سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 10ساله: مرا به زور به اتاق خواب مرد 50 ساله بردند
اعتیاد پیدا کردم و این در حالی بود که من از همسر دومم نیز دو فرزند پسر و دختر داشتم. من مادر 5 فرزند بودم اما برای هیچ کدام مادری نکردم چرا که بعد از اعتیاد به مواد مخدر صنعتی به چیزی جز مواد مخدر فکر نمی کردم. ما در منزلی محقر در حاشیه شهر سکونت داشتیم و اسد بیکار بود و به سختی مخارج زندگی مان را تامین می کرد. او دست بزن داشت و با من بدرفتاری می کرد. من نیز برای تامین مخارج ...
کتک خوردن در کلانتری از ما یک انقلابی تمام عیار ساخت
است که در قالب روایت زیر پیش رو دارید. شمیم انقلاب از حال و هوای هیئت اولین بار در جلسات هیئت هفتگی حطری های مقیم مرکز که روستایی در محمودآباد مازندران است، متوجه شدم زندگی چیز هایی فراتر از کار و ورزش و گوش دادن به قصه های ظهر جمعه دارد. آن زمان یک نوجوان 14- 15 ساله بودم که تمام وقتم به کارگری و درس خواندن و ورزش در زورخانه علی تک تک حوالی خیابان 15 خرداد فعلی می گذشت. هیئت ...
اخراجی ها منتشر شد
چقدر احساس پاکی و مردانگی داشتم. من نوجوان 16 ساله فکر می کردم راستی راستی آدم حسابی شده ام و می روم یک تنه دشمن را به زانو در بیاورم. در همین حال و هوا بودم که متوجه شدم یک مادر پیر برای ما دست تکان می دهد. چشمانم به صورت برافروخته و منتظرش که افتاد، فکر کردم من را صدا می زند. از دسته جدا شدم و به نزدش رفتم. او می خواست به یک رزمنده خرج سفر بدهد. خدمتش رسیدم و گفتم: سلام مادرجون، من رو ...
قتل های هولناک یک پسر جوان
...> ایمان - م. چند ساله هستی؟ الان 31 سال دارم. به چه جرمی در زندان بودی؟ قتل. چه سالی دستگیر شدی؟ سال 90 چند روز بعد از قتل پدرم دستگیر شدم. در مشهد؟ نه، در گناباد. اهل گنابادی؟ بله، آنجا متولد شدم ولی دوران کودکی عجیبی داشتم. چطور؟ چون پدرم مردی خلافکار بود و سوابق زیادی ...
ارسال فیلم مبتذل برای دختر 8 ساله / نوجوان 16 ساله جنجال به پا کرد
نوجوان 16 ساله ای که با ارسال پیامک و فیلم های مبتذل برای دختری 8 ساله بزرگ ترها را به جان هم انداخته بود، در حالی جنجال وحشتناکی به راه انداخت که ماجرا به تیراندازی و نزاعی خونبار کشید.
از ترک ژاپن، شکلات و الکل تا آرسن چی چی؛ دشواری های ساختن یک تیم با آرسن ونگر
مین پیش رویم قرار داشت. حالا که به گذشته نگاه می کنم، احساس می کنم که ارزشش را داشت. نقطه قوت من در آن روزها، علاقه ام به کار و فعالیت و ناآگاهیِ ظاهراً ارزشمندی بود که فرصت تمرکز برروی بازی ها، بازیکنان و امور باشگاه را به من داد. باتوجه به فیلم هایی که در ژاپن از بازی ها دیده بودم، از همان نخستین روز شروع جلسات تمرین برای بازیکنانم احترام قائل بودم. آنها گروه باتجربه ای بودند که ...
گفت و گو با آخرین زن که بعد از انفجار پلاسکو آن ساختمان را ترک کرد + فیلم
یکی از این آدم ها باشم! هنوز خیلی دوست دارم یکی از آتش نشانی بگوید من بودم که نجاتت دادم عکاس خبرگزاری ایرنا با اشاره به این که دنبال آتش نشانی بودم که مرا نجات داد، گفت: یکی از دلایلی که هر روز به پلاسکو می رفتم این بود که او را پیدا کنم. شبی یکی از آتش نشان ها گفت: خانم چرا اینقدر به صورت همه ما زل می زنی؟ جریان را برایش تعریف کردم و گفتم من آن آدم را ندیدم چون کلاه نقاب ...
