در جشن عقدم کتک خوردم ! /این عروس چرا عاشق مرد غریبه شد !
سایر منابع:
سایر خبرها
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار مادرش می رفت و سپس به منزل خودمان قدم می گذاشت. حدود دو سال بعد وقتی اولین پسرم به دنیا آمد او به ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بعداز آن که به دلیل خیانت های همسرم از او طلاق گرفتم و کوهی از نفرت و کینه را در دلم کاشتم اکنون شنیده ام که قصد دارد دوباره مرا به زندگی مشترک بازگرداند در حالی که من زنی زخم خورده از خیانت هستم و نمی توانم مرهم زخم های مردی باشم که بعد از من دو بار دیگر ازدواج کرد و ...
دلیل عجیب زنی برای طلاق: شوهرم با برادرم رفت و آمد دارد
برادرم بیرون می روند. تلفنی صحبت می کنند. خلاصه با هم در ارتباط هستند. شوهرم با این که رفتار برادرم با من را دید، باز هم حاضرنشد ازمن حمایت کند.با این که دید برادرم سال ها چه رفتاری بامن داشت ودرنهایت به خاطر ارث ومیراث مرا تحقیرکرد ولی باز هم ارتباطش را حفظ کرد. درواقع یاسر ازبرادرم هم بیشتر مرا تحقیر کرد. جلوی برادرم و همسرش به شدت کوچک شدم. وقتی شوهرم اصلا حاضر نیست حتی درمقابل خانواده خودم ...
زنی که همسرش را با سیانور به قتل رساند/ شوهر راضی به طلاق نبود
وگرنه من او را دوست نداشتم. با وجود دو فرزند همچنان با شوهرم مشکل داشتم و او هیچ توجهی به من نمی کرد. او 11 سال از من بزرگتر بود و ما خیلی با هم اختلاف سلیقه داشتیم. زن جوان ادامه داد: همسرم حاضر به جدایی نبود از طرفی خانواده ام نیز خیلی با این جدایی موافق نبودند. درنهایت وسوسه شدم همسرم را به قتل برسانم بنابراین به جست وجو در اینترنت پرداختم و متوجه شدم خوراندن سیانور بهترین راه است. بعد ...
خلافکار پولدار
درباره خلاف هایش می گوید: پدرم راننده کامیون سنگین بود و وضعیت مالی خوبی داشت و دغدغه مالی نداشتم اما دله دزدی و کارخلاف توی خونم بود و ازبچگی درهرموقعیتی دزدی می کردم. اصلا می دانید چه بود؛ ازاین کار وهیجانش لذت می بردم. پدرم چون بار به خارج از کشور می برد کمتر در خانه حضور داشت و من با مادرم که پرستار بیمارستان بود وعلاوه بر کار روزانه، هفته ای دو شب شیفت شب داشت، زندگی می کردم. در اوج نوجوانی کسی ...
دختر 15ساله: در مترو فریب پسری شدم و به خانه او رفتم
دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج می بردم. از سوی دیگر هم نمی فهمیدم که چرا پدر و مادرم این گونه و با خیال راحت مرا رها می کنند و کسی به این فکر نمی کند که در خانه پدربزرگم چه می گذرد؟! از طرف دیگر هم کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده،مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم . او که کتاب و کیف مدرسه ام ...
خاطرات صادق خلخالی:هویدا شوکه شد که خلخالی جلاد به زندان قصر برگشته / بازرگان چگونه سعی در جلوگیری از ...
شد که آن مدارک را همین بازجو های پیر دادگستری برای او میآوردند و او هم دل خوش کرده بود. اولین جلسه محاکمة، هویدا قبل از رفراندوم بود که در اثر فشار دولت موقت تعطیل شد. البته من متوجه شدم، افرادی را که برای بازجویی هویدا انتخاب کرده بودیم ورزیده نیستند و در واقع هویدا در دادگاه حاکم بازپرس ها محکوم شده بودند و این برای من خیلی ناگوار بود. آقای بازرگان و فرزند، ایشان ساعت 4 بعد از نیمه شب ...
