سایر منابع:
سایر خبرها
ویدئویی از مراسم ازدواج زینب موسوی کمدین پرحاشیه!
اولین فالوعرم بزرگترین طرفدارم و حامی همیشگی کارم. 3 سال گذشت من اومدم تهران دیگه طرفداری نرفتم اونم نرفت. زندگیمون از هم خیلی دور شد ولی همیشه وقتی گربه میدیدم هر وقت بایرن مونیخ می دیدم هر وقت برکینگ بد می دیدم یاد یه پسر قشنگی میوفتادم که خیلی باحال بود. خرداد 98 بود زندگی هنوز انقدر تلخ نشده بود.گفت بیخیال این همه فاصله من دوستت دارم و نمی دونست که من خیلی وقته دوستش دارم... الان 1496 روز از ...
زینب موسوی، خالق امپراطور کوزکو ازدواج کرد (عکس)
برترین ها: زینب موسوی بلاگر اینستاگرامی و خالق شخصیت امپراطور کوزکو که چندی پیش مجبور به ترک وطن شده بود ازدواج کرد. فروردین نود و پنج بود. من تو یه شرکت داغونی برنامه نویس وب بودم. حالمم خیلی بد بود. کار بد حقوق بود همکارای بد زندگی افتضاح. اون وقتا بهترین لحظات وقتایی بود که با بچه های سایت طرفداری کل کل می کردیم. اونجا یه پسری بود که نمی شناختمش تازه اضافه شده ...
صد و هفتاد و هشتمین شب شعر طنز در حلقه رندان برگزار شد
تازه ترین برنامه در حلقه رندان با حضور و شعرخوانی شاعران طنزپردازی از استان های قم، اصفهان و چهارمحال و بختیاری و تهران با موضوع طنزهای عاشقانه خانوادگی برگزار شد. به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، صد و هفتاد و هشتمین شب شعر طنز در حلقه رندان با اجرای سعید بیابانکی و شعرخوانی شاعران طنزپرداز عصر یکشنبه 25 تیرماه 1402 در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد. در حلقه رندان 178 با ...
پست نیمه شبی روژان نون خ غوغا کرد | این پست هدیه بازوند غوغا کرد
که هر روز ساعت 7 عصر مهمانش می شود، نوشت. در این پست آمده: هفت عصر که میشه، بی دعوت من، هیجان و اضطراب و انتظاری مهمونم میشه که دیگه دلم نمیخواد میزبانشون باشم. عجیبه که بدون هیچ اساس و قاعده ای،خبرها و اتفاقات مهم زندگیم (حالا چه خوب چه بد) همین ساعت از راه میرسن. هرشب به هفت عصر فردا فکر میکنم و با خودم میگم هفتِ فردا دیگه چه خوابی برام دیده... ...
زنان از تجربه کار در مترو می گویند
از کار افتاده، صاحب فرزند: یه شوهر پیرمرد و ناتوان و فلج دارم و خودم خرج زندگی خانوادم رو درمیارم، کسی کمک خرجم نیست... سه تا بچه دارم یکیشون ازدواج کرده. مشکلات خانوادگیم زیاده ده ساله شوهرم فلج شده از کار افتاده ... متأهل با همسر معتاد، دارای فرزند: شوهرم معتاده و فقط شب ها میاد خونه بساط پهن میکنه. طلاقمم نمیده... از بس تو خونه بساط مواد پهن کرد یکی از بچه هام رو معتاد کرد ... ...
اینجا همان بهشتی است که پیامبر(ص) وعده آن را داده بود/ صدای پای کاروان کربلا به گوش می رسد
این دشت مبدل سازند روز ما را به شب تار بیا برگردیم ترسم این است که یک روز نباشی و شود خیمه ها بر سرم آوار بیا برگردیم بین گهواره چه آرام علی خوابیده تا نشد طفل تو بیدار بیا برگردیم من به این دشتِ بلا حس عجیبی دارم حرمله می رسد انگار بیا برگردیم به روی دوش علمدار ببین دختر را تا به پایش نرود خار بیا ...
10 شب 10 منبر| پناهیان: هرگاه میل به رهایی و آزادی در انسان کنار برود، دچار مصیبت می شود
رهایی را مطلق کنید، رها از غم ها، رها از محدودیت های عالم هستی، هر محدودیتی، نباید باشد. میل به رهایی را اگر در کسی دیدی بگو تو مال دین هستی حتی اگر میل به مستی و اوج خلسه رهایی را در کسی دیدی، بگو تو می دانی چه می خواهی؟ تو هنوز روضه امام حسین(ع) را درک نکرده ای و الا می فهمی هیچ کجا مثل آن پیدا نمی شود، آن وقت می فهمی چرا شراب را حرام کردند، چون داری یک کار تقلبی می کنی برای رسیدن به یک رهایی ...
