روایتی از حاج احمد متوسلیان به مناسبت سالگرد ربوده شدن توسط صهیونیست ها
سایر منابع:
سایر خبرها
اگر اجازه عملیات محدودی را در لبنان را می دادند، می توانستیم حاج احمد را آزاد کنیم
باز کرد و باهم سوار شدیم. از دروازه دژبانی پادگان که بیرون می زدیم، به راننده گفت: برو سمت پلدختر. بعد هم؛ همان طور که شانه به شانه همدیگر نشسته بودیم، سرش را به صورتم نزدیک کرد و با صدایی زیرتر از حد معمول و لحنی خودمانی گفت: خب، برادر مجتبی، من اوصاف تو را از حاج احمد (متوسلیان) و (رضا) چراغی و (محمدحسین) ممقانی زیاد شنیده بودم. باآنکه می دانستی ما در بهداری لشکر چقدر به ...
روایت تصویری زندگی شهید احمد اسماعیلی
قطعه 53 ردیف 154 شماره 10 گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرار دارد. آخرین یادداشت شهید احمد اسماعیلی چهارشنبه ده اردیبهشت سال 1365 ساعت شش و چهل و هشت دقیقه است از طرف فرمانده به ما آماده باش 100 درصد داده شده است و هرلحظه ممکن است که به خط مقدم حرکت کنیم. همه برادران در حال نوحه سرائی و توسل به حضرت مهدی هستند، ممکن است تا چند ساعت یا چند روز دیگر عده زیادی از برادران ...
پاسخ فرمانده سپاه تهران درباره شهادت یا بازگشت حاج احمد متوسلیان
به گزارش روزپلاس،آیین پاسداشت چهل و یکمین سال ربودن نخستین فرمانده محور مقاومت جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان با عنوان خورشید دوکوهه در پردیس تئاتر تهران با حضور جمعی از خانواده شهدا، اعضای پیشمرگان کُرد مسلماون و رزمندگان پیشکسوت دوران هشت سال دفاع مقدس برگزار شد. در این مراسم سردار حسن حسن زاده، فرمانده سپاه تهران و دبیر کنگره ملی شهدای پایتخت ضمن گرامیداشت دهه ولایت در سخنانی بیان کرد ...
حدیث غدیر گویاترین سند امامت علی(ع)
...: آری صحیح است، گواهی می دهیم! سپس فرمود: مردم! من دو چیز نفیس و گرانمایه در میان شما می گذارم، ببینم بعد از من چگونه با این دو یادگار من رفتار می نمایید؟! در این وقت یک نفر برخاست و با صدای بلند گفت: منظور از این دو چیز نفیس چیست؟! پیامبرفرمود: یکی کتاب خداست که یک طرف آن در دست قدرت خداوند و طرف دیگر آن در دست شما است و دیگری عترت و اهل بیت من است؛ خداوند به ...
برادر احمد رونمایی شد
دلایلی متوقف شد و ماجرا در مریوان ماند و تمام کتاب همان 6 جلسه ملاقات با هم دوره ای های حاج احمد است که متوقف شد. ابهام روز گیر افتادن حاج احمد همچنین حمید داوودآبادی یکی از محققان کتاب برادر احمد در این جلسه اظهار داشت: سال 75-76 که جلسات تشکیل شد که کار نویی در تاریخ شفاهی بود. آن زمان مورد هجمه قرار گرفتیم و گفتند که نوار را حتما باید تحویل بدهیم و چیزی منتشر نشود. وی ...
زندگی نامه و خاطرات احمد متوسلیان در کردستان را در این 2 کتاب بخوانیم
کاتبی در بیمارستان مریوان برادر سخت گیر به پرستار و مهربان با رزمنده بسیجی زخمی را ملاقات کرده است؛ مجتبی عسگری در کوه های پربرف کردستان فرمانده ای را دیده که خشاب اسلحه را بر کمر سربازش می کوبد، اما ساعتی بعد او را در آغوش می گیرد، نعمت الله حکیم سردار تنهایی را در شنام دیده که تنها نیروی حاضر به یراقش پسری 17 ساله بوده است و محمدجواد اکبری آهنگر بعد از حاج احمد، روزهای تنهایی در مریوان را تجربه ...
هنوز هم من را با یک تفنگ در کنارم می شناسند!
که شلیک شد، گیر افتاد و دیگر نزد. از طرف دیگر، همان یک نارنجک هم که افتاد روی دپوی عراقی ها، عمل نکرد و منفجر نشد. ما از این موضوع بسیار ناراحت و افسرده شدیم؛ تا اینکه بعدها فهمیدیم این اتفاق خیر بوده است. چطور؟ یک ربع بعد از این اتفاق، عراقی ها به شدت منطقه ما را با توپ و تانک و خمپاره و موشک و هرچه دم دستشان بود، کوبیدند. خیلی تعجب کردیم از اینکه این ها در مقابل ...
