سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از حضور سعید قاسمی، سردار نقدی و آیت الله جنتی در جنگ بوسنی
کمتر داشت.” همان طور که Lauren Van Metre and Burchu Akan در گزارش خود برای انستیتوی صلح این موضوع را توصیف کرده اند. همان طور که اندرو گیون در "اصول جنگ جهانی سوم” یادآور شده است، زیرساخت هایی که "سپاه” ایجاد کرد برای حمایت های لجستیک و انتقال نیرو و "ورود داوطلبان با تابعیت های گوناگون مانند داوطلبان افغان، چچنی، یمنی و الجزایری” و سازمان دهی شان برای نبرد مورد استفاده قرار می گرفت. چنان ...
سفر روحانی به اسلام آباد، بهار روابط ایران و پاکستان
روز جمعه ششم فروردین و در نخستین سفر خارجی خود در سال 1395، وارد اسلام آباد شد و در سفری پرکار، علاوه بر دیدار با محمد نواز شریف نخست وزیر، ممنون حسین رئیس جمهوری، ژنرال راحیل شریف فرمانده ارتش و سرتاج عزیر مشاور نخست وزیر پاکستان در امور خارجی، در نشست مشترک صدها نفر از تجار ایرانی و پاکستان، نشست علما و نخبگان و در پایان سفر، در یک کنفرانس مطبوعاتی حضور یافت. در این سفرکه با محوریت تاکید بر ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
ارتشی واحدی موسوم به شاہ سیون به معنی هواخواهان شاه، موید همین اهمیت است. این سپاه یه وسیله شخص شاہ ادارہ می شد و مقرری شان هم توسط شخص شاه پرداخت می شد(15) بیشتر اعضای آن را گرجیان یا اصطلاحا نیروهای سومی تشکیل میداد که پیش از این در منازعات سهم خواهی که به تزلزل بنیانهای حاکمیت انجامیده بود، دخالتی نداشتند. البته در برخی گزارشها تشکیل چنین سپاهی، مورد نکوهش قرار گرفته است و آن را به ...
نگاهی به سفر روحانی به پاکستان بعد از سالیان متمادی
، در پاسخ به سفر سال گذشته نواز شریف ، روز جمعه وارد اسلام آباد پایتخت پاکستان شد. این دیدار سرآغاز همکاری ها و حمایت های دوجانبه ایران و پاکستان در زمینه های اقتصادی،تجاری و حوزه های مبارزه با تروریسم و حل مشکلات سیاسی-اجتماعی در منطقه است. درست است که روابط امروز میان ایران و پاکستان از پیشینه ای عمیق، دوستانه و منافع دوجانبه آن ها سرچشمه گرفته است، اما این میزان از تعامل و ...
راحیل شریف با روحانی دیدار و گفتگو کرد
. روحانی دیروز و در راس هیئتی بلند پایه به اسلام آباد سفر کرده است و با نواز شریف نخست وزیر پاکستان نیز دیدار و گفتگو داشته است. طی این سفر 6 سند همکاری نیز بین دو کشور به امضا رسیده است . لازم به ذکر است نیروهای امنیتی اطلاعاتی پاکستان از دستگیری یک جاسوس هندی بنام بوشن یادیو در ایالت بلوچستان پاکستان خبر می دهند. این فرد با نام مستعار حسین مبارک پتیل از سال 2013 در پاکستان ...
رشد گردشگری ایران سه برابر متوسط جهانی
گروه اقتصادی- در برنامه ششم توسعه، گردشگری به عنوان یکی از 8 محور اصلی شناخته شده و امروز این صنعت مورد تاکید و تمرکز تمامی مسئولین عالی رتبه کشور است، بر این اساس با فرارسیدن سال 1395 نگاهی می کنیم به بخش کوچکی از فعالیتهای انجام شده در دوره ریاست مسعود سلطانی فر بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در دولت تدبیر و امید. به گزارش بولتن نیوز ، نگاهی به گفته های سلطانی فر، رئیس سازمان میراث ...