از خواب در مترو تا رویای حضرت زینب(س)
آقا محمد این را آورده؟! ناراحت شدم؛ پیش خودم گفتم یک وقت نگوید به شوهرم و او را ببرد سوریه.این بنده خدا بعد از دو شب که خانه مان بود، رفت. هیچ خبری از راه سوریه نبود. آقا محمد هیچ وقت نگفت من می روم. تا این که سال 93 راه کربلا و اربعین باز شد و همه می رفتند کربلا. آقا محمد بعدازظهر از سر کار آمد؛ خیلی خسته بود. همین طور که از در آمد گفت یک خبر خوب دارم؛ شما بروید کربلا. من همین طور ماندم و جا خوردم ...
گفت وگو با اکبر تیموری ، جانباز نخاعی دفاع مقدس از شخص آقای قاضی زاده و تیم همراهشان به هیچ عنوان راضی ...
همین راحتی! البته آب خیلی عمیق نبود و اگر هم داخل آب می افتادند اتفاق جدی نمی افتاد. خلاصه من دو روزه سیصد نفر را شنا یاد دادم. بعد هم به فرمانده مان گفتم من دارم میرم. گفت: یاد دادی. گفتم: بله. باور نمی کنید، خودتان ببینید. آمد دید همه دارند شنا می کنند. بعد هم خودم به منطقه "جفیر"رفتم. آنجا به "شهید" سیدداوود گفتم هم تو رفتنی هستی هم من! گفت تو شاید بروی، چون خیلی نورانی شدی؛ اما من نمی ...
شوهرم را با یک دختر جوان در بدترین حالت ممکن دیدم/ او در خانه ام با همسرم ...
شدم برای تامین هزینه های زندگی در یک مجموعه تولید نهال کار کنم. بالاخره به هر سختی بود تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسید اما اختلافات خانوادگی بین من و اسماعیل هر روز بیشتر می شد. حالا صاحب دو فرزند شده بودم و نمی توانستم بیکاری همسرم را تحمل کنم به همین دلیل مدام در رفتار و گفتارم با او لجبازی می کردم. وقتی به خاطر حجاب یا آرایش مرا منع می کرد من هم در یک لجبازی احمقانه بر ...
زن خیانتکار : طلاق گرفتم تا با عشقم ازدواج کنم ! / از فرزین رکب خوردم !
چون دوستش نداشتم علاقه او را نمی دیدم او وقتی مرا طلاق داد گفت به خاطر اینکه تو خوشبخت شوی تو را طلاق میدهم اما من خیلی مغرورانه پا روی احساسات میلاد گذاشتم اما می دانم که آه او مرا گرفت و فرزین غیبش زد و زن دیگری را برای ازدواج انتخاب کرد من گناه بزرگی را مرتکب شدم و حالا نه راه پیش دارم و نه راه پس ، خانواده ام مرا طرد کردند آنها از اینکه آبرویشان را بردم و رسوا شدم مرا به خانه راه نمی دهند من ...
قتل مرد تهرانی با سیانور به دست زن خیانتکار / می خواستم آزاد باشم + گفتگو و جزییات
با مرد دیگری آشنا شدم. او در ادامه گفت: بارها از او خواستم تا به این زندگی بدون علاقه پایان دهیم اما او قبول نکرد تا اینکه تصمیم پرفتم او را به قتل برسانم و خودم را رها کنم، اما الان پشیمانم و از فرزندانم می خواهم مرا ببخشند. گفتگو با متهم چند سال داری؟ 32 سال با همسرت چطور آشنا شدی و چند سال داشتی که ازدواج کردی؟ همسرم پسرعموی من ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی / مادر نگران به کلانتری رفت!
زن 32 ساله که نگران آینده فرزندانش بود درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار [...]
شوهرکشی با قهوه مسموم
همه تصور می کردند مرد 43 ساله دچار سکته قلبی شده است اما پزشکی قانونی بعد از گذشت 3 ماه، اسرار قتل او با قهوه مسموم را فاش کرد و عامل جنایت کسی جز همسر 32 ساله او نبود. به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران ؛ 11 آبان ماه امسال گزارش مرگ مردی به بازپرس جنایی تهران اعلام شد که خانواده اش می گفتند دچار سکته قلبی شده است. مرد جان باخته حدود 43 سال سن داشت که در خانه حالش بد شده و پس از انتقال ...
