مروری بر وصیت نامه شهید تیموری
سایر منابع:
سایر خبرها
بیان راز چهره مصمم شهید حججی هنگام اسارت در وصیت نامه اش
؛ اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود، رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرت زینب (س) شد... پدر عزیزم؛ همیشه و در همه حال الگوی زندگی و مردانگی من تو بوده و هستی. اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی، زمانی را مقابل خود فرض کن که حسین بن علی (ع) در کنار جگرگوشه اش علی اکبر (ع) حاضر شد... مادر عزیزم؛ ام البنین (س) چهار جوان خود را فدای ...
مروری بر وصیت نامه شهید سنجانی
امید دارم که راه مرا ادامه دهید. ای مومنان، خداوند بزرگ در برابر معامله ای که وعده فرموده پایدار و استوار است؛ او در مقابل جان ناقابلی که در راه خدا داده باشی بهشت جاویدان را جایگاه ابدی شما می سازد و در روز رستاخیز می توانید هر که را بخواهید، شفاعت نمایید. پدر عزیزم و مادر مهربانم، امیدوارم که خداوند بزرگ به شما صبر و ایمان بیشتر عطا فرماید و از این که هدیه ای ناقابل به ...
شهید عباس سنجانی: همیشه در صحنه سیاسی و نظامی حضور فعالانه داشته باشید
خواری خویش را بر درگاه قدرتت نهاده ام و از تو عاجزانه خواستارم که بر من ببخشایی گناهان کثیرم و خطاهای بی شمارم را و از من راضی گردان پدر و مادر گرامی عزیزم را. پروردگارا ! خدای من، مرا از نزدیک ترین عارفان و شایسته ترین بندگان و راستگوترین مطیعان و خالص ترین عبادت کنندگان و مخلص ترین روی به تو آورندگان، قرار دهد. خدمت پدر و مادر گرامی و عزیزم از این که فرزند شما در راه خدا و ...
شهید تکلو: جبهه دانشگاه خودسازی است
آنجا محفل پاکان خداست امید است خدا ما را بیامرزد و از شفاعت یافتگان ائمه (ع) قرار بدهد. با شما پدر و مادر عزیزم سخنی کوتاه دارم؛ شما برای من زحمت زیاد کشیده اید، فرزند بزرگ کردن رنج دارد و اگر من در این راه کشته شدم تنها وصیت این است که صبر و مقاومت پیشه کنید و به برادرانم بگویید راه مرا ادامه دهند و امام و اسلام عزیز را یاری نمایند. منبع: فارس انتهای پیام/ 911 ...
پنج شنبه های شهدایی| سرباز سیدالشهدا بود و درعملیات محرم خود را به قافله عشق رساند
جوانان شهر شود. 19 آبان ماه سال 61 عملیات محرم، تپه 175 رمز پرگشودنش بود او که خود را آماده دیدار رب العالمین کرده بود، در سفر آخرش چون دیگر عاشقان دلداده دوست، به قلب پاک و نورانی اش الهام شد و بالاخره زحمات و مجاهدت اش در راه اسلام عزیز به ثمر نشست. راهت که مشخص باشد با اشتیاق به سمتش می روی و همه مخاطراتش را قبول می کنی و همه را لطف و مرحمت خداوند می دانی و شهید فرید چه متن ...
دوباره مادرتان چای روضه را دم کرد(چشم به راه سپیده)
روحانی شما این اشک روضه حال مرا خوب کرده است ردخور نداشت، نسخه درمانی شما یا فارس الحجاز برایم دعا کنید درمانده است شاعر ایرانی شما وحید قاسمی از تو جدا نیست اگرچه دل به پای عشق پا نیست ولی یکدم ز کوی تو جدا نیست چه سرّی خفته در قاموس چشمت که معنادار تر از اِنّما نیست عجب حرزیست ...
خاطره ی عجیب هوشنگ ابتهاج: آن مرد گفت در 94 سالگی می میری!
...: انتخاب نوشت: هوشنگ ابتهاج سال ها پیش در بیان خاطره ای گفته بود: هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسی های او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر می خواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیش گویی کند. آن مرد گویا روحانی و اهل دل بوده و چند مورد را برای هر یک می نویسد. سایه می گوید، چون از آن دو نفر بعد ها جدا شدم نمی ...
