حق سکوت دختر نوجوان برای رازداری خیانت مادرش ! / الهام خودش طعمه شد !
سایر منابع:
سایر خبرها
برای جلوگیری از بودن شوهرم با زنان برایش زن گرفتم!
ایشان داشتم، ولی بعد از عقد و ازدواج این شناخت بیشتر شد. من از همان اوایل ازدواج متوجه شدم که ایشان تمایل به چندهمسری دارند . آرزو درباره داشتن احساس خوشبختی در زندگی مشترک برایم می گوید: 16 سال از زندگی مشترک مان می گذرد، ولی 5 سال است که رسما همسر دوم دارد و روزانه برای ناهار به منزل من می آید و در کنار من و دو فرزندم است. من به هیچ وجه احساس خوشبختی نمی کنم ...
عید از خانه کدخدا در محله مجیدیه شروع می شد!
. هنوز هم ما و فرزندان کدخدا ایرانیان همدیگر را پسرعمو صدا می زنیم. یادم می آید روز اول عید بزرگ ترهای محل که شامل پدرم و کدخدا ایرانیان و حاج آقا طباطبایی بودند تا 3 روز در خانه می نشستند و اهالی محل به منزل آنها می آمدند. ما بروجردی بودیم و مادرم یک نوع حلوای خاص محلی به عنوان شیرینی می پخت که خیلی طرفدار داشت. ما داخل مهمانخانه سفره عید را پهن می کردیم و میوه و شیرینی می چیدیم. چون جمعیتی که برای ...
طعم شیرین زندگی در کنار 7 فرزند
یاد می گرفت و فرزند دومی هم که هر از گاهی با شیطنت ها نظم خانه را بهم می ریخت توجه مان را به خود جلب کرد. با آقای هوشنگی پدر این خانواده به گفتگو نشستیم او می گوید: در سن 14 سالگی ازدواج کردم و هم اکنون صاحب 3 فرزند دختر و 4 فرزند پسر به نام های فاطمه زهرا، محمد جواد، محمد حسن، بنت الهدی، محمد حسین، مجتبی و سوگند هستم. او که خود در خانواده پرجمعیت 10 نفری بزرگ شده بیان می ...
نمایی دیگر از تلاش زنانه برای زندگی
...> به گزارش شفاآنلاین : یکی در این راه دختر جوانش را برای همیشه از دست داده و دیگری امکانی برای تجربه مجدد حس مادرانگی را. هر کدام در برهه ای به دنبال تکیه گاهی از جنس مردانه بودند، اما در آخر دستی به زانوان خود گذاشتند، با زحمت ایستادند و ادامه دادند؛ چیزی شبیه به یک جنگ زنانه برای قوی بودن و قوی ماندن در این جاده سنگلاخی. تنها، خودم بودم و خودم خودش را این طور معرفی می کند ...
دروزغ زندگیم را نابود کرد/همسرم مچ مراگرفت/ می خواهد طلاقم بدهد، نمیدانم چکار کنم!
زندگی تغییر می کند و رنگ خوشبختی را خواهم دید. با این حال حتی زمانی که باردار شدم مدت زیادی را در خانه پدرم سپری کردم چرا که از مشت و لگدهای همسرم در امان نبودم. خلاصه وقتی برای زایمان در بیمارستان بستری شدم و همسرم به سراغم نیامد پدر و مادرم متوجه حقیقت ماجرا شدند و من در حالی با بخشیدن همه حق و حقوقم طلاق گرفتم که حتی یک بار هم به چهره نوزادم نگاه نکردم و به او شیر ندادم چون می ...
قیمت این سفر چند؟/تصاویر
: که رفیقم توی طلائیه جا ماند! جایی که نشسته بودم میتوانستم راننده را ببینم حتی صدای حرف زدن با موبایلش را بشنوم. به قول امروزی ها ظاهری مذهبی نداشت. صورتی تراشیده و یک عینک آفتابی رو چشمش، که انگار حواسش بود که باید جای عینکش را روی صورتش مرتب کند. موبایلش زنگ زد. از صحبت هایش میشد فهمید که دختر کوچولویش پشت خط است کلی ناز دختر را کشید و از جوابش فهمیدم که او پرسیده کی ...
سمرقند؛ پُر و پیمان دربارۀ سایه
آورده با این تفاوت که از کِلک رفت و بخارا را منتشر کرد ولی حالا بخارا هست و سمرقند را هم کنار آن منتشر می کند و آن را به ویژه نامه های حجیم تر اختصاص داده و جالب این که دختر سایه - یلدا ابتهاج - به عنوان سردبیر میهمان در این شماره معرفی شده است. هرچند بخشی از مطالب سمرقند دربارۀ سایه قبلا در نشریات منتشر شده ولی این را نمی توان ضعف آن دانست چرا که یک جا گرد آمده و قابل نگه داری است ...