اسنخدام ها با لابیگری مجلس نشینان بود
.... هیأت رئیسه مجلس و بخصوص شخص آقای دکتر لاریجانی انصافاً در این موضوع همراهی خوبی داشتند. ولی در عمل شاهد بودیم که فشارهایی برای لابیگری ها بر وزارتخانه ها وارد می شد و برخی دستگاه ها هم متأسفانه تمکین هایی کردند و البته مورد اعتراض و حتی توبیخ دولت هم قرار گرفتند. این توبیخ ها در حد برکناری مدیری هم بوده است؟ در این حد نبوده است اما در مواردی تذکرات جدی و توبیخ بوده است که ...
عبدالملک الحوثی؛ فارغ التحصیل سیاست در آکادمی آتش و خون + تصاویر و فیلم
...، امام حسن(ع) و امام حسین(ع). اما آن ها هم مانند امامیه، امامت را خاص اولاد امام حسن و حسین (علیهما السلام) می دانند با این تفاوت که به جز سه امام نخست، به نص در تعیین امام قایل نیستند. به این معنی که، به استناد حدیث ثقلین از پیامبر گرامی اسلام، امامت را حق آل علی می دانند، ولی عترت را (مانند امامیه) منحصر در اولاد خاص حسنین (علیهما السلام) نمی دانند. یعنی از اولاد و اعقاب این دو امام، هر کدام که ...
سابقه نقاشی خط به تصاویر غارها بازمی گردد
...> *چگونه از خوشنویسی به نقاشی خط رسیدید؟ - این طرز تفکر برای من جدید نیست یعنی رسیدن به نقاشی خط تصادفی و ناگهانی نبوده است بلکه در طول 50 سال کار مستمر شکل گرفته است. *آثارتان چگونه سر از حراجی ها درآورد و مورد استقبال خریداران مختلف قرار گرفت؟ - من هر شیوه ای را در زمان خودش امتحان کردم و توانستم در حراجی ها و بی ینال های مختلف با تنوع آثارم نظر مخاطبان را جلب کنم و ...
همراه با ظریف از جاکارتا تا سیدنی+عکس
امور خارجه تایلند نیز اوائل بهمن 1394 در راس هیاتی 50 نفره از بازرگانان و مقامات شرکت های تایلندی که خواهان شناسایی فرصت های تجاری در ایران بودند به تهران سفر و با ظریف دیدار و گفت وگو کرد. وزیر خارجه کشورمان پیش از ظهر جمعه 21 اسفند ماه نیز با حضور در محل ساختمان نخست وزیری تایلند با ژنرال پرایوت چان او چا نخست وزیر تایلند دیدار و گفت وگو کرد. در این ملاقات زمینه های همکاری و گسترش روابط ...
مترو گلدن مایر ؛از شعار هنر برای هنر تا سرمایه گذاری در کارخانه اسلحه سازی+ تصاویر
. در حال حاضر کمپانی تایم وارنر امتیاز کارتون های تام و جری را به عهده دارد، حق پخش این انیمیشن نیز هم اکنون در مالکیت کمپانی برادران وارنر است. _ تام و جری موش و گربه ای که نژادپرستی اشان جنجال آفرید طی سال های 1930 تا 1950 میلادی، کارتون های زیادی در هالیوود ساخته شدند که علی رغم موفق بودنشان به خاطر مضامین نژاد پرستانه ای که داشتند مورد انتقاد فراوان قرار گرفت، بیش ...
بردباری هندوئیسم
) (12) ها و (آسوره) ها به میان آمده. در (ریگویدا) (وارونا) و (میترا) (13) را، آسوره های شریف (اسورآریا) لقب داده اند. ظاهراً خدایانی نظیر (ایندره) متعلق بوده به دوره ی روستایی و مردم نیمه بدوی و نیمه وحشی در صورتی که (وارونا) (14) و (میتره) به عهد متمدن تری مربوط دیده می شود. سرانجام (دِوا) ها رقبای خود (اسوره) ها را بیرون راندند ولی در واقع آنها از طرف آریایی های (ویدا) یی مورد تصدیق قرار ...
