سایر منابع:
سایر خبرها
کف پاها از شکنجه گوشت اضافه می آورد/ آزار و تهدید زنان جلوی همسرانشان
خواستند می کردند؟ گفت: سه ماه در کمیته بودم بعد از آن مرا به زندان قصر منتقل کردند، وقتی که برخی افراد درباره ما چیزی را لو می دادند ما را به کمیته برای بازجویی می بردند و بعد دوباره به زندان برمی گردانند. دادگاهی شدم؛ در دادگاه اول به جرم اقدام علیه امنیت به 15 سال حبس محکوم شدم، اما در دادگاه دوم این میزان به 10 سال کاهش یافت. پرسیدم یعنی اگر انقلاب نمی شد باید 10 سال در زندان بودید، یعنی ...
امروز ما هر چه داریم مدیون امام خمینی (ره) هستیم
...؛ ساواکی ها به خانه پدرم رفتند و البته هر چه گشتند چیزی عایدشان نشد؛ اما به هر صورت برادرم دستگیر شد و به زندان گرگان منتقل شد و من هم رفتم سربازی. وی تصریح کرد: دوره آموزشی سربازی را در تهران بودم که انقلاب شد و امام آمد و شور و حال عجیبی در همه جا برپا شده بود و من هم به همراه هشت نفر دیگر از بچه های سمنان تصمیم گرفتیم از پادگان فرار کنیم و می خواستم اسلحه ام را نیز با خود ببرم که ...
داماد معتاد به جرم قتل پدرزن به قصاص محکوم شد!
به گزارش 361 درجه ایران ، متهم که مردی جوان است به بهانه آشتی کنان پدر همسرش را به بیابان های اطراف تهران کشانده و در آنجا به قتل رسانده است. هرچند متهم مدعی است نمی دانسته چه اتفاقی برای پدرزنش افتاده و فقط او را هل داده؛ اما مدارک موجود نشان می دهد او قاتل است. خانواده مردی میانسال به نام منوچهر دو سال قبل به پلیس گزارش دادند او گم شده است. زمانی که پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد، مشخص ...
روزی که یکی از بهترین پزشکان کشورمان از ساواک سیلی خورد
اعتصاب بودم. شب قرار شد در دانشگاه بمانیم. همین مسئله باعث شد که دوباره شناخته شوم. مسئول امور دانشجویی ما فردی به نام آقای میامی بود که می گفتند نماینده ساواک در معاونت دانشجویی دانشگاه است، بعد از اعتصاب او به من گفت شما اخراج هستی! من برای بار دوم از دانشگاه اخراج شدم. دیگر از پدرم خجالت می کشیدم، چون قول داده بودم فعالیت سیاسی نداشته باشم. قرار بود دانشجویان اهواز به دست بوسی شاه ...
خودکشی زن 14 ساله با بچه ای در شکم ! / بچه سقط شد و من کنیز خانه شوهرم ماندم !
. بعد از بهبودی در مشهد کارمی کردم و در خانه یکی از دوستانم ساکن بودم تا این که با حامد آشنا شدم.او ادعا می کرد به خاطر خیانت همسرش، او را طلاق داده است و به تنهایی زندگی می کند. من هم بدون اطلاع خانواده ام به عقد حامد درآمدم اما درهمان روزهای اول زندگی مشترک فهمیدم که او هم مردی رفیق باز و خوشگذران است و خودش به همسرش خیانت کرده است! او همه دسترنج و پول های مرا می گرفت و صرف ...
نگاهی به اعترافات دژخیمان شاه خوش خدمتی های عضدی برای پرویز ثابتی؛ فحاشی کنید خوشش می آید!
خانواده کارگری که به گفته خودش به دلیل این بی کاری، سال 1345 وارد ساواک شد. یکی از مطالب جالب این شکنجه گر ساواک که در دادگاه انقلاب، شاه را آن مرتیکه خائن یا آن بزرگ فاسد احمق خطاب کرد، این بود: بچه دو ساله من توی خانه می دوید و می گفت خمینی ای امام و من که پدرش بودم به عنوان کارمند ساواک هنوز تردید داشتم. شکنجه گر بهایی؛ مسؤول ضرب وشتم زنان مبارز فریدون توانگری معروف به آرش دیگر ...
