سایر منابع:
سایر خبرها
باورتان نمی شود این خانم مدل همان “مارال” فیلم رهایم کن در لندن است/ تصویر
خانواده ای 5 نفره متولد شده و دارای یک خواهر و یک برادر می باشد و چند سالی است مادرش را از دست داده است. این بازیگر خوش اخلاق و خوش برخورد تحصیلاتش را رشته ی گرافیک گذرانده است و علاقه مند به هنر عکاسی است. پدر خانم بازیگر مغازه دار و مادر او خانه دار است. هدی اولین بازی اش را در سریال سقوط یک فرشته تجربه کرده است. شایعات زیادی درباره ازدواج این بازیگر بوده است اما ایشان مجرد هستند. ...
سارق فراموشکار دو بار سراغ یک طعمه رفت!
به گزارش تازه نیوز، تحقیقات در این پرونده از 3 ماه قبل شروع شد. در آن زمان زن سالخورده ای به اداره آگاهی تهران رفت و خبر از سرقت انگشتر و النگوی طلایش توسط مردی جوان داد. وی توضیح داد: برای خواندن نماز به مسجد محله مان رفته بودم که هنگام خروج از آنجا مردی به سمت من آمد و گفت اهل ایران نیست. به نقل از همشهری، مرد جوان می گفت توریست است و در کربلا زندگی می کند. او هم فارسی صحبت می کرد و ...
اظهارات خواندنی یک مربی رقص/ این شغل زندگی ها را گرم می کند!
...، پای تلفن درباره شروع دوره های جدید آموزشی صحبت می کند و مادر ها هم گوشه ای از سالن با فاصله از هم نشسته اند تا تمرین بچه ها تمام شود. یکی از مادرها می گوید: کلی از انرژی نازنین در همین کلاس تخلیه شده، بهانه گیری هایش هم کمتر شده و شب ها راحت تر می خوابد . مادر دیگری صحبت ها را تأیید می کند: دخترم از وقتی کلاس نرمش های ریتمیک می آید، خواهربزرگ ترش را هم برای کاهش وزن و ورزش تشویق کرده و او ...
گفت و گو با مردی که اولین غنی سازی را در ایران انجام داد
بازرگانی رفتم و با کارکنانش صحبت کردم که او به آرزویش رسید و شما راه او را باید ادامه بدهید. کمی که صحبت کردم و دلداری دادم خودم هم طاقت نیاوردم و گریه ام گرفت. مصاحبه کننده: روح الله حاج حیدری باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی
خاطرات امیر دادبین از پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی امام در پادگان ارتش، شکنجه و خلع مسئولیت به دلیل ...
: از اوایل درگیری های کردستان، من رفتم تا 10 سال و 10 ماه بعد. یک لوح تقدیر هم دارم که نیرو زمینی از ما تقدیر کردند. رنجبران: یعنی تا عملیات مرصاد دیگر؟ امیر دادبین: بعد از عملیات مرصاد هم آنجا بودم. رنجبران: یکی از خاطراتی که من می خواندم، درباره رابطه بسیار نزدیک شما با بچه های سپاه بود. به طوری که به شما می گفتند سپاهی هستید. چطور این رابطه نزدیک به وجود آمد. به ...
واکنش تازه و جنجالی علیرضا دبیر به اتفاقات اخیر
زمینه ساز ریاست این کمیته می دانستند آیا به شما ریاست کمیته ملی المپیک پیشنهاد شد؟ برخی مطرح می کردند که علیرضا دبیر با اعتراضات مکرر به دنبال ریاست کمیته ملی المپیک است اما این گونه نبود. به من هم پیشنهاد شد اما من گفتم اولویتم کشتی است. اعتقاد دارم اگر در کشتی خوب کار شود جایگاه کاروان ایران در المپیک و بازی های آسیایی بالا خواهد آمد. اگر کار خود را خوب انجام دهیم دنبال ما خواهند آمد ...
کاپیتان و قهرمان ملی پوش تکواندو ناشنوایان جهان شغل ندارد
همکاری نمی کرد مادرم قبل از شروع کلاس ها همیشه به معلم ها می گفت که من کم شنوا هستم و با سایر بچه ها فرق دارم تا بیشتر هوای من را داشته باشند. ابتدایی مشکلی نداشتم و مدیر مدرسه خیلی از من حمایت می کرد، اما زمان راهنمایی چون معلم ها همکاری نمی کردند خیلی سختی کشیدم. به معلم می گفتم چون تند تند صحبت می کنی من متوجه خیلی چیزها نمی شوم. می گفتم چون مشکل کم شنوایی دارم از خیلی چیزها جا می افتم ...