روایت ولایت پذیری نوجوان چنارانی و شهادت مظلومانه او در عملیات کربلای 4
بر عهده داشت وارد جلسه شدند. با ورود سرداران قالیباف و اسحاقی همه توجه ها به سمت آن ها جلب شد لذا به دعوت سردار خضرایی این دو فرمانده محبوب به صدر جلسه آمدند. با آرام شدن جمع، تقی ایمانی به صحبت های خود ادامه داد. او که در سال های دفاع مقدس در سن جوانی به سر می برد حال در دوران کهنسالی قرار داشت اما سرزنده و خنده رو بود. با روبه رو شدن آقای قالیباف و آقای ایمانی، حاج باقر گفت حاج تقی کلاه سرت ...
انحطاط در مسیحیت
در آسمان هنوز می درخشد نوید امیدبخش آن در آن دیار حسن استقبال یافت. گرچه مسیحیت طی این همه قرنها دین اروپا بوده ولی هنوز هم کاملاً منطبق به زندگی آن دیار نشده. نامه های (پولس) به (کورینتی) ها می نمایاند تا چه پا به نخستین حواریون در راه اقناع مؤمنان خود برای اجتناب از امور دنیوی رنج می دیدند و مرارت می کشیدند. پیروزی مسیحیت در زندگی مغرب زمین همیشه یک آرزوی دور و دراز بوده و تاریخ کلیسیای ...
معین:تحکیم فکر می کرد در انتخابات84 هاشمی رئیس جمهور می شود/ انتخاب شخص آقای خاتمی، من بودم/شکست 84 خیلی ...
...، پژوهشگر برجسته مسائل و آسیب های اجتماعی بودند. همچنین گزارش وضعیت اجتماعی زنان در ایران هم از دیگر کارهای پژوهشی است که از دهه 80 تا 90 را مورد بررسی قرار داده است. نزدیک 30 پژوهشگر نزدیک یک سال ونیم درباره آن کار کرده اند و مدیر اجرائی آن سرکار خانم دکتر جواهری، استاد جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی هستند. این کار دو ماه پیش در دانشکده علوم اجتماعی رونمایی شد و نشر نی آن را منتشر کرد. این دو ...
دانستی های جذاب از کشورهای میزبان نوروز
اتخاذ و به تصویب رسید. بر این اساس در مارس (فروردین) سال 1990 میلادی جشن همگانی و مردمی نوروز به عنوان روز تعطیل اعلام شد که این امر مورد استقبال مردم این کشور قرار گرفت. جشن نوروز از قرون گذشته تاکنون در شهرهایی مانند بخارا، سمرقند، خوارزم، خوقند و شهرسبز باشکوه و شوکت خاصی برگزار می شد و امروز با همان شیوه قدیمی انجام می شود. در روز نوروز سمنک، حلیم، سنبوسه ای گیاهی از سبزیجات، بویژه آش ...
هشدار رهبر انقلاب به عربستان/ فرجام برجام
به رئیس جمهوری با برشمردن تاکیدات و الزامات 9گانه در اجرای برجام، مصوبه شورای عالی امنیت ملی را تایید کردند و گفتند: هر اظهاری مبنی بر باقی ماندن ساختار تحریم ها و وضع هر تحریم در هر سطح و به هر بهانه نقض برجام است. اولین حضور ایران در نشست بررسی اوضاع سوریه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران 7 آبان درصدر هیئت عالی رتبه سیاسی برای شرکت در نشست بررسی اوضاع سوریه وارد وین ...