هر بار تل آویو بمباران می شود بر شهید سلیمانی درود می فرستیم
...، اگر شما نبودی محور مقاومت به این قدرت و پیروزی دست پیدا نمی کرد. تصویر آیه نیز با هشتگ فلسطین سپاس گزار سلیمانی است نوشته: چه زمانی که در قید حیات بودی و چه الآن که شهید شده ای از تو می ترسند. تصویر حسین نیز نوشته: همه انسان های شرافتمند سپاس گزار او هستند. تصویر ریناد از عراق نیز نوشته: سپاس گزار سلیمانی بزرگ هستیم که ...
از امام عزیز که وارث خون حسین (ع) است، اطاعت کنید
نماند و رفت، بگذارید [تا] برود و طبق قانون اسلام با ایشان مدارا نمایید و ایشان را راضی به راه بیندازید و دومین کس بعد از زنم، مادرم سرپرست بچه هایم می باشد. ضمناً ملکی که در دِه و در اردبیل دارم، مال بچه هایم می باشد و هیچ کس حق تصرف در آن را ندارد. ای زنم و یا ای مادر عزیزم! بعد از من بچه هایم را به مدرسه بفرستید تا آنان از ستم و ظلمی که در حق مسلمین می شود، آگاهی پیدا کنند و ...
کوفه پس از فاجعه کربلا
تا به فریادش برسد. اما عبدالله همچنان شمشیر را دور سر خود می چرخاند و رجز می خواند: دو چشمانم اگر بینا و روشن بودز نیش تیغ من، درمانده دشمن بود سرانجام سپاهیان، ابن عفیف را دستگیر کرده نزد عبیدالله بردند. ابن زیاد تا چشمش به عبدالله افتاد گفت: خدا را شکر که تو را خوار و رسوا ساخت! ابن عفیف گفت: ای دشمن خدا! چرا خداوند مرا خوار کند؟ آنگاه بین شان سخنانی گذشت و ابن زیاد سؤالاتی ...
مرز حریم خصوصی در زندگی مشترک کجاست؟
موضوعات را پس از جلسه دوم و سوم آشنایی مطرح کند و نیازی نیست که شما پرسش کنید. اگر با کسی برخورد کردید که شخصیت شفافی ندارد یا ممکن است از طرح چنین مسائلی خجالت بکشد و ترجیح بدهد در مراحل آخر و در صمیمیت چنین موضوعاتی را مطرح کند، در چنین شرایطی بهتر است گفت و گو را از خود شروع کنید و برای مثال بگویید پدر من فشار خون بالا دارد یا مادر من از 50 سالگی دیابت نوع 2 گرفت و البته گاهی هم قندش افت می کند یا ...
شهید احمد جعفری نیا: گریه برای امام حسین(ع) اسلام را زنده نگه می دارد
برمهدی موعود(عج) منجی بشریت و سلام به رهبر انقلاب امام خمینی و سلام برخانواده شهدا و امت حزب الله. اینجانب احمد جعفری نیا فرزند حسین وصیت نامه ام را طبق تکلیف شرعی می نویسم. خدمت پدرو مادرعزیزم سلام عرض می کنم؛ خدمت خواهران و برادرانم و دوستان و تمام همسایگان سلام عرض می کنم. ان شاءالله که شما مرا ببخشید. پدر و مادر عزیزم، مرا حلال کنید. مادرم، شما در به ثمر رساندن فرزندانتان سهم ...
به مناسبت سالروز شهادت؛ وصیت شهید محسن حججی به بانوان چه بود؟ + تصاویر
بر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت فدای حضرتزینب شد... مبادا بی تابی کنی، مبادا شیون کنی، صبور باش و هر آن خودت را در محضر حضرت زینب بدان... حضرت زینب بیش از تو مصیبت دید. همیشه و در همه حال الگوی زندگی و مردانگی ام تو بوده و هستی، اگر روزی خبر شهادتم را دیدی، زمانی را در مقابل خود فرض کن که حسین بن علی در کنار ...
خدایا مرا با شهدای کربلای حسینی محشور بگردان
که برای پیشبرد هدف های اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان خود پیروز گشته. ای مادر و پدر که توانسته ام راه خود را پس از 17 سال پیدا کنم که این راه راه حسین(ع) است و من دوست دارم حق را در این راه یاری کنم. ای مادر مهربانم افتخار کن که پسرت در راه اسلام شهید شده است. اگر خواستی برایم گریه کنی به یاد امام حسین(ع) و72 تن از یاران با وفای او در کربلا از جان خود گذشتند، گریه ...
