با دیدن نتیجه آزمایش شوکه شدم/ بارداری زن شوهردار از مرد متجاوز!
سایر منابع:
سایر خبرها
چه آثار و بازیگرانی به زندگی امام خمینی (ره) پرداخته اند؟
داشته باشند جزو امتیازات بازیگری محسوب می شود. وی افزود: نقش هایی که از شخصیت حضرت امام (ره) به من پیشنهاد شد هم سختی و هم راحتی خودش را دارد. چون از شروع انقلاب من با امام (ره) بزرگ شدم. هرچند که از نزدیک نتوانستم ایشان را ببینم، اما گفتار و رفتار ایشان را در جریان اخبار و رسانه ها دنبال می کردم. بعد که به فیلم فرزند صبح دعوت شدم فرصتی فراهم شد تا کتاب های ایشان را در اختیارم بگذارند. از ...
این زن از ترس بی عفتی به پلیس پناه برد
تولد فرزندم نمی گذشت ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونه ای که هر روز بیشتر از هم فاصله می گرفتیم. این اوضاع آشفته از من زنی افسرده ساخته بود. زنش از ترس بی عفتی به پلیس پناه برد ! ساعت ها گریه می کردم یا با پسرم سرگرم می شدم تا غصه هایم را فراموش کنم. وقتی مشکلم را با خانواده ام در میان گذاشتم، نه تنها حمایتی از من نکردند بلکه اموال و دارایی های ...
با کیارنگ علایی که بیش از 100 گربه را نجات داده است/ 70 درصد درآمدم برای درمان گربه هاست
خواب و بیداری همه این سر و صداها را می شنیدم اما در آن لحظه نمی توانستم پایین بروم. ماجرای من و گربه ها از همان روز شروع شد که اتفاقاً روز تولد من هم بود، برای همین در ذهنم مانده است. آن روز وقتی حالم بهتر شد، متوجه شدم بچه گربه هنوز در پارکینگ است. سعی کردم به بچه گربه کمک کنم چون هم جیغ های او را شنیده و هم بی پناهی اش را دیده بودم. نمی توانستم بی تفاوت از کنارش بگذرم. روزهای بعد که توانستم به ...
با لباس مغول ها گیر پلیس افتادیم!/ باورم نمی شد سکته مغزی کرده ام
... وی ادامه داد: باورم نمی شد دچار عارضه ای شده باشم اما همین که داشتم وضعیتم را به همسرم می گفتم، افتادم روی زمین. همسرم که اطلاعات پزشکی خیلی خوبی دارد و به نوعی پزشک خانوادگی مان محسوب می شود، بلافاصله متوجه شد که من سکته کرده ام. بعد از آن دیگر من متوجه هیچ چیز نشدم. به همین راحتی و ناگهانی دچار سکته مغزی شدم بدون آنکه هیچ دلیل مشخصی داشته باشد. این بازیگر باسابقه با اشاره به ...
دکتر زهرا عالی نژاد: در کره زمین چیزی ارزشمندتر از اندیشه انسان نیست
.... زمانی که ازدواج کردم متوجه شدم ایشان از اقوام همسرم هستند. دکتر جلیلی یک انسان والا به تمام معنی هستند. ایشان در مطبش نوشته است که هر کس هر مبلغی می خواهد پرداخت کند. دکتر جلیلی و دکتر عباسی در مطبشان نوشته بودند که ویزیت دل بخواه است. این نوشته مربوط به چند سال پیش است که من به مطب دکتر عباسی رفتم. نظرتان را در مورد teamwork بفرمایید؟ من به teamwork خیلی اعتقاد دارم، هر ...
فرار جسورانه زن گروگان از صندوق عقب خودروی لوکس
فرار کرد. ادامه این گزارش را در گفت و گو با زن جوان بخوانید. سابقه آشنایی شما با متهم چه بود؟ مدتی قبل برای صافکاری خودرو با او آشنا شدم. مغازه نداشت اما کار صافکاری خودروی من را با دقت و قیمت مناسب انجام داد. چه شد که برای بار دوم به او مراجعه کردید؟ با من تماس گرفت و گفت تخفیف خیلی خوبی برای پولیش ماشین دارد اما در مقابل از من خواست که دو روز ماشینم را به ...
جان باختن نوزاد 13 ماهه با قصور پزشکی در بیمارستان معروف تهران
را از بیمارستان مرخص کنی! من و همسرم، نوزادمان را با رضایت خودمان از بیمارستان مرخص کردیم تا بتوانیم پزشکان دیگر را نیز بر بالین او بیاوریم. با وجود این اقدامات، فرزندم پس از چند روز در خانه فوت کرد. قصور 15 درصدی پزشک بیمارستان مفید در ماجرای عدم رسیدگی به شیرخوار 13 ماهه! مادر این کودک 13 ماهه، پس از فوت فرزندش برای شکایت از کادر درمان بیمارستان اقدام کرده است؛ از نتیجه بررسی ...