فیلم سیاه زن خائن با مرد غریبه در دستان دوست صمیمی اش ! / سولماز باج می گیرد !
به گزارش پایگاه خبری پلیس، زن جوانی که برای بیان مشکل خود به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان اصفهان آمده بود گفت: من از بچگی با مادرم اختلاف داشتم چون زیاد حوصله محبت کردن به من را نداشت ودر نتیجه من از همان ابتدا به خاله ام وابسته شده بودم وحرف هایم را به او می گفتم تا اینکه ازدواج کردم. وضعیت به همین روال ادامه داشت تا اینکه خاله ام فوت کرد و من تنهایی ام را با دوستان زیادی که ...
مهمان سفره هفت سین خانواده شهدا | درخت خاطراتی که هر سال بهار صدها شکوفه می دهد
. راضیه نظری، خواهر شهید مدافع حرم میثم نظری می گوید: میثم در کارهای خانه تکانی حسابی کمک می کرد. جابه جایی وسایل و تمیز کردن شیشه ها کار میثم بود. سال تحویلی دوست داشت در زیارتگاه و امامزاده ای باشد. می گفت حال و هوای تحویل سال در این مکان ها جور دیگری است. راستش خیلی به خرید لباس اهمیت نمی داد. بعضی اوقات یادش می رفت برای خودش چیزی بخرد ولی همیشه مرتب و خوش بو بود. خواهر می گوید: میثم ...
در غیاب فرشید، برادرش سهیل نقش شوهر مرا بازی می کرد/ قتل همسر با تزریق آمپول هوا
سالی در پشت کنکور ماندن، سرانجام با فرشید که او نیز مانند خودم از جامعه ای نه چندان مرفه بود، برخلاف میل باطنیم به دلیل اصرارهای مکرر پدرم و مادرم مبنی بر همان طرز فکر همیشگی که دختر باید زود ازدواج کند وگرنه باید ترشیش را گرفت، ازدواج کرده و وارد دنیای ناخواسته ای شدم که چندان میل وارد شدن به آن را نداشتم. دیگر چاره ای نبود، بنابراین پس از این ازدواج ناخواسته، پیوسته سعی کردم به اشکال ...
خواستگار جنتلمن، هم سلولی پسرعموی عروس از آب در آمد!
...: ستاره یکی از کارمندان شرکت هواپیمایی بود و خواهرش گاهی به دیدن او می رفت تا اینکه یک روز مردی شیک پوش که بارها به شرکت هواپیمایی رفته و بلیت سفرهای خارجی و داخلی رزرو کرده بود به این کارمند مراجعه کرد. این مرد که خود را فرید 30 ساله معرفی می کرد، ادعا کرد دکترا داشته و مدیر عامل یک شرکت تجاری در زمینه موادغذایی است. ستاره خیلی زود به فرید گفت که خودش همسر و کودک در خانه دارد و ...
جملات ممنوعه در زندگی زناشویی را بشناسید
زندگی خودتان را متأثر از دیگران نکنید. 10- تو چقدر خراب کار هستی، از پدرت یا مادرم یاد بگیر! گاه پیش می آید که همسرتان در کارهای خانه می خواهد به شما کمک کند اما به اندازه شما مهارت ندارد یا اینکه مثل فلان فامیلش کار فنی و تکنسینی بلد نیست، این جمله ها گفتنش ممنوع است: بهتر است از فلان فامیلت یاد بگیری یا پدر من کار فنی را بیاموزی ، تو چرا هیچ سررشته ای از این ...
رونمایی بهاره رهنما از چهره بعد از عمل زیبایی اش همه را مات کرد | خانم برای عید کوبیده از نو ساخته
جمع بزرگ تر ها تو آستین داشتم. اما با دیدن یکی از فیلم های علیرضا داوود نژاد عاشق بازیگری شدم و تصمیم گرفتم شغل آینده ام همین باشد. در 14 سالگی بعد از آشنایی با عباس معروفی یکی از دوستان پدرم رقیب تازه ای برای عشق بازیگری ام پیدا شد و آنهم نوشتن داستان بود. در نهایت سال 1370 وقتی 17 ساله بود در فراخوان تست بازیگری حاضر شد و پس از قبولی اولین بار در فیلم افعی کنار جمشید هاش ...
خانه تکانی ذهن در نوروز؛ بستر مناسب برای رسیدن به زندگی متعالی + صوت
...> براساس مشغله های کاری و تحصیلی که داشتم با برنامه ریزی منظم به روزی یک صفحه از قرآن رسیدم تا اینکه توانستم طی دو سال به درجه حفظ کل قرآن برسم. شاید جالب باشد که بگوییم عملاً از وقت های اضافه ام یعنی وقت هایی که درگیر درس، خانواده و آموزش نبودم یا در رفت و آمد بودم حفظم را انجام می دادم. به عبارت دیگر تداخلی با برنامه معمول زندگی ام نداشت و همین امر موجب برکت وقت و کارهایم شد. ایکنا در ...
