فرار دختر 14 ساله از خانه | دیانا قربانی خواسته های نامادری ظالم شد
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل هولناک برادر به خاطر یک نخ سیگار / درگیری خونین پسر جوان با پدر
بود را بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم در همین حین پدرم سر رسید و از ترسم یک ضربه هم به او زدم و بعد هم مهران آمد و ناچار شدم او را هم بزنم تا بتوانم از خانه فرار کنم. متهم گفت: باور کنید من نمی خواستم برادرم را بکشم و در یک لحظه کنترلم را از دست دادم. الان هم خیلی پشیمانم و دوست ندارم زنده باشم. نمی دانم چطور با پدر و مادرم روبه رو شوم. با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات پرونده ...
طلای کاراته جهان بر گردن دانش آموزی از نصف جهان درخشید
. بعد، ابتدا دو سال در کلاس های تکواندو شرکت کردم؛ سپس به دلیل جابه جایی محل زندگیمان، پدرم مرا به باشگاه سپاهان برد و همان جا از استاد عزیزم، آقای افتخاری پور، سؤال کردند که با توجه به سابقه ی دوساله ی فعالیت پسرم در رشته ی تکواندو، الان بهتر است در همان رشته کار کند یا به سمت کاراته برود؟ استاد افتخاری پور، آن روز گفتند تکواندو فقط با پا کار دارد اما کاراته با دست و پا کار می کند و پیشنهاد دادند ...
سارق معتاد مادر71 ساله اش را کشت!
دعوایمان شد و چرخ خیاطی را برداشتم و روی سر مادرم کوبیدم. چرا از پنجره به پایین پریدی؟ با دیدن جسد او عذاب وجدان گرفتم، می خواستم خودکشی کنم به همین دلیل خودم را از پنجره به پایین پرتاب کردم. متأهلی؟ نه 20 سال قبل عاشق دختر همسایه بودم اما خانواده ها مخالفت کردند. من هم دیگر ازدواج نکردم؛ تا جایی که می دانم او هم ازدواج نکرده اما زندگی من نابود شد. بعد ...
دختر جوان: نامزدم بعد از مدتی فرار کرد
جوان 24 ساله درباره سرگذشت خود گفت: از همان دوران کودکی و نوجوانی فقط شاهد درگیری و بحث و جدل پدر و مادرم بودم. با آن که آن ها فقط تا مقطع دبیرستان تحصیل کرده بودند اما پدرم به خاطر رشد بهای مسکن وارد شغل خرید و فروش آپارتمان شد و اوضاع مالی خوبی پیدا کرد. این درحالی بود که مادرم در یک شرکت خصوصی کار می کرد و درآمد خوبی داشت اما دعوای آن ها فقط به خاطر پول بود! ♥ کلیک کنید: موضوعی مهم ...
دستم همچنان بلندی ها را طلب می کند
بچه ها خیلی نزدیک است؟ به نظرم نسبت به من در سال هایی که هم سن آن ها بودم، آدم های بهتری هستند. پسرم شخصیتی تحت کنترل دارد. جَو خانه ما طوری بوده که اجازه نداده آن ها خود را موجوداتی استثنایی بدانند؛ چون پدرشان یک ستاره است. آن ها هرگز قدرت خاص مرا ندیده اند. گاهی مرا غمگین و گاهی عصبانی دیده اند. بهترین چیز درباره بچه های من این است که حس شوخ طبعیِ خوبی دارند. شاید چون روزهایِ بد مرا دیده ...
قتل خونین برادر بخاطر سیگار کشیدن
کردم برادرم بار دیگر دعوا را از سر گرفت و من عصبانی شدم و خانه را ترک کردم. اما یک ساعت بعد وقتی به خانه برگشتم بار دیگر شاهین به من اعتراض کرد و گفت بهتر است سیگار را ترک کنم. حرف های او باعث شد کنترل اعصابم را از دست بدهم. من که عصبانی شده بودم با چاقو به شاهین حمله کردم و چند ضربه به او زدم. اما واقعاً قصد کشتن برادرم را نداشتم. همان موقع پدر و پسر عمویم وارد خانه شدند و با دیدن شاهین به سمتم ...
