روایتی شنیدنی از یکی از شهدای مفقودالاثر آزاده شهرستان دزفول به بهانه ...
سایر منابع:
سایر خبرها
دفاع مقدس و دفاع از حرم؛ در ماهیت متفاوت اما در اسارت شبیه/ تلاش می کنیم به سمت خلاصه گویی برویم
. در آن فضا همه لقشار حضور داشتند و البته بیشتر ارتشی بودند که با همین رفتارها جذب می شدند. همان احمد شوشی به من می گفت که این شاهرگ من در اختیار تو، در حالی که او برای خودش یلی بود. اما جذب رفتارهای چنینی شده بود. شاید مقاومت ها در آن تاثیرگذار بوده و کار فرهنگی در چنین شرایطی با استعانت از خدا و خالصانه انجام می شد بسیار اثرگذار بود. به قدری انسان ها جذب یک پاسدار و بسیجی شدند که طرف حاضر بود جان ...
جست و جوی آسمان در غربت
بشود اسامی ما را می دهند؛ ولی توافقی نمی شد! ما در اردوگاه 4 هزار نفر بودیم داخل 5 سوله، که در هر سوله 700 نفر و یک قسمت هم ملحق بود که 300 تا 400 نفر آنها بودند. در بغداد 20 نفر داخل یک اتاق کوچک، به صورت نشسته می خوابیدیم. اسارت شما چند سال طول کشید؟ دو سال اسیر بودم. در سال 67 اسیر و سال 69 آزاد شدم. از سختی های دوران اسارت بفرمایید. آن دوران کلا سخت بود. دور از پدر و ...
سعید اوحدی: در دوران اسارت همه سلیقه ها و همه دیدگاه ها حضور داشتند/ هنرمندان و نخبگان سرمایه های تمدنی ...
به وجود آمد که از قبل از انقلاب تا بعد از انقلاب و دوران جنگ، اینقدر این پیوند قوی شد که می بینیم آنهایی که در کنار امام ماندند تا آخرین لحظه با همه وجودشان و در سخت ترین شرایط ماندند. زمانی که پیامبر اسلام مبعوث شدند با دل های مردم چه کار کردند؟ امام هم همان کار را کردند. امام عین خود مردم صحبت می کردند و حرف دل مردم را می زدند. وی افزود: جامعه اسارت یک مینیاتوری از جامعه بزرگ کشور ...
چند روایت خواندنی از مادر نیکوکار کهریزک | صدای دلت را شنیدی بیا
غبطه خوردم. باورم نمی شد این آسایشگاهی که حالا این قدرتر و تمیز است و می گویند بزرگ ترین آسایشگاه خاورمیانه است روزی چند اتاق تو در تو بوده که زن جوان ثروتمندی آن را جارو می زد و به ساکنانش رسیدگی می کرد. سید محمد هادی بلادی مسئول فضای سبز آسایشگاه کهریزک است. دفترخاطراتش از بانو بهادرزاده به یک رمان طولانی می ماند. 16سال با او همنشین بود. می گوید: 10 روز است که همه ما کهریزکی ها یتیم ...
از دروغ بریدن گوش اسرا توسط ایرانیان تا زیارت امام رضا (ع)
خرمشهر و دارخوین برای عملیات اطلاعاتی اعزام شدم. حیات: قبل از آزادسازی خرمشهر اسیر شدید؟ در خرمشهر چه می کردید. الحسینی: زمانی که به منطقه خرمشهر اعزام شدم، آنجا هنوز دست عراق بود و ایرانی ها نتوانسته بودند آنجا را آزاد کنند. پادگان ما آنجا قرار داشت. یک شب از اطلاعات گردان، من را صدا زدند و از آنجا به عملیات جستجوی اطلاعاتی فرستاده شدم. ما 11 نفر شامل یک سروان، یک سر گروهبان و 9 ...
شهادت با طعم تشنگی
فرخنده بهارلو رزمنده دفاع مقدس در بیان خاطرات خود از جبهه چنین نقل می کند: در اتاق عمل بودم بعد از آن وارد ریکاوری و بعد وارد رخت کن شدم و لباسم را عوض کردم، صدایی شنیدم که مدام تکرار می کرد کمک، گفتم بچه ها یکی کمک می خواهد آنها گفتند بهارلو چه می گویی ما چیزی نمی شنویم. قسم خوردم که صدایی می شنوم و کسی نیاز به کمک دارد بعد بی اراده به سمت بخش و به دنبال صدا رفتم دیدم یک مجروح بر روی تخت است ...
نگهبان عراقی با اسرا گریه می کرد/11ماه مفقودالاثر بودیم
. سرباز شروری بود. چند باری با او صحبت کردم بچه ها مؤمن هستند، این بچه ها را اذیت نکن، سزایش را می بینی. با من کمی میانه اش خوب بود. روز آزادی به من گفت: این افسر آمده اسیرانی را که مجروح هستند انتخاب کند. تو هم که مجروحی، وقتی اشاره کردم بلند شو. به افسر می گویم آزادت کند. عمر عبدالجبار اشاره کرد و بلند شدم. من را همراه سی و خورده ای نفر با اتوبوس به بغداد آوردند و از بغداد با هواپیما آمدیم ...
استقامتی ستودنی در روزهای سخت/ باز خوانی خاطرات دو تن از آزادگان ملایری
دیگر چند نفر از بچه های ملایر را دیدم آقای حسین عزیزی، آقای خرسندی، آقای علیاری و نادر رضایی و.. که با ما بودند. غم انگیزیترین خاطره اسارات شنیدن خبر رحلت امام بود این آزاده ملایری به خاطرات دوران اسارات اشاره کرد و گفت:همه روزهای اسارات خاطره است خاطرات تلخ و شیرین اما غم انگیزترین خاطره برای بچه ها خبر شنیدن رحلت امام برای من و بچه ها بود وقتی خبر رحلت امام را شنیدیم لباس مشکی ...
پاوه این گونه آزاد شد
...، تیمسار فلاحی، از کرمانشاه پیامی فرستاد که نیرو های زیادی در کرمانشاه آماده حرکت هستند و همه ملت به حرکت درآمده و امکانات فراوانی وجود دارد، فقط باید فرودگاه پاوه آزاد شود تا هلی کوپتر ها بتوانند به زمین بنشینند. من نیز برای تصرف فرودگاه حرکت کردم و سه گروه پنج نفری تشکیل داده که در هر گروه، یکی از سپاه و یکی از گارد نخست وزیری و بقیه از جوانمرد ها و پاسدار های کرد بودند و از سه طرف به سوی ...