13 بازی نوروزی برای 13 حالت روحی مختلف!
از ما با نسخه های اول و دوم آن در کودکی و نوجوانی مان بزرگ شدیم. سیمز به شما اجازه می دهد تا شخصیت خودتان را از ابتدا بسازید و او را در یک دنیای خیالی بزرگ کنید، سر مدرسه و کار بفرستید و البته به فکر زن و بچه گرفتنش باشید. خلاصه اگر دلتان می خواهد در یک دنیای دیگر هم دغدغه خانه و زندگی را به شکل فانتزی داشته باشید، سیمز 4 و اکسپنشن پک های آن را از دست ندهید! Civilization 6 – هدف گذاری ...
پوست شیر ضد تبلیغ جذاب علیه فراجا/ وقتی خلافکاران همیشه یک قدم از پلیس جلوتر هستند!
حتی نمی تواند امنیت فرزندان پرسنل خودش را تامین کند. با قتل ظاهری ساحل (پردیس احمدیه) چون نشانه های قتل شبیه پرونده قتل سریالی با عنوان درختی است محب مشکات پس از تحمل یک دوره بیماری روانی پس از یافتن قاتل دخترش به سرکار بازمی گردد. علی رغم که سازندگان به صورت ظاهری او را پلیس مقتدری می خواهند تصویر کنند اما او رنجور است و انتقام قانونی از قاتل دخترش{ همانطور که در قسمت های پایانی فصل ...
کارگردان مستند "عزیز": متاسفانه تا به حال فرمایشی، تشریفاتی و با سیاست گذاری های مردانه درباره "زنان" ...
. شانزدهمین جشنواره سینماحقیقت نامزدهای بخش ملی را شناخت نزدیک به 6 ماه با ضحی رفت و آمد داشتم و در همین زمان که به نوعی تحقیق و پژوهش میدانی برای ساخت فیلم به شمار می رفت، با ویژگی های خاص و مهمی از شخصیت مادربزرگ او آشنا شدم که نقش بسیار مهمی در زندگی این دختر و خانواده اش داشت. از این زمان به بعد بود که به ساخت فیلم مستند فکر کردم. معتقدم که عزیز یک قهرمان بود و قهرمانانه ...
در منزل خواهر شهید محمدرضا کسایی چه بر ما گذشت؟/ آیا کسی روضه کربلا می خواند یا روضه خرابه شام ؟
، دیدم اشک هایشان جاری شد و خبر شهادت (چوو )محمدرضا را به ما دادند، بعدها فهمیدیم محمدرضا یک هفته پیش همان شبی که پدرم خواب دیده در بیابان سرگردان است شهید شده و ما نمی دانستیم ، ضجه زدیم و مادرم از بس گریه کرد چشمانش نابینا شد، یک دستم علیل است و 6 دختر را با تنگدستی بزرگ کرده ام، شوهرم اسد دریکوند معلمی دلسوز و مهربان، همیشه کمک حالم بوده و هست. با دستی علیل، پرستار پدر و مادر بودم ...
سریال دیو و ماه پیشونی؛ بازیگران، زمان پخش و خلاصه داستان
فیلیمو تاریخ انتشار سال 1401 روز انتشار 16 اسفند موضوع داستان سریال دیو و ماه پیشونی موضوع داستان سریال دیو و ماه پیشونی درباره مردی کیمیاگر است که همراه با دختر شش ساله اش به اسم شهبانو و همچنین همسر باردارش به نام پرنیان زندگی می کند. مرد کیمیاگر در زیرزمین خانه اش یک آزمایشگاه دارد و به تولید اکسیر مشغول است و ناگهان یک روز در اثر کشف چند اکسیر جدید توسط ...
بهار در بهار؛ وقتی طبیعت و جان با هم عید را جشن می گیرند
به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد؛ شبنم کاظمی مطلق ؛ از زمین و آسمان سیل بود که فوران می کرد برف پاک کن ماشین دیگر تاب و توانش را ازدست داده بود و جیغ می کشید تا همین چند ساعت پیش، آفتاب طوری بر شهرمان می تابید که گویا می خواست با تیزیِ اشعه اش بجنورد را بشکافد و من در این انقلاب ِآب وهوایی می خواستم به هر صورتی که شده جمعیت را کنار بزنم و خودم را به لحظه ی افطار برسانم، افطاری های خانه ی مادرم ...
