دختر عاشق پیشه آبروی پدرش را برد / دوستی با مرد متاهل دردسرساز شد
سایر منابع:
سایر خبرها
فرجام رابطه سرباز با دختر 16 ساله
، درگیری های خانوادگی بین پدر و مادرم شدت گرفت تا جایی که دو برادر بزرگ ترم مجبور شدند ترک تحصیل کنند و برای تامین مخارج زندگی ،حرفه پدرم را ادامه دهند. در ابن میان که آخرین عضو خانواده بودم در کلاس سوم راهنمایی ترک تحصیل کردم و به پیشنهاد پدرم در یک کارگاه رنگ چوب مشغول کار شدم چرا که علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم. با آن که شوهر عمه ام حقوق کمی به من می داد، من به رنگ کاری مصنوعات چوبی ...
خواستگار ناکام به جرم قتل پدر و مادر دختر مورد علاقه اش به قصاص محکوم شد
خواهد از من خواستگاری کند و با پدر و مادرم آشنا شود. او به ما گفته بود پدر و مادرش خیلی پیر هستند و کسی دیگر را ندارد که برای خواستگاری بیاورد. برای همین هم خودش به خواستگاری آمد. پدرم قبول کرد ما مدتی با هم رفت و آمد داشته باشیم و صیغه محرمیت هم بین ما خوانده شد. چند ماهی که گذشت متوجه رفتارهای عصبی و پرخاشگری های ساسان شدم؛ اما چیزی به خانواده ام نگفتم تا اینکه یک بار او مقابل پدرم پرخاشگری کرد ...
سرگذشت غم انگیز زنی که در 11 سالگی به اجبار پدر معتاد ازدواج کرد
این ها بخشی از اظهارات زن 20 ساله ای است که به اتهام سرقت توسط پلیس کرمان دستگیر شده بود. این زن جوان به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: آخرین فرزند خانواده بودم که قربانی اعتیاد پدرم شدم. در همان روزهای کودکی همواره از نداشته هایم رنج می کشیدم اما نمی دانستم چرا با دیگر کودکان تفاوت دارم و نمی توانم مانند آن ها به خواسته هایم برسم. زمانی که فهمیدم علت همه بدبختی هایم اعتیاد پدرم به شیشه ...
سرگذشت غم انگیز زنی که در 11 سالگی ازدواج کرد
پدرم که خودش درگیر آسیب های اجتماعی و مواد مخدر بود، زندگی و آینده مرا نیز تباه کرد به طوری که من هم پس از دواج با مردی معتاد به دام مواد افیونی افتادم و خیلی زود به یک مجرم حرفه ای تبدیل شدم چرا که .. این ها بخشی از اظهارات زن 20 ساله [...]
وقتی کوک های دخترِ گل ثمر، به ثمر نشست
ای تا شده دیدم و چند لحظه بعد در حال بریدن آن بودم. وی ادامه داد: با قیچی آن پارچه را به شکل یک کیمونو بریدم و از تکه های باقیمانده پارچه، چند پاپیون درست کردم و با چرخ دستی مادرم آن را دوختم. از نتیجه کار بسیار شگفت زده شدم. اصلا فکر نمی کردم لباس خوبی از آب در بیاید. بلافاصله لباس را پوشیدم و سراغ مادرم که در خانه خاله ام بود رفتم تا هنر دستم را ببیند. کامیاب گفت: مادرم ...
آیا از زن به دنیا آمدنت راضی هستی؟/ زنان جوان ایرانی پاسخ می دهند
دردسر دارد. یک دختر نباید با پسری صحبت کند، یک دختر نباید بلند بخندند، یک دختر نباید هوس گردش و تفریح بکند. وای که دارم دیوانه می شوم و از خودم و دختر بودنم لجم می گیرد. بلی، من واقعا دلم می خواست که مرد بودم و برای همه ی پسرها یک معلم می شدم و ثابت می کردم که شخصیت یک مرد در این نیست که صورتش را صاف کند و سر راه دخترها بایستد و متلک بگوید و چشمک بزند، و در جاهای خلوت و شلوغ مدام در فکر آزار و ...