دام زن رزمی کار برای شمشیرزن سامورایی
امکانات هم در خانه اش آماده است، من هم قبول کردم، اما خبر نداشتم زن رزمی کار برایم نقشه سیاهی کشیده کرده است. اولین جلسه ای که به خانه اش رفتم مرد سالخورده ای هم همراه او در خانه بود و فتانه او را دایی صدا می زد. قرار شد من هر دوی آن ها را آموزش بدهم و در جلسه اول هم تعدادی از فنون این رشته را به آن ها آموزش دادم. جلسه دوم را هم یک روز بعد در خانه اش برگزار کردم. همه چیز به خوبی پیش می رفت تا ...
بی قراری هایم با خبر شهادتش آرام شد
.... این مادر شهید ادامه می دهد: همسر شهید جوادی جلوی من را گرفت و گفت نرو. گفتم باید بروم این خواب هایی که می بینم نشان می دهد که سعید شهید شده است فقط می روم تا خیالم راحت شود. مادر شهید پایروند بیان می کند: در ابتدا سپاه رفتم، چون از آنجا به جبهه اعزام شده بود، سپاهی ها گفتند چنین شخصی به شهادت نرسیده، بعد بنیاد شهید رفتم کارکنان این نهاد از من پرسیدند که شما چه نسبتی با ...
ریسک نمی کنم چون نمی خواهم والیبالم تمام شود
...> در بازی با پیکان همان ست اول نتوانستم به کار ادامه دهم و آمدم بیرون. زمانی که از پایم عکس گرفتم دیدم که استخوان ساقم شکسته است. این شکستگی برای چند نفر از بچه ها هم پیش آمده و یک درد طبیعی است ولی باید به آن برسیم چون اگر اینطور نباشد بدتر می شود. من پیش چند متخصص ارتوپد رفتم که همه گفتند باید عمل کنی. بعد از طریق دکتر نوروزی و کلینیک استقلال به من گفتند که شما برو دبی پیش آقای دکتر جورج. من با ...
این زن با دوچرخه به دور دنیا سفر کرد | جهانگردی برای کمک به کودکان یتیم مناطق محروم
رحمت للعالمین آشنا شدم یکی از آرزوهایم عملی شاد و تا امروز حدود 32 سال است که به عنوان مددکار داوطلب در حوزه حمایت از تحصیل کودکان یتیم فعالیت می کنم. به همین دلیل بود که بعد از سال های فعالیت داوطلبانه در این موسسه، در مقطع کارشناسی ارشد رشته روان شناسی تربیتی خواندم تا بهتر به این کودکان کمک کنم. خواندنی های بیشتر را اینجا دنبال کنید وقتی 23 ساله بودم اولین قدم ها را برای ...
دست به کاری زنم که غصه سرآید*
معاینه انجام شود. اسمم را صدا زدند و رفتم داخل. بعد از معاینه و وسط حرف زدن هایمان دکتر گفت: کار هایی را انجام بده که حالت را خوب می کند و برایت انرژی مثبت دارد. من گفتم، خیلی خوب است که به فکر بیمارانی هستید که توانایی مالی برای پرداخت حق ویزیت ندارند. دکتر گفت: من آن کاغذ را نوشته ام، چون با این کار حالم خوب می شود. معمولا قبل از خداحافظی آقای دکتر آخرین تحولات افغانستان را ...
تنها چیزی که می خواستم آب بود!
هم چسبیده و با زخم ها یکی شده بود. با آن وضعیت درواقع مرا لای ملافه ای پیچیدند، بعد یکی از بچه های اورژانس آمد و گفت: چیزی نمی خواهی؟ گفتم: فقط آب می خواهم، تشنه ام و عطش و تشنگی دارد مرا می کشد. گفت: نه نمی دهم، آب برائت بد است. تا چند دقیقه دیگر شما را به بانه می برند و آنجا بهتر به شما می رسند. ما را سوار اتوبوس هایی کردند که صندلی نداشتند و به سوی بانه بردند. در بانه نقاهتگاهی برای ...
قهرمان قصه های کودکی ام در سوریه آسمانی شد
ادامه می گوید، مخالفت های مادر و پدر ادامه داشت. سیدمحمد با من مشورت کرد و از من پرسید حالا باید چه کنم؟ گفتم برادرجان شما آرزویی داری که می خواهی به آن دست پیدا کنی و من مانع آن نمی شوم. ابتدا باید رضایت مادر و پدر را بگیری، اگر نمی توانی رضایت بگیری باید همینطور بروی. راه های زیادی هم است. مدتی گذشت. یک روز سیدمحمد با من تماس گرفت و گفت آبجی می خواهم حرفی بزنم فقط اجازه بده صحبت های من ...