معجزه های کوچک احمدرضا
...: “حالا چی ژوزه؟ حالا چی، هی تو! تو که بی نامی و بقیه رو دست میندازی، تو که شعر می نویسی، عاشق میشی، شِکوه می کنی، حالا چی ژوزه؟ شب سرد شده...” باید احمد رضا را می دیدم. فردا یکشنبه بود. “روز بعد یکشنبه بود. دو گنجشک در قفس بودند، با هم بودند اما تنها بودند. گنجشک ها از من خواستند روی دیوار سفید همسایه یک جاده بکشم با درخت های فراوان...” باید می رفتم. ساعت پنج عصر بود یا ...
غم نگهبان شب از جنس حسرت است، نه تحقیر/ قصه گو، خدا نیست!
خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: رضا میرکریمی از فیلمسازان نسل میانی انقلاب است که همواره آثارش محل بحث بوده است، فیلمسازی که گاه آثارش در جشنواره های داخلی قدر دیده و گاه در فستیوال های خارجی مورد توجه قرار گرفته است. او این روزها فیلم سینمایی نگهبان شب را روی پرده دارد، فیلمی اجتماعی که خودش آن را نوعی هشدار برای این روزهای جامعه می داند او اما هنوز امیدوار است و این امید در ...
وصیت کردم فیلمنامه سریال امام حسین(ع) را با من خاک کنند
من روشنگر بود. این تجربه فردی را دلم نمی آید که با دیگران به اشتراک نگذارم. به من گفت کار تو فیلمسازی است؛ گفتم بله. به من گفت شما صبح سرصحنه می روید چیدمان دکور، صحنه، گریم و لباس را انجام می دهید و همچنین بازیگردانی بازیگران اتفاق می افتد. یک آدمی گوشه ای ایستاده و تماشا می کند همه کارهایتان را که انجام می دهید می گوید خسته نباشید شما به او می گویید ما دوباره فردا برمی گردیم. ...
تک تیراندازی که بعد از شهادت چشم باز کرد
اسماعیل سینه به سینه آسمان را نشان می دهد. کوچه از اول هم به نام اسماعیل بود خاطره گویی از اسماعیل قصه هزار و یک شب است، یکی دو مورد از آن همه خاطره ناب سهم چشمان شما؛ یکی از رفقای اسماعیل نقل می کند: هرچه به زمان شهادت نزدیک می شد بیشتر از شهادت صحبت می کرد شاید هم بهش الهام شده بود این اواخر تند تند عکس می گرفت. می گفت این عکس رو نگه دار برای اعلامیه می گفتم اعلامیه ...
از سفیده اردستان تا سپیدی ملکوت رضا
...، چهار کتیبه تهیه کردیم که هر کدام روی یک ایوان صحن انقلاب نصب شد، یک بند از اشعار موید نوشته شد: ای که نور مهر و ماهی دوستت دارم حسین/ مظهر لطف الهی دوستت دارم حسین/ گر بخواهی ورنه نخواهی دوستت دارم حسین... شب اول محرم که این کتیبه ها را نصب می کردند، من از ذوق بالا و پایین می پریدم و می گفتم: خدایا ببین ما امام حسین(ع) را دوست داریم و روی دیوارها نوشتیم و می گفتم امام رضا تو هم شاهد باش که ما جدت را دوست داریم... ...
حسین(ع)؛ مظهر اتحاد
شرمندگی مقابل معشوق. او می گوید هر قدمی که برایم برداری من هزار قدم برایت برمی دارم. می گوید اگرعاشقی و قصد فداشدن داری من از تو چیزی نمی خواهم و فقط مزد تو را می دهم و در شهادت با تو تجارت می کنم؛ به این ترتیب مهر او به دل تو می افتد البته مقصود محبت مغرورانه نیست. به ادبیات واقع بینانه آقا توجه کنید. ایشان می گفت: شهادت، مرگ تاجرانه است؛ روغن ریخته را نذر امامزاده کردن است. امام در دوران جنگ گفت ...
