سایر خبرها
ارباب برسون. دعا کن من عاقبت بخیر بشم. شهید مدافع امنیت، حسین اوجاقی حسین خسته، مادر خسته رباب که از سفر اربعین برگشت، چند روزی بود که اغتشاشات 1401 شروع شده بود. حسین هم شب ها به خیابان می رفت تا اجازه ندهد آشوبگران برای مردم عادی مزاحمت ایجاد کنند یا به آن ها و اموال عمومی آسیب بزنند. شب ها دیر می آمد خانه. آن شب هم دیر از پایگاه به خانه برگشته بود. صبح ...
شده بود اما چون من در این فضا نبودم از موضوع مطلع نشدم. صبح از طرف سپاه به خانه دایی احمد، رفتند و خبر شهادت را به او دادند، او آخرین بار قبل از رفتن به من گفته بود اگر از سپاه پاسداران با دایی ام یا بردار شما تماس گرفتند و گفتند که من زخمی شدم بدان که شهید شده ام. وقتی دایی گفت که احمد زخمی شده گفتم که می دانم او شهید شده است چون قبلا گفته بود اگر با دایی تماس گرفتند، من شهید شده ام. ...
به گزارش خبرگزاری حوزه ، بیست و هشتم صفر، سالروز رحلت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و سالروز شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) است که به این مناسب به انتشار پیشگویی رسول خدا (ص) درباره آن امام همام خواهیم پرداخت: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَی اَلدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ اَلنَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ...
اگرمقدارش کم باشد. هجوم خاطره ای صدایش را بغضی می کندوچشم هایش را بارانی؛ همان سال اول آمدنمان به فردیس، شب اربعین و وقت پختن آش شُله قلمکار، پسرم برای اینکه به من کمک کند، قبل از آمدنم ، خواسته بود کپسول را به اجاق گاز وصل کند که شیر کپسول، شکسته و خانه پر شده بود ازگاز. گازی که داخل خانه جمع شده بود، منفجر شد. وقتی به خانه رسیدم، ساختمان سالم بود و فقط شیشه های دو طبقه شکسته ...
تسهیل کرد. از او درباره نحوه آمدنش به زیارت پرسیدم. نگاهی به من کرد و گفت: می گویند قسمت است و دعوت، اما معتقدم همت هم می خواهد. یک شب از رادیو نحوه دریافت گذرنامه زیارتی را توضیح دادند. دلم گرفت و گفتم حالا که این همه مسیر زیارت آسان شده، چرا من به کربلا نروم؟ همین شد که رفتم و برای صدور گذرنامه زیارتی اقدام کردم و حدود یک هفته بعد گذرنامه رسید و راهی شدم. بانوی جنوبی از مرز ...
این شهید مدافع حرم گفت: پدرش سرکار بود. من هم می رفتم سرکار، علی اصغر با اینکه چهار، پنج سال بیشتر نداشت هم پدر خانه و هم مادر خانه بود. بچه داری و خانه داری می کرد. یک روز از سرکار به خانه می آمدم. در راه با خودم گفتم: کاش رسیدم خونه یه چایی باشه بخورم. چای خیلی دوست داشتم. وقتی رسیدم، اصغر دوید و آمد، گفت: مامان برات چای دم کردم! خیلی خوشحال شدم، اما با دیدن چراغ نفتی خاموش ناراحت شدم و گفتم ...
نشان داد! برای همه جای تعجب بود، او در وصیتش نیز به گمنامی اشاره کرده بود. اما به فرمانده اش گفت: پدرم هر روز برای پیدا شدن پیکر تنها پسرش، توسل به حضرت زهرا دارد و خانم به من فرمودند شما برگرد... بیشتر بخوانید حرف های قابل تأمل و سوزناک "سردار سلیمانی" درباره شهادت "محسن حججی" + فیلم *برات شهادت از کانال کمیل بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی ...
فاش نیوز - مادر محمدرسول دوست محمدی، شهید اغتشاشات 1401 گفته است: درست است که بچه من شهید شده، اما 3 برادر دیگرش هنوز هستند؛ پسرش هنوز هست، من خودم با جان و دل پای این نظام می ایستم. به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، روزهای آخر صفر بود و همه در تب و تاب تدارک هیأت شهادت امام رضا(ع). رسول تازه از سفر اربعین به شهرش مشهد برگشته بود، اما آرام نمی گرفت و پا به پای بقیه در ...