سایر منابع:
سایر خبرها
قتل هولناک پیرزن 72 ساله
مقابلش به من پول می داد. چند روز قبل ماشین او را گرفتم تا تعمیر کنم. بعد از اینکه ماشین را به او تحویل دادم از من خواست برای گرفتن پول تعمیر و دستمزد به آپارتمانش بروم. وقتی به آنجا رفتم دسته های تراول چک را دیدم و وسوسه شدم. من در یک لحظه پتویی را روی سر پیرزن انداختم و او را خفه کردم، سپس به سراغ تراول ها رفتم اما وقتی آنها را شمردم متوجه شدم 2 میلیون تومان بیشتر نیست و از کاری که انجام داده بودم ...
همسرم بی وجدانم با خواهرم روی هم ریخته بود/ خواهرم وقیحانه تو چشمهام نگاه کرد و گفت دوستش دارم!
... وقتی اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها خواهرم را سرزنش کردند ولی او نیز خودش را دل باخته پیمان دانست و تهدید به خودکشی کرد. این گونه بود که با قلبی شکسته و در 20 سالگی از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد نیز حمیرا با بی حیایی و آبروریزی با پیمان ازدواج کرد و با هم برای زندگی به شهر دیگری رفتند. من هم با غروری لگدمال شده وارد دانشگاه شدم و ادامه تحصیل دادم. اما ...
کارگری همسر صاحبکارش را بخاطر سرقت طلا کشت و با تیغ،رگ او را هم برید/ چون او مرا شناخت چاره ای جز قتل ...
برداشتم و وقتی می خواستم از خانه خارج شوم ترسیدم که زن جوان با دیدن چهره ام مرا شناسایی کند و راز سرقتم لو برود، به همین خاطر با یک پتوی طوسی رنگ او را خفه کردم و در زمان خروج از خانه نگران بودم که شاید او زنده باشد به همین خاطر در خانه را بستم و با کاتر رگ دست راستش را بریدم و از خانه خارج شدم. وی افزود: بعد از قتل به مغازه رفتم و به بهانه اینکه می خوام با همسرم به خرید بروم زودتر از همیشه از مغازه خارج شدم و بعد فهمیدم طلاها بدل هستند. بنا بر این گزارش، متهم پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جنایت، روانه زندان شد ...
اعدام مردی که به دوست همسرش تجاوز کرد
. متهم در بازجویی ها به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد شیطان فریبش داده است. او گفت: شاکی و شوهرش از دوستان خانوادگی ما هستند. مدتی بود شیطان مرا وسوسه می کرد تا شاکی را مورد آزار و اذیت قرار دهم. روز حادثه همسرم برای دیدن مادرش از خانه بیرون رفت و من هم نقشه شیطانی ام را طراحی و اجرا کردم. شاکی به من اعتماد داشت و وقتی به او گفتم همسرم بیمار شده و به شما نیاز دارد به سرعت خودش را به خانه ما رساند و ...
تاوان اشتباه مادر با خیانت دخترش / سرنوشت آنها بهم گره خورده
نقشه ای در سر دارد، روز به روز به او نزدیک تر می شدم تا این که سرانجام با چرب زبانی و خرید هدایای گران قیمت مرا درگیر عواطف عاشقانه ای کرد که با او کنم. با آن که کریم 25 سال از من بزرگ تر بود و همسر و فرزند نیز داشت ولی من آن قدر تشنه محبت بودم که نفهمیدم با این هیجانات احساسی دوران جوانی سرنوشتم را به تباهی و تاریکی گره می زنم. خلاصه خیلی زود و به طور پنهانی تن به ازدواجی عاطفی دادم و ...
همسرم خیلی بی غیرت است/ او خواسته های بی شرمانه ای از من دارد که از گفتنش شرم دارم!
5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام ...
