سایر خبرها
هر کجا می نگرم مجلس سهراب کشی است
رگش به کارد بی مروتان از خدا بی خبر وقت دارد. خون جهنده باید بر خاک ریخته شود خانم جان. حیف این قل قل جوشان گرم نیست که سرد شود و در رگ ها منجمد شود و کبره ببندد و بشود خوراک مار و مور؟ تلخ بودم تلخ گفتم بر من ببخشایید ... دورتان بگردم، دل بد نکنید ها ما همه حمیدرضاییم. نوشته حامد عسکری - شاعر و نویسنده ...
زخم آن اسید هنوز تازه است
...> همه اتاق را می دید؛ پرستارها ریختند داخل اتاق. من سریع دویدم طرف دستشویی که توی آینه خودم را ببینم. از روز حادثه هنوز نتوانسته بودم قیافه ام را ببینم ولی عجیب بود که توی آینه مادرم را پشت سرم می دیدم اما خودم را نمی دیدم؛ فقط یک تصویر محو بود با جزییاتی نامعلوم. بعدها پرستارم گفت شاید خدا نخواسته که تو خودت را ببینی چون ممکن بود تمام روحیه ای را که الان داری، از دست بدهی . آن شب، آمنه با همان چشمی ...
درجنگها چون شیر غران بود حمزه // شیر رسول و شیر میدان بود حمزه
که افتاده به خاک همه ی نیروی من بود که افتاده به خاک این همان است که یاریِ ولایت می کرد مثلِ یک شیر زِ اسلام حمایت می کرد در اُحُد هر که به خونِ جگرش می گِریَد هر پسر بر سرِ نَعشِ پدرش می گِریَد ای عمو جان به سرِ پیکرِ تو گریه کنم من به جای پدر و مادرِ تو گریه کنم مثلِ تو هیچ کسی کُشته در این صحرا نیست به خدا هیچ کسی چون تو ...
جشن تولد شاعر حیرت و راز
به گزارش ملیت به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، محمد آزرم، شاعر و پژوهشگر در یادداشتی که به مناسبت زادروز یدالله رویایی، شاعر و بنیانگذار شعر حجم (17 اردیبهشت 1311 _ 23 شهریور 1401) در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: اندازه می گرفتم اگر او را و آن صدای شب بو را گر می شناختم، در استخوان های من اکنون وهم زیباتر می چرخید وقتی که حمله - آراسته در خونم - سوهای پنهان دارد وقتی که ...
بیوگرافی شهرام حقیقت دوست و همسرش با عکس های خانوادگی او
بازیگر می توان به مو بلوند و راست دست بودن او اشاره کرد. شهرام حقیقت دوست در دوران کودکی خانواده خانواده شهرام حقیقت دوست به ظاهر کم جمعیت است و اطلاعاتی از اسم و شغل پدر و مادر و حتی این که فرزند چندم خانواده است در سایت ها نیست و اگر به اینستاگرام این بازیگر سری بزنید نیز اطلاعاتی به دست نمی آورید.گویا این بازیگر توانا دو خواهر دارد و تاکنون عکسی از خواهر شهرام حقیقت دوست ...
بزرگ کردن دیگران دلیل نمی شود روی گرده متوسلیان پا بگذاری!
از شهادت آقاسیدمرتضی آوینی تقریباً هرسال ظهر عاشورا در منطقه قتلگاه او مراسم داریم. فقط چندسال گذشته به خاطر کرونا به مشکل برخوردیم. در این برنامه ها وقتی اشک و احساس فروکش می کند، تازه دانشجوی جوان می آید یقه ات را می گیرد که آقا تو گفتی دوشب قبل از عملیات بچه های شناسایی درگیر شدند و عملیات لو رفت. محسن سرواهرابی هم که فرار کرد و نقشه ها را به دشمن تحویل داد. پس خل بودید عملیات کردید؟ این سوال را ...
به من بگویید حاجی ؛ من زحمت کشیدم و به حج رفتم + عکس
که کمک کند. من وارد که شدم دیدم در کنده شده و مقداری از سقف راهرو پایین آمده است و همه جا غرق خون است. تازه آنجا بود که به من گفت در اینجا چیزی را جاسازی کرده بودند و بابا که صبح زود در را باز می کند، منفجر می شود و الان هم بابا را برده اند بیمارستان. **: در واقع می خواستند خسرو را بزنند، پدر را زده بودند. همسر شهید: بله، بعد از مدتی طرف را می گیرند و بعدها هم جزو توابین شد ...