13 بهمن؛ سالروز شهادت 2 کودک راه آزادی از مهدیشهر
یک کاسه فلزی ریخت و با دسته هاون شروع به خرد کردن زغال ها کرد، سپس روی آن آب ریخت تا نرم شد، بعد سر یک تکه چوب را از زغال رنگی کرد و روی دیوار بیرون خانه شعار مرگ بر شاه و درود بر امام خمینی(ره) نوشت که تا مدتی بعد از شهادت دست نوشته او روی دیوارها بود. این خواهر شهید در خصوص علاقه شهید به امام خمینی(ره) گفت: برادرم به امام(ره) خیلی علاقه داشت و همیشه از پدرم می پرسید: من می توانم امام ...
آرزوهای مرده عروس 11 ساله کرمانی / اشکتان در می آید
این ها بخشی از اظهارات زن 20 ساله ای است که به اتهام سرقت توسط پلیس کرمان دستگیر شده بود. این زن جوان به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: آخرین فرزند خانواده بودم که قربانی اعتیاد پدرم شدم. در همان روزهای کودکی همواره از نداشته هایم رنج می کشیدم اما نمی دانستم چرا با دیگر کودکان [...]
پای صحبت های مهری قربانیان درباره سرطانش/ همه اش لطف خدا بود
در خانواده ای به دنیا آمدم که سه خواهر و سه برادر بودیم و من فرزند چهارم خانواده بودم. محل تولدم قوچان بود اما به یکی از روستاهای فاروج نقل مکان کردیم و در همان روستا هم بزرگ شدم. سال 1373 متأسفانه پدرم را از دست دادم و از آن روز بیشتر از گذشته زندگی مادرم وقف ما 6 فرزندش شد. مادرم برای اینکه بتواند بهتر به ما برسد، ازدواج هم نکرد. تا دیپلم درس خواندم و با اینکه سه بار در کنکور قبول شدم اما به ...
پدر زنم را دوست داشتم اما تحت تاثیرمصرف شیشه قرار داشتم/ ملاقات مرگبار با پدرزن +جزییات
آنجا پدرزنم با دخترش تلفنی صحبت کرد و بعد از اینکه تلفن را قطع کرد من به توهم اینکه پدرزنم قصد کشتنم را دارد او را هل دادم و پرت کردم. شیشه مصرف کرده بودم و حالم خیلی خراب بود برای همین هم دچار توهم شدم. پدر زنم روی زمین افتاد و غلت خورد و من هم با او غلت خوردم بعد او را روی دوشم گذاشتم که به بیمارستان برسانم؛ اما زورم نرسید و از ترس فرار کردم. من قصد کشتن او را نداشتم و به خاطر اعتیاد و تحت تاثیر توهم این کار را کردم. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
مزار شهیده طاهره کلاهچی در کاشان غباررویی و عطر افشانی شد.
رزمندگان ژاکت می بافت. من رفتم به او کمک کنم. مادرم به طرف زیر زمین رفت و مرا صدا کرد و گفت: بیا قالی بباف. طاهره به محض این که صدای مادرم را شنید به من گفت: برو و به مادر کمک کن. من رفتم داخل زیرزمین، تازه نشسته بودم روی دار قالی که خانۀ ما بمباران شد. در آن هنگام من و مادرم بی هوش شدیم ولی پدرم و طاهره که بالا بودند در جا شهید شدند. سراغشان را می گرفتیم می گفتند: حالشان خوب است. وقتی از ...
پرچم اسلام در ادامه راه امام حسین(ع) است
احتیاج دارد باید به هر نحوی که شده خود را به قافله ی امام حسین(ع) رسانده و از حریم اسلام دفاع کرد. قادرا! امیدوارم با اولین قطره ی خون بدنم که به زمین می ریزد تمام گناهانم را بریزی. پدرم و مادرم! اگرمن توانستم و لیاقت پیدا کردم که شهید شوم برایم نمی گویم گریه نکنید ولی برای تمامی شهیدان گریه کنید در رأس همه ی آنها برای امام حسین گریه کنید. پدرم و مادرم! اگر شهید شدم در سوگ من صبر ...
برای تربیت فرزند، باید با مردت رفیق باشی!
گروه زندگی: شهروز تازه به دنیا اومده بود. گذاشتمش پیش برادرِ دوساله ش و رفتم سرِ کوچه، کنار فشاری تا لباس هایش را بشویم. آمدند و گفتند: بلند شو، حکومت نظامیه! الان میان میکُشنت. گفتم: تا لباسارو نشورم و کارم تموم نشه بلند نمی شم. تمام لباس ها رو شستم و به خونه برگشتم. بدون حضور پدر و مادرم، [...]
