سایر منابع:
سایر خبرها
شبهای امتحان من به رمان خواندن می گذشت
چاپلین را در سال دوم دبیرستان از سر شب تا ساعت دو صبح تمام کردم. در دوره دانشگاه همیشه شاگرد اول بودم و هیچ وقت شب امتحان درس نخواندن چون در طول ترم می خواندم. شبهای امتحان من به رمان خواندن می گذشت. تا اینکه کرونا زندگی همه را دچار دگرگونی کرد. داشتم افسرده می شدم که به کتاب خواندن پناه بردم. وقتم را با کتاب خوانی در کردم و شدم عضو انجمن نویسندگان شهرستان میبد به اسم سرای اهل قلم. حالا بیشتر یک ...
بازگشت به زندگی یک سرخ پوش هلال احمری
احمر رفتم، در جریان سفر دبیرکل وقت به بانه متوجه مشکل من شد. همانجا بود که قرار شد کارهای استخدامی ام انجام شود. به تهران سفر کردم و همه پروسه استخدامم انجام شد. در آن زمان اما شرایط کاری برایم سخت بود، تا جایی که اخراج شدم. زندگی وحشتناکی داشتم. بیکار شده بودم. وضعیت جسمی بدی داشتم و شرایط مالی اسفناک. همه چی دست به دست هم دادند تا اینکه در سال 96 همسرم درخواست طلاق داد و با دختر و پسرم من را ترک ...
گاهی شنیدن به قدر دیدن هیجان انگیز است
به گزارش اصفهان زیبا ؛ فقط صدایشان را می شنیدم؛ صدای آقای نمازی را که داشتند محصولات فناوری نانو تولید ایران را برای گروه بازدیدی بانوان فرهنگی نویسنده معرفی می کردند. هزار کیلومتر فاصله، از تمام بازدید، شنیدن صوت های ضبط شده را نصیبم کرده بود؛ آن هم هم زمان که با گوش دیگرم صدای ماما گفتنی را می شنیدم که یک بار به لیوان آب نشانی می داد و یک بار به ظرف غذا. از لابه لای کلماتی ...
کارآفرینی معلول قمی برای 70 معلول
های خانواده به ویژه مادرم توانستم در جلسات ورزشی شرکت کنم که این امر موجب بهبودی در حرکت و افزایش انرژی بنده شد. * از توانایی هایی که دارید برایمان بگویید. از گذشته به هنر خوشنویسی علاقه مند بودم و با کمک های مادرم توانستم در رشته هنر و خوشنویسی که از کودکی به آن علاقه داشتم فعالیت و تحصیل کنم و با دنبال کردن این استعداد، مدرک ممتاز خوشنویسی کسب کردم؛ در حال حاضر نیز به تدریس ...
غصه های نوعروسی که فقط 2 ماه با شوهرش زندگی کرد؛ او من را دوست نداشت
کار سختی است و خانواده ام سخت گیر هستند. گفتم من شغل و کاری ندارم. گفت مهریه ات را می دهم. خودت هم کار پیدا کن. حالا که شرطش را قبول کرده ام می گوید مهریه را نمی دهد، من هم درخواست مطالبه کرده ام. *شغل همسرت چیست؟ او مهندسی خوانده، اما در مغازه پدرش مشغول است. *از او نپرسیدی چرا با تو ازدواج کرد؟ جواب درستی نمی داد، اما یک روز خواهرش گفت، چون عاشق یک ...
باید از این ستاره فوتبال حرف می کشیدم! | گفتگو با جواد رستم زاده درباره نوشتن کتاب تو خداداد عزیزی هستی
، بیشتر برای اهدافی، چون آراستن متن و فضاسازی و باورپذیری آن است. در هر صورت مدتی است که کتاب های موسوم به ناداستان در بازار کتاب ایران طرف دارانی پیدا کرده و روایت زندگی اشخاص و رخداد های ویژه و... جایی از قفسه ها و ویترین های کتاب را به خود اختصاص داده است. اواخر سال گذشته، جواد رستم زاده، روزنامه نگار و نویسنده مشهدی، کتابی در همین حوزه به چاپ رساند. او در تو خداداد عزیز هستی سراغ یکی ...
