زن جوان: کارهای شوهرم باعث شد تا به او خیانت کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
باران اشک های مردی که همسرش را کشت | پدر و مادر زن 27 ساله دامادشان را بخشیدند
به گزارش همشهری آنلاین، آبان سال 1401 مردی با اورژانس تماس گرفت و مدعی شد همسرش زمین خورده و بیهوش شده است. وقتی تکنیسین های اورژانس هوایی به محل حادثه که ویلایی در دماوند بود، اعزام شدند، مرد جوان در تشریح ماجرا گفت: همسرم در حال کار در آشپزخانه بود که به یکباره حالش بد شد و روی زمین افتاد و سرش محکم به دیوار خورد. در ادامه کارشناسان اورژانس بعد از معاینه های اولیه اعلام کردند که زن ...
دزدها در این شهر ایران مرخصی ندارند!
و با موتور سیکلت به مسافرکشی پرداخت تا هزینه های خانواده را تامین کند اگرچه مشکلات و بدبختی های ما به نسبت زمانی که شوهرم آزاد بود خیلی کمتر شد؛ چراکه او حتی لوازم منزل خودمان را نیز به سرقت می برد و با فروش آن ها هروئین تهیه می کرد،اما متاسفانه پسرم نیز مدتی قبل با موتورسیکلت تصادف کرد و به دلیل جراحت های زیاد خانه نشین شد. حالا دیگر زندگی ما روی دور تند مشکلات افتاده بود و من باید مخارج دارو و ...
پسرم در وصیتنامه اش نوشته بود با لباس هیئت دفنم کنید
را تحمل کنم مگر اینکه شهید شوی. فقط به خاطر مدال افتخار مادر شهیدی است که گردنم می افتد و افتخاری که به وجود تو دارم. گفت دعا کن شهید شوم. شهادت در جوانی قشنگ است محمد وارد سپاه شده بود. یک روز که بیرون بودم وقتی به خانه رسیدم، شنیدم از داخل اتاق محمد، صدای گریه می آید. در را باز کردم. دیدم پسر دیگرم علیرضا به پهنای صورت اشک می ریزد و هق هق می کند. گفت داداش وصیتنامه نوشته است. داخل ...
گفتگو با پدر و نامادری پسربچه ای که با آثار جراحات زیاد جانش را از دست داد
پرونده ادامه می یابد تا اینکه مشخص می شود ویهان چندساعت پیش از فوت از سوی نامادری اش تنبیه بدنی شده است؛ تنبیهی که به گفته زن جوان با هدف تربیتی بوده است، نه برای قتل. در روند تحقیقات این پرونده نیز مشخص می شود پدر ویهان هفت ماه در زندان به سر می برده و او نیز در جریان همه کار ها قرار گرفته است. این پرونده روز چهاردهم شهریور برای رمزگشایی از علت فوت ویهان هفت ساله به دادسرا کشیده می شود تا ...
آدم ربایی ساختگی برای فرار از خانه شوهر
زن جوان برای فرار از خانه همسرش با همدستی خواستگار سابق خود نقشه گروگانگیری ساختگی خود و دخترش را طراحی کرد. اوایل شهریور امسال مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن همسر و دخترش خبر داد. او زمانی که مقابل افسر پرونده قرار گرفت، گفت: روز گذشته همسر و دختر 4 ساله ام برای خرید از خانه خارج شدند، اما بعد از آن هیچ خبری از آنها ندارم. موضوع دیگری که ذهنم را به خود مشغول کرده این است ...
زلزله هفت ریشتری در مراکش: حدود 300 کشته و 150 زخمی
.... من هنوز با فرزندانم در خیابان هستم و می ترسیم." یک زن دیگر به نام "دلیله فهم" گفت که خانه اش ترک خورده و به اثاثیه آسیب وارد شده است. او گفت: "خوشبختانه هنوز نخوابیده بودم." به گفته شاهدان رویترز، مردم در شهر رباط (پایتخت) در حدود 350 کیلومتری شمال ایغیل (مرکز زلزله) از ترس زمین لرزه شدیدتر، خانه های خود را ترک کردند. ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی نشان می دهد ...