حاج احمد گفت تکلیف ما واضح است برای عملیات آماده شوید!
. باید برای عملیات بعدی عازم منطقه جنوب بشوید و خیلی سریع عملیات بعدی را شروع کنید. مأموریت بعدی ابلاغ شده بود و بچه ها عازم جنوب شدند تا بلافاصله شناسایی ها را در منطقه شلمچه شروع و مقدمات را آماده کنند. همت اما دو روز دیرتر به جنوب رفت. خانواده اش در شهرضا بود و از تهران به اصفهان رفت تا سری به آنها بزند. علاوه بر اعلام شفاهی، حاج احمد 16 خرداد در حکمی کتبی به سعید قاسمی مسئول واحد ...
برجام یعنی زندگی مثل آدمیزاد، برجام یعنی حد فاصل امید به آینده
می دویدم. *شما بچه بزرگ خانواده هستید؟ خیر، من دومی هستم، ما دوتا برادر هستیم. من همیشه فکر می کردم پدر و مادرم چقدر حساب شده برای فرزندآوری رفتار کردند، اما بعد فهمیدم 9تا بچه قبل از ما فوت کرده اند. [می خندد] با رسول ملاقلی پور هم مدرسه ای بودیم/ ما در رستاخیز درس می خواندیم *ای بابا... ولی در پاسخ به شما باید بگویم وقتی راه آهن شکل می گیرد، به دنبال ...
پنج روایت خواندنی از حاج احمد متوسلیان/ در دل دشمن هم ترسی از معرفی خود نداشت
خودرو داخل چاله و چوله ها می افتاد آه از نهاد حاج احمد بلند می شد و رو به تقی می کرد و می گفت برادر کمی آرامتر رانندگی کن. این وضع تا آخرین روزهای نبرد و حتی پس از آن ادامه داشت و او حتی یک لحظه از منطقه خارج نشد و پا پس نکشید و تا هنگام آزادسازی خرمشهر بر سر پیمانش ماند. جالب است برخی از هم قطاران ایشان که هم رده و هم تراز ایشان در سازمان های دیگری بودند برای مدت ها از منطقه خارج شدند و ...
شهید دستواره؛ رزمنده ای که لحظه ای از پا ننشست
اگر انقلاب نبود، سرنوشت من نامعلوم بود. در این کتاب به نقل از شهید دستواره می خوانیم "حتی وقتی که توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت، آدمی بشوم که سپاهی گری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پست بدهم و بعد سر برج، بروم و حقوق ام را بگیرم. حالا من نمی خواهم از حاج احمد بت درست کنم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و ...
یادکردی از سردار سپاه اسلام شهید سید محمدرضا دستواره
تلویزیون مشغول خدمت شدند. رضا نیز مأموریت یافت تا کالاهای ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار شهروندان کُرد قرار دهد. او به نحو احسن این مأموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر رزمندگان، سلاح به دست در قله های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. رضا مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا ، در محور مریوان را به عهده داشت. هنگامی که حاج احمد متوسلیان مأموریت یافت تیپ محمدرسول ...
اشک های یک فرمانده برای حضور در منطقه
.... سپس به مناطق عملیاتی گیلانغرب رفت و برای شناسایی منطقه و مین گذاری، تپه های مشرف به مرز ایران و عراق را بررسی کرد. مدتی هم به عنوان فرمانده پاسگاه شهدا، در منطقه دزلی فعالیت داشت تا اینکه در عملیات کاوه زهرا که در حدفاصل شهرستان مریوان و پاوه انجام شد، مجروح و حدود 7 ماه بستری شد. وی بعد از بهبودی، همراه احمد متوسلیان، محمود شهبازی و حاج همت، تیپ 27 محمد رسول الله (ص) را تشکیل داد و ...
قمقمه ای برای طعنه به تشنگی
در یک عمل انجام شده قرار گرفته است، تمام انرژی خود را برای مقابله و دفع پاتک دشمن به کار می برد. رزمندگان گردان کمیل با استعداد 70 رزمنده در نهایت ایثارگری مقاومت می کنند؛ از جنگ دو طرف در سخت ترین و طاقت فرساترین موقعیت زمانی به لحاظ گرمای شدید هوا و تشنگی، 2 ساعت و نیم است که می گذرد. فضای منطقه را دود و آتش و هیاهوی مداوم گلوله های تیربارها و مسلسل ها و به خصوص انفجار ...