سایر منابع:
سایر خبرها
2 بار حمله دزدان به خانم خبرنگار در یک خیابان معروف تهران
سوار در خیابان شهید قنبرزاده این درحالی بود که وی چندماه پیش نیز درخیابان وقتی در حال رفتن به مترو بود ، در روز روشن طعمه یک زورگیر دیگر که سوار برخودروی وانت بار سفیدی بود شد . خانم خبرنگارماجرا راچنین تعریف کرد: آن روز هم از روزنامه خارج شدم در خیابان درحال راه رفتن بودم که صدای زنگ گوشی ام به صدا درآمد ، وقتی آن را برداشتم سرگرم صحبت شدم که ناگهان مردی از روبرو به من نزدیک ...
شرط دیه برای بخشش مرد اعدامی
: متاهلم ودو فرزند دارم. بیکار وگرفتار اعتیاد بودم. مقتول دوستم بود که بعد از دو سال او را دیدم. به دلیل درد پاهایش تریاک مصرف می کرد. از من خواست برایش از شهرستان تریاک بخرم و قرار شد 500 هزار تومان پول برایم بیاورد. بعد از آن با مردی به نام امیر که خلافکار و معتاد بود اتفاقی دوست شدم. او به من پیشنهاد داد از دوستم سرقت کنم. اول قبول نکردم اما بعد پذیرفتم. آن روز من و امیر سوار اتوبوس دوستم شدیم ...
زن متاهل اسیر هوس های شیطانی شد/ او با فروشنده لباس رابطه نامشروع برقرار کرد!
مرد جوان با حضور در کلانتری از همسرش به دلیل خیانت به او و رابطه نامشروع با یک مرد که فروشنده لباس بود شکایت کرد. دختر جوانی که با شکایت همسرش مبنی بر خیانت زناشویی به کلانتری ارجاع داده شده بود جهت بررسی به دایره مشاوره و مددکاری هدایت و داستان زندگی خود را اینگونه بیان کرد: در دوران کودکی گاهی توسط یکی از پسرهای فامیل که از من بزرگتر بود مورد اذیت و آزار واقع می شدم و با توجه به ...
رونمایی از شگرد جدید دزدان پایتخت
ها وسایل با ارزشی ندارند. اما یکی از مالباخته ها گفته 20 میلیون تومان پول داخل ماشینش بوده که سرقت کردی؟ نمی دانم. چند کامیونت سرقت کردی؟ پنج تا که پلیس ردم را زد و دستگیر شدم. سرقت موتور و ماشین با یک بشکن سال هاست زندگی اش با جرم گره خورده است و هر جرمی که فکرش را کنید، مرتکب شده است. زندان ها در این مدت ادبش نکرد و هربار پس از آزادی، سراغ جرم ...
این مرد ایرانی هرگز سوار خودرو نشده است!+تصاویر
، آقا حالا شما چه چیز می فروشید؟ از سؤال زن جوان، هم خنده ام گرفت و هم خشکم زد. اما با لبخندی به زن جوان گفتم: شما چه می خواهید؟ دمپایی دارم و کتاب دارم و... . حالا اکبر جمشیدی هر روز چه در سفر و چه در خانه خاطراتش را می نویسد و قصد دارد که از زندگی و سفرهایش کتاب چاپ کند. با دوچرخه خارج از مرز اکبر جمشیدی از وقتی دوچرخه را برای سفرهای برون و درون شهری اش انتخاب کرده است ناراحت ...
دعوایی که به کوری چشم منجر شد/ متهم: من چشم سیروس را کور نکردم اما پول گرفتم و به این جرم اعتراف کردم
می کند. اکبر در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من چند سال قبل به دام اعتیاد افتادم و زندگی ام سیاه شد. تا اینکه تصمیم گرفتم شیشه را کنار بگذارم. 3 سال بود که پاک بودم و شیشه مصرف نکرده بودم اما آخرین بار اشتباه بزرگی مرتکب شدم و بعد از 3 سال شیشه کشیدم. حالم بد بود و حتی چشمانم جایی را نمی دید. به سمت خانه می رفتم که دوستانم را دیدم. آنها قرار بود به خانه یکی از دوستانم بروند و قمار بازی کنند. قرار ...
بخشش به شرط پرداخت دیه
پایانه گفتند که شوهرم به پایانه مراجعه نکرده است. الان نگرانش هستیم و احتمال می دهیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد. فروش اتوبوس با شکایت زن جوان، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده و اتوبوسش آغاز کردند. مأموران پلیس در تحقیقات میدانی متوجه شدند یک روز بعد از حادثه اتوبوس مرد گمشده در نمایشگاه خودرو فروخته شده است. مأموران پلیس در بررسی های ...
قتل زن دوم که باردار بود، از ترس افشای راز نزد زن اول!