عاشق زبان پارسی
می افتم. مادرم جزو اولین زنان ایرانی بود که لیسانس گرفت؛ وقتی فوت کرد، زنده یاد مختاباد تماس گرفت و گفت که می خواهم درباره ایشان مقاله ای بنویسم. برایم جالب بود که چطور مادر من را می شناسد. فهمیدم که او یک نگاه فرهنگی دارد. در صحبت هایی که با او داشتم، متوجه شدم که اکثر هنرمندان تئاتر را می شناسد. او افزود: در تاریخ ادبیات خواندم که در جمع شعرا، معمولا شاعر جوانی پیدا می شد و دریغاگوی شاعر بزرگ تر ...
آدینه با داستان/ کفش های سفید، کفش های سیاه
بین زانوهایش و چیزهایی می گفت که نمی فهمیدم. ********* آن قدر بزرگ شده بودم که دیگر درد را توی چشم های مادرم و دست های خشک پدرم ببینم. آن قدر بزرگ شده بودم که به پدرم بگویم به جای کیسه ی حمام و سنگ پا، عروسک بچینیم روی بساط. می دانستم هیچ پدر و مادری از خواسته ی بچه اش نمی گذرد و عروسک ها بیشتر از تیغ ریش تراش خریدار دارند. پدرم فکر می کرد عروسک ها را برای خودم می خواهم و می گفت ...
درگذشت پدر جمیله و محسن کدیور
آنها دست داد. نوبت دوم در تیر 1392 سه هفته ای همگی به استانبول رفتیم و روزهای خوشی در خدمت پدر و مادر بودم. بعد از آن علیرغم تمایل شدید دوجانبه دیگر این توفیق نصیب نشد. سن و سال ایشان کمتر اجازه سفر می داد. دوران کرونا هم بر مشکلات افزود. به هر حال یازده سال از آخرین دیدار حضوری با پدر و مادر گذشته است. خداوند به مادرم سلامتی و طول عمر دهد و تشکر از خواهرانم بابت مراقبت ...
دلایل زن جوان برای جدایی از شوهر: از خیانت در پارتی تا اعتیاد
.... خانواده اش سعی کردند کاری کنند که ترک کند اما نتوانستند. طوری شد که این اواخر مواد را جلوی بچه ها می کشید. *چند فرزند دارید؟ یک سال بعد از به دنیا آمدن بچه بزرگم دوباره باردار شدم و دخترم به دنیا آمد. بچه ها حالا چهار و پنج ساله هستند. *طلاق شما توافقی است و شوهرت هم راضی به این جدایی است؟ هر روز در خانه دعوا و درگیری است. همسرم با بچه ها عصبانی ...
داستان زندگی زنی که شوهرش بارها به او خیانت کرد
مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 14 ساله بودم که به طور سنتی با بهزاد ازدواج کردم و زندگی مشترکم در طبقه دوم ساختمان محل سکونت مادرشوهرم آغاز شد. همسرم از سرکار که به خانه بازمی گشت ابتدا ساعتی به دیدار مادرش می رفت و سپس به منزل خودمان قدم می گذاشت. حدود دو سال بعد وقتی اولین پسرم به دنیا آمد او به بهانه این که گریه های فرزندم آزارش می دهد و نمی تواند استراحت کند، شب ها را بیشتر در ...
اعتراض مریم مومن به انتشار تصاویر دستکاری شده خودش با هوش مصنوعی
به شدت مخالف ورود وی به عرصه بازیگری و انجام کار هنری بودند. تنها کسی که از او حمایت کرد خاله اش بود که باعث ورود مریم به بازیگری شد. همه جا از اصالتم گفته ام و تا 8 سالگی در اردبیل بودم. عشق من به بازیگری از 5 سالگی شروع شد که پسرعموی پدرم برای ساخت یک فیلم کوتاه از من دعوت کرد اما زمانی که بزرگ شدم بین من و این ماجراها وقفه افتاد و این فیلم هم ساخته نشد اما این عشق به ...