وداع تلخ بهاره رهنما و دخترش اشک همه را درآورد | خانم با این استوری دل همه را شکست
. سوابق هنری بهاره رهنما بهاره رهنما می گوید: تا 10 سالگی جز اینکه بچه حاضر جواب و سرتق جمع بودم کلی ترانه و قصه برای ادا درآوردن در جمع بزرگ تر ها تو آستین داشتم. اما با دیدن یکی از فیلم های علیرضا داوود نژاد عاشق بازیگری شدم و تصمیم گرفتم شغل آینده ام همین باشد.در نهایت سال 1370 وقتی 17 ساله بود در فراخوان تست بازیگری حاضر شد و پس از قبولی اولین بار در فیلم افعی کنار جمشید هاشم ...
عجیب ترین علت جدایی لاله صبوری از شوهرش ! / خانم بازیگر بالاخره گفت !
فرهنگی ام، کتاب های بسیاری در دسترس داشتم و از بچگی به مطالعه عادت کرده بودم؛ شاید بتوان گفت از 12-10 سالگی یک کتابخوان حرفه ای بودم. همین موضوع باعث شد اطلاعات عمومی و هنری مناسبی داشته باشم و رتبه خوبی در کنکور بیاورم. چرا در سال های اخیر اینقدر کم کار شده اید؟ کم کار نشده ام؛ کار تصویری کمتر قبول می کنم. چون با حدود 30 سال سابقه کار حاضر نیستم با گروه و عوامل غیرحرفه ای یا ...
ارزش جانبازی ام بالاتر از مدال های ورزشی است
نشان می دهند که این غیرت همچنان هست. آرزوی جانباز دهه هفتادی سرانجام محقق شد؟ من آرزو داشتم رهبرمعظم انقلاب را از نزدیک ببینم و به عنوان یک سرباز با فرمانده ام دیدار کنم که خدا را شکر در دو ماه اخیر این مهم دو بار اتفاق افتاد به خصوص دیدار دومی که واقعاً از دیدن ایشان سیر نمی شدم اما به همین هم قانع هستم. برنامه ات برای آینده چیست؟ شخصی یا ورزشی؟ ...
تجاوز مرد شیاد افغان با کمک 2 همسرش!
آشنا شدم. آنها به من وعده دادند که می توانند در اسرع وقت برایم گذرنامه ای معتبر تهیه کنند تا هروقت می خواهم به کشورم بروم و دوباره به ایران برگردم. بعد از چند روز که آنها اعتمادم را جلب کرده بودند برای پیگیری کارم به خانه شان رفتم اما رحمان من را آزار داد و همسرانش هم از من فیلم گرفتند و تهدیدم کردند که اگر به کسی حرفی بزنم فیلمم را پخش می کنند. خیلی ترسیدم اما بعد از آن تصمیم گرفتم موضوع را به ...
بادامکی: خارجی های پرسپولیس شرایط را درک می کنند
هم اخراج شد و ده نفره بودیم. در آن لحظات برخی از تماشاگران مان هم رفتند اما خواست خدا بود که با تلاش بچه ها برگردیم و آن نتیجه رقم بخورد. هیچکس باور نمی کرد. هنوز هم آن بازی یکی از بهترین بازی های تاریخ باشگاه پرسپولیس به حساب می آید و دیدنی است. خدا را شکر من هم در آن بازی حضور داشتم و هر چند حضورم کم بود اما خدا را شکر می کنم که تاثیرگذار بودم و هواداران خوشحال شدند. خودت در لحظاتی که ...