دبیر: به خاطر نماز خواندن مسخره شدم / ضد انقلاب برای زدن من حقوق می گیرد
... دبیر در مجمع کمیته ملی المپیک اعتراضات زیادی داشت و برخی آن را زمینه ساز ریاست این کمیته می دانستند آیا به شما ریاست کمیته ملی المپیک پیشنهاد شد؟ برخی مطرح می کردند که علیرضا دبیر با اعتراضات مکرر به دنبال ریاست کمیته ملی المپیک است اما این گونه نبود. به من هم پیشنهاد شد اما من گفتم اولویتم کشتی است. اعتقاد دارم اگر در کشتی خوب کار شود جایگاه کاروان ایران در المپیک و بازی های ...
مرعوب و مدیون نشدم/از سر استیصال کافه داری را انتخاب نکردم
عرصه فعالیت کشور ما به دلیل نبود نگاه جغرافیایی و آمایشی است. گاهی در دانشگاه به من می گفتند، رشته شما چه ربطی به این مسائل دارد در حالی که یک جغرافی دان به معنای کلاسیک نمی تواند نسبت به آشفتگی های فضایی عرصه های زیستی بی تفاوت باشد و نگاه انتقادی دارد. در زمان صحبت درباره مباحث آمایشی نمی توان نسبت به شیوه حکمرانی بی تفاوت بود و ناخودآگاه نسبت به سیستم انتقاداتی مطرح می شود. دقیقا از همین ماجرا ...
ادعای عجیب پیشکسوت پرسپولیس ؛ وحید امیری با من لج می کند!
بس بازی نکرد که روحیه اش را از دست داد اما حالا روحیه اش را به دست آورده است. درباره وحید امیری گفته بودید باید خداحافظی کند آیا هنوز هم بر سر حرف خودتان هستید؟ نگفتم امیری باید خداحافظی کند، گفتم هافبک های پرسپولیس سن شان بالا رفته است و باید دنبال جوانگرایی بود. به من در سن 31 سالگی گفتند بمان و ادامه بده اما قبول نکردم و رفتم جای دیگری بازی کردم چون انتظار از من این بود ...
ادعای عجیب یک پرسپولیسی؛ امیری از لج من اینقدر خوب بازی می کند!/ بعضی ها به من می گفتند می خواهی جیبت را ...
انتقاد می کنند یا بعضی از هواداران فحاشی می کنند بیایند سوابق من را بررسی کنند من 13 سال مربی پایه ها و 7 سال هم بازیکن پرسپولیس بودم آیا حق ندارم نظر خودم را بگویم؟ من نه می خواهم جای امیری را بگیرم و نه دنبال جای یحیی هستم، برای این تیم زحمت کشیدم و نظر خودم را می گویم. آن زمان هم گفتم الان امیری آماده نیست. آیا این همین صحبت های شما باعث شد او بهتر کار کند؟ بله. از رو لجبازی ...
خط و نشان پدر ایرانی کشتی گیر ژاپنی برای سعدالله اف و اسنایدر/ 6 بچه دارم که همگی کشتی گیر هستند
؟ خیلی کم. در حد سلام و علیک و احوالپرسی یادشان داده ام. فرزندانتان به ایران هم آمده اند، اینجا تمرین کرده اند؟ کیوان آمده و مدتی در کرج تمرین می کرد. الان هم به ارتش رفته و برای آنجا کشتی می گیرد. با آرش بعد از قهرمانی صحبت کردید؟ بله. تماس گرفت بهش تبریک گفتم. حالا منتظریم برگردد. البته به محض بازگشت باید به دانشگاه برود و بعدا می بینمش. ...
خاطره شیرین فرزند مرحوم آیت الله حائری از پدر
اصفهانی بلند داد زد حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت آقای حائری شیرازی هستند؟ گفتم بله. گفت حاج آقا یه دقه صبر کنید ! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت من وجوهات نمی گیرم! گفت وجوهات نیست، نذر است. گفتند نذر؟ گفت دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید ...
شهربانو منصوریان پس از حمایت از دبیر؛ دوست دارم ریا کنم!
ها پاسخ داد. او در صفحه اینستاگرام خود گفت: یک عده از شما در پیج من می نویسید تازه به نان رسیده و تا دیروز نان نداشتی بخوری و گدا معتبر شود. می خواهم بگویم بله من افتخار می کنم که یک روز نان نداشتم بخورم و به خاطر یک تکه نان زحمت کشیدم و دویدم، جنگیدم. اینکه در مزرعه کار می کردم و می رفتم اصفهان تمیزکاری می کردم و در شیراز خدمتکار یک خانه یک نفر بودم. افتخار می کنم که الآن 10 طلای جهان و ...