فرمانده عاشق آتش نشان زن شد + گفتگو با اولین زوج آتش نشان ایران
...> منصوره جوانمرد هستم قهرمان تکواندو ومربی رشته های ورزشی چند سال است که لباس آتش نشانی به تن کرده اید؟ 21 سال است که همراه همسرم این لباس مقدس را به تن کرده و درخدمت مردم بوده ایم. از ازدواج اتان بگویید که چگونه باهمسرتان آشنا شدید؟ 17سال پیش درحالی که من وهمسرم روح الله محمدی در محل کار رغیب هم بودیم باهم آشنا شدیم و سرنوشت طوری رقم خورد که ایشان ازبنده ...
روایت تکاندهنده چند زن خیابانی,پشت پرده پدیده زنان خیابانی؛
از همه جا بریده بودم که با خودم گفتم بگذار این را هم امتحان کنم شاید این آخرین راه نجاتم باشد. شوهرم اول مخالفت مشت و لگدی بود که حواله ام می کرد. بعد از چندباری این حرفها را در گوشش خواندم و کتکش را خوردم، بالاخره وسوسه شد. اما احمق بود مدام می گفت: بیا این زن را بکشیم و طلاهایش را برداریم. در فکر این بودم که چطور می توانم او را راضی کنم تا طلاقم بدهد و آزاد شوم. یک روز جرقه ای به ذهنم زد و به او ...
طلاق به خاطر لجبازی کودکانه
گیرد و دنبال بحث کردن با من است البته همه این ها زیر سر مادرش است، او این چیزها را یادش می دهد. من تک فرزند هستم، پدر و مادرم به من احتیاج دارند که به آنها سر بزنم و اگر کاری دارند برایشان انجام بدهم. ولی همسرم ناراحت می شود. تا من به خانه پدر و مادرم می روم؛ او هم از خانه بیرون می رود. وقتی اعتراض می کنم می گوید من باید از زندگی و جوانی ام لذت ببرم. آیا این رسم زندگی مشترک است؟ از نظر ...
خلاصه داستان قسمت 337 سریال ترکی خواهران و برادران
اوگولجان به ایاس زنگ میزنه و او اونجا میاد و به پلیسها میگه من خودم موتورمو دادم بهشون پلیسها میگه ولی پسرخاله تون گزارش دزدی دادن ایاس میگه نه اشتباه شده سپس از اوگولجان و عمر معذرت خواهی میکنه و میگه من به حسابش میرسم شما ولش کنین دیگه. شب اورهان و بچه ها وقتی به خانه میرن میبینن که فاطما گاز و تلویزیون و لپ تاپ خریده و میگه پولشو از کجا آوردی؟ او میگه یه زمینی بود که تو انحصار وراثه بود بعد ...
اشک های ندامت زن جوان/زندگی زن مشهدی تباه شد
خوشحال شدم که گویی دنیا را به من بخشیده اند! به همین دلیل هم خیلی به همسرم علاقه مند شدم و بدون برگزاری جشن عروسی و جهیزیه به خانه بخت رفتم ولی شوهرم نیز مهتاد بود و تنها یک سال بعد از ازدواج او را هم دستگیر کردند و به تحمل 20 سال زندان محکوم شد. در این وضعیت از هاشم طلاق گرفتم و به خانه ناپدری ام بازگشتم. هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که هنگام پرسه زنی در فضای مجازی با مردی 40 ساله ...
لعیا زنگنه در 58 سالگی به همراه دخترش: مادر و دختر هم سن و سال اند! + تصاویر
رفتم خانه گفتم رفتم به دفتری که همه ی چیزش غیرعادی بود! مدتی بعد زنگ زدند، گفتند برای کار بیایید و من هم رفتم، فقط بدلیل آدم هایش... من خیلی اینجوری ام. خلاصه این که آمدم و تمرین های کلی بیان و احساس و این مسائل شروع شد ولی بازهم نمیدانستم که نقشم چیست. به من گفتند چادر میتوانی سرت کنی؟ و روز آخر به ما گفتند نقش ها را می خواهیم بگوییم و تو مریمی. بعد فیلمنامه راکه دادند، من نشستم به ...
