سایر منابع:
سایر خبرها
مرد هزار چهره سایت های همسریابی به دام افتاد
گذشت و ما با هم به توافق رسیدیم تا در فرصتی مناسب با هم ازدواج کنیم. شهرام همیشه حرف های قشنگی می زد و مرا به رؤیاهایم می برد، اما هرگز فکر نمی کردم او چه نقشه ای در سر دارد و خبر نداشتم برای سرقت اموالم نقشه آدم ربایی طراحی کرده و قرار است مرا به پرتگاه مرگ بکشاند. چند ساعت قبل او با من تماس گرفت و دوباره قرار ملاقات گذاشت و با خودروی مدل بالای دیگری به سراغم آمد. وقتی سوار خودرویش شدم به طرف خارج ...
اجاره خودروهای لوکس برای خواستگاری شیطانی از زنان و دختران در تهران + گفتگو
، زن جوانی که آخرین قربانی ام بود، به همراه خواهرزاده اش در سایت همسریابی ثبت نام کرده بود. من از خواهرزاده اش چند ماه قبل سرقت کرده بودم و زمانی که با او قرار گذاشتم، به من شک کرده و عکس مرا به خواهرزاده اش نشان داده بود وقتی او گفته بود که من همان سارق اموالش هستم با من قرار گذاشت و همزمان هم با مأموران پلیس هماهنگ کرده بود و بازداشت شدم. ...
دار زَن خاطرات اسارت در زندان های کومله
به آبجی سروگل زده بودم. از روی تشک جستی بلند شدم. از خستگی یادم رفته بود. نگاهی به ساعت دیواری کردم. دیشب تا صبح با حمید کنار جاده پست دادیم و ماشین ها و آدم ها را تفتیش کردیم. وقتی آمدم، چیزی نفهمیدم تا الان که ساعت نُه است. بلند شدم و رفتم توی حیاط. خاله خانه نبود. فاطمه داشت ایوان را جارو می زد. امان الله و خدیجه و عابدین هم مثل همیشه با مرغ ها سرگم بودند. در حیاط را باز کردم و نگاهی به بیرون ...
پسر جوانی که به جای هنرپیشگی، دزد شد! + فیلم سارق موتور حرفه که قبلاً بازیگر بود
می رفتم و دلم می خواست زمانی یک بازیگر مشهور شوم اما خب به آرزویم نرسیدم چون مواد زندگیم را تباه کرد. اگر بخواهم از روزی بگویم که مرتکب سرقت شدم، تعجب می کنید. آن روز در راه رفتن به کلاس بازیگری بودم که صدای دو پسر جوان را شنیدم. آنها کنار خیابان ایستاده بودند و با هم صحبت می کردند. من هم از روی کنجکاوی ایستادم تا حرفشان را گوش بدهم. آنها نقشه سرقت کشیده بودند که من همان لحظه به سراغشان رفتم و گفتم ...
متهم: سرقت موتور های لوکس را در فضای مجازی آموزش دیدم
در ایران ماندگار می شود و به سرقت هایش ادامه می دهد. بهادر چقدر درس خوانده ای؟ من دیپلم دارم و قرار بود همراه مادر و خواهرم برای ادامه تحصیل به آلمان بروم. همه مقدمات سفر فراهم شد، اما چند روز مانده به سفر مادرم متوجه شد من ممنوع الخروج هستم. مادر و خواهرم به آلمان رفتند و من در ایران ماندگار شدم. چرا ممنوع الخروج شدی؟ یک سال قبل همراه تعدادی از دوستانم سرقت می ...
جنایت در گرجستان، حکم قصاص در تهران
رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و متهم برای دفاع از خود پشت تریبون فرا خوانده شد. او گفت: می خواستم پناهندگی بگیرم برای همین عضو یک فرقه شیطان پرستی شدم و مطالبی در فضای مجازی نوشتم. شنیده بودم از این راه راحت تر می توانم پناهندگی بگیرم. به ترکیه رفتم و خودم را به سفارت انگلستان و آمریکا معرفی کردم. درخواست پناهندگی دادم اما ...