ربوده شدن یک زن 16 مرداد سال 1393 مرد جوانی نزد پلیس آبادان رفت و پرده از سرنوشت مرموز همسرش برداشت. اشکان که سعی داشت خود را نزد پلیس نگران نشان دهد به مأموران گفت: ساعت 2 بعد از ظهر امروز سر کارم بودم که شماره ای ناشناس به گوشی ام پیامکی ارسال کرد و در آن از ربوده شدن همسر خبر داد. وی افزود: خیلی زود به خانه بازگشتم، آمنه در خانه نبود و برای اطمینان به همه آشنایان و دوستان زنگ زدم ...
شلیک های شوم شیطان خانه متروکه / این مرد مخوف کلکسیون تبهکاری دارد
دیگر را قبول ندارم. من دو شاکی را نمی شناسم و اصلاً قبلا آن ها را ندیده ام. وی درباره قتل گفت:من 10 روز بود که به مرخصی از زندان آمده بودم که دوستم از من خواست تا به خانه متروکه برویم و خوش بگذرانیم. ما آنجا با هم مواد کشیدیم. من تریاک کشیدم و دوستم هروئین کشیده بود که خوابمان برد. من با سروصدا از خواب بیدار شدم و متوجه شدم چند نفر به باغ حمله کرده اند. آن ها اسلحه داشتند و تیر شلیک کردند ...
این زن از سرویس بهداشتی عمومی یک جای عجیب ساخت/ عکس
و چشمش از کار افتاده و درست نمی بیند. خدا را شکر خانه مان اجاره ای نیست، وگرنه در شرایط الان اسیر بودیم. کارفرما بیمه کرده اما بین بیمه هایم فاصله افتاده است. اگر از ابتدا درست بیمه کرده بودم، شاید الان با 10 سال سابقه، بازنشسته می شدم. قبلا حقوقم چهارمیلیون تومان بود و تازگی ها برای این همه کار، شش میلیون تومان دستمزد می دهند که به هیچ کجای زندگی من با یک بچه مریض نمی رسد ...
شوهر ،خودش را دزدید تا همسرش از او متنفر شود/ زن فداکار عاشق، همچنان پای او ایستاد
گلایه ای نمی کرد اما من دلم برای جوانی او می سوخت. مرد جوان در ادامه گفت: از اینها گذشته مدتی قبل به یک بیماری خونی دچار شدم و باید تحت درمان قرار می گرفتم. نمی خواستم همسرم از شدت وخامت مریضی من و هزینه های سرسام آور آن خبر داشته باشد. برای همین بدون اینکه به او بگویم از فردی مقداری پول نزول کردم. روزها می گذشت و بهره پول زیاد می شد. من هم توان پرداخت آن را نداشتم. می دانستم همسرم چقدر ...
قاتل همسر قصاص شد
تصمیمی مرگبار را برای همسرم گرفتم. من مدرک فوق دپیلم دارم و در شرکت توزیع آب معدنی مشغول به کار بودم. چند سال قبل به خواستگاری دخترعمویم رفتم و با هم ازدواج کردیم. زندگی ما خوب بود، اما بعد از مدتی معتاد به موادمخدر شدم. همسرم با همه بدبختی های من می ساخت تا اینکه سروکله دختر جوانی به نام شهلا در زندگی ام پیدا شد. روزی که برای پخش آب معدنی به یک رستوران رفته بودم با او که صندوقدار آنجا بود، آشنا و ...
پای پارکور کار معلول لرستانی به گینس باز شد
حمل و نقل وسیله ها حدود بیست میلیون تومن برای من آب خورد، البته چون خود گینس به من درخواست داده بود هیچ هزینه ای برای گینس پرداخت نکردم. شرایط سخت ثبت رکورد به دلیل سختی که برای ثبت رکورد متحمل شدم و از طرفی برای ارسال مدارک دست تنها بودم، خیلی خوشحال بودم اما شور و شوق اولیه ای که برای ثبت رکورد داشتم، در من وجود نداشت. برای ارسال مدارک به مسوول ثبت رکورد مجبور می ...
غوغا(قسمت دوم)
سمت در رفت. خودم را به کنار پنجره کوچک انباری رساندم تا بیرون را بهتر ببینم و کسی متوجه نگاهم نشود. زن که در را باز کرد، مردی جوان با حالتی سراسیمه خود را به داخل حیاط انداخت. اول حرفشان حالت مشاجره داشت و بعد آرام شدند. زن به انباری اشاره کرد و دو نفری به سمت من آمدند. همان جا روی زمین نشستم تا متوجه فضولی ام نشوند. وارد انباری که شدند، از جایم بلند شدم. مرد نگاهی به سر و پایم انداخت و با ...