راز قتل جنجالی 7 مرد در مازندران فاش شد/زن 56 ساله از شوهران سن بالا متنفر بود
ا مردان سالخورده و بعد هم قتل های زنجیره ای تا اینکه دستش رو شد. البته می گویند یکی از شوهرهایش را نتوانسته بوده بکشد و فرار کرده و آن مرد به بچه هایش گفته بود که کلثوم می خواسته مرا خفه کند؛ با این حال نمی دانم چرا شکایتی نکرده بودند. به گفته پلیس تا کنون ردی از داشتن همدست در این پرونده به دست نیامده است و بازسازی صحنه تمام قتل های این زن انجام شده که 7 خانواده شاکی این زن ه ...
هر روز صبح بگو الهی به امید تو
باید خودم فکری به حالش می کردم. آن روزها تهران خیلی بهتر از حالا بود. کوچک تر بود و همه همدیگر را می شناختند و به هم کمک می کردند. وقتی آمدم و دیدم مردم خوبی دارد، تصمیم گرفتم همین جا بمانم. برای گذران زندگی ام همه کاری کردم جز دزدی و دعوا. از بنایی و آش فروشی و واکسی و شاگردی. 18 ساله بودم که یکی از آشناها نیت کرد مرا زن بدهد. آن موقع ها مانند الان رسم نبود دختر و پسر همدیگر را ببینند. من ...
خروس هایی که اسلحه جابه جا کردند!
(ع) ازدواج کردم و 7 اسفند دوباره دستگیر شدم. همسرم از کارهای من بی اطلاع بود. آن شب تازه از مغازه رسیده بودم منزل و داشتم کنار حوض وسط حیاط وضو می گرفتم. برادرم بیرون بود و متوجه شدم دو مامور ساواک او را با اسلحه آوردند جلوی در و بعد آمدند داخل خانه. مادر و پدرم طبقه بالا و ما پایین زندگی می کردیم. همسرم هول شد و آلبوم مرا زیر چادرش برد بالا. مأمور که متوجه شد گفت چه بردی؟ هر چه بود بیاور. مادرم ...
نقشه یک زن برای طلاق گرفتن از شوهرش / پیام عجیب از یک مرد ناشناس
خواستگار سابقم را پیدا کردم و از او خواستم تا کمکم کند. من از زندگی با شوهرم خسته شده بودم چون او به شدت مرا اذیت می کرد. سرانجام تصمیم گرفتم با برداشتن طلا و جواهراتم و به همراه دخترم خانه را ترک کنم. می خواستم از شوهرم که وضع مالی خوبی دارد پول بگیرم و به کشور ترکیه بروم اما نقشه ام نافرجام باقی ماند و همه چیز لو رفت. تحقیقات در این پرونده به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران ادامه دارد. ...
فکر نمی کردم رابطه با زن متاهل بیچاره ام کند/ در غیاب همسرش خانه آنها می رفتم و....+جزئیات
را هرروز به این زن برسانم. پسر جوان بازوانش را با کف دست مالید و پس از خوردن کمی آب، گفت: اعتیادم اول از قلیان در خانه نازیلا که در غیاب شوهرش با هم ارتباط داشتیم شروع شد و بعد هم سیگار و کم کم موادمخدر، درنهایت به مصرف شیشه روی آوردم و الان هم که می بینید به چه حال وروزی افتاده ام. او ادامه داد: من لکه ننگ خانواده و فامیلمان هستم و وقتی به گذشته برمی گردم، می بینم که فقط یک ...
نقشه عجیب یک زن برای اخاذی از شوهرش
دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و مرد جوان با طرح موضوع به بازپرس گفت: همسر و دخترم از خانه مان در جنوب غرب تهران برای خرید بیرون رفتند و بعد ناپدید شدند. از آن زمان از آنها خبری ندارم. تلفن همسرم خاموش است و هر جایی که به فکرم می رسید را گشته ام، خانه دوستان و اقوام را سر زده و جاهای دیگر را دنبال شان گشته ام، اما خبری از آنها نیست. وقتی فهمیدم طلاهای همسرم هم در خانه نیست، بیشتر نگران شدم و ...