پشیمانی پس از قتل برادر ناتنی
جریان درگیری به او چند ضربه چاقو زدم که دیدم خونین روی زمین افتاد. وقتی چشمم به خون افتاد، پشیمان شدم و تصمیم گرفتم به زندگی خودم پایان دهم و بعد هم با چاقو دو ضربه به شکمم زدم و من هم روی زمین افتادم. دوست داشتم بعد از مرگ کامران بمیرم، اما پزشکان مرا نجات دادند و الان هم عذاب وجدان دارم. همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه، جسد مقتول برای انجام آزمایش های لازم به پزشکی قانونی فرستاده شد. همچنین بازپرس جنایی دستور داد قاتل پس از بهبودی برای تحقیق در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گیرد. ...
قتل فجیع مادر با ضربات هاون پسر در شهریار / قاتل در حال پرسه زنی دستگیر شد + جزییات
مورد روز حادثه ادامه داد: من زودتر از بقیه مهمان ها آمده بودم تا کمی به او در آماده کردن وسایل مهمانی کمک کنم. درست نیم ساعت قبل از اینکه به خانه شان برسم مقتول به من زنگ زد و گفت پس چرا نمی آیی؟ گفتم منتظر فرزندم بودم که از مدرسه بیاید. حالا آمده و من همین الان راه می افتم. این را گفتم و وقتی قطع کردم بلافاصله راهی خانه اش شدم. اما وقتی رسیدم چند بار زنگ در را زدم و کسی باز نکرد. تعجب کرده ...
ناگفته های قاتلان مهرجویی و همسرش از شب جنایت
نمی فهمیدیم. رئیس دادگاه: چه وسایلی سرقت کردید؟ اسکندر : دنبال پول و طلا بودیم، اما دو گوشی و هفت النگوی طلا را سرقت کردیم. کریم آن ها را به من داد وگفت توداخل شهرک زندگی نمی کنی وبهتر است دست تو باشد. بعد من آن ها راچال کردم. لباسم را درجوی آبی شستم و به خانه رفتم. چند روز بعد درعمق چاه در حال حفاری بودم که ماموران دستگیرم کردند ومن همه چیز راگفتم ووسایل سرقتی وچاقو ها کشف ...
عبدالله موحد یک وطن پرست واقعی/ وقتی اسطوره کشتی دست رد به سینه آمریکایی ها زد
جوان آنلاین: اسطوره کشتی ایران با اشاره به پیشنهاد آمریکایی ها به او برای حضور در کادر فنی آمریکا، گفت: پیشنهاد مالی آن ها خیلی خوب بود، اما نتوانستم قبول کنم کشتی را به خارجی ها یاد بدهم که بیایند و بچه های ما را شکست بدهند. به گزارش ایسنا، عبدالله موحد درباره بازگشت مجدد به ایران، گفت: ده روز است وارد کشور شده ام. اینجا 2 حسن دارد؛ کسی که قهرمان می شود برای زادگاهش زحمت می کشد و دوم ...
فوتبالیست بودم و حالا داور و طلبه هستم
بودم و بعد طلبه شدم. واقعا درس های حوزوی سخت و سنگین است و جمع کردن فوتبال و طلبگی کار سختی است. به خود من هم فشارهای زیادی وارد شد تا به این مرحله رسیدم. قدم گذاشتن در این مسیر سخت و طاقت فرسا است. کدخبر: 957881 1402/10/29 21:45:00 لینک کپی شد ترانه محمدی
بلاتکلیفی 9ساله شیطان در زندان
شبانه روز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر شومی در سر داشت و چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر شیطانی به سرم زد و به آنجا رفتم. اما وقتی او مقاومت کرد از ترسم او را با ضربه های چاقو کشتم ...
روایتی عینی از فروش دختران در افغانستان توسط خانواده
می گوید:"من مدرسه را دوست دارم. من دوست دارم الفبا را یاد بگیرم. تمام شاگردان کلاس با من دوست هستند". نازگل از تصمیم خود پشیمان است، اما می گوید:"ما چیزی نداشتیم، حتی یک تشک. مجبور شدم دخترم را بفروشم". او در تلاش است تا خانواده پسر را متقاعد کند که نازیه تا سه سال دیگر در خانه اش باقی بماند. ...
مورینیو موقع عصبانیت باید حتما حال یک نفر را بگیرد!
کدام از ما خوب بازی نمی کردیم و او تمام مدت به ما نق می زد. من درست روبروی او بودم و او فریاد کشید “جان، جان، تو مثل فیل بازی می کنی” و او علامت خرطوم را نشان داد و من از خنده روده بر شدم.” اوبی میکل، مجری پادکست این روایت را تایید کرد:” وقتی او عصبانی است یک نفر را انتخاب می کند که حالش را بگیرد و آن روز نوبت من بود. او مرا نابود کرد. به من گفت فیل و 10 دقیقه بعد هم تعویضم کرد. ...