خانم دکتر رسوایی بالایی آورد حالا شوهرش ول کن ماجرا نیست
اقتصادی ادامه تحصیل بدهم. این گونه بود که دوره های کارشناسی ارشد و دکترا را نیز پشت سر گذاشتم و تحصیلاتم را به پایان رساندم اما در این مدت از همسرم غافل بودم و دخترم نیز به خانواده همسرم وابسته شده بود. در این روزها هنگامی به خودم آمدم که احساس کردم همسرم به من خیانت می کند. این موضوع بسیار مرا نگران کرد چرا که من از نظر زیبایی چهره، سن و سال و خیلی موارد دیگر چیزی کم نداشتم و نمی ...
دانشجو بودم عاشق منصور شدم و ازدواج کردیم ! / کمکم کنید زیر سرش بلند شده است !!
به گزارش رکنا، 10 سال پیش به صورت کاملا اتفاقی در محوطه دانشگاه با منصور آشنا شدم، سال دوم رشته معماری بودم و منصور هم سال آخر رشته حقوق، اوایل سعی می کردم نسبت به ابراز محبتش بی تفاوت باشم اما بعد از اینکه کمی بیش تر با هم آشنا شدیم، مهر و محبتش به دلم نشست و خام وعده های دروغینش شدم. برخلاف من که شخصیت آرام و ساکتی داشتم، منصور خوب بلد بود با واژه ها بازی کند، حرف هایش شیرین بود و از بودن در ...
چهره اصلاح طلب که دیروز فوت کرد، چرا ردصلاحیت شده بود؟ /7 بار کاندیدا شدم و هر بار تایید صلاحیت شدم ...
به زیرمجموعه، ملت و کشور نگاه پادگانی است. نگاه آن ها جوری است که فکر می کنند افراد باید کاملا مطیع باشند. گویا آقایان از روحیه ما در دفاع از حقوق مردم بدشان می آید من به عنوان فردی که قبل از انقلاب، در حین انقلاب، جنگ و بعد از جنگ در خدمت نظام بودم هرگاه انتقادی از دولت مردان داشتم صریحا بیان می کردم و هیچ ابایی از آن نداشتم حتی در دولت مورد علاقه خودم که بیشترین نزدیکی را ...
وقتی عاشق شدم به پدر و مادرم حتی خواهرم هم رحم نکردم ! / آبروی سمیرا به باد رفت !
.... یک روز هر چه پیام فرستادم و زنگ زدم؛ جواب نداد. دلم مثل سیر و سرکه می جوشید. روز بعد هم از او بی خبر بودم. بالاخره زنگ زد و گفت مشکلی برایش پیش آمده و مقداری پول لازم دارد. مانده بودم چکار کنم. بدون اطلاع خانواده، دو تکه طلایی که مادرم خریده بود تا برای جهیزیه ام هزینه کند فروختم و پولش را برای او کارت به کارت کردم. چند بار دیگر هم به بهانه مختلف از من پول گفت ...
روایتی از پخش تصویر امام خمینی(ره) برای اولین بار در پادگان نظامی
...> سال 1355 به تهران رفتم و چندی بعد هم به خدمت سربازی، پیش از آن در همدان با افراد انقلابی و مربیان در ارتباط بودیم، در جلسات حاج آقا مسکین شرکت داشتم، یعنی در کل با فضای انقلاب و اندیشه های امام آشنا بودم اما اوج فعالیت های ما در تهران بود. یکی دوبار بعد از دستور حضرت امام مبنی بر تخلیه پادگان ها از آنجا فرار کرده بودم و آخرین بار برای تعیین تکلیف اسلحه ای که در محلی در پادگان پنهان کردم ...
تجاوز به دختر جوان توسط مرد شیطانی/ او با پراید شیشه دودی طعمه هایش را شکار می کرد
چند روز پیش زنی سراسیمه و هراسان خود را به مأموران پلیس شهرستان میناب در استان هرمزگان رساند و گفت که به دام یک مرد شیطان صفت افتاده است و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. او توضیح داد: برای رفتن به خانه ام کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که یک خودروی پراید مقابلم توقف کرد. وی ادامه داد: راننده مسیرم را پرسید و من هم به تصور اینکه مسافرکش است، سوار ماشین شدم اما به محض ...