چند نکته درباره حادثه رخ داده در سبزوار
د ندارد. مصداق اصلی تهلکه خودکشی است که مابه ازایی ندارد و خودش خودش رو می کشد، بهتره بگیم هیچ انگیزه و نیت شرافتمندانه ای در تهلکه وجود ندارد. ترجمه دقیق فارسی آن می شود برای هیچ و پوچ خودتان را به کشتن ندهید! هیچ یعنی اینکه فرد ارزش و هدفی والایی ندارد و پوچ یعنی اینکه قطعا و یقینا هیچ دست آوردی در مرگ فرد حاصل نمی شود! این دستاورد فقط در آن لحظه نیست بلکه امکان دارد بعد از شهادت فرد، دستا ...
فعالیت های ابوالفضل زرویی باعث شد طنز جدی گرفته شود
بود خواندن بخش هایی از بامعرفت های ابوالفضل زرویی نصرآباد یاد این شاعر معاصر را در دل و قلب بسیاری از حاضران در سالن مهر حوزه هنری، زنده کرد. اشک هایی که گاه از گوشه چشم بسیاری از افراد بر گونه ها می لغزید، بازگوی تداعی خاطراتی بود که زرویی نصرآباد در قلب و جان هم دوره هایش ثبت کرده بود. بخش دیگری از صد و هفتادمین نشست دگرخند به سخنان سید علی میرفتاح نویسنده و سردبیر مجله کرگدن ...
صف شکن، رزم آشنا، شیر رسول الله: حمزه / می چکد بر پیکرش اشک پیمبر، آه حمزه
...> بولهب لب بسته، پنهان می شود در خانه ی خود آن زمان که یار اسلام و مسلمان حمزه باشد صف به صف دشمن شکن، با نیزه ی شیر افکن خود می شکافد کوه را وقتی خرامان حمزه باشد زخم تحریم و غم شعب ابی طالب چه باشد تا میان شام هجران، ماه تابان حمزه باشد با رسول الله پیمان بسته با جان و دل خود بر سر پیمان خود تا دادن جان، حمزه باشد صف شکن، رزم آشنا، شیر رسول ...
حسین منزوی عناصر جدیدی به غزل معاصر اضافه کرد
کمتر مطالعه دارند) احساس می کنند شعر سپید حرف دل آن ها را راحت تر بیان می کند. این روزها اقبال به غزل نسبت به قبل کمتر است اما ناامیدکننده نیست او با اشاره به حق خواندن جوانان در انتخاب قالب شعری برای بیان دیدگاه ها و احساساتشان، ادامه داد: کمتر می توان به جوانان ایراد گرفت. از شاعران قالب آزاد، افراد بسیار زیادی را می شناسم که غزل و مثنوی را می شناسند، چهارپاره، قطعه و تمام قالب های ...
آنسوی آشوب | روایتی از زندگی شهید مدافع امنیت سلمان امیراحمدی + فیلم
و حتی غریبه هایی که برای نخستین بار خانواده امیراحمدی را می بینند مهمان خانه شان می شوند. صبح ها مادر معمولا برای دیدن سلمان به بهشت زهرا(س) می رود. تاب فراقش را ندارد. هر بار که به یاد جوان رعنایش می افتد آهی سوزان از سودای دل می کشد. آخر سلمان عادت داشت او را مامان جون خطاب کند. با اینکه فاصله خانه خود از خانه پدری خیلی زیاد بود اما هر روز وقتی از کار روزانه دست می کشید اول سری به مادر می زد و ...
معلمان پای صحبت معلم انقلاب/ چاره کار در اصلاح مدرسه است
شروع شد؛ گروهی با صدای بلند می گفتند: فرهنگیان کشوریم فداییان رهبریم . گروه دیگری با مشت های گره شده شعار می دادند: خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست... و بالاخره از شوق این دیدار صدا می زدند: ای پسر فاطمه! منتظر تو هستیم رفته رفته جمعیت تکمیل می شود، در بین شعارها گاهی برادر خوش صدایی شروع به خواندن اشعاری در مدح امیرالمومنین می کند و حال و هوای خوب جمعیت را خوب تر می کند. برگه ...
محمد ابراهیم، مَشایه ای که در شکم مادرش مُرد و زنده شد!
ش بود و با دست دیگرش، از آستین پیرهن آقا علی اکبر آویزان بود! آقا علی اکبر چاره ای نداشت. تسلیم شد. قرار شد مادرش همراهشان بیاید تا نصرت بانو تنها نباشد. قرار بود همه این روزهای سختِ در راه، به زیارت، ختم به خیر شود. قرار بود، اما وقتی ماموران مرزی عراق اجازه عبور دادند و کاروان شهرضایی ها به سوی خانقین حرکت کرد، نصرت بانو، دو قدم مانده به وصال، از پا افتاد. همه هم ولایتی ها آشوب شدند. اول نمی ...
