارم، اما متاسفانه در حالی با چشمان هوس آلود فرامرز روبه رو شدم که دیگر کاری از دستم ساخته نبود و این گونه همه هستی و آینده ام را نابود کردم. به خاطر این که بعد از این اتفاق تلخ روی بازگشت به خانه را نداشتم چند روز نزد فرامرز ماندم تا این که با یک داستان ساختگی تصمیم گرفتم به منزل بازگردم. وقتی وارد خانه شدم با چشمانی گریان به پدرم گفتم ...
ماجرای ازدواج در بیت آیت الله مشکینی
و بزرگانی که در قم حضور داشتند شرکت کردند. منزلی در کنار خانه آقای مشکینی به ماهی 120 تومان اجاره کردم و بدین ترتیب زندگی مشترک ما آغاز شد. پس از ازدواج از نظر اقتصادی شرایط مناسبی نداشتم ، چون مساعدتی که از پدرم می گرفتم قطع شد و زندگی ما از طریق مختصری شهریه و سفرهای تبلیغی محرم و ماه رمضان اداره می شد. پس از چند ماه ، دو اطاق از منزل یکی از روحانیون قزوینی به نام آقای سید ...
قتل داماد در شب تولد نوه/ مادر زن عصبانی سر دامادش را با سنگ ترکاند!
سر این موضوع با او درگیر بودیم .او قبلاً هم چند بار به شدت مرا کتک زده بود .حتی دو بار در خانه مادرش مرا به حدی کتک زد که مادرش به کمکم آمد. او درباره علت آخرین درگیری با شوهرش گفت : من به پشت بام رفته بودم که زن همسایه را دیدم و به او مشغول صحبت شدم. می خواستم از پشت بام به خانه بیایم و چای ببرم تا با زن همسایه بیشتر صحبت کنم اما متوجه شدم در پشت بام بسته است .آنجا بود که فهمیدم شوهرم ...
تجاوز به زن جوان در قبرستان | متهم اتهام را رد کرد+ جرئیات
من را به کمپ ترک اعتیاد بردند و ترک کردم. آنها دختری برایم در نظر گرفتند تا ازدواج کنم. روز حادثه سر مزار مادرم بودم که یک بار دیگر زن جوان را اتفاقی دیدم و با هم صحبت کردیم. بعد راه خودم را رفتم و این زن هم راه خودش را رفت. ما هر دو از اینکه مادرمان را از دست داده بودیم، ناراحت بودیم و فقط درباره مادران مان حرف زدیم. متهم ادامه داد: این زن با شکایتی که مطرح کرده، آینده من را خراب کرده ...
رتبه اول رشته انسانی کنکور 1401/ گاهی شش ساعت مطالعه بدون وقفه داشتم / شبانه روز 15 دقیقه در فضای مجازی ...
7 صبح تا 22 شب مطالعه می کردم و تا ساعت 23 هم برای روز بعد برنامه ریزی می کردم. این رتبه نخست کنکور با اشاره به اینکه توجه به ساعت خواب بسیار مهم است افزود: در سال های نزدیک به کنکور خیلی فرصت ورزش نداشتم و هرچند به نظر می رسد خیلی صحیح نباشد اما من گاهی هفته ها از منزل خارج نمی شدم و با وجود فشارهای بسیاری مهمانی هم تعطیل بود. وی با بیان اینکه جواب دادن به این سؤال که رمز ...
پشتکار کلیدواژه مشترک رتبه های برتر کنکور/ دختر بروجنی چطور رتبه 3 تجربی شد؟
م شاید رتبه دورقمی کسب کنم. فارس: خبر را از کجا شنیدید؟ من و مادرم پای تلویزیون نشسته بودیم و از شبکه خبر عکس و اسم خودم را دیدم بسیار شوکه شده بودم فقط مادرم را در آغوش کشیدم و اولین نفر با پدرم تماس گرفتم و این خبر را به پدر و دو برادرم دادم. فارس: خانواده چقدر در موفقیت شما تاثیر داشتند؟ هر چه دارم از زحمات و تلاش های شبانه روزی پدر و مادرم است که همی ...
شرط عجیب زن جوان برای شوهر مخفی
ماجرا شوند هر دو نفر ما را می کشند! او بسیار نگران بود و به دلداری های من نیز توجهی نمی کرد. یک روز که در خانه خواب بودم متوجه شدم که تلفنی با یکی از دوستانش درباره عوارض سقط جنین صحبت می کند. من خودم را به خواب زدم و موضوع را جدی نگرفتم تا این که حدود یک هفته قبل برای انجام کاری به استان خراسان جنوبی رفتم. دو روز بعد وقتی به خانه بازگشتم همسرم مدعی شد که جنین اش سقط شده است ولی من به او ...