خرج محبت به شیوه حاج فضل الله / پنجاه سال نذر عطر گل یاس
... شش ماه بیشتر نداشت که پدر و مادرش را از دست داد و همین خاطر زیر دست برادران و خواهرش بزرگ شد: از شش سالگی مرا به مغازه بقالی فرستادند و بعد از سه سال کار کردن، 27 تومان مزد گرفتم. یادم است یک روز که اوستا در مغازه نبود، یک نفر از طرف شهردار آمد و پنیر خرید. آن زمان پنیرها خیکی بود و بوی خاصی می داد. روز بعد همان فرد آمد و گفت پنیری که به من دادی، خراب بوده. بعد هم مرا بلند کرد و محکم به ...
درد واقعی وقتی است که بیماری می شود هویت تو!
، اما رابطه خود با دیگران را رابطه فرد بیمار و سالم توصیف می کند که صرفاً برای عیادت سراغ او می آمدند و گفتگو ها در غیاب او شکل می گرفته است. تلخ است وقتی مرحوم دیانی می نویسد: در گوشی ام انبوه پیام بود، اما مضمون همه حرف ها با من یک چیز بود: بهتری؟ شکر. تمام تلاش من برای ادامه گفتگو با آدم ها پوچ از آب درمی آمد. تا قبل از بیماری برای خیلی ها گوش بودم. عقل خوبی بودم. سنگ صبور بودم. حرف می زدیم ...
هویت ایرانی اسلامی در کودکان و نوجوانان را چطور تقویت کنیم؟
منحصر به فردی دارند و در نهایت، برای حفظ ایران و خانواده ها ایرانی، بدون مکث و درنگ، جان شان را فدا کردند. به نظر می رسد که حتی اگر وارد حوزه آموزش هم نشویم و تنها کمی از واقعیتی که بر ایران گذشته است را هم برای فرزندان مان تعریف کنیم، احساس وطن دوستی و دلبستگی در وجودش ریشه خواهد کرد. به دنبال آگاهی و مقاومت دیده اید که اهالی هر شهر، چه عرق و تعصب خاص و عجیبی به تیم ورزشی شهرشان ...
شرط عجیب دختر جوان برای بخشش مهریه اش
...، حرف های قشنگ می زدی، تو منو فریب دادی! الانم می خوای آبرومو ببری! آقای قاضی این خانم منو بدبخت کرد، بهم گفت تو 999 تا سکه رو قبول کن، من روز بعد عقد می رم می بخشم، فقط نذار آبروم جلو دوستام و فامیل بره، همه مهریه بالا دارن زشته من نداشته باشم، آبروم میره. مگه تو منو دوست نداری؟ پس قبول کن. جناب قاضی منم که عاشق کور و کر شده بودم، اصلا بلانسبت شما خر شدم و قبول کردم، همون باعث شد ...
افتخارآفرینی کوچکترین عضو خبرگزاری پانا در مسابقه سفیران سلامت شهرستان های تهران
خردسالان درست کردم که در آن راجع به بهداشت شخصی و محیط زندگی آنها توضیح دادم که چگونه می توانند مراقب بدن و زندگی خودشان و سلامت اطرافیانشان باشند. حدادی گفت: لحظه ای که برای تقدیر شدن و گرفتن جوایز به بالا رفتم احساس خیلی خوبی داشتم و از داشتن خانواده ام و استادانم که در موفق شدن من نقش بسیار مهمی داشتند خرسند بودم و خدا را شکر می کردم. حدادی افزود: خبرنگار بودن در کنار دانش آموز ...
فال روزانه جمعه 22 اردیبهشت 1402
بگیرید و مطمئن باشید اجرای آن، سود چشمگیری روانه حساب های بانکیتان می کند. نظر خود را به اطرافیان اعمال می کنید و با زورگویی حرف خود را به کرسی می نشانید. این رویکرد شما را به فرد منفوری تبدیل کرده و کسی از شما دل خوشی ندارد. اجازه ندهید این وضعیت ادامه پیدا کند و از امروز زورگویی را کنار بگذارید و پذیرای نظر اطرافیان باشید. روحیه مسئولیت پذیری دارید و برآورده کردن نیازهای اعضای خانواده را به ...
