شفعه ای که حسن آقا را نجات داد
سایر منابع:
سایر خبرها
فرهاد قائمیان: فرهنگ مقاومت را باید نفس کشید
خودم گفتم این چه بی ادبی بود که کردم. دیدم آقارسول شروع به نوشتن کرد. بعد از چند دقیقه که مشغول صحبت با دوستان بودم، چند صفحه کاغذ آورد و با تحکم گفت: بخون. دیدم همه چیز هایی که من درباره نقش گفته و پیشنهاد داده بودم، اعمال کرده است. این لطف و حرکت آقارسول باعث شد احساس کنم، می توانم چیز های دیگری هم درباره بهبود نقش بگویم. با صلاحدید آقارسول، حتی لباس نقش را هم خودم پیشنهاد دادم و انتخاب کردم. آن ...
بیوگرافی نیما رئیسی و همسرش| عکسهای جدید نیما رئیسی
های ضعیف، گویندگی می کردم. با احترام به همه گوینده ها، اصلا برایم جذاب نبود که گوینده باشم. کار من بازیگری است و سال ها تئاتر کار کرده ام. اولین روزی که با آقای سامان حرف زدم، گفتم آقای سامان هیچ کس به کار هایی که تو نکرده ای دقت نمی کند. اگر من بیایم لیست کار هایی را که بازی نکردم به شما بدهم، شاید به من آفرین بگویید! من با تمام وجود تا الان در 37 سالگی ام برای انجام ندادن کار های ضعیف مقاومت کرده ...
نقش هایی که بازی کرده ام را دوست داشته ام/برای ایفای نقش تاریخی لازم است که شما تاریخ را ورق بزنید
فیلمبرداری من گذشته بود که تهیه کننده گفت آقای ساربان نمی خواهی در مورد قراردادت هیچ صحبتی با ما کنی؟ و گفتم: چه بگویم؟ من اول نقش برایم مهم است و بازی و این که کار را بتوانم ارائه دهم. بازیگر سریال در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی 1389) خاطرنشان کرد: آن زمان برای بازی در این سریال (40 سال پیش) 85 هزار تومان دستمزد گرفتم که در زمان خودش خوب بود اگرچه امروز رقمی نیست اما من آن کار را دوست داشتم ...
رئیس دفتر رهبر انقلاب: آقا از مال دنیا چیزی ندارد
تشکر می کنیم. با سپری شدن سی و سه سال از رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله و با توجه به اینکه در طول همه ی این سال ها شما مسئولیت ریاست دفتر معظم له را بر عهده داشته اید، طبعاً خاطرات و نکات فراوانی درباره سیره و منش ایشان دارید. فرصت مغتنمی است تا در این خصوص همه مشتاقان و ارادتمندان رهبر معظم انقلاب را بهره مند نمائید. بسم الله الرحمن الرحیم. بنده به نوبه خودم تشکر می کنم از ...
13 فروردین و درگذشت یک بزرگِ بازیگری/ جمشید مشایخی و ماجرای دیدار با تختی!
چند رستوران بود؛ دور یک رستورانی شمشاد بود و چند میز و صندلی داشت، سر یک میز جهان پهلوان تختی نشسته بود. من ایشان را دیدم دلم نیامد به ایشان سلام نکنم، یک مقداری جلو رفتم مردد شدم و گفتم شاید ایشان جای خلوت آمده مزاحم شان نشوم. ، ولی باز دلم نیامد و گفتم سلام، آقاتختی! ، روزنامه کیهان دستش بود روی زمین گذاشت من را بغل کرد و بوسید؛ تو را خدا بیا بشین، من تنها هستم. ، گفتم نمی خواستم مزاحم ...
صرافی مشهور و ملک فردیس: اعجاب آور از استقلال
...> قربان زاده پس از چند دقیقه سکوت با گفتن این جمله به فتح الله زاده که " اشکالی ندارد از شما یک سوال بپرسم"، پس از تایید مدیرعامل استقلال اینگونه سوال خود را مطرح کرد: شما خودتان ارز دریافت کردید یا باشگاه دریافت کرده است؟ یعنی ارز را شخص خودتان دریافت کردید؟ فتح الله زاده: نه باشگاه دیگه. من می گرفتم می دادم به آقای ......... قربان زاده: نه. 250 هزار دلار امیرحسین حسین زاده که ...