شهدای روحانی و طلبه شهرستان اردبیل (2): مروری بر زندگینامه روحانی شهید حجت الاسلام محمد رحیم فتحی
معنویت جبهه خاص بود و برای همین مدرسه عادی را رها کردم و سال 1362 با دو نفر از دوستان تصمیم گرفتیم به مدرسه ولی عصر تبریز برویم. آنجا محمد رحیم فتحی را دیدم. دورادور می شناختمش و می دانستم یک سال قبل درسش را شروع کرده است. چند وقتی در حجره اش ماندیم و بعد از تقسیم به حجره خودمان رفتیم از خصوصیات بارزش رأفت و صمیمیت او بود کتابهای اخلاقی دستغیب را به بحث میگذاشت. همه میخواندیم و در موردش ساعت ها بحث ...
راوی: شیطنت برخی باعث شد به زندان بیفتم/ نوشتن یادداشت در زندان عُرف نیست
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ؛ بعد از حدود ده روز ما را به زندان قصر منتقل و در بندهای مختلف زندانی کردند. شب اول که ما را از مدرسه علوی به زندان قصر انتقال دادند در بازداشتگاه زندان زنان سابق که زندان کثیفی بود، ماندیم. مدتی در بند یک قدیم که به بند سیاسی معروف و یک مقدار تمیزتر بود، بودم. وقتی زندانی های آن بند اعتراض می کردند، زندانبان ها می گفتند محلی است که خودتان ساختید ...
تمام عاشقی ها و احساس ها بخشی از ماجراست؛ باید بپاخیزیم
دعا کردم. بعد یادم افتاد که همه در ذهنم بوده و پیام بی جواب مونده، زیر لب می گفتم الهی که همیشه خوش خبر باشی، به سرعت هرچه استیکر دعا و تشکر داشتم برایش ارسال کردم؛ انگار قند در دلم آب می کردند... باورم نمی شد که به این میهمانی با شکوه دعوت شده بودم. انگار با شنیدن این خبر، خون تازه ای در رگ هایم تزریق شد و تمام خستگی هایم دود شدند و به هوا رفتند؛ به فکر فرو رفتم، گاهی لبخند ...
چرا دختر امیرکبیر در تاریخ بدنام شد؟
بودم و دلم می خواست آن قدر جسارت داشتم که پرده تخت روان را کناری بزنم و امیر محبوس را همراه زن جوان و بینوایش و دو بچه کوچک به درون کالسکه خود بیاورم و آنها را به داخل سفارت خودمان ببرم. اما تاج الملوک خردسال به همراه پدر و مادر به کاشان می رود تا 54 روز بعد از عزل پدر، نامه و خلعتی ای که سحرگاه می رسد، حکم فصد رگ امیر را با خود بیاورد. درباره اتفاقی که صبح روز 20 دی 1230 خورشیدی در حمام ...
جنجال بزرگ عشق پسر 16ساله به دختر 8ساله در مشهد!
در گوشی خودم ذخیره کردم. ادامه ماجرا وی ادامه داد: بعد از این ماجرا چند پیام برای او فرستادم اما هیچ پاسخی دریافت نکردم به همین خاطر خیلی عصبانی شدم و این بار چند فیلم مبتذل به شماره تلفن آن دختر کوچک فرستادم. روز بعد بود که پیام هایی را از همان شماره تلفن دریافت کردم و خوشحال شدم. ابتدا با پیامک های دیگری سعی کردم به او ابراز علاقه کنم. در پیامک های ...
خلاصه داستان قسمت 331 سریال ترکی خواهران و برادران
صفحه اقتصاد - سریال ترکی خواهران و برادران روزهای یکشنبه، سه شنبه و جمعه ساعت 21 از شبکه جم سریز و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. در قسمت 331 سریال ترکی خواهران و برادران چه گذشت؟ لیدیا با ظاهری متفاوت و شیک به مدرسه رفته که صرب متوجه میشه و تو کافه مدرسه بهش میگه چقدر امروز خوشگل شدی لیدیا تشکر می کنه و میگه واقعاً؟ صرب میگه آره هم مدل موهات تغییر ...
اقدام شیطانی 2 گرگ خیابانی با دختر بوکسور / مرا پس از ربودن هدف قرار دادند
به گزارش زیرنویس ، لحظاتی بعد نوجوان 17 ساله به اتاق مشاور و مددکار اجتماعی هدایت شد و پس از دقایقی گفت و گو های روان شناختی، اشک ریزان فریاد زد از همه متنفرم، از این گرگ های خیابانی که زندگی ام را بر باد داده اند نفرت دارم و دیگر نمی خواهم در این [...]