تجاوز وقیحانه به زن جوان جلوی چشمان همسر بی غیرتش/ زن جوان همان شب همسرش را به قتل رساند+جزییات
خانواده ش و نظرات آنان هیچ بهایی نمی داد و همیشه حرف ،حرف خودش بود. فراز و نشیب های گوناگون زندگی دوران کودکی را به سرعت در بستر رویاهای عاشقانه، پشت سر گذاشته و به سن پانزده سالگی رسیده بودم که پدرم به اجبار و بدون انکه هیچ نظری از من بخواهد، در برابردریافت مقدار بسیاری پول ،من را مجبور به ازدواج با مردی 30 ساله به نام حمید که ازبستگان دورمان بود، کرد. از آن روزبه بعد بود که ...
عضو باند زنبور های سرخ از قصاص فاصله گرفت
اینکه دو پسر داشت، از شوهر اولش جدا شده بود و با پدر من ازدواج کرد و حاصل ازدواجش هم من و دو برادرم بودیم. وقتی از زندان آزاد شدم، فهمیدم پدر و مادرم از هم جدا شده اند و مادرم با مشکلات زیادی دست پنجه نرم می کند. باید دستش را می گرفتم، اما دوباره در دام اعتیاد گرفتار شدم و زندگی او و خودم را نابود کردم. درباره روز حادثه توضیح بده؟ آن روز شیشه مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم. برادرم ...
همسرکشی در مدرسه| پسر و دختر،شاهدان قتل مادر به دست پدر در مدرسه
یکی از مغازه داران چهره قاتل را دیده که با تحقیق از او معلوم شد ابتدا صدای کمک خواهی این زن را شنیده و بعد شوهر او را دیده که با لباس خون آلود از مدرسه فرار کرده است. پسر 9ساله و دختر 16ساله مقتول شاهدان قتل بودند که دختر وی در تحقیقات گفت : پدرم معتاد است و برای صرف ناهار به خانه آمد که با مادرم دعوایش شد و او را کشت . قاتل فراری تحت تعقیب بود که دو ساعت بعد در انبار محل کار دوستش در ...
قتل زن سرایدار به دست شوهر معتاد
مغازه دار درخواست کمک کردند و مدعی شدند پدرشان با چاقو مادرشان را زده است. بدین ترتیب با اعلام موضوع به پلیس و اورژانس لحظاتی بعد بازپرس وحید ناصری و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شدند. اما زن 39 ساله جان باخته بود. پسر مقتول که از دیدن این صحنه شوکه شده بود به مرکز درمانی منتقل شد و دختر 17 ساله در تحقیقات اولیه گفت: ما مستأجر بودیم وقتی قرارداد خانه مان تمام شد، باید آنجا را تخلیه می ...
این گونه بود که دختری هوسران نام گرفتم و کسی سراغم نیامد...
وجود این، تنها پاسخ آن ها این بود که او پسر است اما آینده تو نابود می شود! این استدلال های پدر و مادرم درحالی بود که من تحت تاثیر شبکه های ماهواره ای، فقط آزادی می خواستم! معتقد بودم هیچ کدام از اعضای خانواده ام مرا درک نمی کنند! در این میان به لجبازی با پدرم روی آوردم و ساعت ها در فضای مجازی پرسه می زدم تا این که در اینستاگرام با هوشنگ آشنا شدم. حالا دیگر او همه ...
روایتی جذاب و متفاوت از عاشقانه های زوج ایرانی
را گذاشتی روی زنگ و برنداشتی و بعد گفتی یک پری در این قلعه اسیر شده! داستان را همسرش ادامه داد: من از همان موقع و هنوز هم نمی توانم دنیا را بدون آرش به جا بیاورم. گفتم اگر او نباشد چاره ای جز مرگ یا فرار ندارم... و سرانجام پدرم با نگرانی پذیرفت. باور نمی کرد اما حالا محال است کسی عشق ما را باور نکرده باشد . پ ...