راز تلخ سارا بعد از سالها برملا شد/ همخوابی اجباری با اقوام شوهر/ ماجرای هولناک و تکاندهنده
سارا 32 ساله در گفت و گویی که با او شده بود گفت: زمانی که 13 سال داشتم مجبور به ازدواج با یکی از رهبران یهودیت شدم و از آن زمان تاکنون که 6 فرزند دارم مجبور بودم با مردان خانواده شوهرم همخوابی داشته باشم و در غیر اینصورت پس از این که فرزندانم را از من می گرفتند خودم را از دین خارج و اقدام به قتلم می کردند. او پس از سال ها که آزار و اذیت های شوهرش را تحمل کرد، پنهانی همراه با 6 فرزندش ...
مادر نان داد | دیدار با بانوی هم محله ای که نانواست
می اندازد و وقتی مطمئن می شود مشتری ندارد شروع می کند به توضیح دادن: شروعش سخت بود. اما بایدکاری می کردم و خرج دخترها و زندگی ام را در می آوردم. 4 سال پیش بود که به این محل نقل مکان کردم و این نانوایی را که طبقه بالایش خانه ام است اجاره کردم. درست است که همسرم نانوا بوده اما دلیل نمی شد کار نانوایی را بلد باشم. تنها کاری که به نظرم رسید نانوایی بود. مغازه را اجاره کردم. کارگر نانوا گرفتم و خودم ...
وقتی متوجه شدم از محمود باردارم نه شوهرم دیگر وقت...
را فروختم. هر روز ارتباط من و محمود نزدیک تر می شد و حتی در غیاب همسرم به خانه ما می آمد، من به پیشنهاد رمال تصمیم به جدایی از مهران گرفتم. در این روزها بود که مهران متوجه ارتباط من و محمود شد و تصمیم گرفت از هم جدا شویم. اما به دستور رئیس دادگاه پس از آزمایش متوجه شدم که باردار هستم. این زن ادامه داد: با نتیجه این آزمایش، روز بعد متوجه شدم که همه این ها نقشه محمود بود تا ...
تجاوز وحشیانه پسر شیطان صفت به سه زن | آزار و اذیت با شگرد فیلم و عکس سیاه
...، من قبول کردم، اما وقتی سوار ماشینش شدم، مرا به سمت جنگل برد و در آنجا مورد آزار و اذیت قرار داد و عکس ها را هم به من نداد تا اینکه موضوع را به دوستم گفتم و از او کمک خواستم. وقتی با دوستم و فرزندش با او قرار گذاشتیم، مرد جوان خیلی مؤدب با ما برخورد کرد و گفت که عکس ها را در خانه ای ویلایی که متعلق به خودش است گذاشته است و حتما پس می دهد. بعد ما را به خانه برد و در آنجا به دوستم تجاوز ...
آزار سیاه لیلای 17 ساله در رستوران متروکه / مرد تنومند عفتش را برد !
آن وضعیت نامناسب آرزو کردم ای کاش می مردم. چطور می توانستم با خانواده ام روبه رو شوم. مطمئن بودم پدر و مادرم با دیدن من در این وضعیت دق می کردند. تنها راه را فرار از این شهر می دیدم. برای همین با اندک پولی که داشتم بلیت اتوبوس گرفتم اما قبل از سوار شدن به اتوبوس از حال رفتم. ظاهراً خانواده ای که مرا بی هوش در ترمینال دیده بودند با پلیس تماس گرفته و مرا به کلانتری منتقل کرده ...
دخترم گفت ناپدری اش به او علاقمند شده و پیامک های نامشروع برایش می فرستد
را آغاز کردیم، اما خیلی زود ورق برگشت و زندگی ام در مسیر نابودی قرار گرفت. هنوز دخترم را باردار بودم که روزی سرزده به خانه بازگشتم و شوهرم را کنار بساط مواد مخدر دیدم. گویی اتاق دور سرم می چرخید و پرنده های خوشبختی مرا ترک می کردند. همه آرزوهایم با دیدن این ماجرا به خاکستر یأس تبدیل شد. زمانی که فهمیدم همایون قبل از ازدواج با من اعتیاد داشته است، گریه کنان به پایش افتادم و از او خواستم به خاطر ...
