سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای ترک سیگار یک طلبه به عشق همسر! + عکس
اقدامات محمدآقا تعریف می کردند با خودم می گفتم من چطور می توانم با چنین فردی زندگی کنم؟! شوخی هایشان هم حد و مرز مشخصی نداشت و خیلی پیش می رفتند. من خودم در دوران تحصیل هم خیلی آرام نبودم. خانواده پرجمعیتی داشتیم و اهل بگو و بخند اما من می گفتم این آدم، جدیت لازم را ندارد. من آن موقع دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) بودم و وارد فضای جدیدی شده بودم. حدود 20 سال داشتم و شخصیتم داشت شکل می گرفت ...
شعر شب ششم محرم
خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب درد سری ********************* اشعارششم محرم – روضه حضرت قاسم بن الحسن عیه السلام – محسن مهدوی از کنج لبش عسل زمین می ریزد ...
بازمانده سیل امامزاده داوود: 200 نفر زیر آوار هستند!
نمی ذارم یک آجر از مغازه ها رو خراب کنی. از رو نعش من باید رد بشی... . نماینده بنیاد مسکن سعی می کند خونسرد باشد و می گوید: آخر مسئله جنس های داخل مغازه به ما ربطی ندارد... . دوباره دعوا بالا می گیرد: یکی از اهالی بلند می شود و می گوید: آقا بحث بحث اعتماده! ما به شما اعتماد نداریم. شما می خواین خراب کنید، بعد به من جا توی پارکینگ بدی؟ شما جسدای عزیزای ما رو از زیر آوار هنوز درنیاوردی ...
ای روضه خوانِ ناحیه ، آقا ، شما بگو(چشم به راه سپیده)
ها دنبال ردّ محمل لیلای کربلاست بعد از گذشت این همه سال از شهادتش خلقت هنوز مات معمّای کربلاست ای با خبر ز سرّ معما ، شما بگو ای روضه خوانِ ناحیه ، آقا ، شما بگو آهی بکش، به باد بده دودمان ما شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما صمصام انتقام خدا صبرمان دهد یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما ...
صبر، یونایتد به این شرط به دوران طلایی برمی گردد
پوسیده و موریانه زده کرد. کسانی که در چند سال اخیر کارینگتون را به هم ریخته بودند و در میدان نمایشی داشتند بسیار ضعیف، مانند پسر بچه مدرسه ای های بی تجربه، بدون امید و بدون انگیزه بعد از دریافت یکی دو گل. خلاص شدن از دست امثالی چون پل پوگبا، نمونه بسیار بد بازیکنان لوس و نُنُر حرفه ایی این دوران، تصمیم بسیار مثبتی بود. چنانکه خروج جسی لینگارد، نمانیا ماتیچ، خوان ماتا و ادینسون کاوانی با ...
بازیگری قله ندارد
. چون وقتی متن را خواندم ترسیدم، گفتم اصلاً این متنی نیست که مخاطب امروز پایش بنشیند، اما بعد بیشتر که صحبت کردیم و من متن را چند بار دیگر خواندم متوجه شدم که ظرایفی در آن هست که جذاب است و حرفش به دل تماشاگر ایرانی و اساساً هر تماشاگری در هر جای دنیا می نشیند. شما سال ...
لحظه به لحظه با بازار نقل و انتقالات تابستانی
در استمفوردبریج را در سن سیرو جبران کند. در چند روز اخیر هم انتقال های قابل توجهی صورت گرفت که مهم ترین آنها مربوط به یوونتوس بود که آنخل دی ماریا و پل پوگبا را به خدمت گرفته است. اما هنوز انتقال های بزرگی در راه است یا حداقل باشگاه های بزرگ اروپایی به دنبال نهایی کردن آنها هستند؛ از جمله رفتن فرانکی دی یونگ به منچستریونایتد. از امروز بازار نقل و انتقالات تابستانی اروپا ر ...
شهر من شاد نیست
و اون مجبور باشه توقف کنه. شوکه شده بودم! چه تناقض وحشتناکی! کمی که فکر کردم متوجه شدم این دوگانگی شخصیت نبود این نوعی بیماری اجتماعی بود که دچارش شده بودیم. وقتی پیاده شدم اصلا تو حال خودم نبودم، داشتم این بیماری رو تو خودم جستجو می کردم. خیلی از این دوگانگی در من وجود داشت. تا چند وقت پیش می گفتم چرا شهرداری نمیاد یه پل هوایی عابر جلوی بازار بزنه تا مردم مجبور نباشن خطر کنن و از خیابون رد ...