ماجرای عجیب فروش تلفنی دختر توسط پدر! / مادر فرشته نجات شد
مالی شده بود و به قول خودش دیگر نمی توانست درس بخواند. من هم از همان سال ها دیگر او را ندیده بودم و هیچ احساس عاطفی خاصی به او نداشتم. در عین حال با اصرار خانواده ام ازدواج با او را پذیرفتم .قرار بود همایون بعد از بازگشت به ایران دوباره زندگی را از صفر شروع کند ولی من خیلی تردید داشتم و نمی دانستم او این همه ثروت را چگونه در خارج از کشور مصرف کرده است. همه اطرافیانم معتقد بودند بعد از ...
فشار وارد شده از خارج کشور بر نظام یک بازی کثیف سیاسی است
. بازیگر سریال مرگ تدریجی یک رویا در پاسخ به این سؤال که به کربلا مشرف شده اید، بیان کرد: وقتی 5-6 سالم بود پدرم سفری به کربلا داشت و مرا هم با خودش برد. حال و هوای بچگی و آن مناره ها و آن فضا برایم مثل خواب می ماند. همیشه در خاطراتم یک گوشه ای این فضا ها وجود دارد. پدرم یکی از سفر های خوبش رفتن به کربلا بود و همیشه وقتی که بزرگتر شده بودم در محافلی که به همراه پدر شرکت می کردیم دستی روی ...
قتل در عالم مستی/ می خواستند دسته جمعی مرا آزار دهند که دست به چاقو شدم!
و مست بودند می خواستند دسته جمعی مرا آزار دهند .من که ترسیده بودم می خواستم فرار کنم اما آرش مانع فرارم شد و من با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به آرش زدم و فرار کردم . وی ادامه داد: باور کنید من قصد کشتن آرش را نداشتم .اما او اسیر وسوسه های شیطانی شده بود و می خواست مرا آزار دهد . من برای فرار ناچار شدم چاقو بکشم و حالا پشیمان هستم. متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و ...
خلوتگاه شیطانی !
در نبود مادرم وارد خانه شد به من دست درازی کرد.من هم که ترسیده بودم، سکوت کردم، اما در این هنگام زنگ خانه به صدا درآمد و عادل پا به فرار گذاشت. مادرم نیز که متوجه موضوع شده بود، مرا به کلانتری آورد و از آن پسر 17 ساله شکایت کرد... این گزارش حاکی است ماجرای این پرونده که در خلوتگاه شیطان رخ داده است با صدور دستوری ویژه از سوی رئیس کلانتری توسط کارشناسان زبده دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی مورد واکاوی و بررسی های قانونی قرار گرفت. اشتراک گذاری : کپی متن خبر ...
متهم: می ترسیدم همسرم مرا رها کند، او را کشتم!
. قاتل معتاد دختر مقتول در حالی که گریه می کرد به مأموران گفت: پدرم معتاد است و هر روز با مادرم مشاجره و درگیری داشت. دقایقی قبل پدرم وارد ساختمان شد، من در طبقه دوم بودم. از مادرم سؤال کرد که گفتم در طبقه سوم در اتاق سرایداری است. ثانیه هایی بعد صدای مشاجره و درگیری آن ها را شنیدم و پس از آن دیدم که مادرم به سرعت در حال فرار به پایین است و پدرم نیز با چاقویی او را دنبال می کند. وقتی ...
زیر یک سقف اما سال ها دور از هم
، رابطه ام را با جنس مخالف شروع کردم. با انواع و اقسام دختر ها دوست می شدم و بعد از مدتی با دلیل و بی دلیل رهایشان می کردم به امان خدا. این موضوع در زمان دانشجویی به اوج خودش رسید. تا آن روز آنقدر با دختر های جورواجور، دوست شده بودم که بدانم در دوران دانشجویی باید به هر دختری چطور نزدیک شد... این رفتار ها کماکان ادامه داشت، به طوری که در آن دوره مشکلاتی برای من پیش آمد، اما من آدمی نبودم که ...