مریم معصومی از بازیگری خداحافظی کرد | استوری مریم معصومی درباره شغل جدیدش همه را میخکوب کرد
... ● غذا : ماکارونی ● تفریح : مهم ترین سرگرمی یک آدم عاشق عروسی از بچه گی عاشق عروس بودم عروس فرشته دختر بچه هاس هنوز هم عاشق عروس و لباس عروس و مراسم عروسی هستم. لباس عروس مقدس است.کار در تلویزیون، سینما و تئاتر را دوست دارم، ولی اول تلویزیون و بعد به سینما و تئاتر علاقه مندم به نظرم تلویزیون شروع خوبی است.خیلی فیلم می بینم و اهل سینما و تئاتر رفتن هستم. ...
حامد پاکدل : اگر اشتباه داوری زیاد است پس VAR را وارد فوتبال کنید
حامد پاکدل، چهره جنجالی بازی تراکتور و ملوان در هفته بیست و هفتم لیگ برتر خلیج فارس بود که در میکسدزون مقابل خبرنگاران ایستاد و پاسخ های جالبی به سوالات خبرنگاران انزلی چی در مورد صحنه مشکوک پنالتی داد. مهاجم تراکتور در ابتدا گفت: اول باید زیرساختمان را درست کنیم. چندوقت است توپی که با آن بازی می کنیم عوض نشده، من این سوال را از شما دارم، توپ چرا عوض نشده؟ توپی که کیفیت لیگ برتر را ...
فدراسیون فوتبال سخت ترین دورانم بود
...> قطعا دبیرکلی سخت تر است و داوری به گرد پای آن هم نمی رسد. درباره دان یک جودو که به آن اشاره کردید صحبت کنید. چه زمانی آن را گرفتید و اصولا چرا جودو را ادامه ندادید؟ برای خیلی وقت پیش است و زمانی که به سمت و سوی داوری فوتبال رفتم دیگر جودو را دنبال نکردم. زمانی که نوجوان بودم جودوکار بودم اما در سنین بالاتر به سمت داوری رفتم و رشته رزمی را دنبال نکردم. در زمان شما ...
قهرمانان واقعی شهیدان هستند
.... با فوتبال شروع کردم معلم ورزش دوران ابتدایی ما آقای قره چاهی بود و با اینکه از همه کوچکتر بودم ایشان من را به خاطر بازی خوب جزء تیم منتخب مدرسه انتخاب کرد و من به مسابقات قهرمانی آموزشگاه های استان رفتم. بعد از آن برای مدتی در رشته بسکتبال زیر نظر آقای قرائی فعالیت کردم. ورزش های گروهی را زیاد دوست نداشتم، چون معتقدم اگر یک نفر اشتباه کند کل تیم می بازد ...
افطاری با آتیلا و رفقایش / رنگی ترین مهمان های افطار
قضیه کَنده شد و شدم، دوست جونی شان. کنارشان، روی زمین نشستم، صحبت بین مان آنقدری گُل کرده است که یک آن خودم را قاضی یک بحث جدی دیدم؛ موضوع بحث این بود که آتیلا معتقد بود که فرشته مهربون، او را خیلی دوست دارد به خاطر همین بیشتر از محمدامین، طاها، آیدین و غیره زیر بالشت اش کاکائو می گذارد ولی نظر بقیه این بود که تعداد شکلات هایشان برابر است و فرشته مهربون هیچ فرقی بین شان نمی گذارد! راستی از ...
جشن لبخند فرشته ها/ تصویر خدا در ذهن روزه اولی ها
خبرگزاری فارس- تبریز ، معصومه درخشان : به جشن فرشته های روزه اولی در گلزار شهدای ملک عباسی که در زبان محلی( ملیح قبرستانی) گفته می شود دعوت شده ام. در حالی که عجله دارم خود را به این مراسم برسانم کارهای غیرمنتظره یکی یکی جلویم سبز شده و استرس دیر رسیدن اذیتم می کند. به کمک یکی از دوستان عزیز که لطف کرده درخواست مرا می پذیرد و در کمترین فرصت مرا به گلزار شهدا می رساند سر وقت به مراسم می رسم. ...
از راه اندازی کارخانه های تولیدی تا ساخت خوابگاه های دانشجویی/ عمر دوباره ای که اشک های دخترانه به پدر ...
تاریخچه ای از نوروز و تخت جمشید گفت و در ادامه گفت: امشب مهمان ویژه ای داریم که با همه ما متفاوت است. ما همه مملکت را رها کردیم و آمدیم آمریکا که وضع مان بهتر شود ولی او در ایران ماند و وضع مالی اش از همه ما بهتر است. بعد از این مقدمه گفت: آقای مهندس حمیدی. تازه متوجه شدم این آش را برای من پخته اند. شروع به صحبت کردم و دیدم خیلی خوب به حرف هایم گوش می دهند. گفتم حالا که اینقدر خوب به حرف ...