درآمد ناچیز 8تا 12میلیونی رزیدنت ها / تعرفه ویزیت یک پزشک از قیمت تن ماهی کمتر است
ارتوپدی انجام نمی دهد. متخصص اطفال شده اما کار اطفال نمی کند. برای خودش یک شغل دیگر انتخاب کرده است. سراغ آرایشگری، اسنپ یا هر شغل دیگری رفته اند. تا وقتی که به دستیاری رسیدگی کافی نشود، یعنی دستیار به عنوان یک شغل و متناسب با پزشک عمومی که فارغ التحصیل است، ساعت کاری آن تنظیم نشود، حق و حقوقش پرداخت نشود، آینده شغلی او تضمین نشود، طبیعتا همین اتفاق رخ خواهد داد. وقتی که یک آرایشگر حق تعرفه اش از ...
کلاه بَرداران می میرند!
سال ها قبل و زمانی که جوان بودم، با موتور به عنوان پیک روزنامه می رساندم با پیرمردی تُرک، خونگرم و دوست داشتنی آشنا شدم که اصالتاً اهل شهرستان نمین استان اردبیل بود و از جوانی و به همراه پدرش به شمال آمده بود و تشکیل خانواده داد و کسب و کارش را نیز در کمربندی مرکز استان داشت. هر وقت که روزنامه را به دفترش می بردم به خاطر این که همیشه کلاه ایمنی بر سر داشتم حتی در ایام داغ مرداد که تحمل کلاه ...
من گرگ هستم
تردمیل هستم؛ زندگی ام به همین شکل است. هرچه می دوم به جایی نمی رسم. درحالی که دلم می خواست یک دیزاینر معروف می بودم و برای خودم برو و بیایی داشتم اما یک تبهکار معتادم با کلی سابقه. اگر زمان به عقب برمی گشت، این کارها را باز هم تکرار می کردی؟ نه اصلا. ای کاش می شد زمان به عقب برمی گشت و من دوباره از نو شروع می کردم. این بار صفحه زندگی ام شفاف می شد؛ به هیچ عنوان لب به مواد نمی زدم حتی اگر ...
حمله دوباره مربی فولاد به هاشمی نسب؛ مرا نمی شناسد؟ شکایت می کنم
...> نادر غبیشاوی مربی فولاد درباره این اتفاق اظهار کرد: آقای هاشمی نسب از شروع بازی اقدام به فحاشی به من کرد و جنگ روانی به راه انداخت. من هم تا آنجا که توانستم حرمت روزهایی که در کنار هم کار می کردیم را نگه داشتم اما وقتی کسی تمام اصول اخلاقی را برای رسیدن به اهدافش زیر پا می گذارد آدم تا یک جایی می تواند این نوع رفتار را تحمل کند. من هم بعد از فحاشی های هاشمی نسب از او خواستم از این کار ...
وودی آلن: هرگز از خواندن لذت نمی بردم
، زیرا از زمانی که من بچه بودم، حضورش عادی بود و سپس به نحوی با روزنامه های دیگر آشنا شدم. راننده ام هم وقتی در ماشین نشسته ام آنها را دارد. در مورد خودتان در روزنامه ها می خوانید؟ هرگز، هرگز، هرگز چیزی در مورد خودم نخواندم. نه مصاحبه های من، نه داستان هایی درباره من. من هیچ وقت هیچ انتقادی از فیلم هایم نخوانده ام. با جدیت از هر گونه مطلبی اجتناب کرده ام. فقط به کار توجه می کنم و نمی ...
دنیای پژوهش و تحقیق می تواند مسیر ما را در زندگی و تحصیل مشخص کند
ادبیات گردشگری رتبه دوم استانی را بدست آوردم. وی افزود:همیشه بعد از خداوند متعال به خودم ایمان داشتم و آنقدر به توانایی و قدرتم، زحمات و سختی هایی که در زمان کمی که وجود داشت تجربه کردم، ایمان قوی داشتم و به اینکه حتماً رتبه برتر را می آورم مطمئن بودم و اگر این جشنواره مرحله کشوری هم داشت، یقیناً می توانستم جز رتبه برتر کشوری باشم.وی ادامه داد: جشنواره علمی و پژوهشی به هیچ عنوان به درس لطمه وارد ...