روزهایی که با بازی های کودکانه به حفظ قرآن گذشت
می کنم، حفظ قرآن نه تنها برایم وقت گیر نیست بلکه حافظه ام را تقویت می کند و حتی باعث شده است درس هایم را راحت تر یاد بگیرم، لذا توصیه می کنم هم سن و سالانم وارد مسیر حفظ و یادگیری قرآن شوند. آیات قرآن را برای عروسک هایم مرور می کردم وی با اشاره به نقش پدر و مادرش در رسیدن به موفقیت تصریح کرد: در خانه با همراهی پدر و مادرم هر روز تا چهار جزء از قرآن کریم را مرور می کنم البته ...
ماجرای گم شدن سید مهدی میرداماد در کودکی
به گزارش جهان نیوز به نقل از فارس، در ایام عید نوروز بنا داریم در مطالب کوتاهی، خاطرات طنز و جالب و شنیدنی از هیأت ها و مداحان برای شما نقل کنیم. سید مهدی میرداماد مداح اهل بیت (ع) در یکی از خاطرات طنز خود از مجالس روضه می گوید: از خانه بیرون رفتم و گم شدم در دوران کودکی و حدوداً 3 سال داشتم که در محله ای در پایین شهر اهواز از خانه به خاطر بازیگوشی خارج شدم و این ...
خاطرات جامانده ای از یگان دریایی ثارالله بخش نخست
قول خودش حاجی مرد عجیبی بود برای او سخت است. حاج عباس با اشاره به شرایط دشوار دوران دفاع مقدس اظهار کرد: آخرای جنگ همسرم را هم با خودم به اهواز بردم، یک ساختمانی که معروف به خانه عمه بود، خانواده را آنجا مستقر کردم، آن زمان 2 تا بچه داشتیم سومی هم همان جا به دنیا آمد، فاصله زیادی با خطوط جبهه نداشتیم و حتی دخترانم را تا توی خاکریزها و سنگرهای کمین هم برده ام، می خواستم آنها هم سختی های ...
زرق و برق جهیزیه بهترین عروس عالم! /برندهایی که ضامن خوشبختی نیستند
را کشید وسط. وقتی به اتوپرس و جارو شارژی نه گفتم خانواده شوهرم را کوبید توی سرم وقتی هم گفتم این همه ظرف را می خواهم چه کنم... بماند! آخرین تلاش هایم را برای نه گفتن می کنم، اما مرغ مادرم مادرزادی یک پا دارد و بس! دلم نمی خواهد برای وسیله ای که قرار است گوشه خانه ام خاک بخورد پدر و مادر بروند زیرفشار قرض و قسط تا همین حالا هم تا خرخره خرج برای خودشان تراشیده اند. مادر قابلیت همه چرخ ...
سنت جذاب نوروزی که تبدیل به فاجعه شد!/ خاطره تلخ دختر دانش آموز
های دسترسی مسدود شده بود. نزدیک به یک ساعت زمان برد تا به کمک عوامل این دختربچه را دست به دست کنیم و بالا ببریم. واقعاً هم در یک برداشت روایت دختربچه را ضبط کردیم. از او خواسته بودم هر چه در خاطرش مانده است را برای مان روایت کند. دانش آموز کلاس سوم یا چهارم بود و می گفت من هیچ گاه آن صحنه را فراموش نمی کنم. او می گفت تا روزی که بمیرم چهره معلم مان و دوستانم را فراموش نمی کنم. محمدچناری ...
مصاحبه مفصل مسوت اوزیل: خیانتی که پدرم کرد
به گزارش "ورزش سه"، دو روز پیش مسوت اوزیل، ستاره سابق رئال مادرید و آرسنال، اعلام کرد که در سن 34 سالگی از دنیای فوتبال خداحافظی کرده است. اوزیل یکی از ستاره های درخشان فوتبال آلمان بود که خیلی زود توانست توجه باشگاه های بزرگ اروپایی را به خود جلب کند. او که اصالتا ترک تبار بود در آلمان به دنیا آمد و بزرگ شد و فوتبالش را در شالکه شروع کرد و از آنجا به وردربرمن رفت. درخشش او در همین تیم بود که ...
نیمه پنهان ماه، گمگشته| اولین سریال هایی که برای ماه رمضان ساخته شدند
غیر از خود مجید جعفری جلال مقدم، مهین شهابی، ثریا قاسمی، عنایت الله بخشی، حسین کسبیان، تانیا جوهری، اکرم محمدی، محمود عزیزی، لادن طباطبایی، فاطمه طاهری، فریبا متخصص، فریده سپاه منصور و اصغر سمسارزاده بازی می کردند. مجید جعفری خودش نقش جلال را بازی می کرد که دچار معلولیت شده بود و روی ویلچر می نشست. او جوان مذهبی بود که در انقلاب شرکت کرده بود و قربانی توطئه خان عمو و دوست ساواکی اش شده و ...