سایر منابع:
سایر خبرها
آبروریزی به وقت عشق خیابانی
. در این شرایط خانواده آرتین به خواستگاری ام آمدند اما پدرم به شدت با این ازدواج مخالفت کرد. از سوی دیگر اصرارهای من هم بی فایده بود تا این که بالاخره تصمیم گرفتیم از خانه فرار کنیم. من و آرتین با یک قرار ملاقات چند روز به شمال کشور رفتیم به طوری که این رسوایی موجب شد پدرم با چشمانی اشک آلود به این ازدواج پوشالی رضایت بدهد. در کمترین زمان ممکن مراسم عقدکنان برگزار شد و من و آرتین زندگی ...
فروش دختران ابتدایی به مردان میانسال!
ولی مدام مادرم را سرزنش می کرد که همه فرزندانش دختر هستند. به همین دلیل من هر روز با پدرم به زمین های کشاورزی می رفتم تا مانند یک پسر به او کمک کنم! که مادرم از نیش و کنایه های او در امان باشد. اگرچه مادرم در خانه قالی بافی می کرد ولی پدرم چیزی برای ما نمی خرید و حتی لباس های دیگران را به ما می پوشاند چرا که معتقد بود فقط برای فرزند پسر باید هزینه کرد. در این شرایط مادرم با گریه و ...
قتل شوهر مبهم باقی ماند
پرونده قتل مردی که در آن، همسر و یک پزشک میانسال بازداشت شده بودند، با تبرئه متهمان بسته شد. اول تیر ماه سال 95، زن جوانی با کلانتری 207 بومهن تماس گرفت و مأموران را از مرگ مشکوک شوهرش با خبر کرد. با اعلام این خبر مأموران به خانه مورد نظر رفتند و با جسد مرد 38 ساله ای به نام سعید روبه رو شدند که روی زمین افتاده بود. همسر آن زن به مأموران گفت: همراه دخترم به نام تارا در خانه بودیم که شوهرم ...
جنایت معمایی مرد جوان سرسفره شام
خاطر قتل پسرم دیه می خواهم. اما مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس زن جوان به دفاع ایستاد و گفت: من در همه مراحل بازجویی گفته ام همسرم را نکشتم. قبول دارم با او اختلاف داشتم اما راضی به مرگش نبودم. من و دخترم در خانه بودیم که همسرم فوت شد و بعد از کالبد شکافی متوجه شدیم او به خاطر سم سیانور جان سپرده است. سپس پزشک میانسال به دفاع ایستاد و گفت: من اصلا قربانی را نمی شناسم ...
شبی که عیسی توی قبرستان خوابید
باقی بود! عیسی قبل از من، رفت مدرسه. سال اول مردود شد تا ما با هم هم کلاس باشیم. سال بعد با هم مردود شدیم، ولی بعد از آن قضایا من قول دادم با عیسی راه نروم و سال بعد، من شاگرداول کلاس شدم و عیسی مردود شد. من کلاس پنجم بودم، ولی عیسی هنوز کلاس اول بود و دیگر به مدرسه نرفت. ادامه دارد... ...
استوری دردناک سحر قریشی درباره دخترش همه را شوکه کرد | رونمایی سحر قریشی از دخترش در اینستاگرام
اینکه سریال دلنوازان را بازی کردم تلفن خانه مان مدام در حال زنگ خوردن بود. آدم هایی زنگ می زدند که سال ها بود از آنها خبری در زندگی من نبود. افرادی از اقوام زنگ می زدند که من شخصا یک بار هم آنها را در زندگی ندیده بودم و سحرجان سحرجان گویان، اظهار محبت و دوستی می کردند. گاهی اوقات زنگ می زدند و من درحالی که اصلا نمی دانستم کیست صحبت می کردم و بعد به مادرم می گفتم کی بود؟ مادرم می گفت ولش کن اگر ...
زن، زندگی، آزادی در تهران خوب می فروشد
د و نیم. برادرزاده هاجره، زنی هفده ساله است و پسرش عماد دو سال سن دارد. یعنی وقتی پانزده ساله بوده مادر شده. خواهر هاجره هم 27 ساله است و مادر سه کودک دیگری است در خانه می روند و می آیند؛ بزرگترین شان هشت سال دارد. زیباییِ سادگی یا دشواریِ محرومیت محبوبه حال بچه ها را پرسید؛ هاجره قبل از اینکه پا روی فرشش بگذاریم، گفت: بچه کوچکم تشنجی است، از وقتی به دنیا آمده تشنج می کند. چ ...