ستاره برزیلی: خیلی دوست دارم در تیم ملی ایران بازی کنم/ با نیمار همبازی بودم و طارمی در یک سطح متفاوت ...
ایتالیا بودم، پیشنهاد خوبی از رومانی گرفتم و فکر کردم بهتر است به آنجا بروم. کایووا پروژه خیلی جالبی به من داد که من را قانع کرد به آنجا بروم. من آنجا سوپرکاپ و جام حذفی را بُردم و عملکرد خوبی داشتم. رومانی ویترین خیلی خوبی بود و من هم عملکرد خوبی داشتم و از آنجا توانستم به چین بروم. اگر بخواهم دو نکته را برای خروج از ایتالیا بگویم، ویترین خوب و پروژه بزرگ، چیزی بود که من را قانع کرد به رومانی ...
خیلی دوست دارم در تیم ملی ایران بازی کنم
گوستاوو واگنین ستاره این فصل تراکتور و شاید یکی از بهترین بازیکنان حال حاضر در لیگ برتر ایران باشد که با عملکرد درخشان خود، تراکتور را به سمت صدر جدول هدایت کرده است. او که دومین فصل حضورش در تبریز و تراکتور را سپری می کند، محبوبیت ویژه ای هم نزد هواداران تراکتور کسب کرده، می گوید در [...]
زندگی عجیب دختر تاریخ ساز
خوردم و نتوانستم به مدال بازی های آسیایی برسم. در این چند سال گذشته به جای اینکه در رویدادهای سطح پایین تر شرکت کنم که برایم مدال داشته باشد، تصمیم گرفتم در مسابقات سطح بالا شرکت کنم تا با وجود سختی که دارد تجربه بیشتری به دست آورم. کسی شاید باورش نمی شد من به مدال برسم. یادآوری تمام سختی ها و سال هایی که گذراندم، برایم خیلی شیرین بود. حس پیروزی داشتم و واقعا خوشحال بودم که بالاخره توانستم به هدفم ...
سرگذشت ما از سر گذشتن است
برای شما نگه داشتم. پدرم به ورزش و کوهنوردی خیلی اهمیت می داد و بچه ها را با خودش به ورزش و کوهنوردی می برد، همچنین ایشان دو برادر و دو خواهر داشتند، آیت الله عباسی برادر او در سال 1361 در عملیات بیت المقدس به شهادت رسیدند، برادر دیگر او نیز در سن 48 سالگی و یک سال قبل از شهادت پدرم در حالی که یک فرزند 16 ساله داشت فوت کرد و این داغ خیلی برای پدرم سنگین بود و واقعا من هیچ وقت گریه پدرم ...
واکنش هاشمی نسب به درگیری با مربی فولاد: اصلا او را نمی شناسم!
فحاشی به من کرد و جنگ روانی به راه انداخت. من هم تا آنجا که توانستم حرمت روزهایی که در کنار هم کار می کردیم را نگه داشتم اما وقتی کسی تمام اصول اخلاقی را برای رسیدن به اهدافش زیر پا می گذارد آدم تا یک جایی می تواند این نوع رفتار را تحمل کند. وی ادامه داد: من هم بعد از فحاشی های هاشمی نسب از او خواستم از این کار خود صرف نظر کند اما او در ادامه شروع به فحاشی به خانواده ام کرد. ...
در اردوی تیم ملی کبدی زنان به بچه ها سوسیس تخم مرغ می دادند/ مدیر تیم ملی از بچه ها پول می گرفت و اجازه ...