گفتم: که روی خوبت، از من چرا نهان است گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است!(چشم به راه سپیده)
...> درون ذهن شقایق خطور خواهی کرد نگاه شوق و امیدم به آن دم صبحی است که خاک را به قدومت چطور خواهی کرد ؟؟؟ به یاد ما هم باش... کنار بیت خدایی به یاد ما هم باش به مروه یا به صفایی به یاد ما هم باش در استلام حجر نیز یادی از ما کن همین که گرم دعایی به یاد ما هم باش چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم ...
زن جوان به دام ساقی شیطان صفت نیوفتاد
برادرم در یک سانحه رانندگی جان سپرد و غم بزرگی بر دلم نشست. از آن روز به بعد دوستانم اطرافم را گرفتند و با بهانه های واهی مانند رهایی از غم و غصه، مرا تشویق به مصرف انواع دیگری از موادمخدر کردند. طولی نکشید که به یک معتاد حرفه ای تبدیل شدم و آرام آرام مصرفم را افزایش دادم. در این میان گاهی مجبور می شدم برای خرید موادمخدر به منزل ساقی (توزیع کننده موادمخدر) بروم که دو بار نیروهای انتظامی ...
نجوای محبت معلم اصفهانی از مدرسه دانش آموزان به گوش رسید
: دانش آموزی دیگری هم داشتم که پس از گذشت مدتی از ورود به مدرسه تمایلی به حضور در کلاس و مدرسه نداشت و حدود 4 ماه به مدرسه نمی رفت که با معرفی اداره آموزش و پرورش منطقه برخوار داوطلب شدم تا با این دانش آموز هم، کار کنم. وی پس از جلسات متعدد درس را در قالب بازی و سرگرمی دنبال می کند و حضور در محیط بیرون از خانه که با همراهی و هماهنگی خانواده دانش آموز انجام می دهد و در نهایت موفق می شود تا او ...
کمبودهای عاطفی شوهرم مرا به بیراهه کشاند! /در نبود آرش با مردان غریبه ارتباط می گرفتم!
ملاقات کنیم. من هم که دوست داشتم این جوان را از نزدیک ببینم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و در یک رستوران به دیدارش رفتم. از آن روز به بعد مدام با هم در مکان های مختلف قرار می گذاشتیم. او چنان با حرف هایش مرا خام کرده بود که گاهی فقط منتظر تماس او بودم. در روزهای اول این آشنایی فکر می کردم همه چیز یک ماجرای شوخی و تفریح گونه است اما کم کم دیدارهای مخفیانه ما به مکان های خصوصی کشیده شد ...
درخواست طلاق به خاطر عشق شوهر به بازیگری
روحیه خودم این کار را شروع کنم. در کلاس های بازیگری ثبت نام کردم و به صورت جدی تمرین هایم آغاز شد. نجمه از همان ابتدا شروع کرد به غر زدن؛ به جای اینکه مرا تشویق کند و حامی من باشد، هر شب مرا تحقیر و مسخره می کرد که به دنبال کار بیهوده ای رفتم و قرار نیست در این راه پیشرفت کنم. خیلی از این موضوع ناراحت بودم. تا اینکه از چند روز پیش برای یک نقش در تئاتر انتخاب شدم. ما شب ها تمرین می کردیم و غرزدن ...
زمانی که همسرم سر کار می رفت به منزل ما می آمد و با یکدیگر شیشه مصرف می کردیم
آلوده مواد افیونی شده بودم و برای تامین هزینه های اعتیادم مجبور می شدم بخشی از هزینه ها و مخارج زندگی را به آن زن بدهم تا برایم شیشه تهیه کند. حدود سه سال قبل بود که بالاخره همسرم متوجه اعتیادم شد و اختلاف خانوادگی ما به خاطر همین موضوع شدت گرفت، همسرم نمی توانست شرایط اسفبار مرا تحمل کند پس از من خواست بین فرزندان یا مواد مخدر یکی را انتخاب کنم. در این اوضاع و احوال من با حالت قهر منزل ...