رژیم لاغری عروس فاطمه گودرزی بعد از زایمانش | عروس فاطمه گودرزی پوست استخوان شد
مادرشدن را چشیدم و یک دختر و پسر به اسم پویان و آوا دارم. اگر پای تعریف از خود نگذارید، باید بگویم آشپزی ام خوب است. معمولا از پس طبخ غذاهای مختلف بر می آیم زمانی که خانه باشم، همیشه خودم آشپزی می کنم، تا همسر و فرزندانم از نعمت خوردن غذاهای خانگی محروم نشوند.
این زن در کارهای کثیف شوهرش نقش داشت ! / راز خانه ای که مشتری داخلش می رفت !
از دست داد. من هم که به شغل بنایی ساختمان روی آورده بودم بعد از ازدواج راهی مشهد شدم تا در این جا سرکار بروم، ولی درآمدم کفاف هزینه های اعتیادم را نمی داد این بود که به خرده فروشی مواد مخدر روی آوردم و در مدت کوتاهی توسط پلیس دستگیر و راهی زندان شدم، اما چون سابقه کیفری نداشتم بعد از چند ماه مورد عفو قرار گرفتم و آزاد شدم. با وجود این باز هم سراغ مواد مخدر رفتم و اعتیادم را ...
روایت یک خبرنگار از راهپیمایی جاماندگان اربعین حسینی در تهران
از تولد آن ها گذشته بود وارد مسیر راهپیمایی شده بودند. جوان بیست و چند ساله ای را دیدم که پدر جانباز خود را با ویلچر و به سختی به راهپیمایی آورده بود. مردی را ملاقات کردم که مادر پیر خود را با مشکل و آن هم در این جمعیت شلوغ با موتور به میان راهپیمایی آورده بود. پدر و مادر پیری را دیدم که با وجود کهولت سن با هم و با قاب عکس فرزند مفقودالاثر خود آمده بودند. به وفور مردمی را دیدم که عکس ...
گوشه ی خُرم
صبح ها در خانه روضه داشتیم. بدون هیچ استثنایی و با هر تعداد شنونده ای روضه مان برگزار می شد. روضه زنانه بود و هر هفته سه چهارتا از زن های همسایه می آمدند، می نشستند و چای می خوردند و همه جور حرف می زدند. پیرزن های همسایه قلیان می کشیدند و برای این و آن دلسوزی می کردند. بعد سه تا روضه خوان با فاصله ای نیم ساعته می آمدند یک ربع ذکر مصیبت می گفتند و روضه می خواندند و یک استکان چای می خوردند و می ...
کار عجیبی که شوهر فیس بوکی بعد از 5سال کرد!
به گزارش اینتیتر به نقل از برترین ها، خانم وکیل 40 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شماره 2 ولنجک و ارائه دادخواستی به قاضی پرونده گفت تا روزی که درخانه پدری زندگی می کردم دختری شاد و سرشار از آرامش بودم اما پنج سال پیش درگیر یک رابطه احساسی شدم و تصمیم عجولانه ای گرفتم که غرورم را شکست و مرا به مرز پوچی و بی هدفی کشاند. او که پشیمانی در چهره اش نمایان بود، ادامه داد: یک دورانی دختر ...
آتش هوس زندگی مرد مشهدی را از هم پاشید
درآمد اندک پس انداز می کرد تا من دست نیاز نزد دیگران دراز نکنم. چند سال لباس هایی را پوشید که از خانه پدرش آورده بود ولی هیچ وقت به خاطر نداری سرزنشم نمی کرد. بالاخره با به دنیا آمدن فرزندانم اوضاع زندگی من نیز رنگ پیشرفت به خود گرفت تا جایی که نه تنها وضعیت حقوقم بهتر شد بلکه خودم به طور مستقیم وارد بازار کار شدم و با اعتبار نام آن شرکت و تجربه ای که اندوخته بودم با یک انگیزه قوی شروع ...