قصور پزشکی کادر درمان بیمارستان مفید، جان نوزاد 13 ماهه را گرفت / پزشک مربوطه صرفاً 15 درصد مقصر شناخته ...
او را به بیمارستان خصوصی منتقل کنی!" وقتی پزشک بر بالین فرزندم آمد که دیر شده بود! این مادر ادامه می دهد: زمانی که حال کودکم بدتر شد، دکتر آمد و فرزندم را "اینتوبه" کردند و به آی سی یو منتقل کردند . بچه من در آی سی یو بیهوش بود و بعد به هوش آمد اما وضعیت خوبی نداشت و واکنشی به محیط نشان نمی داد. علت را جویا شدم و یکی از پزشکان آن بخش گفت که فرزندم دچار "فلج مغزی" شده است و ...
حقایقی درباره سفر به قزوین که نمیدانستید!
...، به عنوان پایتخت حکومت صفویه شناخته می شد، در میان هشت دروازه؛ رشت، درب کوشک، تبریز، باغ شاه، شیخ آباد، تهران قدیم، خندقبار و دروازه امام زاده حسین محصور بوده که اکنون تنها دو دروازه کوشک و تهران آن باقی مانده است. در سفر به قزوین متوجه خواهید شد که روزگاری این شهر زیبا، سرآمد هنر خوش نویسی و نگارگری ایران بوده است. جالب است بدانید که در سفر به قزوین متوجه شدم که این شهر تاریخی ...
همسرم باعث شد با دختران دم بخت طرح دوستی بریزم! | او مرا به زندان انداخت
و جواهر فروشی او در پاساژ بروم. وی ادامه داد: او با این ترفند، کیفم را که پر از طلاهایم بود، به سرقت برد و فرار کرد. من هم تمام مغازه های پاساژ را رفتم و متوجه شدم که هیچ کس فرزاد را نمی شناسد. بعد هرچه به موبایلش زنگ زدم جوابم را نداد و آنجا بود که متوجه شدم مرد شیاد با این ترفند فریبم داده تا طلاهایم را به سرقت ببرد. جسد دختر جوان کنار یک خیابان تهران | دوربین مداربسته ...
میران، مدیر مستعفی تیم ملی جودو: میراسماعیلی دچار فراموشی مفرط شده / اجازه دادم 10 سال هم اتاقی ام باشد
چه درد جودوی ما خورد؟ من 16 سالم بود که کمربند قهوه ای گرفتم و قهرمان نوجوانان ایران شدم. در 17 سالگی به ژاپن رفتم و وقتی جودوی روز دنیا و آن شرایط و امکانات، نظم و احترام را دیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. ابتدا در کشتی آزاد و سپس در کشتی پهلوانی عناوینی را بدست آوردم. ورزش های مکمل دیگر مثل اسکی، قایقرانی، سوارکاری و شنا هم دنبال کردم. چیزی که اخیرا اتفاق افتاد را خودم هم دوست نداشتم چرا که من ...
داستان سرنوشت شوم دختر فراری در خانه مرد شیرینی پز
که روی تکه کاغذ نوشته شده مربوط به یک زن است، اما وقتی از تلفن ثابت منزل با آن شماره تماس گرفتم مردی 45 ساله پاسخ داد که در شیرینی فروشی کار می کرد و شماره تلفن هم مربوط به فروشگاه شیرینی جات بود. خلاصه این تماس زندگی و سرنوشت مرا دگرگون کرد و به تباهی کشاند چرا که آن مرد با چرب زبانی و جملات احساسی عقل مرا دزدید که در آن زمان در یک سن هیجانی و احساسی قرار داشتم.این گونه رابطه من و ...
ازدواج تاسف بار زن جوان با پیرمرد چروک/ طلاق می خواهم تحملش را ندارم!
از او گرفتم. هرچند باید سرزنش ها و نگاه های سنگین خانواده ام را تحمل می کردم ولی بهتر از زندگی در کنار یک مرد خیانتکار بود. بعد از طلاق دوباره به کارگری در خانه های مردم و نگهداری از سالمندان پرداختم تا مخارج زندگی ام را تامین کنم. مدت ها بعد، یکی از اهالی محل پیشنهاد نگهداری از مردی سالخورده را به من داد. چند روز بعد فرزندان رحمان آمدند و با من برای پرستاری از پدرشان صحبت ...
ویدئو/ شیری که در باغ وحش مشهد خواست مربی اش را بخورد!