فرار با لباس عروس از حجله و پناه بردن به کلانتری!
بود و تنها به دلیل اصرارهای ناعاقلانه من راضی به این ازدواج شد ولی باز هم مرا در پناه خودش گرفت و تلاش کرد بین ما وساطت کند با این حال پرهام و خانواده اش آن قدر به پدرم توهین کردند که او به ناچار یک سیلی به گوش پرهام زد و آن ها نیز پدرم را کتک زدند . در این شرایط من تقاضای طلاق دادم و از دادگاه درخواست کردم همسرم از نظر سلامت روحی و روانی مورد معاینات پزشکی قرار بگیرد ولی او نیز به اتهام ...
این مرد در مدت 7 سال فقط نوشابه می خورد / صبحانه، نهار و شام، باورش سخت است ولی حقیقت دارد
ام با خوردن نوشابه ادامه یافت. غذا ممنوع! مرد نوشابه ای می گوید: از تیر سال 86 تا الان هیچ غذایی نخورده ام جز نوشابه. روزی 3 بطری بزرگ نوشابه مصرف می کنم. برای من غذا معنایی ندارد و اصلا احساس گرسنگی به من دست نمی دهد. وقتی می بینم که یک نفر در حال خوردن غذاست احساس تهوع به من دست می دهد و حالم بد می شود. خانواده ام خیلی مراعات مرا می کنند و مدت هاست که دیگر جلوی من غذا نمی ...
پسر خجالتی بودم تا با یک زن شوهردار دوست شدم /رابطه نامشروع با زن متاهل نابودم کرد!+جزئیات
جوان موج می زند. وقتی با او روبه رو شدم که خماری به سراغش آمده بود و مدام تقاضای زهرماری داشت. پسر جوان پس از کمی کش وقوس رازهای مگوی زندگی اش را چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم وقتی خانواده ام فهمیدند معتاد شده ام خیلی سعی کردند مرا از این منجلاب بیرون ...
زنان بیوه میلیاردر از مردان و جوانان ایرانی چه می خواهند؟
تاریخ باشکوه و کوروش بزرگ...خدا زود پدر و مادرم را ازمن گزفتم....و من در کنار یک خانواده مسیحی بزرگ شدم....تا دو سال پیش حتی نمی دانستم ایرانی هستم و میلیونها خواهر و برادر دوست داشتنی دارم..... هموطنم من پس از دبیرستان وارد کالج شده و دردانشگاه یوتا تا فوق الیسانس خواندم.... بورس تحصیلی گرفتم بعد فلوریدا را برای تحصیل انتخاب کردم و در آگوست 2007 وارد دانشگاه شدم. شوهر من در ...
آینده زنان تهرانی روشن است
...> معمولاً در ایام و مناسبت هایی که تعطیل کاری هستند، اوقات فراغت بیشتری دارم و همه سعی ام را می کنم که در خانه و کنار فرزندان و همسرم باشم. در چنین وقت هایی با خانواده یا مشغول تماشای فیلم هستم یا درباره موضوعی به بحث و تبادل نظر می پردازیم. بعضی وقت ها هم درباره اتفاقاتی که برای هر کدام از ما طی روز رخ داده صحبت می کنیم یا در حال برنامه ریزی برای مهمانی هایمان هستیم. اما برای من بهترین لحظه در خانه زمانی ...
اعترافات بلاگر معروف و جوانی که شوهر او را کشت +عکس
دانستم که آن دختر هویت واقعی خود را در فضای مجازی پنهان کرده است. تصورم این بود که آن دختر زیبا مجرد است! به همین دلیل ارتباط عاشقانه ام را با او ادامه دادم ولی ف-ز در حالی هویت خود را آرام آرام آشکار کرد که دیگر دیر شده بود و من به او دل باخته بودم! هنگامی متوجه شدم که او متاهل است و یک فرزند دختر دارد که در مرداب عاشقی مجازی دست و پا می زدم و نمی توانستم او را رها کنم! در این شرایط ف ...