مرعشی: نباید برای بار دوم از روحانی در انتخابات حمایت می کردیم
...، ایشان از پذیرش مجدد این مسئولیت پرهیز می کنند. وی افزود: جبهه اصلاحات چند نفر عضو حقوقی دارد که آن ها اساساً همان 4 رای ای که من به شما گفتم را دارند، اما به رغم اینکه اقلیت خیلی کوچکی هستند، اما صدای خیلی بلندی دارند. حتی در بین آن 4 نفر 2 نفر خیلی تند حرف می زنند، آن ها گاهی اوقات مطالبی را می گویند که در شأن و حق آقای مهندس نبوی شنیدن این نوع پرخاش ها خیلی شایسته ...
بنی صدر گفته بود من بهشتی، هاشمی و باهنر را می کشم!
یک چریک است!... من از روز اول هم معتقد بودم این منافقین حتماً مقابل انقلاب می ایستند. ما از بنی صدر، مواضع قاطع در مقابل چریک ها نمی دیدیم. او می گفت: موضع قاطعانه با موضع قاتلانه فرق می کند، یعنی سعی می کرد موضعش برای امریکایی ها و اروپایی ها خوشایند باشد. در حالی که همان افراد، سال ها به ایران خیانت کردند. بنی صدر تا حد زیادی هم با امام مخالف بود. در هیچ جای دنیا به گروه های مسلحانه آزادی نمی ...
خاطرات اسیر فلسطینی؛ 5 هزار روز در برزخ |13-مرگ ترسناک زندانی یهودی تا آشنایی با اسرای قهرمان حماس
آنها زندگی کردم همانطور که گفتم هیچ شرایطی برای زندگی انسانی در این سلول ها وجود نداشت و ما از همه چیز محروم بودیم. اداره زندان از هر روشی استفاده می کرد تا زندگی را برای ما سخت تر کند و تنها یک اسیری که در این شرایط باشد می فهمد من چه می گویم. زمانی که با دیگر اسرا در سلول ها صحبت می کردم آرام می شدم و احساس می کردم من تنها کسی نیستم که نیاز به کمک دارم. در طول این سال ها که ...
ماجرای تکان دهنده چک های سه ستاره استقلال!
با چند تا پیشکسوت و بازیکن رفتم و آن ها را با 5 میلیارد راضی کردم. به هیئت مدیره نیز گفتم شما مصوب کرده بودید من 6 میلیارد بدهم، با 5 میلیارد آن ها را راضی کردم. هیئت مدیره نیز مصوب کرد و این پول را دادیم. این پول نیز نه به حساب من است و نه مال من است. به حساب خود آن اشخاص داده ایم. حالا هر کسی سندی دارد که پول به حساب من آمده یا چک به نام من بوده، بیاورد. یک نمونه می گویم تا برای مردم ...
درخواست منتشر نشده سفیر فلسطین از رهبر انقلاب
...: مقدم السفراء _ لقبی که صلاح زواوی به داشتنش افتخار می کرد _ را سالها در جلسات، سمینارها و اجلاس های زیادی در ردیف سخنرانان اصلی با چهره ای جدی اما لبخند همراهی با دیگران دیده بودم. فوت همسرش غم سنگینی را روی چهره اش نشاند. به گفته او دلال خود یک مبارز بود که در یک خانواده انقلابی پرورش یافته بود. 19 آبان 1393 تقریبا یک سال بعد فوت همسرش، موقع ظهر برای انجام مصاحبه ای ...
می گفت: بعد از پایان خدمتم تا انتهای جنگ در جبهه می مانم
زمستان سال 1360 بود. خانواده رامه ای بعد از بدرقه منوچهر برای حضور در جبهه، به استقبال بهار رفتند. اما کمی بعد، شروع عملیات فتح المبین در نوروز سال 61 منوچهر را مسافر قافله شهادت کرد. او که خودش را از روستای رامه گرمسار به رقابیه خوزستان رسانده بود. کیلومتر ها دورتر از جبهه ها، خانواده منوچهر پنجمین روز عید را می گذراندند و انتظار آمدن فرزندشان از جبهه را می کشیدند که خبر آمد منوچهر شهید شده است... ...
استراتژی مناسب برای ریسک مالی کمتر
...، کاملا نسبت به این مساله، آگاهی. من در کشوری بزرگ شدم که همه چیز جیره بندی بود، سوخت، غذا، شکر و چیز های دیگر، صرف نظر از اینکه تو که بودی. مهم نبود که محل زندگی ات کجاست، در آدیس یا خارج از آن. وقتی در دوران کرونا، کشور ها با کمبود دستمال توالت مواجه شدند و همه عجله داشتند که دستمال ذخیره کنند، من گفتم نمی دانم چرا دارید انبار می کنید. من 80 رول دستمال کاغذی دارم. دوست هایم می ...