توبه شیطان پرست ایرانی پس از قتل | قاتل به ایران منتقل شد
قتل میثم به کمپ پناهندگان رفته است که مأموران وی را بازداشت کردند. دستگیری، محاکمه و حبس در گرجستان نیما پس از دستگیری در تشریح ماجرا گفت: چند ماه قبل از ایران به ترکیه مهاجرت کردم و در آنجا با مراجعه به سفارتخانه های امریکا و کانادا درخواست پناهندگی دادم اما تقاضایم رد شد و به ناچار به گرجستان رفتم و در بازار مشغول کار شدم. مدتی بعد به عضویت یک فرقه شیطان پرستی ...
قتل تاجر ایرانی در گرجستان توسط پسر شیطان پرست تهرانی / عاقبت چه شد؟ + جزییات
جلسه رسیدگی به این پرونده 4 نفر از اولیای دم حضور داشتند که درخواست قصاص را مطرح کردند. برادر بزرگ قربانی گفت: اگر چه برادرزاده مان اعلام گذشت کرده ولی حالا که مادرمان فوت شده و این اختیار به ما رسیده قصاص می خواهیم. وی ادامه داد: دو خواهر و برادر دیگرمان هم در دادگاه حاضر نیستند و هنوز درخواستشان را مطرح نکرده اند. وقتی متهم که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ...
بیوگرافی الهام حمیدی و همسرش علیرضا صادقی + ارتباط با خانواده علی دایی؟
سایت نم نمک نوشت: الهام حمیدی متولد 8 آذر 1356 در تهران ، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است. فارغ التحصیل لیسانس رشته حسابداری از دانشگاه آزاد رودهن می باشد و می گوید حسابداری را دوست نداشتم حتی می توانم بگویم از آن متنفر بودم؛ اما به اجبار حسابداری خواندم. بعد از حسابداری کلاس های آزاد بازیگری رفتم و در مسیر بازیگری کارم را ادامه دادم. عکس کودکی الهام حمیدی ...
گفتگو با نخستین زن اسیر ایرانی که بعد از 2 سال شکنجه به کشور بازگشت | دعایی که بعد از 40 سال مستجاب شد
باید به خودم فکر کنم و قطعا حبیب نفس نمی کشد. هر چند باور نمی کردم، اما نزدیک بیمارستان العماره آمبولانس نگه داشت و من سوار بلانکارد شدم و حبیب و 5 اسیر ایرانی دور شدند. دختری که تا 2 روز قبل هرگز بدون سایه پدر و برادرانش جایی نمی رفت حالا تک و تنها بین آدم هایی که دشمن اند مانده است. حتی همسر مجروحش که برای او به این اسارت گرفتار شده است نیز دیگر حاضر نیست. او که روزگاری اگر ...
از قدیم گفته اند پسر کو ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش مخوانش پسر.
من گفتند: صغرا برو بخواب، من خودم در را باز می کنم. من هم اول به حرم رفتم، نماز خواندم، زیارت کردم، بعد به خانه آمدم و خوابیدم. صبح که طبق معمول، صبحانه آقا را بالا بردم، دیدم آقا روی کتاب دعایشان خم شده اند، فکر کردم که خوابشان برده است، صدایشان کردم و گفتم: آقا... آقا خوابتان برده... که دیدم جواب نمی دهند و زیر چشمشان هم به رنگ خرما شده است. پایین رفتم و خانم ایشان را که مریض بود، صدا کردم و ...
خراسان نوشت: بیایید سفره خانوار را جمع کنیم
بارها گفته ایم که به دلیل شرایط اقتصادی پوشاک، لوازم خانگی و بسیاری از کالاها در انتهای سبد خرید خانوار قرار گرفته اند. حالا ظاهرا قرار است مواد پروتئینی بعد از این اقلام باشند. این در حالی است که با همان قیمت های قبل نیز بسیاری از خانواده ها خرید گوشت قرمز را حذف کرده بودند و با افزایش قیمت مرغ دست شان به خرید مرغ هم نمی رسید و عرق شرم بر جبین پدرهای کارگری که افزایش حقوق شان به سبب جلوگیری از تورم در لایه ای از ابهام است، بیشتر خواهد نشست. ...