وقتی دختران بدحجاب در شلمچه متحول می شوند!
اوایل جا می زدم و آن زمینه عهد بستن با امام زمان (عج) و خدا پیش نمی آمد. این دختر محجبه ادامه داد: واکنش پدر و مادرم خوب بود و هیچ مخالفتی نداشتند؛ پدرم همان شب اول که با چادر مرا دید فکر نمی کرد که بتوانم تا امروز پای حجابم بایستم؛ اما خدا را شکر سه سال از آن روز می گذرد و امیدوارم تا آخر عمر بتوانم بر عهدم بمانم. ربابه اظهار کرد: آرامشی که الان دارم قبل از با حجاب شدن ...
اعتراف عروس 12 ساله تهرانی | بلایی که سحر و دوست پسرش سر شوهرش آوردند !
...، در واقع او مرا فروخت. فکر می کردم با ازدواج زندگی ام بهتر می شود اما دلاور مرد بداخلاق، خسیس و شکاکی بود. همیشه مرا کتک می زد و هیچ پولی برای خرج کردن نداشتم. وقتی بچه ام به دنیا آمد وضعیت زندگی ام بدتر شد. چندباری همراه دلاور به خانه های مردم می رفتم و نظافت می کردم و آنها به من پول و گاهی هم برای من و دخترم لباس می دادند. تا اینکه مدتی بعد متوجه شدم دلاور قبل از من ...
پل گاسکوئین: زمانی که منچستریونایتد مرا می خواست، تاتنهام خیلی از آن ها بهتر بود
ولی همان بازیکنی می شدم که بودم. او در یک جمع بندی خاطرنشان کرد: بیشتر به خاطر این پیشنهاد منچستریونایتد را رد کردم که اسپرز به پدر و مادرم یک تلفن خانگی، 20 هزار پوند، یک ماشین برای پدرم و یک تخت کنار استخر برای خواهرم پیشنهاد داده بود. در آن زمان اسپرز از منچستریونایتد بهتر بود، خیلی بهتر. تازه یک سال پس از امضای قراردادم با تاتنهام بود که فرگی، بکس (دیوید بکام) و (پل) اسکولز را به تیم اضافه کرد و آن ها شروع کردند به فتح تمامی عناوین قهرمانی. آن موقع است که پیش خودت می گویی: ای وای! . ...
دختر موتورسوار ایرانی که دوست دارد دندانپزشک شود/ من و موتورم قهرمان هستیم
پدرم به موتورسواری علاقه داشت. در مسابقات مختلفی هم شرکت می کرد تا اینکه با وارد شدن آسیب جدی به پایش، تصمیم گرفت مسابقات را کنار بگذارد. موتور همیشه جزو جدانشدنی زندگی ما بوده و همین نکته باعث شد من هم به موتورسواری، به عنوان رشته ورزشی، علاقه مند شوم تا اینکه پدرم در جشن تولد 9 سالگی ام یک موتور 70 سی سی به من هدیه داد که آن زمان بیش از 3 میلیون تومان قیمت داشت. بهترین هدیه ای بود که تا آن زمان ...
شرکت در کلاس کنکور تضمین قبولی نیست/ معلم خصوصی نداشتم
سبحان لطفی در گفت و گو با خبرنگار فارس در نیشابور، در خصوص کسب رتبه دهم کنکور سراسری اظهار کرد: کرونا انگیزه ای شد که خودم درس بخوانم. آموزش آنلاین در کلاس یازدهم و دوازدهم سبب شد تا با کمک گرفتن از کتاب های کمک آموزشی و دبیران مدرسه ام درس هایم را بخوانم. رتبه 10 کنکور ریاضی با بیان اینکه در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف ادامه تحصیل می دهم، ادامه داد: پدرم عضو هیات علمی دانشگاه و ...
در برابر تعرض مدیرم سکوت کردم
شده است؟ او یک سال به من تعرض می کرد و حالا مدعی است من زن صیغه ای او بوده ام در حالی که دروغ می گوید. هر بار با وعده و حرف های قشنگ سعی می کرد من را ساکت کند. من چون باید هزینه زندگی می دادم سکوت می کردم و می ترسیدم کارم را از دست بدهم اما حالا به دروغ ادعا می کند من زن صیغه ای او بوده ام. *خانواده داری؟ بله پدرم کشاورز است، من بعد از قبولی در دانشگاه به تهران آمدم ...