کتاب تنها نمان ، قصه عشق و صداقت
.... سرم را که بلند کردم، دیدم دارد به من نگاه می کند. چند قدم راه می رفت، بعد پشت سرش را نگاه می کرد. خجالت کشیدم. فوری رفتم توی حیاط، و در را بستم. کتاب به سرعت و بدون توقف از سال های کودکی و آغاز نوجوانی راوی می گذرد و با تفصیل بیشتر بر دوره نوجوانی و اوایل جوانی او درنگ می کند. از آشنایی و ازدواج و عشقی که صحبت می کند که به زندگی اش عمق و معنا داد و روزهای خوش و خاطراتی فراموش نشدنی ...
سرگذشت فریده، پیشقراول جریان انقلاب در گنبدکاووس
خود مجسم کردم که البته این رویا خیلی زود محقق شد و توانستم جایی برای خود در جمع این یاران مبارز پیدا کنم. فریده افزود: یک روز به صورت اتفاقی متوجه سبد کتابی در خانه شدم که مادرم آن در تنور خانه آن ها را پنهان کرده بود. هم بدون اینکه کسی متوجه شود آن کتاب ها را که پیرامون موضوع ضرورت مبارزه با دستگاه ظلم و عدل بود مطالعه می کردم. وی افزود: پس از مدتی مادرم متوجه این موضوع شد ...
پیروزی انقلاب و سال های دفاع مقدس نگاه نویی به من داد
شرکت کردم. ایشان از اولین بانوان ناشر هستند که سال ها پیش از من وارد این حرفه شدند. بعد از چند جلسه متوجه شدم که در این جمع بیشتر مسائل سیاسی و انتقادی مطرح می شود تا موضوعات فرهنگی و صنفی. مسائل سیاسی دغدغۀ من نبود. البته در عین احترام به نظرات دوستان، به دنبال یافتن راه هایی برای موفقیت و حرفه ای شدن بودم. به فکر افتادم که همراه با افراد هم افق و هم نظر، انجمن فرهنگی هنری زنان ناشر را ...
خیانت های پرویز ثابتی به ملت ایران/آنچه گذاشت و برد+عکس
زندان محکوم شد و در مرحله تجدیدنظر به 6 سال کاهش پیدا کرد و همچنان در زندان بود که ثابتی ایران را ترک کرد. ثابتی 9 آبان 1357 از ایران خارج شد و چنانکه در کتاب خاطراتش در دامگه حادثه گفته اول به پاریس رفت و بعد به هاوایی! او البته فرار کرد: مرا هم ممکن بود برای راضی کردن مخالفین زندانی کنند که اگر مانده بودم، قطعا می کردند. ا ما او که سال 1347 در خانه برادرش ساکن بود، ده سال بعد که از ...
قتل به دست معشوقه مجازی!
برای چند فروشگاه لباس هم کار می کردم. در فضای مجازی با نجیبه آشنا شدم. ابتدا فکر می کردم مجرد است و همین شد که با او ارتباط گرفتم. بعد متوجه شدم که شوهر و دو فرزند دارد. همین باعث شد که کمی ارتباطم با او کم رنگ شود. البته عاشقش شده بودم و برای همین نمی توانستم فراموشش کنم. چند سالی به صورت مجازی و از راه دور با هم ارتباط داشتیم تا اینکه به مشهد آمدم. پسر جوان ادامه داد: یک سال پیش بود ...
این افسر گارد جاویدان می خواست شاه را ترور کند
...، به اندازه ای فساد اخلاقی در خانواده پهلوی زیاد بود که این کار غیر ممکن بود. او فرح دیبا را فاسدترین زن در دربار پهلوی می داند. امیر سرتیپ مصطفی توتیایی شرایط روز های قبل از انقلاب تا رسیدن به پیروزی را روایت کرده است که در ادامه می توانید مشروح این مطلب را بخوانید: از سال 53 تا زمان پیروزی انقلاب در گارد جاویدان خدمت کردم جناب آقای توتیایی شما از چه سال و در ...
این افسر گارد جاویدان می خواست شاه را ترور کند؛ اطلاعات کاخ را در ساعات نگهبانی به انقلابی ها می رساندم
فارغ التحصیل شدم، پس از اتمام این دوره برای گذراندن دوره مقدماتی رسته پیاده به شیراز رفتم و پس از طی این مرحله که حدود 10 ماه به طول انجامید در سال 1353 به گارد جاویدان منتقل شدم و از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 در گارد جاویدان به کار خود ادامه دادم. در گارد جاویدان ابتدا فرمانده دسته بودم و 45 سرباز زیر دست من خدمت می کردند و بعد از مدتی به عنوان سرپرست گروهان به کار خود در گارد ...