گردد به آن مدیریت ضعیفی که وجود دارد. چند بازیکن سلیقه ای و به ناحق وارد تیم ملی شدند! ولی سر انتخاب بازیکنان یک سری بازیکن آمدند تا اردوی آخر آن هم با حرف و حدیث های زیادی که وجود داشت. اردوی یکی مانده به آخر در کیش ما قرار بود بشویم 14 نفر که دو نفر اردوی آخر خط بخورند و بقیه اعزام شوند. واقعاً من به عنوان یک بازیکن تیم ملی و به عنوان کسی که هیچ وقت ناحقی نکرده ام، اسامی را ...
استقامت و استمرار در ورزش رمز موفقیت است
این برای خود من جای حیرت داشت که پس از چند ماه که وارد این رشته ورزشی شده ام و با توجه به مصدومیت خاصی که داشتم حالا برای دروازه بانی تیم ملی کشورم انتخاب شده ام. آرزو ایزدی درباره فلسفه بازی هاکی روی یخ گفت: این بازی به تعادل بسیار زیادی نیاز دارد چرا که فرد باید با لباس و وسایل سنگین توسط یک تیغه نازک زیر اسکیت خود را روی یخ کنترل کند و این بسیار دشوار است؛ اما من از زمین هاکی یاد گرفتم ...
مستند پرویز ثابتی می خواست شکنجه گری او را تکذیب کند
. او درباره نقش خود اغراق می کند و می گوید پنج سال بعد از ورود به خدمت قرار بود به عنوان معاون وزارت آبادانی و مسکن انتخاب شوم اما میسر نشد. وی به دلایل تشکیل ساواک اشاره کرد و گفت: آمریکایی ها در سال حدود 1954 به شاه فشار وارد کردند که حکومت را دموکراسی کند و مردم را آزاد بگذارد. شاه برای عمل به این توصیه اسدالله علم را به عنوان دبیر کل حزب مردم و منوچهر اقبال را به عنوان رئیس حزب ...
تاب آوری و معلولیت
به من خیره می شدند یا واکنش هایشان خوب نبود. من به دنبال هر بهانه ای بودم تا سر کلاس هایم حاضر نشوم، زیرا در بیشتر روزهای مدرسه، انگار که روی حالت بقا بودم، فقط زنده بودم و اصلا از اطرافم لذت نمی بردم که برایم بسیار طاقت فرسا بود. من توانستم این مرحله را پشت سر بگذارم چون این شانس را داشتم که در خانواده ای دوست داشتنی و دلسوز بزرگ شوم. من می دانستم که خانواده ای با محبت برای رفتن به خانه دارم و ...
سرنوشت تلخ سارا برای فرار از تنهایی / در باتلاق سیاه فرو رفت + جزییات
به گزارش رکنا، سارا در حالیکه به راحتی روی صندلی نشسته است از دوستان زندگی اش را اینطور می گوید: درابتدای کودکی هیچ بلد نبودم و یادم می آید که در مدرسه با هیچکس نمی توانستم ارتباط برقرار کنم . در سال اول ابتدایی هیچ دوستی نداشتم و م فقط می خواستند آدم خوبی باشم ، نتوانستم اول ابتدایی را طی کنم و سال بعد هم در همان پایه درس خواندم ، در حالی که همیشه در ارتباط با دیگران مشکل داشتم ، وقتی بزرگتر شدم ...
هنرمندان توان یاب نیازمند حمایت بیشتری هستند
به راحتی کار کنم، بیشتر کرده است. مریم مستمندی بیان کرد: من هنر های زیادی را برای کسب درآمد امتحان کرده ام، اما درنهایت هنر کاشی را انتخاب کردم. من برای برگزاری این نمایشگاه سه ماه مداوم مشغول به کار بودم و همه مراحل تولید آثاری که در این نمایشگاه وجود دارد، برعهده خودم بوده است. هیچ شخص یا نهادی من را حمایت نمی کند. روز هایی بود که بسیار خسته می شدم، اما وقتی به این روز فکر می کردم، می ...