شهید غلامی: در پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) از هم سبقت بگیرید
نمی جنگیم، ما برای اسلام عزیز می جنگیم. اگر پیروز نشویم به عهد خود وفا کردیم و اگر نیز در این راه به مقام والای شهادت رسیدیم، نزد خدای خویش سربلندیم. خدمت پدر و مادرعزیزم سلام عرض می کنم و پس از عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که در پناه پرچم جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی زندگی را به خوشی بگذرانید. پدر و مادر و برادران و خواهر عزیزم من ...
شهید سیدعلی خوش فطرت: همچون زینب(س) در کربلا صبر کنید و استقامت داشته باشید
داشتم و در راه خودت می دادم. ای سید الشهداء اگر روز عاشورا فقط 72 تن تو را یاری کردند، امروز تمام سنگرنشینان بسیچ شده اند تا راه کربلایت را آزاد کنند. از تو می خواهم اگر شهادت نصیب من گشت، بیایی بر بالین من و چشمان گنه کارم را ببند بلکه موجب آمرزش گناهانم شود و خدا به خاطر شما از گناهانم درگذرد. پیامی که حقیر دارم، نماز جمعه و امام عزیز را تنها نگذارند و اگر کسی خواست به این خون ...
ببینید | حرف نامربوط و افتضاح الهام حمیدی در لایو بهاره رهنما | بهاره رهنما به داد الهام حمیدی رسید
ماه سال 1356 در تهران متولد شد. او لیسانس حسابداری از دانشگاه آزاد اسلامی دارد. او دو برادر کوچکتر از خود نیز دارد. آشپزی اش بسیار خوب است و سعی میکند هر کاری که انجام میدهد به نحو احسن باشد. از بین بازیگران ایرانی علاقه فراوانی به عزت ا... انتظامی و اکبر عبدی دارد و از بین خانمها فاطمه معتمدآریا و گوهر خیراندیش را دوست دارد. پدر او در جوانی تئاتر کار میکرده، عموی ...
دمی با او
.... تعجب کردم، پرسیدم: خب؟! _ روشنش کن. روشن کردم و با دیدن پشت صفحة گوشی دلم ریخت! عکسی با نوشتة شهید محمد آرش احمدی! فوری گفتم: می دونی من مامان رو راضی کردم تا امضا بده و بری سوریه؟ می دونی اگه این رو ببینه سکته می کنه؟ من همیشه مشوق تو بودم اما... محمد آرش این آخرین بار نیست... ما هنوز آرزوی دیدنت توی لباس دامادی رو داریم. لبخندی روی لبش ...
جهاد در افغانستان برای شهید مصطفی جعفری کافی نبود/ قول این مدافع حرم، قول بود+فیلم و تصاویر
بالای تابوت برای همسرش دست تکان داد همسر شهید جعفری درباره سخنان شهید قبل از شهادتش اظهار می دارد: او می گفت روز تشییع گریه نکن. وقتی مرا در آمبولانس می گذارند، تو پشت سرم می آیی، مرا بالای تابوت می بینی که دارم برایت دست تکان می دهم. فقط به تو می گویم گریه نکن. گفتم: وقتی تو توی آمبولانسی، چطوری تو را ببینم؟ گفت: دقت کن می بینی، ولی من همه را شوخی گرفتم. (باز هم گریه امان به او نمی دهد ...
اشک خون آسمان، قصه بی سر شدن است/آسمان در روز واقعه گریست
) را به چشمان شخص ریخت و پس ازآن شخص نابینا شد. کوفیان فراموش کار حسین (ع) جان این جماعت با تو چه کرد که درگذری کوتاه از زمان، نام پدر و مادر و جدت را از یاد بردند، این جماعت خناس چگونه اعلام مسلمانی کرد اما در قربانگاه حتی به شش ماهه تو رحم نکرد؟ مگر این ها دل نداشتند که این گونه نامردمی کردند با شما؟! آقای من، اگر آن روز کوفیان برای بیعت با تو نامه ها نوشتند و ...
امام حسین چگونه حاکمیت شمشیر را به فرمانده شامی نشان داد
... - شما را به خدا آیا مرا می شناسید؟ - آری تو پسر دختر رسول خدا هستی. - شما را به خدا آیا می دانید که جد من رسول خدا است؟ - آری. - شما را به خدا آیا می دانید که مادر من فاطمه دختر محمد است؟ - آری. - شما را به خدا می دانید پدر من علی بن ابی طالب است؟ - آری. - شما را به خدا می دانید جده من خدیجه اولین زن ایمان ...