عشق اینستاگرامی دختر فراری را ناچار به تکدی گری کرد
دختر نوجوان که با فریب خواستگار قلابی از خانه فرار کرده بود به خاطر ترس از بازگشت به خانه، تکدی گری را انتخاب کرد. به گزارش ایران ، مدتی قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن دخترش خبر داد: مینا امروز برای دیدن یکی از دوستانش از خانه خارج شد ولی دیگر برنگشت. با دوستش تماس گرفتم، او گفت که اصلاً با مینا قرار نداشته است. از طرفی دختر 14 ساله ام، شناسنامه و طلاهای خودش و مادرش را ...
سرقت میلیاردی در 15 دقیقه
باخبر کنیم، ما را با گلوله به قتل می رسانند. مرد خشن همان ابتدا سرایدار را همراه یکی از دخترانم داخل دستشویی حبس کرد. سپس دو نفرشان به سراغ من و دختر دیگرم آمدند و یکی از آن ها اسلحه ای روی شقیقه دخترم گذاشت و دیگری هم چاقویی زیر گلوی من فشار داد و از ما خواستند محل نگهداری طلا ها و وسایل گرانقیمت مان را به آن ها نشان دهیم. خیلی ترسیده بودیم و از ترس جان خودم و دو دخترم مجبور شدم محل نگهداری طلاها ...
تجاوزهای سریالی پسرجوان به زنان/ او 16 زن را آزار جنسی داد+جزییات
مادرم که پس از مرگ پدر، قصد شوهر کردن را داشت چون من را مانعی بر سر راه ازدواج مجددش دید مرا بی رحمانه از خود رانده و به شیرخوارگاه سپرد. من تا 7 سالگی در مرکز نگهداری اطفال ماندم و در این مدت تجربه های خیلی تلخی را از سر گذراندم. مربی های مرکز که همگی زن بودند به عناوین مختلف مرا آزار داده و تحقیر می کردند. در آن سالها تنها چیزی که نمی دیدم دلسوزی و حمایت بود. سرانجام به مدرسه رفتم ...
سلاخی مرد توسط همسرش/ قتل فجیع به خاطر بدرفتاری!+جزییات
زندگی می کرد. همسر سابقم وقتی مواد مصرف می کرد رفتارهایش خشونت آمیز می شد و حتی اجازه نمی داد من دخترم را ببینم و همین مسأله باعث شده بود از او متنفر شوم. مدت ها طول کشید تا موفق شدم ابراهیم را قانع کنم که دخترم را ببینم. پس از اینکه دخترم بزرگتر شد او هم مدام به من می گفت که از رفتارهای خشونت آمیز پدرش عذاب می کشد و ناراحت است. بعد از مدتی برای اینکه دخترم اذیت نشود یک روز در میان به خانه ...
مسن ترین عضو کتابخانه حرم مطهر رضوی و علاقه ستودنی به مطالعه
را به یاد دارند و سالروز تولدش را به او تبریک می گویند . ازدواج در سنین نوجوانی آیت الله سیدحسین بروجردی و عمه خانم، عمو و عمه ناتنی او بودند که بسیار در تربیت این دو خواهر کوشیدند. قبل مدرسه آموزش قرآن را به آنها آموختند. عمه خانم، سن شش سالگی او و خواهرش را به دبستان 9 نادر واقع در منطقه پامنار تهران فرستاد. منزل آیت الله آشتیانی روبروی مدرسه شان بود. ایشان شش دختر داشت که یکی ...
سرقت میلیاردی از خانه خانم مهندس با کلیدی که سرایدار به سارقان داد
داخل خانه فرار کردند. وی ادامه داد: به تنها فردی که مشکوک هستم، سرایدار برج است. او به مواد مخدر اعتیاد دارد و از 2روز قبل همسر و بچه هایش را به شهرستان فرستاده بود. از طرفی فقط او از وضعیت زندگی من و وجود گاوصندوق در خانه ام خبر داشت. با شکایت این زن، پرونده ای تشکیل و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 34تهران سرایدار برج بازداشت شد. او اما دست داشتن در ماجرای سرقت را کتمان کرد و ...
چگونه در شرایط سخت آرامش خود را حفظ کنیم؟
با دختر 17 ساله اش آمده بود، وقتی روبروی من نشست، انگشتانش در هم گره خورده بودند، تلاش می کرد پوست های کنار ناخنش را بکند، بر صندلی تکیه نداده بود و با کمری خمیده وسط مبل نشسته بود. روی چهره اش غمی همراه با استرس ترکیب شده بود. با دیدن او خاطره دوران مدرسه خودم تداعی شد؛ وقت هایی که از مدرسه دیر به خانه می رسیدم، سر کوچه مادرم را می دیدم که با آن چادر گل گلی طوسی ...
پدر و مادرم انتظار داشتند دختر بشوم!