سوء استفاده غیر اخلاقی مرد معتاد ظالم از زنش /خماری مرا به کثافت کشاند!
محل مرا دستگیر کردند و در حالی اولین سابقه من رقم خورد که پدرم از دور شاهد دستگیری من بود و برای آن که خودش شناسایی نشود ،هیچ اقدامی برای آزادی من نکرد. آن زمان مدت کمی را در کانون اصلاح و تربیت بودم و با گذشت شاکیان آزاد شدم اما بیماری روماتیسم مادرم مرا رنج می داد و من نمی خواستم او بیشتر از این کار کند و پول هایش را به پدرم بدهد. به همین دلیل به مراکز مذهبی می رفتم و در آن جا جیب بری می کردم ...
جنایت در یک مدرسه غیرانتفاعی | تصمیم مرگبار مرد خشمگین در مدرسه پسرانه
مان هم ناراضی بودم. چرا ؟ ما سرایدارمدرسه بودیم اما من در سرایداری هیچ نقشی نداشتم. هسمرم همیشه مرا ساعت 6 صبح از خانه بیرون می فرستاد برای آنها نان بخرم و وقتی نان را تحویل می دادم همان 6 صبح بیرونم می کرد و می گفت تا 4 بعد از ظهر به خانه برنگردم. من در این مدت حیران و سرگردان کوچه خیابان بودم و از این موضوع همیشه ناراحت و عصبانی بودم. برگردیم به روز حادثه، آن روز ...
روزی که رفتیم زیارت
، قسمتم شد تا با بچه های مدرسه زیارت بروم. این زیارت، برایم خیلی متفاوت بود. هم اولین زیارتم بود و هم اینکه با دوستانم رفته بودم. اما هیچ چیزی لحظه ای که با بچه ها وارد صحن حرم شدیم، نبود. هنوز اذان صبح را نگفته بودند. نسیم صبحگاهی به صورتمان می خورد. احساس می کردم قدرت راه رفتن ندارم. پاهایم حس نداشتند. دستانم به وضوح می لرزید و فقط نگاهم به گنبد طلا بود. خانم کیانی معاون ...
قتل هولناک زن جوان در مدرسه معروف تهران مقابل چشمان بچه هایش!
جنایت را اینطور برای تیم جنایی توضیح داد: ما در یکی از این اتاق های مدرسه زندگی می کنیم و مادرم نیز سرایدار بود؛ ساعتی قبل پدرم که به شیشه و هروئین اعتیاد دارد برای خوردن نهار به خانه آمد اما ناگهان مشاجره شدیدی میان آنها شکل گرفت. دختر مقتوله در ادامه گفت: مادرم سعی کرد فرار کند اما پدرم با چاقو دنبالش کرد و در پاگرد طبقه او را با ضربات مهلک چاقو از پا درآورد و در نهایت پا پوشیدن کفش ...
مرد 37 ساله: زنم را با لباس خواب در کنار دو مرد دیدم
مخالفت کردم و به او گفتم بهتر است همه وقت خود را صرف تربیت الینا کند و به خانه داری مشغول شود .اما هنوز پسرم قدم در این جهان نگذاشته بود که آرام آرام اوضاع اقتصادی من ضعیف شد و به همین دلیل تصمیم گرفتم بعد از پایان ساعت کارم در کارگاه تولیدی ظروف یکبار مصرف، با خودروی پرایدم مسافرکشی کنم. اگرچه حالا تا پاسی از شب کار می کردم ولی زندگی توام با آسایش و رفاه برای همسر و دو فرزندم ساخته بودم ...