بانک شیر بیمارستان ام البنین(س) مشهد آماده فعالیت های خیرخواهانه است
کمبود شیرشان آن ها را مستأصل کرده است. همه مدتی که حرف می زند، بغض کرده است و به این امید ادامه می دهد که حرف هایش بتواند مادر جوانی را به اهدای شیرش تشویق کند. مریم خانم می گوید: در شهرستان قائن زایمان کردم؛ ریحانه مشکل انسداد روده داشت و باید تحت درمان قرار می گرفت و به همین دلیل به مشهد آمدیم. به خاطر استرس شیرم خشک شده بود. پرستاران برایم توضیح دادند که به جای شیر خودم می توانم از ...
رفاقت 30ساله یک نمایش را شکل داد/وقتی زندگی و تئاتر تلفیق می شوند
اکنش کاراکتر را نشان می دهند ولی در خبری از او نیست اول واکنش را نشان می دهیم و بعد در مونولوگ ها دلیل آن را بیان می کنیم. این جابجایی خیلی جذاب است. ویشکی: یک روزی در تمرین های نمایش از طریق یک پیامک متوجه شدم که دوستی عزیز را به دلیل بیماری سرطان ریه از دست داده ام. همسر مهشید هم در نمایش به همین دلیل فوت کرده است و این ماجرا من را خیلی تحت تأثیر قرار داد. گاهی که احساس می کنم ا ...
قاتل: پسردایی ام تعرض می کرد، او را کشتم
بچگی با هم بزرگ شدیم؛ اما روزبه از همان موقع من را اذیت می کرد. روزبه به من تعرض می کرد و می دانست من می ترسم و حرفی نمی زنم. کمی که بزرگ تر شدم دیگر به خواسته او تن ندادم و در برابرش مقاومت کردم. به همین دلیل آخرین بار که به سمتم آمد با هم دعوا کردیم و درگیر شدیم. روزبه فکر می کرد می تواند مرا وادار به تمکین کند اما من بزرگ شده بودم و توانستم از خودم مراقبت کنم ...
کربلای 4 به روایت فرمانده غواص های خط شکن/ باران آتش و گرداب اروند
لای خورشیدی ها با تلاطم امواج بالا و پایین می شدند. حاج محسن هم به پشت، کمی آن طرف تر افتاده بود. سعی کردم سینه خیز خودم را از میان گل ولای به او نزدیک کنم. دو سه متری اش که رسیدم، از شدت درد و ضعف و خون ریزی، افتادم و از هوش رفتم. نفهمیدم چند دقیقه گذشت. چشم باز کردم. بالای سرم منور دشمن روشن بود. دیدن پیکرهای بی جان بچه ها توی گل ولای و داخل سیم خاردارها و کنار خورشیدی ها دردم را تازه ...
چهار مینی سریال جذاب برای شب های طولانی زمستان
سریالی دیدنی و خاص باشد. چند ساعت سرگرمی درگیرکننده که بتوان آن را به بینندگان حرفه ای سریال ها توصیه کرد. قتلی در انتهای دنیا با وجود چند پاره بودن در اپیزود اول و با وجود این که برای معرفی شخصیت هایش خیلی کند و تنبلانه عمل می کند، با ادامه داستان و رسیدن به لوکیشن اصلی و نشان دادن شخصیت های متنوع و چهره های نخبه ای که قرار است ماجرا را پیش ببرند شما را سر ذوق می آورد. دیدن ...
اثبات عملی آیات قرآن در فلسطین
فلسطین و غزه را نیز مظهر اسم عزیز خدا نامید. اهالی علم اندیشه سیاسی نیز برای آنکه اهمیت پدیده و مسأله ای را نشان دهند تاریخ سیاست و زمان سیاست ورزی را به دو بخش پیشا رخداد و پسا رخداد تقسیم می کنند؛ نگارنده معتقد است که اکنون می توان و باید با قاطعیت سرنوشت منطقه خاورمیانه و فلسطین و سرزمینهای اشغالی رژیم غاصب صهیونیستی را به دو بخش قبل از 7 اکتبر و عملیات طوفان الاقصی و بعد از 7 اکتبر ...