دوباره مصدوم شدم. برادرم به آرژانتین برگشت... خواهر کوچکم شش یا هفت ساله بود و به زندگی در بارسلونا عادت نکرد. خانواده ام از هم جدا شدند و سخت بود. پدرم از من پرسید که آیا می خواهم به آرژانتین برگردم، اما از قسمت سخت ماجرا گذشته بودم و به حضور در بارسلونا عادت کرده بودم، دوران پیچیده ای بود. احساس کردم تقصیر من بود که از هم جدا شدیم اما نمی توانستم چیزی جز بازی فوتبال را در ذهنم تصور کنم. ...
زورگیر معروف مشهد دست به قتلی وحشتناک زد! +عکس
باور این ماجرا بسیار سخت بود و نمی توانستم تحمل کنم که فرد دیگری دست به سرقت اموال من بزند! این بود که به همراه وحید و یکی دیگر از دوستانم به نام جواد در جست وجوی محمد–ر بودیم تا او را پیدا کنیم! ولی به هر کدام از پاتوق ها می رفتیم خبری از او نبود تا این که شب حادثه بیستم مرداد گذشته به در منزل پدرش رفتیم تا او را پیدا کنیم اما او آن جا هم نبود. درحالی که از کوچه محل سکونت پدر محمد-ر بیرون آمده بودیم ...
می گفت شهید صدایم بزنید!
و فهمیدم به شهادت رسیده ام که ناگهان به یاد همسر و فرزندانم افتادم. به محض خطور این فکر در من به ناگاه از آسمان در کنار پیکر خود نزول کردم و دوباره درون پیکرم وارد شدم و دوستانم را صدا زدم. این مطلب که از لسان مقدس شهید خارج شد بنابر شواهد دیگر بنده متوجه شهادت قریب الوقوع ایشان شدم و تمام حواس خود را جمع سخنان شهید کردم. ایشان در ادامه ضمن اینکه حسرت بسیار می خوردند که چرا ...
فرار دختر 14 ساله بخاطر عشق به شیطان صفت
را ملاقات کردیم. می گفت چون 16 سال از من بزرگتر است، خانواده ام اجازه نمی دهند ازدواج کنیم و بهترین کار فرار از خانه است. آنقدر دلباخته اش بودم که فریب حرف هایش را خوردم و قبول کردم . پول و طلاهای خانه مان را سرقت و فرار کردم. او هم پول و طلاها را از من گرفت تا با فروش آن خانه ای اجاره و با هم ازدواج کنیم که ناپدید شد و تلفنش را هم خاموش کرد. دختر نوجوان ادامه داد: چند ساعتی در بوستان ...
زن، زاهدان، زندگی/ بگذارید پشت سر مولوی نماز بخوانم!
خوش نمی آید. دلم می خواست بپرسم از ماجرای مهسا امینی یا دلیل آنچه جمعه تلخ زاهدان را رقم زد اما حرف را عوض کردم. گفتم: بچه داری خاله جان؟ گفت: 4 تا. 2 تا دختر و 2 تا پسر؛ نوه هم دارم، اما خیلی مریض است؛ دخترم زمان بارداری ضعیف و کم سن و سال بود. وقتی بچه اش دنیا آمد، بلد نبود از خودش و بچه نگهداری کند، من هم گرفتار مریضی شوهرم بودم. . گرچه خودش تقریباً همه چیز را تعریف می کرد ...
جلوه گری شاگردپروری و تقید به اذکار در مکتب علامه طباطبایی(ره)
از حال ما، به منزل ما می آمد، ما کرارا صاحب فرزند شده بودیم ولی همگی در همان دوران کوچکی فوت کرده بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم، موقع خداحافظی به همسرم گفت: دختر عمو، این بار فرزند تو می ماند و او پسر است و آسیبی به او نمی رسد و نام او عبدالباقی است من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم و خدا به ما پسری لطف کرد و برخلاف کودکان قبلی باقی ماند ...
آشنایی در اینستاگرام دختر فراری را به گدایی انداخت
دختر 14 ساله که پس از آشنایی اینستاگرامی با پسری جوان از خانه شان فرار کرده بود، در پارک گدایی می کرد. چندی قبل زن میانسالی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از گم شدن ناگهانی دختر 14 ساله اش به نام شیرین شکایت کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: دخترم مدتی است همیشه سرش به گوشی تلفن همراهش گرم است. من از این موضوع ناراحت و نگران بودم و به همین دلیل به او اعتراض می کردم، اما دخترم بهانه می ...
مرد جوان فقط به خاطر 8 میلیون تومان به زندان افتاد | 18 ماه است از دختر خردسالم دورم | درخواست کمک از ...