فال حافظ | فال حافظ امروز | سرنوشتت رو با حافظ ببین! | معجزه ای که منتظرش بودی اتفاق افتاد! + تفسیر دقیق
او را به دست آوردید. 5- طلاق عملی است. ازدواج نیز انجام می گیرد. تغییر شغل و مکان زود است. خرید و فروش تفاوتی ندارد. از مسافر چندان خبری نیست ولی مژده ای دریافت می کنید. شغلی به زودی در انتظار شماست. نگران نباشید. 6- ویژگی های شما عبارت اند از: نرم و لطیف، ناز پرورده، بزرگوار، آرام، محبوب، اهل خانه، حساس، دلپذیر، درسخوان، مودب، دنباله رو، زندگی شیرین، سازش کار، خانواده دوست و زود رنج ...
شوهرم با زنان زیادی در ارتباط بود من هم تلافی کردم/از هر فرصتی برای تنها شدن با احمد استفاده کردم
بودم و ارتباط تلفنی ما با یکدیگر ادامه داشت تا این که روزی مادرم متوجه موضوع شد و من هم به ناچار پرده از این ارتباط پنهانی برداشتم. به همین خاطر 6 ماه بعد و در ایام نوروز دوباره به مشهد آمدیم و با وجود مخالفت های هر دو خانواده با یکدیگر ازدواج کردیم در چند ماه اول ازدواجمان چیزی نمی دیدم و تمام خوبی های دنیا را در وجود احمد خلاصه می دیدم اما کم کم به روابط نامشروع و دوستی او با دختران دیگر پی بردم ...
متهم: شوهرم را کشتم چون با دوستم که به خانه ام راهش داده بودم، ارتباط پنهانی داشت
...، به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت، متهمان بازداشت و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شدند. گفت وگو با همسر مقتول با شوهرت چطور آشنا شدی؟ 7 سال قبل با دختر خاله ام برای تعمیر تلفن همراهم به پاساژی رفتیم. با شوهرم آنجا آشنا شدم او برنامه نویسی می کرد. بعد از 4 سال دوستی باهم ازدواج کردیم و صاحب دختری دو سال و نیمه هستم. ...
سرنوشت بازیگران سریال پایتخت بعد از 12 سال + عکس ها و حواشی
. آقای بازیگر برای اولین بار در سال 1362 ازدواج کرد که این زندگی بعد از تولد پسرش احمدرضا به طلاق ختم شد. او در سال 1372 با مروارید پور شفیقی ازدواج کرد که ثمره این زندگی دو دختر بنام های درسا و گلسا می باشد. خمسه در پدر گواردیولا، نیسان آبی، مهریه بی بی، دو نفر و نصفی، جنجال در عروسی و...بازی کرده است. 7.نسرین نصرتی در نقش فهیمه سرنوشت بازیگران سریال پایتخت، نسرین نصرتی که ...
سر قبری می رفتم که به اسم خودم بود!
قابل شناسایی باشد و همه صددرصد تاییدش کنند و نفر اصلی برگردد و به نفر اصلی شک کنند، منحصر به فرد است. سر قبری می رفتم که به اسم خودم بود! محسن فلاح با اشاره به این که این تردید ها تا الان هم وجود دارد، گفت: سنگ قبر به نام من تا سال 94 روی قبر شهید بود چون تا زمانی که مادرم زنده بود، اجازه نمی داد سنگ را عوض کنند. می گفت این مراد من است. این به من حاجت می دهد. وقتی مادرم فوت کرد، من ...
من زن سوم شهید سیدرضی موسوی بودم ! / همان روز خواستگاری به من گفت !
بخش هایی از سخنان همسر شهید سیدرضی موسوی را در ادامه خواهید خواند: – وقتی جنگ تحمیلی آغاز شد سید هم علی رغم سن نوجوانی مصمم می شود که برود جبهه اما پدرش اجازه نمی دهد و به او می گوید: تو تنها پسر من هستی! اما گوش پسر بدهکار شنیدن این حرف ها نبوده [...]