واکنش عنابستانی به اخراج اساتید از دانشگاه ها | "نخبه بودن نمی تواند مانع اخراج شود"
در این خبر به ماجرای زنی می پردازیم که مرتکب به قتل همسر خود شده است، این زن از زندگی تلخ خود و بلاهای وحشتناکی که شوهرش بر سر او آوردن است می گوید، در این خبر به ماجرای قتل مرد جوان می پردازیم. 12ساله که بودم به خاطر آزارهای برادرم از خانه فرار کردم. شب ها در پارک می ماندم تا اینکه با عباس آشنا شدم و ماجرای زندگی ام را برایش تعریف کردم. او قول داد مرا کمک کند و شش ماه بعد ...
دسیسه شیطانی مرد دزد برای زن جوان/زنی نداشتم!
بیکاری منتظر فرصتی بودم تا بتوانم به نوعی حداقل پول سیگارم را تامین کنم چرا که از حدود دو سال قبل و بعد از طلاق همسرم، سیگار زیادی مصرف می کردم. این گونه بود که ناگهان وسوسه شدم و کیف آن زن را قاپیدم اما با سر و صدای آن زن جوان، شهروندان و رهگذران از گوشه و کنار خیابان بر سرم ریختند و مرا تحویل پلیس دادند. حالا هم خیلی پشیمانم که چرا سر کار نرفتم و ... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تحقیقات از این کیف قاپ جوان برای کشف سرقت های احتمالی دیگر وی آغاز شد. ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی منبع: خراسان ...
راز خیانت عروس خانواده در باغ شوهر صیغه ای مادر داماد فاش شد!
این ها بخشی از اظهارات زن 52 ساله ای است که برای اثبات خیانت عروسش به مرکز انتظامی آمده بود.او که عروسک زیبایی را در دست داشت، درباره سرگذشت خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: 17 ساله بودم که با پژمان ازدواج کردم. او کارگر یکی از کارخانجات تولیدی مشهد بود و با درآمدی که داشت روزگار خوبی را سپری می کردیم اما از همان آغاز زندگی مشترک مدام به خاطر اطرافیان مان با یکدیگر ...
بخشش داماد به حرمت اربعین| قاتل برادر زن بعد از 17 سال از زندان آزاد شد
به اختلاف خوردیم. این اختلافات ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتیم ماشین را بفروشیم و هرکس سهم خودش را بردارد. درواقع دیگر بی خیال شراکت کاری شده بودیم. وی ادامه داد:پیکان را فروختیم و فکر کردم همه چیز تمام می شود اما از آن روز به بعد اختلافات ما بیشتر شد ، چون 400 هزار تومان از پول من پیش برادرزنم ماند. قرار بود خیلی زود پول مرا برگرداند اما همیشه امروز و فردا می کرد . چند باری به او گفتم ...
جاعلان ویزای اقامت در دام پلیس/ مراقب تبلیغات مجازی باشید
.... بعد از گذشت چند ماه و مراجعه به دفتر با دیدن عده ای از افراد که برای مهاجرت اقدام و سفر کرده بودند و در فرودگاه بازداشت شده بودند متوجه جعلی بودن پاسپورت شدم بعد از این اتفاق به پایگاه سوم پلیس مراجعه و موضوع مطرح کردم. تبعه افغانستان هستم و اقامت ایران را دارم پسرم از بدو تولد بیمار بود و قصد داشتم برای درمان پسرم را بفرستم به کشور آلمان؛ سال 99 که پسرم 16 ساله بود با ...
طریق عشق/ آن را که خبر شد خبری باز نیامد
از همه زائران سلب می کند. خواه نا خواه پس از لحظاتی کوتاه، باید از سمتی که جمعیت همچون رودی خروشان از مسیری پرفشار رها می شود، خارج شد. کجای طریق حسینیم؟ به محل قرار باز گشتم. اما در زیر پل عابر پباده هرچه انتظار کشیدم، خبری از مادر و همسرم نشد. ابتدا به خاطر تصوری که از ازدحام جمعیت داشتم، نگران نبودم؛ اما وقتی تاخیر به بیش از حدود یک ساعت رسید، نگرانی شدیدی بر من مستولی شد ...