پسر جوان برای جور کردن جهیزیه، مجرم شد
بعد فهمیدم اشتباه کردم. حاج رضا گفت اگر می دانست به من کمک می کرد. *چقدر لوازم سرقت کردی؟ چند قطعه لوازم یدکی ماشین سرقت کردم، چیز زیادی نبود در حد 10 تا 15 میلیون بود. *خانواده ات برای رضایت کاری کرده اند؟ پدر که ندارم، از وقتی بچه بودم پدرم را از دست دادم و خرجی خانه با من بود. از همان بچگی کار می کردم بعد هم که در مغازه لوازم یدکی مشغول به کار شدم ...
زمانی برای عاشقی ؛ روایتی عاشقانه از زندگی در دل جنگ
زندگی در دل جنگ، شرح حال دختری از روستای قلعه آقابیگ تویسرکان که بعد از شهادت محسن به احترام این شهید عین آباد نامیده می شود. در بخشی از این کتاب می خوانیم: دست تقدیر با همه مخالفت های خانواده اش با دلش راه می آید و همسر یک رزمنده به نام محسن می شود، رزمنده ای که هرگاه به خانه برمی گردد سوغاتی از تیر و ترکش را با خودش به همراه می آورد. فرمانده ای که هرگاه همسرش از روز های نبودنش می پرسد ...
زیستن بر بالین بیمار
برای شان دغدغه اصلی این نیست که پدر هستند یا مادر؛ نقش مهم تری برای آنها وجود دارد؛ پرستاری. همان فرشتگان زمینی که از دور شبیه انسان هایی بدون قلب هستند. آدم هایی که ممکن است هزاران بار این جمله را از دهان افراد مختلفی شنیده باشند: اینا که دیگه براشون مهم نیست . در این گزارش به مناسبت 12 مه، روز جهانی پرستار، پای درددل پرستاران نشستیم تا شاید این بار ما بر دردهای آنها مرهمی باشیم ...
معلمی که بوی خاک را می فهمد
سایر افراد ساکن در روستا به معلمان روا می داشتند موجب می شد احساس غربت و دوری از خانواده بشکند و ما احساس آرامش کنیم. سیوندی پور از هدایایی که دانش آموزانش برای روز معلم به او هدیه می دادند یاد کرد و گفت: باوجود اینکه تاکید می کردم هیچکس حق ندارد برای روز معلم چیزی بیاورد اما بچه ها با محبتی که داشتند برایم نان داغ، تخم مرغ، شیر و ماست می آوردند و من حاضر نبودم تمام این محبت ها را با ...
هجمه علیه خانه های بهداشت تا کمبود آب شرب سالم
... رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران، سپس به برنامه کنترل جمعیت پرداخت و گفت: وقتی معاون بهداشت شدم وضعیت بهداشتی مناطق بسیار ضعیف بود. آب آشامیدنی از سلامت کافی برخوردار نبود. آموزش و پرورش 4 شیفته بود. اوضاع تغذیه بسیار ضعیف و امکانات مردم نیز اندک بود. لذا من با پیش بینی آینده در این زمینه احساس مسئولیت کردم. حضرت امام هم آن زمان فرمودند این مسئله باید در رسانه ها و دانشگاه ها مطرح و مورد بحث ...
فال روزانه چهارشنبه 20 اردیبهشت 1402
روی حرف های شما حساب باز کنند و اعتبار بیشتری در بین دوستان وآشنایان پیدا کنید. حتی برای لحظه ای از کار و تلاش دست نکشید و مطمئن باشید زحمت هایی که امروز می کشید در آینده به بار خواهد نشست. همسر یا عشق زندگیتان از دنده چپ بلند شده و اصلاً حوصله ندارد. در این شرایط به صلاح شماست که کمی از ایشان فاصله بگیرید. مطمئن باشید در چند روز آینده روحیه عشق زندگیتان بهبود پیدا می کند. خطری در کمین ...