راهبرد گام سوم در فضای سیاسی
در این گفت و گو که با دو فعال سیاسی و استاد دانشگاه و به قلم حامد طبیبی انتشار یافت، آمده است: گام دوم ؛ اشاره ای معنادار که در آن، انتخابات 24 خرداد 92 و انسجام پیش بینی ناپذیر اصلاح طلبان به عنوان گام نخست فرض شده است و حالا دوسال ونیم پس از آن رویداد، به تابلوی انتخاباتی و شعار اصلی نیروهای تحول خواه در انتخابات هفتم اسفند بدل شد؛ اما امر سیاست و فعالیت در این حوزه قرار است پس از این رویداد با ...
سال گذشته 213 میلیارد تومان در بخش راه استان خوزستان هزینه شد
تین نیوز | استاندار خوزستان گفت: در بخش راه حدود 50 میلیارد تومان اعتبار به ما ابلاغ شد ولی خروجی این بخش استان در سال گذشته هزینه 213 میلیارد تومانی است. عبدالحسن مقتدایی شامگاه شنبه در جلسه شورای اداری خوزستان که با حضور محمدباقر نوبخت برگزار شد، اظهار کرد: با وجود همه محدودیت های مالی استان رتبه خوبی در زمینه خدمات درون استانی فعال کردن بخش های اقتصادی از جمله تولیدات داخل ...
رییس جمهور به تهران بازگشت
رییس جمهور یکشنبه شب به سفر رسمی دو روزه خود به اسلام آباد پایتخت پاکستان پایان داد و به تهران بازگشت. خبرگزاری مهر: حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور یکشنبه شب به سفر رسمی دو روزه خود به اسلام آباد پایتخت پاکستان پایان داد و به تهران بازگشت. وی در فرودگاه مهرآباد ، مورد استقبال معاون اول رییس جمهور ،و مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب اسلامی و شماری از اعضای کابینه قرار ...
در خواستگاری دو چشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید
حضور دارند، دختر خانم باید در بدو ورود آخرین فردی باشد که پشت سر بقیه قرار دارد و مسلماً خانواده دختر باید بعد از خانواده ی پسر جای خود بنشینند و طرز نشستن باید به گونه ای باشد که همه بتوانند یکدیگر را به راحتی ببینند. کم گوی و گزیده گوی دکتر طهرانی در خصوص نحوه پذیرایی و برخورد دختر در مراسم خواستگاری عنوان کرد: در دنیای امروز بر خلاف گذشته که دختر در خواستگاری سکوت اختیار ...
خاطرات آیت الله جوادی از رساندن نامه امام به گورباچف
راه نیز چهار ساعت بود. در این سفر نه تنها دیدار با آقای گورباچف خیلی محترمانه بود، بلکه استقبال و بدرقه نیز این چنین بود و هیچ فرقی بین استقبال و بدرقه نبود. وقتی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه مسکو (که پوشیده از برف بود و تا شهر چهل کیلومتر فاصله داشت) به زمین نشست، نماینده آقای گورباچف، معاون وزیر امور خارجه و امام جمعه مسکو (منتها امام حزبی ، یک وقت حضرت امام (قدس سره) می ...
انگلیس در سال 1394؛از انتخابات ماه 'می' تا بمباران سوریه و توافق با بروکسل(2)
چین شامگاه دوشنبه 27 مهرماه گذشته به منظور دیدار و گفت وگو با مقامات ارشد انگلیس و ترسیم 'نقشه راه طلایی ' میان دو کشور، وارد لندن شد. دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس همزمان با ورود ' شی جین پینگ '، با استقبال از آغاز 'عصر طلایی' در روابط لندن با پکن، اظهار امیدواری کرد این سفر باعث تقویت مناسبات اقتصادی و تجاری دو کشور شود. لندن همچنین در یک سال گذشته شاهد سفرهای بنیامین نتانیاهو نخست ...