مرد BMW سوار اندرزگو به اعدام محکوم شد!
دست از سرم بردار دارد. اما او که عصبانی بود سرم را به تخت کوبید و بی رحمانه بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد. دختر جوان که اشک میریخت گفت: او بعد از اینکه نقشه شومش را اجرا کرد مرا سوار ماشین کرد و در نزدیکی خانه مان در شرق تهران رساند. اما تهدیدم کرد در این باره به کسی حرفی نزنم. با شکایت دختر جوان وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تایید کردند ...
شکایت 2 دختر هنرجو از کارگردان تئاتر به اتهام آزار و اذیت
. اما او مرا به خانه اش کشاند و بعد هم آزارم داد. بعد از آن با چند نفر از همکلاسی هایم صحبت کردم و موضوع را گفتم و متوجه شدم که این شخص تاکنون هنرجوهای متعددی را به همین شیوه مورد آزار قرار داده اما آنها از ترس خانواده هایشان سکوت کرده اند و برای شکایت از این مرد شیاد پیش پلیس نرفته اند. پس از ثبت شکایت این دو دختر جوان، مأموران به سراغ کارگردان مورد نظر رفته و با دستور قضایی او ...
اصل قیام شهید نواب صفوی زنده نگه داشتن اسلام بود
بسیار علاقه مند شدم که نواب را ببینم . خواستم بروم مهدیه ولی نتوانستم بروم چون مهدیه را بلد نبودم . یک روز خبر دادند که نواب می خواهد بیاید بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم. ما آن روز مدرسه را آب و جارو و مرتب کردیم . یادم نمی رود که آن روز جزو روزهای فرا موش نشدنی زندگی من بود. مرحوم نواب آمدند و یک عده هم از فداییان اسلام با او بودند که با ...
مورینیو نگذاشت یک بچه لوس بشوم!
که برای اولین بار به تمرینات تیم اصلی رفتم، شاید در شروع فصل 2017، قرار بود با ژوزه تمرین کنم و بیشتر اعضای تیم در فیفادی با تیم های ملیشان بودند. من در این جلسه کمی عصبی بودم و صدایم را بلند کردم. می دانستم که زیر نظر قرار دارم و حتی با سختگیری قضاوت می شوم. کار اشتباهی کردم. من با برخی از بازیکنان مسن تر – [مایکل] کریک و [اشلی] یانگ بحث کردم و گفتم وقتی شما همه تصمیم ها را می گیرید، جای ...
تابو شکنی ژیلا صادقی و کت دامنی که جنجالی شد/ ویدئو
صادقی و آزاده نامداری چه بود؟ شهریور امسال ژیلا صادقی با انتشار یک ویدئو در اینستاگرام از ماجرای اختلافش با آزاده نامداری پرده برداشت. ژیلا صادقی پس از مراسم خاکسپاری آزاده نامداری زمانی که پدرش گفت دختر مرا حلال کنید، در پیج اینستاگرامش یک استوری منتشر شد و اینطور نوشته بود: راستش قول نمی دم به شرط اینکه 5 سال زندگیم رو بهم برگردونید اما این پست بعد از ساعاتی با یک استوری ...
جدال با مادر زن!
مدت هاست که جدال بین من و مادرزنم در کشاکش دادگاه و پاسگاه قراردارد؛ چرا که او در زندگی من دخالت می کند و دوست دارد همسرم بیشتر اوقاتش را به خانه او برود. ولی من که مانند پدرم نظم و انضباط را در خانه حکمفرما کرده ام ،اجازه نمی دهم زندگی ام تحت تاثیر خواسته های مادرزنم قرار گیرد به همین خاطر.... به گزارش خراسان، جوان 38ساله ای که برای شکایت از مادرزنش وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شده ...
به یاد 220 نفری که در 6 دقیقه شهید شدند
نیایی گذشت ادامه این وقایع را از زبان منصور دانیایی که در این حادثه شش نفر از اعضای خانواده او شهید شده اند، می شنویم. کاک منصور که در حال حاضر 82 سال دارد و گرد پیری بر سر و روی او نشسته است؛ حادثه بمباران روز 28 دی سال 1365 را اینگونه برای ما بازگو می کند: در داخل شهر مشغول مسافرکشی بودم که صدای آژیر خطر بلند شد، تاکسی را در گوشه ای کنار زدم و خودم و مسافران از آن پیاده شدیم و پناه گ ...