مرد بدهکار سناریوی دروغین آدم ربایی را طراحی کرد
را بزنند و با تحت نظر محل مردی را دستگیر کردند. در بررسی اولیه و تطبیق چهره مشخص شد مرد دستگیر شده همان فرد ربوده شده است. بنابراین او برای تحقیقات بیشتر و مشخص شدن دلیل این کار به اداره یازدهم پلیس آگاهی منتقل شد و در آنجا به ماموران گفت: مدتی قبل از یک نفر 20 میلیون تومان قرض کردم اما به دلیل پایین بودن درآمدم توان پرداخت آن را نداشتم و دایم بر مبلغ افزوده می شد.از طرفی بیماری فشار خو ...
راز شلیک های مرگبار مرد زندانی در خانه باغ سعادت آباد / او یک شیطان بود! + جزییات
کردند و بعد از چند کیلومتر سوار ماشین پژو 206 کردند. آنها آدرس صاحب کارم را می خواستند، من هم گفتم که ندارم ولی حسابی کتکم زدند. بعد هم 60 میلیون تومان چک از من گرفتند و رهایم کردند. بعد از گفته های شکات متهم در جایگاه حاضر شد، او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت از خودش دفاع کرده است اما اتهامات دیگر را اصلاً قبول نکرد. او گفت: من 10 روز بود که به مرخصی از زندان آمده بودم که دوستم از من ...
ویولون زن روی پل معامله من با خدا بود/آبرو چه می شود؟
! چرا کتاب ویولن زن روی پل نوشته شد؟ از همان سال ها که درگیر اعتیاد شده و مجبور بودم از دیگران مخفی کنم، برای تهیه مواد و بعدتر برای ترک آن بسیار اذییت شدم و مورد تحقیر قرار گرفتم و زمان به سختی برایم طی می شد. تقریباً تمام زندگیم را دادم و به باخت رسیده بودم تا اینکه تا سال 89 با یک سازمان مردم نهاد آشنا شدم و تصمیم به رهایی از این بلای خانمان سوز شدم. اعتیاد مثل عروسی است که خودش را برای ...
آدم ربایی دروغین برای اخاذی از همسر
گروگان گرفته است. وی گفت: ساعتی قبل از تلفن همراه شوهرم پیامی به گوشی ام ارسال شد که مردی مدعی بود شوهرم را گروگان گرفته و باید برای آزادی او 30 میلیون تومان به شماره کارتی واریز کنم. آن مرد لحظاتی بعد پیام دیگری فرستاد و تهدید کرد برای حفظ جان شوهرم موضوع را با کسی در میان نگذارم و سریع 30 میلیون را فراهم کنم. از آنجایی که شوهرم بیماری فشارخون دارد، نگرانش شدم و از دوستان و بستگان 19 میلیون ...
دسیسه شوم این خواهر شیطان صفت و شوهرش برای دختر جوان
این اندوخته ما چند برابر شود اما غافل از اینکه خواهرم و دامادمان با پول ما برای فرزندان شان خانه و خودروی لوکس گرفته اند. حتی قبل از شکایت چند نفر از اقوام واسطه شدند که دامادمان پول ما را برگرداند، اما حاضر نشد و تنها 500 میلیون از 3 میلیارد تومانی که به او تحویل دادیم حاضر است به ما برگرداند. بنابراین ما نیز برای رسیدن به اندوخته چندین ساله ای که برایش شبانه روز تلاش کردیم ...
قتل در مثلث عشقی زن شوهردار با مرد شیطان صفت | پای یک زن دیگر هم در میان بود؛ می خواست شوهر آن زن را هم ...
. شناسنامه ام را برای تعیین آزمایش و قرار عقد به دفترخانه ازدواج داده بود. چشمم را که باز کردم دیدم به ازدواج مردی درآمده ام که هیچ علاقه ای به وی ندارم اما با این حال تلاش کردم که با جبر روزگار کنار بیایم و زندگی ام را بسازم. خیاط ماهری بودم و درآمد خوبی داشتم، برخوردهای همسر از لحاظ جسمی و روحی باعث می شد که بیشترین ساعات روز را در اتاق بالای خانه به خیاطی مشغول باشم. از طرف ...
معمای پیچیده در ربوده شدن کودک 4 ساله از بیمارستان / 2 زن دستگیر شدند!
صرفاً به درخواست آنها و در ازای دریافت پول این کار را انجام دادیم. این دو زن در ادامه سوالات بازپرس سهرابی گفتند: ما در یکی از محلات جنوب تهران زندگی می کنیم و پدر و مادر آن کودک را در محل می دیدیم و سلام علیک داشتیم، اما نام شان را نمی دانیم و حتی نمی دانیم دقیقاً در کجا سکونت دارند. چند روز قبل از این اتفاق آنها به ما گفتند که فرزندشان مریض است و خودشان به خاطر درگیری کاری و اینکه برای ...