چه کاره بودی اگر در زمان حسین(ع) بودی؟
...، چه شنیدند؟ چه کسانی در بین راه همراهت شدند؟ سراغ چه کسانی رفتی؟ نعلین به پا کردی و وارد خیمه های چه کسانی شدی؟ کدام دست، بیعت تو را رد کرد و کدام...؟ سر به زیر می اندازم. امسال اولین سالی نیست که این سؤال توی رگ های تنم جولان می دهد. توی مغزم می تابد و می چرخد. نه، دیگر سؤالی نیست. جوابش را می دانم، جوابش سر به زیری است، خجالت است. خیلی از سال ها پرسیدم از خودم: چه کاره بودی اگر در ...
چامپی در صف نانوایی
یادداشت امروز در صف نانوایی ایستاده بودم که حس کردم چیزی به پایم خورد. آرام و بی هوا نگاهی به پایین انداختم. جسم پشمالویی که با دو تا تیله ی براق توی چشم های من زل زده بود. نمی دانستم در آن لحظه چه واکنشی باید انجام دهم. سگ پشمالوی مشکی که سعی داشت خودش را کنار من جا بدهد! صدای زن جوانی را شنیدم که با مهربانی گفت چامپی، خانم را اذیت نکن ! سریع به طرف صدا برگشتم و گفتم این سگ ...
می خواهم یک ورژن جدید از خودم در پرسپولیس به نمایش بگذارم/ ببخشید؛ من مرد یخی نیستم/ امیدوارم پاس های ...
بود اما هنوز جوان هستم و فرصت دارم. الان باید به موفقیت در پرسپولیس فکر کنم. به تیم ملی هم فکر می کنی؟ ببخشید هزار درصد! شاید بگویید از لحاظ ریاضی هزار درصد مفهومی ندارد اما من گفتم هزار درصد به خاطر اینکه واقعا 10 برابر گذشته در سال جام جهانی به تیم ملی فکر می کنم. دوست دارم مسافر جام جهانی شوم و خوب می دانم اگر در پرسپولیس بتوانم عملکرد مناسبی داشته باشم می توانم به این هدف ...
مداحی که با 10 سال سن در هیأت رضا هلالی خواند/ نوشه ور: نوحه نباید فقط در فراق کربلا خلاصه شود
. این شعر را یکی از مداحان اصفهان به نام آقا مهدی رعنایی خوانده بود و من در صفحه اینستاگرام او نگاه کردم و گفتم چقدر زیباست! بعد در دفترچه ام نوشتم و همراه من بود. روزی دوستم سیدهادی وطنی، گفت برای محرم به استودیو بیا و چند اثر بخوان. آن زمان مداحی استودیویی خیلی باب بود. یک کار امام رضایی خواندم و یک کار اربعینی با عنوان تیک تاک که هنوز بعد از دو سه سال منتشر نشده است و شاید امسال منترش ...
حسادت بهاره رهنما به شقایق دهقان | شقایق دهقان آدم حسابی نیست
کردم این کار را انجام نمی دادم. من با شقایق از خواهر هم نزدیک ترم و این به دلیل پسند روحی ای است که نسبت به هم داریم. دهقان:گاهی به بهار می گویم اگر با هم فامیل هم نبودیم و تو را در دبیرستان می دیدم حتما با تو دوست می شدم. از اولین برخوردتان همین حس را داشتید؟ رهنما:من اولین بار شقایق را در یک جمعی دیدم و چند سال بعد با مهراب ازدواج کرد. من در آن مهمانی با خودم ...
حرّ بن یزید ریاحی؛ شهیدی که در دنیا و آخرت آزاد شد
.... چگونگی شهادت حُرّ حُرّ با شجاعتی بی بدیل با دشمن جنگید و بسیاری از آن ها را به خاک هلاکت افکند تا این که اسب او ناتوان شد و او پیاده شد و به جنگ ادامه داد و پس از کُشتن چهل و چند نفر به زمین افتاد و یاران امام حسین (ع)، پیکر به خون غلتیده او را که هنوز رمقی داشت به حضور امام (ع) آوردند و امام حسین (ع) خون صورت حُرّ را پاک می کرد و می فرمودند: تو آزادی همان گونه که مادرت تو را آزاد نامید، تو در دنیا و آخرت آزاد هستی. باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت ...
حرف های خواهر شهید حجت الاسلام کریمیان درباره برادرش | وصیت نامه ای که 2 ساعت قبل از شهادت نوشته شد
بود و نمی توانم بگویم راحت بود و حتی الآن هم بعد 6 سال هنوز هم خیلی سخت است و چیز زیادی هم نیست که بخواهد دوای این دل تنگی و این درد و این غم باشد اما، این جوری خودم را قانع کردم که این غم، غم اصیلی است، و غمی نیست که آدم را فلج کند. اتفاقاً غمی پیش برنده است و ما را می کشد به جاهایی که اصلاً فکرش را نمی کردیم و به سمت وسوهایی برویم. اما این شهادت و خون های شهیدان و نیت های خالصانه ای که پشت آن ...