شکافتن سر جوان 20 ساله برای دزدیدن گوشی+ فیلم
...> مرد ادامه می دهد به اورژانس و پلیس زنگ زدیم... کف خانه و آسانسور پر خون شده بود؛ پسرم را به بیمارستان رساندیم. 10 بخیه به سرش زدند و 4_3 بخیه روی انگشت ها و ناخن هایش. مرد آرام و قرار ندارد. بازگویی ماجرا و تداعی دوباره آنچه برای پسرش رخ داده، ناراحتش می کند. مأمور پلیس برایش آب می آورد. مرد نفسی چاق می کند. می پرسم الان وضعیت پسرتان چگونه است؟ می گوید پسرم سر این قضیه دیگر ...
روزگاری شهید شدند که هنوزنام مدافعان حرم برسرزبان ها نبود
قرار شد یادبودی برایش بگیریم. 8 سال یک طرف، این چند روز یک طرف! تا قبل از شناسایی پیکرش، هشت سال چشم انتظارش بودم، ما شهادت را پذیرفته بودیم، اما باز هم امیدی در دل مان بود که شاید خودش برگردد. بعد از شنیدن خبر شناسایی اش خیلی سبک شدم و به خدا گفتم خدایا ما این هشت سال را چطور گذراندیم؟ هر مرتبه که به آن فکر می کنم جز عنایت خدا و نگاه خانم حضرت زینب (س) و عنایت اهل بیت (ع) چیز ...
با 500 میلیون کجا سرمایه گذاری کنیم؟
سایت طلا نوشت: برای راه اندازی یک کسب و کار با سرمایه های مختلف، مهارت های شما از اهمیت بالایی برخوردار است. شما باید به سمت مهارت هایی که دارید، قدم بردارید تا بتوانید کسب و کار خود را به منبع درآمد تبدیل کنید. با 500 میلیون تومان می توانید کسب و کارهای مختلفی راه اندازی کنید، اما آنچه مهم [...]
حرفهای عجیب موبایل قاپی که در 16 سالگی دست به جنایت زد
کنم عده ای این وسط خواستند دو بهم زنی کنند. حرف هایم را طور دیگری به او منتقل کردند و دوستم برای انتقامجویی تصمیم گرفته مرا لو بدهد. روزی که دستگیرم کردند، دوستم در پارک با من قرار گذاشت. من هم رفتم و آنجا بود که دستگیر شدم. مقتول را می شناختی؟ نه، او یکی از ده ها مالباخته ای بود که برای سرقت گوشی تلفن همراهش، انتخاب کرده بودم. در پارک در حال عبور بودم که چشمم به او و گوشی مدل ...
اعتراف پسر 17 ساله به زورگیری مرگبار موبایل در پارک
.... وقتی شنیدم او پشت سرم حرف زده خیلی ناراحت شدم و دنبال این بودم که این کارش را تلافی کنم. خیلی با خودم کلنجار رفتم و دست آخر تصمیم گرفتم با پلیس تماس بگیرم و او را لو بدهم. متهم دستگیرشده که در حال حاضر به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شده است، در بازجویی های اولیه گفت: دو ماه بود که شروع به سرقت کرده بودم و در این مدت اگر کسی مقاومت می کرد با چاقو تهدیدش می کردم تا در مقابل خواست من ...
اعترافات تکان دهنده خفت گیر 18 ساله
. بچه میدون خراسونم؛ درسته موبایل قاپی می کنم اما کف زنی و خفت گیری ما فقط از مردها بوده نه زن ها، البته بدشانسی آوردم که منو گرفتن؛ الان 2 ماهی هستش که بازداشتم. این متهم دلیل این نوع رفتار خشن را نداشتن پدر و نبود کانون گرم خانواده اعلام کرد و ادامه داد: بابام به رحمت خدا رفت، کار نبود و سراغ موبایل قاپی رفتم که روزی سه میلیونی درآمدم بود. باند زورگیری به سرکردگی ...