روایت یک انحراف
سردبیر یا مدیرمسئول یک روزنامه باشد که هر روز باید چاپ داشته باشد شب و روز ندارد که بخواهد برای شاگردی وقت بگذارد، درس را بخواند یا یاد بگیرد و اگر هم رفته درس نمایشی شرکت کرده است. عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) با بیان اینکه آیت الله فاضل لنکرانی می گوید که وقتی من قبل از انقلاب رفتم مشهد آقای خامنه ای کفایه گوی ماهری بود، گفت: امام خمینی(ره) هم به ایشان می فرمایند که شما مجتهد ...
خانه پدری زیر پوست شهر
مادرم خواستم که شکایت کنه تا اونو گول نزنم و نتونم با ترفندهای مختلف از کمپ خارج بشم. دایی من هم تازه از کمپ بیرون آمده. ازدواج ناموفقی داشتم و بعد از طلاق دوباره با دوز بیشتری مصرف کردم اما به جایی رسیدم که گفتم دیگه بسه. فقط 20روز مانده که به خانواده برگردد. حساب روزها و ساعاتی که در کمپ گذرانده را داشت. لحظه شماری می کرد تا دوباره بتواند کنار خانواده اش باشد. با شوهر دومم مصرف می کردم. من و همسرم از اول اعتیاد داشتیم و هیچ کدوم از خانواده ها خبر نداشتن. ...
روایت پدر شهیدان کاووسی فر از نقشی که مسجد در زندگی او و فرزندانش ایفا کرد
کاووسی فر با بیان اینکه در زمان طاغوت کسی جرات نداشت که حتی فرزندش را به مسجد ببرد، افزود: مسجد گویا جای پیرمردانی بود که به خیال خودشان مسجد فقط محل حضور آنهاست هرچند که این افراد هم نمیتوانستند حرفی بزنند و فعالیتی داشته باشند، تو گویی مسجد تبدیل به خانه شخصی خادم شده بود که اصلا بچه ها را به مسجد راه نمی داد یا احیانا اگر بچه ای به مسجد می آمد به اندازه ای با او تلخ رفتار می کردند که از دین زده ...
امپراطور کوزکوو رخت عروسی پوشید +عکس
شد ولی همیشه وقتی گربه میدیدم هر وقت بایرن مونیخ می دیدم هر وقت برکینگ بد می دیدم یاد یه پسر قشنگی میوفتادم که خیلی باحال بود. خرداد 98 بود زندگی هنوز انقدر تلخ نشده بود. گفت بیخیال این همه فاصله من دوستت دارم و نمی دونست که من خیلی وقته دوستش دارم... الان 1496 روز از اون شب میگذره. 1496 بار هر شب ساعت 12 شب بهش گفتم دوسش دارم تا روزمو با دوست داشتن بهش آغاز کنم. 1496 روز ...
حکم عجیب برای لیلا بلوکات صادر شد
...> هرچند الان یه بازیگر کوچیکیم ولی با همین شرایطی که برام به وجود اومد با خودم گفتم این کمک هایی که دارم میکنم به صورت عمومی ترش کنم . اول تنها شروع کردم که تنها برم آدمها رو پیدا کنم که از درو همسایه شروع شد ، از فامیل ، دوست و آشنا و کم کم عمومی تر شد. بعد 8 تا بچه معلول گرفتم و شروع کردم به برآورده شدن آرزوهای این بچه ها و به تدریج این بچه ها شدند هزارتا . - جایی گفتید که ازدواج اولویت ...
شهید مدافع امنیت تبریزی از نوع دکتر و کراواتی
، امیر هیچ وقت برای میهمان هایش اخم نمی کرد اصلا پسرم بلد نبود که اخم کند. لبش هم نمی خندید چشم هایش می خندید. دوباره قربان قد و بالای رعنای تک پسرش می شود. گفتم قربان دلت شوم مادر، دستم را محکم فشار داد: امیر را کاش میدیدی، آنقدر مومن بود، آنقدر قشنگ بود؛ می گفت مامان وطن برای همه ماست و آنقدر دوست دارم که همه در آرامش و امنیت در شهر قدم بزنند و شادی کنند. هنوز مراسم به صورت ...
آرزو های بر باد رفته در خانه ذغالی
از وقتی یادم می آید پدرم شب ها پای بساط مواد بود، دوستانش را می دیدم که با صورت های وحشتناک پای منقل می نشستند. حس بدی داشتم، نمی دانستم سرنوشت مرا هم پای همین بساط کثیف می کشاند و جوانی را از من می گیرد. پدرم اعتیاد شدید به مواد مخدر داشت، در یکی از محلات پایین شهر زندگی می کردیم، من 3 برادر و 2 خواهر کوچک تر از خودم دارم، همیشه اختلافات زیادی بین پدر و مادرم وجود داشت. پدرم، مادرم را ...