چرا حُر، حُر شد؟
امام حسین (ع)برود، صدایی شنید که می گفت ای حر؛ بهشت بر تو مژده باد! ولی کسی را ندید و با خود گفت: "جنگ با حسین و بهشت؟!" جریان پیوستن حر به امام حسین را مورخین اینگونه روایت کرده اند که؛ وقتی امام حسین (ع) به دو منزلی کوفه رسید با حر بن یزید و هزار سوار او برخورد کرد سخنان بسیاری بین امام و حر رد و بدل شد و آخرالامر امام حسین(ع) فرمود: "حال که بر خلاف نوشته هایتان(دعوت نامه هایتان) نظر ...
آذرپیرا: انتخاب شدن برای تیم ملی کشتی به اندازه المپیک سخت است/ رده های پایه برایم پله هستند
. همیشه همین کار را می کنم که حتی اگر باختم لااقل پیش خودم شرمنده نشوم. حالا به مسابقات سال بعد فکر می کنم. آذرپیرا که در وزن 97 کیلوگرم قرار است به مسابقات جوانان جهان برود، گفت: تصمیم کادرفنی تیم ملی بود که در 97 کیلو بهتر هستم و باید در این وزن کشتی بگیرم. به تجربه بیشتری نیاز دارم، ضمن اینکه یک مقدار وزنم هم کم است و باید هم وزنم و هم قدرت بدنی ام بالا برود. قهرمان امیدهای جهان ...
پایان چشم انتظاری رامسری ها؛ پیکر شهید تاش موسی پس از هفت سال به وطن بازگشت
با تکفیری ها مبارزه کند. هم رزم هایش می گویند در رزم نظامی خبره بود. تجربه حضور در جنگ تحمیلی را داشت. 15 اسفند 1365 در عملیات کربلای 10 ترکش نارنجک او را از ناحیه دست و پای چپ مجروح کرد. زمستان 1365 جانباز شد و زمستان 1394 به خیل شهدا پیوست و پیکرش به وطن بازنگشت. حالا پس از هفت سال و چند ماه، چشم انتظاری رامسری ها به پایان رسید و قرار است پیکر شهید تاش موسی در زادگاهش به خاک سپرده شود ...
محرم تکرار می شود اما تکراری نیست
اولیه را ندارد برایم. ولی برای جنگی بود، جنگی نبود بنیاد شهید یک سهمیه سفر حج به من داد خیلی لذتبخش بود. خیلی کیف کردم اصلا تا مدتها در آن حال بودم. حال عجیبی داشتم با خودم می گفتم کجا رفته بودم من؟ چه جایی بود؟ و سال بعد پول قرض کردم و به حج عمره رفتم. نمی توانستم از آن فضا دل بکنم. برای رسیدن به این جایگاه ادبی چه مسیری را طی کردید؟ من یک مجموعه داستان داشتم به نام صلح ، رفتم ...
این مردم لیاقت حکومت مشروطه ندارند
نفر هم برای یک بار حقیقتی را به گوش او برساند شاید بی اثر نباشد، گفتم: بلی بسیار. یکی از تغییرات مهم در این چند سال که خوب به چشم می خورد، تنزل ارزش پول است، پول در مملکت مثل خون است در بدن که زندگی مملکت با حرارت و دوران آن است به این ترتیب که می بینم در اندک زمان، این مشت نقد ایران شکسته و سوخته و فنا می شود و این کار عاقبت خوشی ندارد. شاه روی به سپهسالار کرده فرمود: خوب! جوان است و قابل نگاهداری ...
این گریه میمنت دارد
تلفن کرد و خواست با تک تک بچه ها صحبت کند. به زینب که رسید، گفتم: بچه خواب است. گفت: به گریه بیندازیدش تا صدایش را بشنوم. تا گریه زینب را نشنید تلفن را قطع نکرد! وقتی از پشت تلفن پرسیدم کی برمی گردی؟ گفت: هنوز هم که می گویی کی برمی گردی. این دفعه دیگر برنمی گردم. من چند سال بیشتر از امام جواد (ع) عمر کنم؟ باید بگویی کی خبر شهادتت می آید. ولی بعد از گفتن این حرف ها، ادامه داد: شوخی می کنم. اما حرفش جدی بود، چون بعد از چند روز شهید شد. بر اساس خاطره ای از شهید عبدالحسین برونسی راوی: معصومه سبک خیز، همسر شهید ...
میهمان امام حسین (ع) دست خالی برنمی گردد
خیابان رد شدم که فرار کنم و من را نبینید. اشک هایش را پاک کرد و با بغض ادامه داد: دو سال است به هیئت نیامده ام، دو سال پیش یک گرهی افتاد به زندگی ام که از امام حسین (ع) خواستم درستش کند، نکرد! من هم قهر کردم و دیگر پایم را در مراسم عزاداری اش نگذاشتم. چند روزی است دلتنگ خودش و هیئت هایش شده ام، امروز که از اینجا رد می شدم، در دلم گفتم می دانم که تو هم با من قهری، می دانم از من ناراحتی، ولی می خواهم ...