خاموش بوده است. اما به خاطر داشتن تجربه سال ها مراقبت و تیمار چنین حیواناتی، اطلاعات جالبی درباره این ماجرا دارد که در ادامه آن ها را خواهید خواند. در باغ وحش مشهد فقط من بودم که اسلحه بیهوشی داشتم. آن روز دوستان اداره محیط زیست که می خواستند به وسیله اسلحه بیهوشی، شیر را به قول معروف مهار کنند تا این اتفاق به جای باریک نرسد، چندین و چندبار با من تماس گرفتند اما ...
اشتباه همسرم اعتماد به دوستش بود/ من هم حماقت کردم با او رابطه پیدا کردم/سرنوشتم را در آتش هوس سوزاندم!
در اولین دیدار، متوجه نگاه زیرچشمی محمود شدم و به همسرم گفتم که این دوست تو آدم درستی به نظر نمی رسد اما او از این حرف من ناراحت شد و با لحنی جدی پاسخ داد که من ومحمود یک روح هستیم در 2بدن و به هیچ کس اجازه نمی دهم که این طور در مورد دوستم صحبت کند. بیشتر بخوانید: محمود هر روز به دیدن شوهرم می آمد و آن ها چند ساعتی داخل اتاق باهم سرگرم بازی های رایانه ای و استفاده از اینترنت ...
کارل هاینتس رومنیگه: یولیان ناگلزمان؟ من همیشه یک مربی باتجربه را ترجیح می دهم
بازیکن را جذب کنید رومنیگه درباره بازگشت خود به بایرن مونیخ، گفت: وقتی اولی هونس با چشمان وفادار خود به شما نگاه می کند، نه گفتن کار دشواری است. (می خندد) مجبور شدم همسرم را آرام کنم، البته که او وضعیت را درک می کند. رومنیگه در ادامه از حمیدزیچ و همچنین جانشین خود یعنی اولیور کان انتقاد کرده و اعتقاد دارد، این دو به ارزش های بایرن در این مدت پایبند نبوده و کارهای ...
خلبانی که پس از سه بار اخراج برگشت و جنگید و اسیر شد
در شمال از ماجرا خبردار شدم، روز 25 شهریور خودم را به تهران رساندم و زن و بچه را به خانه رساندم و خودم راهی همدان شدم. تصمیم گرفتم دیگر برنگردم. همسرم گفت دفعه بعد اعدامت می کنند. وقتی به پایگاه رسیدم به بخش پرسنلی رفتم و اسم این یازده نفر اخراجی را گرفتم. اسم خودم اول بود. تمام شاگرد اول های ایران و آمریکا بودند. فهرست را برداشتم و رفتم پیش آقایی که نماینده امام در پایگاه شده بود ...
حاملگی عمه عروس از داماد خائن ! / شوک دختر از عمه صیغه ای اش !
به گزارش رکنا، زن جوان باردار خود را از یک مرد جوان به اتهام ، در شعبه 11 دادگاه کیفری یک استان تهران به ثبت رساند. این زن 37 ساله به نام نسیم در طرح شکایت خود گفت: چند سال قبل از همسرم جدا شدم و با دختر 13 ساله خود در یک خانه ویلایی در شهریار زندگی می کردم. قصد داشتم و می خواستم به همراه دخترم از کشور خارج شویم و برای ادامه زندگی به کانادا برویم.تا اینکه یک شب در مهمانی یکی از دوستانم ...
رابطه نامشروع خواهرزاده جوانم با شوهرم دیوانه ام کرد/ فکرش هم نمی کردم ...!+جزییات
این ماجرا بسیار عصبانی شد و کارمان به مشاجره کشید. بعد از این ماجرا متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. ...
ماجرای زندگی زنی که به دلیل رفاقت با آدم اشتباه زندگی و آینده اش خراب شد
روز به روز بهتر شد تا جایی که یک دستگاه پراید و منزلی نقلی خریدیم من و همسرم طوری به یکدیگر عشق می ورزیدیم که زبانزد فامیل شده بودیم. در هر مجلسی سخن از عشق و وفا به میان می آمد حتما نام من و محمود هم بر زبان اطرافیانم جاری می شد از سوی دیگر هم من بیشتر وقتم را با دخترم می گذراندم و در تربیت او می کوشیدم در این شرایط همسرم نیز در یک شرکت نیمه دولتی، به عنوان راننده استخدام شد حالا آن قدر ...
مرد عصبانی زنش را بی رحمانه با چاقو کشت / همسایه ها فریادهای زن جوان را قبل از مرگش شنیدند
به گزارش رکنا، نیمه شب 10 خرداد سال گذشته مردی هراسان با پلیس قرچک تماس گرفت و از فریادهای کمک خواهی زن همسایه که به گوش می رسید خبر داد. وی گفت: من و همسرم چند سال است در یک آپارتمان چند واحدی زندگی می کنیم. از چند ساعت قبل صدای مرد همسایه و همسرش را شنیدیم، اما چون فکر می کردیم دعوا خانوادگی است دخالتی نکردیم. چند دقیقه پیش زن همسایه به نام نسیم به طرز گوشخراشی فریاد می کشید و کمک می ...