عاقبت متلک پرانی | زندگی جوان 21 ساله تباه شد
قتل لو نرفته است. برای همین دوباره جرائم خرد و دزدی را در تهران شروع کردم. این متهم در مورد زندگی خود نیز گفت: من در پرورشگاه بزرگ شدم و نمی دانم خانواده ام چه کسانی هستند. از بچگی در پرورشگاه بودم و بزرگ تر که شدم در مورد پدر و مادرم پرسیدم. یک عده گفتند پدر و مادرم مرده اند. عده دیگری گفتند من سر راهی هستم. وقتی از پرورشگاه بیرون آمدم شروع به سرقت و دزدی های خرد کردم و چند باری هم ...
رفتار زشت زن بابا با پسر نوجوان مشهدی
بعداز آن که به دلیل خیانت های همسرم از او طلاق گرفتم و کوهی از نفرت و کینه را در دلم کاشتم اکنون شنیده ام که قصد دارد دوباره مرا به زندگی مشترک بازگرداند در حالی که من زنی زخم خورده از خیانت هستم و نمی توانم مرهم زخم های مردی باشم که بعد از من دو بار دیگر ازدواج کرد و ...
عکس های سیاه دختر مدرسه ای در دستان پسر شرور | اگر پدرم بفهمد...
طرف دیگر، کنجکاوی بیشتر و آزاد بودن در خانواده مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم. او که کتاب و کیف مدرسه ام را دیده بود، ادعا کرد کتاب های آموزشی ای دارد که همه سوالات امتحانی را پاسخ داده است. همین موضوع به آشنایی و ارتباط بین من وارسطو انجامید و من بدون تامل درباره عواقب دوستی های خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با ...
مادر و پسر بی آبرو دختر دانش آموز را به لانه کثیف کشاندند ! / پدر و مادر آیدا سکته کردند !
ببخشند . من روزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و از صمیم قلب از اینکه از خانه کردم و خام وعده های یک پسر معتاد شیشه ای شدم متاسف و پشیمانم . امیدوارم مادرم و پدرم مرا ببخشند و فرصت دوباره ای به من بدهند تا همان دختر خوب و عاقلی که از من انتظار داشتند بشوم. من با این سن کم زندگی در کنار یک پسر معتاد و مادر مواد فروشش را تجربه کردم و این چیزی است که تا آخر عمر از ذهن من پاک نخواهد شد. ...
آدم های مجازی را از دورهمی های خانوادگی دور کنیم
افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی موبایل به رغم استفاده مفیدی که دارند، موجب دوری اعضای خانواده شده است. به لحاظ فیزیکی به هم نزدیک هستند اما فاصله عاطفی و معنوی زیادی بین آنهاست و باعث می شود افراد خانواده کمترین مراوده و گفتگویی صمیمی را با هم داشته باشند. این تنها مشکل نیست بلکه آسیب های دیگری در روابط خانوادگی از جمله، سست شدن بنیاد خانواده ها، طلاق عاطفی زوجین و کمرنگ شدن صمیمیت میان اعضای خانواده و همچنین گسترش شکاف نسلی را فراهم کرده است. ...
در موبایل زنم صحنه ای دیدم که سکته ام داد ! / مهشید گردن نمی گرفت !
زندگی خوبی داشتیم تا اینکه مدتی قبل از این حادثه خیلی اتفاقی هنگام بررسی گوشی همسرم متوجه شدم او با مرد غریبه ای رابطه دارد. شوکه شده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم بعد تصمیم گرفتم از خودش بپرسم که این مرد کیست؟ اماهمسرم منکر آشنایی شد و وقتی پیام های داخل گوشی را به او نشان دادم عنوان کرد حتما گوشی دست دخترمان بوده و به اشتباه تماس و پیامکی ارسال شده است. حرفش را باور نکردم و بعد ازاین ماجرا ...
امام می آید...
سفید گرفتم. وقتی سر کردم، انگار شخص دیگری را در آینه می دیدم. رنگ نگاهم، رنگ نگاه آن دختر شده بود. دامن هایم بلندتر شدند و پاهایم جوراب دار. حالا با غرور قدم برمی داشتم. دیگر چشم های ناپاک دنبال قدم های من نبودند.با اینکه از پدر می ترسیدم؛ اما موقع رفتن به دانشگاه مخفیانه روسری سر می کردم. نزدیک خانه که می رسیدم، روسری را داخل کیف می گذاشتم و می رفتم داخل. آرزو می کردم بتوانم یک بار با بابا درباره ...