به گزارش همشهری آنلاین، مرد جوان که 32 سال دارد حدود 10 سال قبل با دختر جوانی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها یک دختر بود. در شرایطی که فرزند این زن و شوهر فقط 5 ماه داشت آنها با یکدیگر دچار اختلاف شدند و زن جوان خانه را ترک کرد. مهریه این زن 114 سکه بود و پس از شروع این اختلافات مهریه اش را به اجرا گذاشت. هرچند حضانت دختر خردسال آنها تا 7 سالگی با مادرش بود اما او نمی خواست از دختر چندماهه اش ...
عروس خانواده لباس داماد پوشید+جزئیات
اتفاقی افتاد که تصمیم به قتل این دو نفر گرفتی؟ماجرا از زمانی شروع شد که شوهرم برای مأموریت چند روزی در خانه نبود و قرار شد برادر شوهرم به خانه ما بیاید تا پیش من و پسر هفت ساله ام بماند. او وقتی به خانه مان آمد آبمیوه خرید و من با خوردن آبمیوه مسموم شدم و در حالتی که هیچ اختیاری نداشتم او به من تعرض کرد. بعد ازآن چه اتفاقی افتاد؟ وقتی به هوش آمدم و متوجه شدم برادر شوهرم مرا تهدید ...
آزار جنسی دختر جوان مقابل چشمان نامزدش/ تجاوز گروهی 3مرد پلید به دختر جوان!
نقشهاش را عملی کنیم. او از یکی از دوستانش نیز خواست تا به ما ملحق شود و سه نفری به خانه دختر رفتیم. کمی بعد متوجه شدیم که نامزد دختر در خانه است اما ابوذر دست بر نداشت و به ما گفت که باید به کارمان ادامه بدهیم. سه نفری چاقو به دست از دیوار خانه بالا رفتیم و پسر جوان را هدف کتک کاری قرار دادیم و بعد سراغ دختر 17 ساله که مشغول درس خواندن بود رفتیم. در حالی که پسر جوان می خواست دست از سرشان برداریم ...
جلوه گری شاگردپروری و تقید به اذکار در مکتب علامه طباطبایی(ره)
د از حال ما، به منزل ما می آمد، ما کرارا صاحب فرزند شده بودیم ولی همگی در همان دوران کوچکی فوت کرده بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم، موقع خداحافظی به همسرم گفت: دختر عمو، این بار فرزند تو می ماند و او پسر است و آسیبی به او نمی رسد و نام او عبدالباقی است من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم و خدا به ما پسری لطف کرد و برخلاف کودکان قبلی باقی م ...
نی ریز، جاده یک طرفه...+ عکس
دست داده؛ می گوید: به خاطر اشتباه پزشکی این مسئله رخ داد ...، اما از آنجا که لطف خدا با ما بود و به قول نی ریزی ها جای سوخته، سبز خواهد شد فرزند اولم دختری به نام مریم السادات به دنیا آمد. پس از آن دوقلوی او به نام سلما سادات و سید مسلم به دنیا آمدند و سپس یک فرزند پسر دیگر به نام سید سلیم . در حال حاضر 2 دختر و 2 پسر دارم. دختر اولم هنری است و نقاشی کار می کند و ...
شهید زاهدلویی، طلبه بیست ساله ای با یک آرزو/ گوشی موبایل مهدی رمز نداشت/ علاقه عجیبی به رهبری و شهید ...
زدم و گفتم چرا اینگونه شده است؟ سپس به برادرم زنگ زدم و او هم گفت که چیزی نیست صبر کنید به خانه تان بیایم. بعداصرار کردم که چه شده است؟ او هم گفت که کمی حالش بد شده است. ولی من که متوجه شدم چه شده است و گوشی تلفن را به زمین گذاشتم چون مطمئن بودم شهید شده است. دختر کوچکم هنوز این مسئله را باور نکرده است و همه روزه برای مهدی اشک می ریزد و می گوید که مهدی می آید . ...
مردم پای کارند، مسئولین نفوذی ها را اخراج کنند
...، اگر یک فریاد بزنند، اینها به دروغ بهانه ای درست می کنند و آنها را به قصد کشت در ملا عام می زنند و حتی با ماشین زیر می گیرند. پلیس وحشی آمریکا و غرب اینها را مورد تهاجم قرار می دهند. آیا اینها بشر نیستند؟ لذا اگر این دختر جوان را بهانه ای برای فتنه کردند؛ بحث حقوق بشر نبود. حقوق بشر این است که آرمان برایش شهید می شود، حقوق بشر این است که در حرم شاهچراغ برایش به خاک و خون می غلتند، حقوق بشر همان ...