محمدی گلپایگانی: فرزندان آقا همگی مستاجرند / تنها دارایی ایشان یک خانه در پایین شهر است / هزینه زندگی ...
شما بگویم فلان کار صلاح نیست. شاه با یک تفرعن و تبختری گفت: به آقای گلپایگانی بگو درس ات را بده و مشغول کارهایت باش. چرا در این مسائل دخالت می کنی؟ بنشین و کار خودت را انجام بده. این حرف را که شنیدم، گفتم: در قانون اساسی آمده که هر مصوبه و قانونی که بخواهد اجرا شود، باید پنج مجتهد جامع الشرایط آن را تائید کنند. حالا یک مرجع دارد این حرف را به شما می زند. بعد دستم را تکان دادم و گفتم: اعلیحضرت را ...
انتقاد شدید برادر حاج احمد متوسلیان از اعلام خبرهای ضد و نقیض درمورد سرنوشت برادرش
فرمانده سپاه حضرت رسول تماس گرفتم تا این موضوع را پیگیری کنم. سردار حسن زاده که من بسیار به ایشان ارادت دارم گفتند من بعید می دانم چنین چیزی باشد. در عین حال فرمودند که امروز صبح اول وقت با سردار سلامی جلسه دارند من هم صبح به ایشان پیام دادم که نتیجه جلسه را به بنده بفرمایید گفتند که این قضیه تکذیب شده است. برادر حاج احمد گفت: البته این تکذیبیه به نوعی از سوی سخنگوی سپاه هم به اطلاع عموم ...
محمدی گلپایگانی: غم و غصه مردم، آقا را پیر کرده است/ فرزندان ایشان همگی مستاجرند
شدن سی و سه سال از رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دام ظله و با توجه به اینکه در طول همه ی این سال ها شما مسئولیت ریاست دفتر معظم له را بر عهده داشته اید، طبعاً خاطرات و نکات فراوانی درباره سیره و منش ایشان دارید. فرصت مغتنمی است تا در این خصوص همه مشتاقان و ارادتمندان رهبر معظم انقلاب را بهره مند نمائید. من حقیقتاً خود را برای بیان این موضوع شایسته نمی دانم و کوچک تر از آنم که ...
نگاهی به نیم قرن تاریخ آسانسور در گفت وگو با یک پیش کسوت آسانسور /صحبتِ جانِ آدم است
1353 در سازمان دفاع غیرنظامی که رفته بودم برای آموزش، آنجا که سرهنگ اسم مرا خواند، همه دنبال می گشتند ببینند فامیلی کی پلنگ است. یا پسرم که رفت مدرسه، من رفتم با مدیر و معلمش صحبت کردم که شما بیشتر از اسفندیاری استفاده کنید، اما خب سال دوم، فامیلی پسرم لو رفته بود و همه فامیلی اش را دست می گرفتند. این بود که رفتم و عوضش کردم و گذاشتم اسفندیاری مقدم . اما اسفندیاری داستان دارد. آنجا در منطقه ما ...
فال ابجد امروز یکشنبه 13 فروردین/ به زودی کارهایت سر و سامان میگیرد
سختی خواهی دید. کسی به تو طعنه میزند از او دوری کن. اگر در همه امور به خدا توکل کنی در کارت گشایش پیدا میشود و به مقصود میرسی. حروف ابجد فال شما : ب ج ب این نیتی که کرده ای خوب است و در کارت گشایش دیده میشود. به زودی خبری به تو میرسد که تو را شادمان میکند. اگر قصد پیوند و خویشی داری انجام بده بسیار خوب است. اگر کسی نصیحت به تو کرد آن را بپذیر صلاح تو در آن است. امسال سال خوبی ...
اتاق ؛ یک داستان مادرانه
یا طرح اصلی آن را لو نمی دهند؛ اما متأسفانه بعضی از کتاب ها را نمی شود در معرفی لو نداد. یعنی اسپویل نکردن این کتاب ها دشوار است. کتاب هایی که یک نکته کلیدی دارند و آن نکته کلیدی تقریباً اصلی ترین ماجرای کتاب است. کتاب اتاق اثر اما دونوگو یکی از این کتاب هاست که تقریباً در همه معرفی ها داستان کتاب لو رفته؛ اما نگران نباشید من قصد لو دادن کتاب را ندارم. چون خودم خوشبختانه بدون هیچ پیش ...