باج گیری خواهر افیونی در قتل پنهان
وجدان گرفتم اما هیچ وقت جرأت نداشتم خودم را معرفی کنم بخصوص که در رشته ورزشی ام در حال پیشرفت بودم. نمی خواستم این موضوع زندگی ام را نابود کند. باج گیری های خواهر افیونی چند سالی گذشت و پلیس همچنان به دنبال شناسایی قاتل بود اما از آنجا که هیچ ردی از خودم به جان نگذاشته بودم کسی به من شک نکرد و فقط خواهرم این موضوع را می دانست. چند سال بعد خواهرم ازدواج کرد اما شوهرش معتاد بود و ...
درک کلیشه های نسلی در محیط کار
اینجاست که ما در عصری بزرگ شدیم که کسی درباره مزد و پاداش حرف نمی زد؛ درحالی که پسر 23ساله من که تازه دارد وارد بازار کار می شود و هم دوره ای هایش، جزئیات تمام پیشنهاد های شغلی شان را به همدیگر می گویند. این یعنی شفافیت کامل در بازار. اگر حقوق و پاداش برای شما مهم باشد و درباره اش صحبت کنید، ممکن است دیگران فکر کنند شما فقط به پول اهمیت می دهید. اما ما به واسطه سوال هایی که از نسل Z پرسیدیم می دانیم که ...
فارس :شل حجاب ها هم دنبال مانتوهای پوشیده هستند
مانتو کرده بودم، شب عید بود که هرچی گشتم نتونستم مانتوی مورد نظرم رو پیدا کنم، به خاطر همین از خرید منصرف شده بودم اما چون 3 سالی هست که مانتوی تابستونی نخریده ام و مانتوهای سال های قبل همه رنگ و رو رفته و نخ نما شده اند مجبور شدم راهی بازار شوم. یک مانتوی کاملا معمولی می خواهم اینکه خیلی کوتاه نباشه، تنگ نباشه، بدون دکمه نباشه، آستین کوتاه نباشه و طرحش هم اگر بروز نیست حداقل خیلی ...
مهراب قاسمخانی، دخترش را به خانه بخت فرستاد
برترین ها: مهراب قاسمخانی، بازیگر، کارگردان و نویسنده مشهور با انتشار یک استوری در اینستاگرام خود ازدواج زینب موسوی، کمدین جنجالی خندوانه را تبریک گفت. گفتنی ست شب گذشته زینب موسوی، خالق کارکتر امپراطور کوزکو با انتشار عکسی با لباس عروس در کنار همسرش، خبر ازدواجش را علنی کرد. پ
دوستم به خاطر یک پسر من را به دزدی متهم کرد
اینکه خانواده فقیری دارم، مادرم خرج خانه را می دهد حالا سالومه می خواهد با این کار از من انتقام بگیرد. چرا با هم قهر کردید؟ سالومه از یک پسر خوشش می آمد. اما از پسر دیگری شماره تلفن گرفته بود، من هم موضوع را به آن پسر گفتم و رابطه شان خراب شد. او هم می خواهد از من انتقام بگیرد. گفتی فقیر هستید و مادرت کار می کند؛ از مادرت بگو؟ مادر من دستفروش است. ما در ...
شیر سامرا پیشنهاد رشوه آقازاده ها را نپذیرفت
کار های پدرت را انجام بدهد. وقتی که این را به مهدی گفتم بلافاصله گفت: مادر از شما خیلی بعیده این حرف! خدمت به پدرم برای من تحفه ای از آسمان به زمین است و خدا اون روز رو نیاره و مهدی مرده باشه که کسی دیگه از پدر مراقبت و اون رو تر و خشک کنه. مهدی ضابط نیروی انتظامی و قوه قضائیه بود. می گفت مادر دعا کن عاقبت به خیر شوم. به گفته فاطمه بهشتی مهدی نوروزی فردی بسیار متقی و با خدا بود و علاوه ...
چگونه فرزند خود را برای اولین شب دور از خانه آماده کنیم؟
اولین باری که فرزندتان از خانه دور می شود، نه تنها برای شما به عنوان والدین یا قیم، بلکه برای فرزندتان نیز یک نقطه عطف مهم است. حتی اگر کودک شما تماماً لبخند می زند و هیجان زده است که بدون شما برای یک عصر، یک روز یا یک هفته به دنیا سفر کند، چند قدم مهم وجود دارد که می توانید برای رسیدن به آن انجام دهید. اطمینان حاصل کنید که همه چیز به آرامی پیش می رود. این توصیه های متخصص را دنبال کنید ...