دیدار با همسر خبرنگار شهید محمد کربلایی احمد | اصرار کردم نرود
دعا و نماز هستند و به من گفت که نگران نباشم. بعد از آن ارتباطی با او نداشتم و با خواهرم به منزل مادرم رفتیم. پدرم به من گفت یک هواپیما سقوط کرده است و من پرسیدم: کجا؟ پدرم گفت که نگران نباش این هواپیما مسافربری نبوده و ارتشی بوده و از بندرعباس به سمت تهران پرواز می کرده است. با دیدن اخبار و هواپیمای سقوط کرده، تقریباً مطمئن شدم همسرم در همین هواپیما بوده است. با موبایلش تماس گرفتم اما ...
وقتی شاه پناهم داد
به گزارش ستاد خبری بیستمین دوره جشنواره بین المللی فرهنگی و هنری امام رضا(ع)، محمود حبیبی کسبی در آئین اختتامیه این جشنواره با اشاره به چگونگی سرودن این اثر پرآوازه، افزود: قبل از تحویل سال 85 با اربعین حسینی مصادف شده بود، تصمیم گرفتم برای سال تحویل خودم را به مشهد و حرم امام رضا(ع) برسانم، لذا سوار اتوبوس شدم جا نبود ولی در بوفه اتوبوس خودم را به مشهد رساندم. حبیبی با بیان اینکه یک ...
ربودن دوست دختر قدیمی برای اثبات عشق به زن تبهکار/ نقشه قتل عملی نشد
مردی که به اتهام ربودن و شروع به قتل زنی تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، بازداشت شد.
درمان های امیدبخش برای بیماری ام.اس ( قسمت اول )
در همین وضعیت ماندم؛ اما حس پاهایم کاملاً برگشت. بعداً که نورولوژی را خواندم، متوجه شدم که به آن وضعیت "شوک نخاعی" ناشی از انفجار می گویند. بعدازآن چند دقیقه، توانستم از آن منطقه خارج شوم. در فروردین ماه 1366 در بیمارستانی در شهر اراک به مدت دو یا سه روز بستری شدم. یکی از دلایل علاقهٔ من به علم پزشکی، همان چند روزی است که در آن بیمارستان بستری بودم. آن زمان کلاس اول دبیرستان بودم. از طرف مدرسه به ...
نقشه شوم قهرمان شطرنج کشور برای زنان | دزد بی رحم به نامزدم مقابل چشمانم تجاوز کرد
بیهوش کرد. سپس از من کلی امضا گرفت و تمام اموالم را تصاحب کرد. چند روز بعد هم از ایران رفت و شنیده ام که در کانادا زندگی می کند آن هم با پول من، پولی که با هزار سختی و زحمت به دست آورده بودم. من زمانی قهرمان شطرنج در کشور شدم. حتی یک مقام هم در ورزش های رزمی دارم اما خب سرنوشت با من خوب تا نکرد. چه شد که نقشه دزدی کشیدی؟ بدهی بالا آوردم و همه سرمایه ام از دستم رفت. من هم ...
مدلی که تنها یک بار جلوی دوربین ژست گرفت!
حضور داشت. خانم اندرسون اضافه می کند: لامپ به طور مبهمی شبیه یک مشعل بود. همه چیز به دقت سرجای خود قرار گرفته بود و ما چند ساعت عکاسی مملو از سرگرمی و خلاقیت را شروع کردیم. خانم جوزف پیشتر در سال 2012 در یک مصاحبه درباره آن روز گفته است: آنها یک ملحفه دور من پیچیدند و من یک چراغ رومیزی کوچک معمولی را در دست گرفتم و نگه داشتم. کتی اندرسون اضافه می کند: هنگامی که کار می کردیم جنی خیلی ...
ایست! اینجا پاتوق آدم های مَشتی و خوبای روزگاره
خبرگزاری فارس – کرمان؛ مهسا حقانیت: آخرین بار حدود چهار ماه قبل برای روز پدر به آسایشگاه جانبازان قطع نخاعی کرمان رفتم، بعد از آن روز بارها تصمیم گرفتم دوباره به آسایشگاه بروم و با جانبازان دیدار تازه ای داشته باشم. چند روز قبل وقتی متوجه شدم، آقای دکتر برهانی نژاد جانباز قطع نخاعی که به عنوان جوان ترین پدر آسایشگاه با او مصاحبه کردم، پایش شکسته و جراحی انجام داده است، عزمم را برای ...