دعوت امام حسین(ع) بر تحمل مصائب سخت واقعه کربلا
بر قبضه شمشیر بود و خود را به مرگ می انداختند، می خواستند یا از آبشخور مرگ بنوشند و یا بر مرگ چیره گردند و اگر ما دست از آن ها می کشیدیم جان همه افراد سپاه را گرفته بودند. سپس گفت: ای مادر مرده! اگر جلو آن ها را نمی گرفتیم، چه می شد و چه می کردیم جز این که همه ما نابود شویم؟ مصیبت وداع اول پس از آن که حضرت عباس(ع) به شهادت رسیدند، امام حسین(ع) غریب و بی یاور شدند و ...
مشک آبی که حیثیت یک لشکر را گرفت
، قبیله بنی کلاب که شجاعت و دلاوری مرد و زنش لق لقه زبان ها بود دختری داشت ماه روی که تو را ماهِ منیر بنی هاشم کرد، دختری داشت که در جنگاوری دلیر و شیر زن بود که تو را مردِ میدانِ نینوا کرد، دختری داشت باوفا که پیوندش با علیِ خدا تو را خادمِ حسینِ زهرا (س) کرد. تو را چنان زایید و پرورید که وقتی در جنگ صفین پیش از پدر به میدان رزم وارد شدی و صورت را چونان پوشاندی و با دلاوری جنگیدی و یک ...
آداب و اعمال مخصوص روز عاشورا
السّلام و جعلنا و إیّاکم من الطّالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدیّ من آل محمّد علیهم السّلام.[1] خدا اجر و مزد ما را عظیم گرداند در سوگواری و مصیبت ما بر حسین علیه السّلام و ما و شما را از خون خواهان او گرداند با ولی خود حضرت امام مهدی از آل محمد که بر ایشان درود باد. و اگر توانی در آن روز از برای هیچ کار از خانه مرو که آن روز نحسی است که حاجت هیچ مؤمنی در آن روز برآورده نمی ...
بر سفیران و خانواده امام حسین (ع) عاشورا پس از واقعه کربلا چه گذشت ؟
سر بریدند و همین افتخار برای او کافی است. ای مردم، شما را به خدا سوگند می دهم، آیا شما نبودید که برای پدرم نامه ها نوشتید و در این کارتان حیله و نیرنگ نمودید؟ با او پیمان ها بسته و بیعت نمودید، اما به جنگ او برخاستید. ننگ بر نظر و رأیتان باد. با چه چشمی می توانید به صورت رسول خدا(ص) نگاه کنید؟ آنگاه که آن حضرت از شما بپرسد: شما از امت من نیستید؛ زیرا عترت مرا کشتید و حرمت مرا شکستید ...
شهید حسین خانی: مراقب کردار خود باشیم
. می خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره ها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. وصیت نامه شهید ابراهیم حسین خانی بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند مهربان و بخشنده بیایید یک لحظه به فکر آخرت خود ...
حامد جوانی؛ شهیدی که دو دست و دو چشمش را فدای زینب(س) کرد
حال حامد همه را تحت تاثیر قرار داد، ولی من به لطف پروردگارم گریه هم نکردم و به همین خاطر هیچکس باور نمی کرد که من مادر حامد باشم. تا 20 روز در بالین حامد بودیم و در این مدت سوره ی الرحمن و یس را می خواندم. یا حسین تا آخرین قطره ی خون نمی گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود این مادر با خواندن بخشی از وصیت نامه شهیدش خطاب به سیدالشهدا(ع)، ادامه می دهد: حامد علاقه خاصی به حضرت ...
نقشه پدر و پسر برای مادر خانواده؛ وقتی که شوهر با زنان معتاد رابطه صمیمی دارد!
پدرش برای او موتورسیکلت بخرد. تا این که چند روز قبل حمید به حمام رفت تا دوش بگیرد ولی در همین زمان دخترم نیز به خاطر آورد که لباسش را در حمام جا گذاشته است ولی پسرم اجازه نداد او از رختکن حمام لباس هایش را بردارد. همین موضوع به درگیری بین آن ها انجامید و حمید بعد از خروج از حمام با چوب چند ضربه به پای خواهرش زد و سپس روی مبل نشست و با گوشی تلفنش مشغول شد. من هم که در آشپزخانه ...