ازدواج پیرمرد 62 ساله با دختر 23 ساله | نقشه شوم برای ازدواج با دختر 23 ساله
تعطیلی مدرسه کار می کردم تا هزینه های خودم را تامین کنم. پدرم مردی با ابهت نظامی گری بود به طوری که با سخت گیری هایش راه هر گونه خلاف و خطا را بر ما بسته بود. با اتمام تحصیل در مقطع دبیرستان عازم خدمت سربازی شدم، هنوز یک ماه به پایان خدمتم مانده بود که پدرم مرا مجبور به ازدواج با دختر یکی از بستگانش کرد و در حالی که من آمادگی نداشتم با دختر یکی یک دانه فامیل پدرم ازدواج کردم. شیوا اگرچه ...
گولش را خوردم و با هم به خلوتگاهی رفتیم، مادرم همه چیز را فهمید و ...!
به گزارش اینتیتر به نقل از خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 18ساله تبعه خارجی است که با دستی شکسته و به همراه مادرش وارد مرکز انتظامی شده بود. 13ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند چرا که پدرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و زندگی را به کام مادرم تلخ کرده بود.در این شرایط من و خواهرم نزد مادرمان ماندیم و پدرم نیز به دنبال سرنوشت خودش رفت اما هر ازگاهی به دیدارمان می آمد. ...
اجرای تعزیه 100 ساله در شهری که متعلق به برادر امام رضاست + فیلم و تصاویر
برادرش در حال جنب و جوش برای پذیرایی از مهمانان آقا اباعبدالله الحسین(ع) هستند، او مرا به پدرش معرفی می کند، دقایقی بعد در حالی که بوی کنده های سوخته زیر و روی دیگ آبگوشت امام حسینی توی حیاط زیبای خانه باغ مشامم را قلقلک می دهد و با چشمم جریان آب روان وسط خانه را دنبال می کنم، کربلایی محمد آتشی برایم تعریف می کند: این مجلس یک قرن سابقه دارد، پدر خدابیامرزم موقع انگورهای عسکری در برج سه خردادماه مجلس ...
از تجاوز در رستوران تا صیغه مخفیانه
زن 30 ساله ای است که برای شکایت از جنین کشی همسرش به کلانتری مراجعه کرده بود، گفت: از همان دوران نوزادی به بیماری دیابت مبتلا بودم و برای همین هزینه های درمانی زیادی را روی دوش پدر کارگرم می گذاشتم 3 خواهر و برادرم نیز با همین درآمد کارگری پدرم ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند اما من در حالی که وارد پانزدهمین بهار زندگی ام شده بودم ناگهان مادرم را از دست دادم و روزگارم سیاه تر شد چرا ...
صیغه موقت منشی جوان برای تصاحب اموال مدیرعامل
. این زن جوان که مدعی بود از نظر مالی کم و کسری در زندگی اش ندارد ولی خوشبخت نیست درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یک خانواده هفت نفره به دنیا آمدم. پدرم کارگر ساده ساختمانی بود و با دستان پینه بسته اش هر روز سر گذر می رفت تا شکم من و چهار خواهر دیگرم را سیر کند. مادرم نیز که یک زن ساده روستایی بود به امور خانه داری اشتغال داشت و نمی توانست در بیرون ...
قتل دختر جوان در خانه اش/ قاتل:اختلافی با مقتول نداشتم؛ عاشقش بودم!
متهم به قتل درباره اختلاف خود با مقتول گفت: هیچ اختلافی با او نداشتم، اتفاقا خیلی عاشق او بودم! مرداد ماه امسال رسیدگی به پرونده قتل یک زن جوان در خانه ای واقع در خیابان صمدی محله شهرری در دستور کار قاضی مجید باقری صالح بازپرس ویژه قتل قرار گرفت. بازپرس جنایی و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی که لحظاتی پس از وقوع جنایت در اتاق مسکونی نزدیک پشت بام خانه مورد نظر حضور پیدا کرده بودند، با جسد دختر ...