ادعای تازه متهم جنایت در خانه باغ سعادت آباد
گفت از خودش دفاع کرده است اما اتهامات دیگر را اصلاً قبول نکرد. او گفت: من 10 روز بود که به مرخصی از زندان آمده بودم که دوستم از من خواست به خانه باغ متروک برویم و خوش بگذرانیم. ما آنجا با هم مواد کشیدیم. من تریاک کشیدم و دوستم هروئین کشیده بود. خواب مان برد. من با سروصدا از خواب بیدار و متوجه شدم چند نفر به باغ حمله کرده اند. آنها اسلحه داشتند و شلیک کردند که یکی از تیرها به انگشت و ترقوه ام ...
شلیک های شوم شیطان خانه متروکه / این مرد مخوف کلکسیون تبهکاری دارد
ندارم .من دو شاکی را نمی شناسم و اصلاً قبلا آنها را ندیده ام. وی درباره قتل گفت :من 10 روز بود که به مرخصی از زندان آمده بودم که دوستم از من خواست تا به خانه متروکه برویم و خوش بگذرانیم .ما آنجا با هم مواد کشیدیم .من تریاک کشیدم و دوستم هروئین کشیده بود که خوابمان برد.من با سروصدا از خواب بیدار شدم و متوجه شدم چند نفر به باغ حمله کرده اند. آن ها اسلحه داشتند و تیر شلیک کردند که یکی از ...
امید تازه برای رهایی برادران قاتل 26 سال بعد از گروگانگیری مرگبار
مرد میانسالی با رفتن به اداره پلیس از ناپدید شدن پسرش خبر داد و گفت: پسرم راننده تاکسی است و دیروز مثل هر روز برای مسافرکشی از خانه خارج شد، اما دیگر برنگشت و هیچ خبری هم از او نداریم. به دوستان، خط و مسیرهای مسافرکشی و حتی پاتوق های استراحتش رفته ایم اما هیچ کس از او خبر نداشت، به همین دلیل نگران او هستیم، چون اینقدر بی خبر گذاشتن ما سابقه نداشت، احتمال دارد اتفاقی برایش افتاده باشد ...
قلب یخی!
علاقه زیادی به زهرا داشتم، دختردایی ام بود و از دوران نوجوانی هر وقت به خانه شان می رفتم یا در میهمانی او را می دیدم، زیرچشمی حرکاتش را زیر نظر می گرفتم. دختر نجیبی بود و این برای من یک اصل مهم بود، بطوری که با وجود اطمینان از علاقه زهرا به خودم که از نگاه هایش می شد فهمید، حتی جرأت پیدا نکردم سراغش رفته و حرف دلم را به او بگویم. روز ها می گذشت و من در رؤیای ازدواج با زهرا ...
استان هایی که رکورددار نزاع هستند
گرم بود. من از چند ساعت قبل در خیابان بودم و آفتاب حسابی به مغزم تابیده بود. خیلی تشنه بودم و پیاده به خانه برمی گشتم که در پیاده رو مرد جوانی را دیدم. او خیلی بد به من نگاه کرد. به خاطر خستگی ظاهرم هم نامرتب بود. مرد جوان که از کنارم رد می شد بدجور من را نگاه کرد. من هم عصبانی شدم و با او درگیر شدم. این درگیری در ظهر اتفاق افتاد و من هم که به اوج عصبانیت رسیده بودم ناگهان از جیبم یک چاقو درآوردم ...
استعفای مرد منفوراستقلالی ها قبل از برکناری
اصلاحات نیوز؛ پرویز مظلومی که بعد از کنار گذاشتن از جمع اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال به عنوان عضو و سخنگوی کمیته فنی انتخاب شده است، حالا از حضور در جمع اعضای هیات مدیره باشگاه استقلال اظهار پشیمانی می کند. او می گوید؛ ماهانه به او و دیگر اعضای هیات مدیره بابت شرکت در جلسات قرار بود 3 میلیون بدهند که این پول هم پرداخت نشده است و البته نقدهای زیادی به او و دیگر اعضای هیات مدیره صورت گرفته است ...
از باز شدن گره طناب دار یک قاتل تا پرداخت بهای خروج از شرکت هرمی به قیمت جان
همزمان با تغییر نظام حکومتی در افغانستان به صورت غیرقانونی و قاچاق به ایران آمدم و به تهران رفتم. در آنجا به همراه تعدادی از هموطنانم به کارگری ساختمانی مشغول بودم تا اینکه 9 ماه قبل یکی از همشهریانم با من تماس گرفت و با بیان اینکه کاری با درآمد هنگفت پیدا کرده است مرا به مشهد کشاند. من هم با 63 میلیون تومان پولی که داشتم وارد شرکت های هرمی شدم اما خیال می کردم در زمینه خرید و فروش ...