خاطره بامزه بهروز غریب پور از اجرای افسانه ترس
غریب پور همچنین خاطره ای از سال های دور تعریف کرد و توضیح داد: من سال 1354 نمایشنامه ای را نوشته بودم به نام افسانه ترس که این نمایش اولین و آخرین تور یک گروه تئاتری در سرتاسر کردستان بود. ما در شهرهای بانه، سقز، قروه، مریوان و بیجار نمایشمان را اجرا می کردیم. همه این شهرها کم وبیش یک سالن اجتماعات مناسب داشتند، ولی به بیجار که رسیدیم، متوجه شدیم اصلا سالن اجتماعات یا سالن تئاتر ندارند. من در ...
هفت صحنه از زندگی در محله
. گفتم: جلوتر می گیرن ماشینتو می خوابونن. گفت: هنوز که نگرفتن گفت: حاجیت روزی صد هزار چوق کاسبه. گفتم: چطوری گفت: چراغ قرمز و طرح و لایی کشی و بوق و سوت و همه جور عشق و حال. هنوز نگفته بودم حرف آخر را که جیغ لاستیک روی آسفالت پیچید تو گوش خیابان. بعد هم بوق شیپوری و بنزی را با هم زد و رفت: بی خی خی عشقی حال می ده... 5. رعایت نکن، آشغال بریز ساعت 9 و 21 دقیقه صبح است و ...
بهروز غریب پور: بی صاحب ترین شغل دنیا را داریم!
... همه این شهرها کم وبیش یک سالن اجتماعات مناسب داشتند، ولی به بیجار که رسیدیم، متوجه شدیم اصلاً سالن اجتماعات یا سالن تئاتر ندارند. من در ملاقاتی که با فرماندار داشتم و استقبال گرمی از من و همراهانم در دفترشان کردند، گفتم باید زودتر جلسه را ترک بکنم که محل اجرا را ببینم. ایشان گفتند ما یک سالن بسکتبال داریم که نمایش باید آن جا اجرا بشود . گفتم آقا، این کار اصلاً برای آن جا طراحی ...
مجموعه خاطرات مدافعان بیت المال روانه بازار نشر شد
ناراحت بود. هنوز قندها در دهانم آب نشده بودند که جلوی همه بچه ها به من گفت: من از شما راضی نیستم... خیلی کم آوردم. دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. رو کردم به حاج مهدی و گفتم: چه شده حاج مهدی؟! من فرمانده این گردانم! برای سه حبه قند.... نیم کلو بخرم و بگذارم جایش تمام می شود؟! ناراحتم ام را که دید، کمی آرام شد. این بار کمی آرام تر گفت: برادر ...
بیابانی: درستکار گفت بخواهی در قزاقستان با یک دست هم کشتی بگیری، این حق توست/ در جام تختی کشتی می گیرم
انجام دادم و باز هم دنده ام اذیت شد. به همین دلیل رحمان عموزاد به تمرینات اضافه شد که اگر یک وقت من به دلیل آسیب دیدگی به قهرمانی آسیا نرسیدم او جایگزین شود. بیابانی که بعد از اعلام انصراف از حضور در مسابقات قهرمانی آسیا در اردوی تیم ملی مانده است، تأکید کرد: اول از همه باید دنده ام خوب شود. آسیب دیدگی دنده هم جوری است که نمی شود گچ گرفت یا جا انداخت، فقط باید استراحت کرد. البته من ...
جنجال ساخته شدن فیلم جنگی توسط یک کارگردان ارمنی ؛ عقاب هایی که ممنوع الکار شدند
کردهای عراقی به ایران برمی گردد. ولی این فیلمنامه خوب نوشته نشده بود. فردا به دفتر مزینایی رفتم. داود رشیدی هم آنجا بود. احتمالا برای نقش فرمانده نیروی هوایی آمده بود. خاچیکیان هم آمد. با او آشنا بودم ولی کار نکرده بودم. رشیدی همان اول پنبه فیلمنامه را زد و گفت به نظرم فیلمنامه خوبی نیست. بعد که رشیدی رفت من گفتم: حق با داوود است. بعد شروع کردم به ایراد گرفتن و عیب های ...
دنیایِ دِه!!!(8)
بگیر" هم راستِ راست است!" خنده ای کرد و گفت: "باشد. یک بر هیچ، اصلاً سه بر هیچ به نفع تو!" یک خبر خوب داشتم، بشنوی بال در می آوری!" گفتم: "اگر خبر دست اول باشد، مُشتلق داری!" گفت:"فکر می کنی چهارتا سایتِ لکنته را دور می زنی و چها تا اِلا پَلا می نویسی و به ناف مردم می بندی؛ دیگر بی.بی.سی، سی.ان. ان، فاکس نیوز و ... روی انگشتان تو می چرخد." گفتم:" به خدا؛ کی من مثل تو گفتم که؛ "لُرد هال ...