دیدار یاران قرآنی در بهار 95/ آغازی با ذکر خاطرات و پایانی با اشک و حسرت
.... در بدو ورود، ایشان با حافظه ای قوی همه ما را کاملا شناخت و با ذکر نام، از تک تک اعضاء خانواده افراد حاضر احوالپرسی کرد. ذکر خاطرات محافل و جلسات قدیمی و یاد اساتید در گذشته از مواردی بود که در این دیدار مطرح شد. دیدار با حاج احمد مهرمشهدی(افخمی)، پیشکسوت قرآنی مشهد برنامه دیگر ما بود؛ در این دیدار که استاد حاج سید مرتضی سادات فاطمی و حاج حمید شاکرنژاد همراه ما بودند، با ...
انگلیس در سال 94؛آب شدن یخ روابط لندن - تهران بازگشایی سفارتخانه ها و دیدار مقامات (1)
اتاق بازرگانی انگلیس و ایران نیز ضمن تبریک و ابراز قدردانی از تلاش بی وقفه محمد جواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در حصول و اجرای توافق هسته ای،گفت: شرکت های انگلیسی مشتاقانه منتظر ورود به بازارهای ایران هستند. رئیس اتاق بازرگانی ایران و انگلیس در گفت وگو با ایرنا، ضمن تاکید بر منافع گسترده تجاری میان دو کشور ایران و انگلیس خاطر نشان ساخت: من شرکت زیاد انگلیسی را می شناسم که منتظرند تا وارد بازار ...
در خواستگاری دو چشم دارید دو چشم دیگر هم قرض کنید
حضور دارند، دختر خانم باید در بدو ورود آخرین فردی باشد که پشت سر بقیه قرار دارد و مسلماً خانواده دختر باید بعد از خانواده ی پسر جای خود بنشینند و طرز نشستن باید به گونه ای باشد که همه بتوانند یکدیگر را به راحتی ببینند. کم گوی و گزیده گوی دکتر طهرانی در خصوص نحوه پذیرایی و برخورد دختر در مراسم خواستگاری عنوان کرد: در دنیای امروز بر خلاف گذشته که دختر در خواستگاری سکوت اختیار می ...
معاشرت اجتماعی و چند نکته کلیدی
حقیقت می گوید من برای شما سلامت می خواهم و جان و عرض و مال تو در سلامت از سوی من است. پس همان طوری که آتش برای خلیل الله(ع) خنک و سالم شد(انبیاء، آیه 69) شخص با اعلان سلام، سلامتی را برای او می خواهد و تضمین می دهد. از همین رو فرشتگان هنگام ورود اهل بهشت به استقبال آنان رفته و بر آنان سلام می دهند تا ترس از دوزخ و آتش آن از دلهایشان بیرون رود و احساس امنیت و آرامش کنند.(فرقان، آیه 79) بر همین ...
مهمترین ویژگی های درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب چیست؟
فامیلی می شناسند به خصوص که ایشان برخلاف برخی مراجع و علما به تاریخ تحلیلی اسلام هم کاملا مسلط هستند. این خیلی مهم است که ما بدانیم که یک حدیث، یک سخن و یا روایت از بزرگان و علما در چه شرایطی مطرح شده است و مسلم است که ایشان در علم رجال مجتهد مطلق هستند و وقتی وارد می شوند آبشار علم از سینه و دهان مبارکشان فوران می کنند. دیگر نکته جالب توجه در مورد ایشان این است که هم در بحث رجال و هم در ...
رییس جمهور به تهران بازگشت
سرویس استانها جوان ایرانی ؛ بخش غربی: به گزارش جوان ایرانی به نقل از مهر، حجت الاسلام حسن روحانی رییس جمهور یکشنبه شب به سفر رسمی دو روزه خود به اسلام آباد پایتخت پاکستان پایان داد و به تهران بازگشت. وی در فرودگاه مهرآباد ، مورد استقبال معاون اول رییس جمهور ،و مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب اسلامی و شماری از اعضای کابینه قرار گرفت. بنابراین گزارش، روحانی در ...