بیرانوند: کی روش تا 6 ماه فقط به یک تیم فکر می کرد/ اسم اتفاقی که در تیم ملی افتاد دودستگی نیست
امید یوسفیان؛ گلر ملی پوش ایران می گوید تغییر کادرفنی تیم ملی فوتبال در این شرایط منطقی نبوده است.قسمت دوم مصاحبه خبر ورزشی با دروازه بان باتجربه فوتبال ایران را می خوانید. اگر موافقی برویم سراغ تیم ملی. در خدمتم! از آن استوری جنجالی که سردار منتشر کرد و تو و چند بازیکن دیگر تیم ملی بازنشر کردید، شروع کنیم. ببینید الان که شرایط بهتر شده و آرامش نسبی در ...
اشعار روز سوم محرم / به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
کنیزخانه ای باشم به توحق می دهم پاره گریبان خودم باشی اگرچه عمه دلتنگ است اما عمه هم راضی ست که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی ازاین پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد یک امشب را نمیخواهی پدرجانِ خودم باشی سرت افتاد و دستی از محاسن ها بلندت کرد بیا خب میهمان کنج ویران خودم باشی سرت را وقت قرآن خواندنت برطشت کوبیدند تو باید بعد ...
در حسرت همکاری مشترک قاسم و محرم
شده است. حدادی فر حالا در کنار مهدی تارتار قرار تا نخستین تجربه مربیگری اش را در لیگ 22 پشت سر بگذارد. او امیدوار است با اندوختن درس های لازم این حرفه در سال های آینده به دایره مربیان صاحب سبک فوتبال کشور بپیوندد و برای خودش اسم ورسمی پیدا کند. کاری که حدادی فر آن را بسیار دشوار می داند: ین دوره گذار خیلی سخت است. من هنوز خودم را در زمین می بینم ولی این اتفاق برایم رخ نمی دهد و بیرون زمین هستم. چالش ...
شعر شب چهارم محرم
تا ؛ ای برادرم حالا رسیده است زمان دو تای من بد کردم ای برادر من خواهرت شدم؟ این رسم ها نبود به جای وفای من تقصیر من که نیست ؛دلم شور میزند بگذار لحظه ای تو خودت را به جای من دل دل نکن اجازه بده جعفرت شوند دیدی اگر ظهور نکردند به پای من بگذار آخر عمری نذر من ادا شود باید خلاصه یک نفر اینجا فدا شود ...
حمید عزیززاده : حق خسرو حیدری بود در کادرفنی استقلال حضور داشته باشد
تیم های قوی تر برخورد کنند برای شان بهتر است چون هنوز هماهنگ نیستند و بازی های سخت را نیز رد کرده اند. برخورد دو تیم مدعی اما، به سود سایر مدعیان قهرمانی می شود چون ممکن است بازی با تساوی به پایان برسد یا یک تیم شکست بخورد. وی در مورد اینکه وضعیت کدام تیم بهتر است، تصریح کرد: شرایط دو تیم قابل قیاس نیست و نمی توان گفت کدام بهتر است. استقلال فصل گذشته قهرمان شد و چند رکورد زد ...
شاعران عاشورایی که از امام حسین(ع) صله و پاداش گرفته اند+جزییات
امام حسین (ع) می گویم. به فکر فرو رفتم که از کجا شروع کنم و ذره ذره رسیدم به علی اصغر (ع) و تشنگی علی اصغر (ع)... همین جا ناگهان چیزی در ذهنم جرقه زد. یادم آمد به دستور دکتر، این بچه 3، 4 روز است نه آب خورده و نه شیر. دکتر گفته بود آب و شیر برایش ضرر دارد و اگر بخورد، می میرد. با خودم گفتم: این بچه، تشنه است. حالا هم که دارد می میرد. آب بدهم که لااقل تشنه نمیرد... خلاصه، شروع کردم با ...
سقوط آزاد دختران معتاد در کمپ های اجباری!
بدون سیگار برای من نگذشت. من اونجا هیچ نقطه خوشحال کننده ای ندارم و از اینکه مادر و پدرم من رو به زور یک سال توی زندون نگه داشتند، خیلی عصبانی ام. این هم که الان مصرف نمی کنم، به خاطر اون ها نیست، به خاطر هدفیه که برای خودم دارم، اون ها مطمئن باش هیچ اهمیتی برای من ندارند . از نیکی سؤال می کنم که چرا این قدر از کمپ خاطرات بد دارد و او می گوید: من توی کمپ همه چیز رو تجربه کردم ...