لطفا مواضع رهبری را بخوانید
فرود آورده و خود را به آن پایبند می دانند. چنین نگاه مملو از وحدتی باعث شد تا کشور سوریه از دل شدید ترین بحران ها در دهه گذشته پیروزمندانه بیرون بیاید و حال این توقع وجود دارد تا این تجربه موفق سر لوحه مسئولان قرار گرفته و آنها نیز با تکیه به وحدت ملی در راستای حل چالش های اساسی کشور گام بردارند نه اینکه خود به مانعی در مسیر حل مشکلات تبدیل شده و با ایجاد دوقطبی های پرهزینه و بی ثمر به جان همبستگی ...
ماشینش را فروخت تا به سوریه برود
آقا حسین فرزند چندم خانواده بود؟ از دوران کودکی اش بگویید؟ ما چهار خواهر و پنج برادر بودیم و همگی متولد نیشابور. حسین آقا فرزند پنجم خانواده بود و من دو سال از ایشان بزرگ تر بودم. حسین عقیده داشت هر چیزی خمسی دارد و خودش هم خمس برادران خانواده است. شهید در کودکی بیشتر دنبال ورزش بود. به کشتی و فوتبال علاقه داشت و دنبال الگو برداری از قهرمانان ماندگاری مانند مرحوم تختی در این رشته بود. چطور شد به مشهد نقل مکان کردید؟ به خاطر کار پدرمان که کارگر پتوی شادیلون مشهد بود، زمانی که داداش ...
پدرتأکید می کرد مبادا در فتنه ها رهبری را تنها بگذارید
...، امانتی بود که خدا داد و الان گرفته، فقط مرا به بیمارستان ببرید تا دخترم را که در بیمارستان بستری است، ببینم. زمانی که آنجا او را از من جدا کردند، سرش محکم به سینه ام خورد، هنوز جای آن را احساس می کنم، می خواهم او را ببینم. ساعت چهار و نیم بعد ازظهر، از بیمارستان تماس گرفتند که دخترتان هم فوت کرد! شرایط خیلی سختی بود. همه به پدر و مادر نگاه می کردیم. پدر گریه نکردند، مادر هم همین طور! آن ها ...
پیامک تسلیت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
...> صد حجله بسته اند مردم چشمم ز داغ تو در ماتم تو مضطرم ای سیدالکریم .................... از جانگداز غصه ی تو آه و وای من خاک عزاست بر سرم ای سیدالکریم .................. هیچ کَس نیست , به این سادگی ارباب شود مرهمِ زخمِ دلِ نوکرِ بی تاب شود ................. هر که از مردمِ این شهر , گرفتار شود مطمئنّاً ز سَرِ خوانِ ...
الداغی؛ غیرتی که دریغ نشد!
اصلا همین بود و تعارف نبود که چند دقیقه بعد از شهادتش معلوم نیست کی و کجا و اولین بار چه کسی برایش هشتک زد و نوشت: سردار دل ها که همه جا پُر شد از این واژه. پیش خودت فکر می کنی، سرنوشت سردار چقدر شبیه سیب بوده، هزار تاب خورده تا بیاید و برسد به دست زمانه ما. به روز هایی که به سایه و حضور ژنرال بی سایه ، عجیب نیاز بود. سرباز مخفی خدا به موقع می رسد! حالا که داغ شهادت شهید ...
حبیب رضایی کیست؟
سابقه ای قابل توجه در حوزه تئاتر به ثبت رسیده است که شامل بازیگر، مشترک کارگردان و مشاور کارگردان می شود. او در َ مجلس نامه، مصاحبه، خروس، شب سیزدهم، آواز قو، ترانه های قدیمی، دلِ سگ، نمایشنامه خوانی نمایشی برای تو، نمایشنامه خوانی روز واقعه، سینما های من، نمایشنامه خوانی هفت مجلس در عزا و معجزه، آدامس خوانی و آینه های روبرو به عنوان بازیگر حضور داشته است. همچنین در شهادت خوانی قدمشاد مطرب در ...
ماجرای دل رُباترین پنجره دنیا
، بی امان از گوشه هایش بیرون می زند: السلامُ علی الإمام الرئوف. السلام علی الإمام الرئوف. پیرزن هم سلام می دهد. چشم هایم را باز می کنم. از هجوم اشک ها مردمک هایم تار می بینند، اما جلوی دل رُباترین پنجره فولاد دنیا، هنوز پر از ازدحام آهِ دست های آدم هاست! دلم روشن می شود از دیدنشان. صحنه واقعا باشکوهی ست. می توانید تصور کنید؟ انگار که همه دست ها با هم و از پشت این پنجره، امامِ رئوف شان را صدا می زنند و دست رأفت حضرت توی دست های آن هاست! منبع: فارس باشگاه خبرنگاران جوان وب گردی وبگردی ...