زنانی که وجودشان را جهان باور نمی کرد
تکامل انقلاب بود. صبوری مادران داغ دیده که جوان های خود را در صحنه تظاهرات و راهپیمایی ها از دست می دادند و هیچ شکایتی نداشتند، از مواردی است که نمی توان همانندی برای آن در جنبش های ملی و یا مذهبی در دیگر نقاط جهان پیدا کرد. در واقع اگر همکاری خالصانه زنان با خانواده و همسرانشان در میادین مبارزه، زندان رفتن ها و شکنجه ها و آزارها نبود، شاید این مقاومت ها به ثمر نمی رسید و ...
چهره معروف اصلاح طلبان درگذشت | دلایل ردصلاحیت اخیرش چه عنوان کرده بود؟
...> اگر نظامیان در جایگاه سیاست مداران قرار گیرند نتیجه اش می شود این که نگاهشان به زیرمجموعه، ملت و کشور نگاه پادگانی است. نگاه آن ها جوری است که فکر می کنند افراد باید کاملا مطیع باشند. من به عنوان فردی که قبل از انقلاب، در حین انقلاب، جنگ و بعد از جنگ در خدمت نظام بودم هرگاه انتقادی از دولت مردان داشتم صریحا بیان می کردم و هیچ ابایی از آن نداشتم حتی در دولت مورد علاقه خودم که بیشترین ...
خواهر طاهره زنی که محافظ امام بود
اعلامیه شروع شد و در همین دوران با دانشجویان مبارز همکاری داشت. مبارزات خانم دباغ بعد از شهادت استادش، آیت الله سعیدی در سال 49 شدت یافت تا اینکه در سال 52 توسط ساواک دستگیر شد و در کمیته مشترک به همراه دخترش شدیدترین شکنجه ها را تحمل کرد. او بعد از مدتی از زندان آزاد شد در حالی سخت بیمار شده بود. دستگیری و شکنجه دخترش توسط ساواک رضوانه محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان ...
افتخارات ماندگار ورزش در دوان انقلاب اسلامی رقم خورد
بازداشت شدم و 40 روز زندانی بودم و در نهایت وقتی از زندان آزاد شدم، دیدم که تعداد زیادی از دوستان ما برای همراهی رهبر بزرگ انقلاب اسلامی به فرانسه سفر کرده بودند و به سرعت بنده هم در کنار سایر دوستان مدت دو ماه در کنار امام خمینی رحمت الله علیه در نوفلوشاتو در محضر امام عزیز بودم، آن روزها هیچ وقت از ذهن بنده پاک نمی شود و یکی از پرافتخارترین روزهای زندگی بنده است. بعد از بازگشت رهبر ...
شانس سعید پورصمیمی برای گرفتن سیمرغ
پذیرش فیلم سختگیری دارد، خوشبختانه دو روز بعد از ارسال فیلمنامه با ما تماس گرفتند و نقش را پذیرفتند. ثقفی ادامه داد: آقای پورصمیمی در کار ما معلم بود و با ایشان سه ماه تمام دورخوانی داشتیم. سعید پورصمیمی وقت و انرژی زیادی در زمان پیش تولید گذاشت و در هنگام تولید هم به یاد ندارم که یک روز دیالوگ ها را حفظ نبوده باشد یا بدون آمادگی سر صحنه بیاید. وی سعید پورصمیمی را دارای شانس ...
مجنون یکی از مهمترین فیلم های حوزه دفاع مقدس است
زمان هیچ تجربه و آموزه ای از دنیای بازیگری نداشتم، زمانی که جلوی دوربین رفتم تازه متوجه شدم که بازیگری کاری پیچیده است و به دلیل اینکه نتوانستم نظر کارگردان را جلب کنم مرا از پروژه کنار گذاشتند. یادم می آید آن روز از اتمسفر کرج تا میدان آزادی تهران را پیاده راه رفتم و به این فکر کردم که عجب کار سختی است بازیگری ، آن هم مقابل دوربین *بعد از این اتفاق چه کاری انجام دادید؟ به سمت تحصیلات ...
شیخ محمد العمری، عالمی که مذهب شیعه را در مدینه منوره زنده نگه داشت
اجتماعی در مدت شصت سال انجام داده بود، ارج می نهند. بر اساس گزارش ها، شیخ العمری 45 سال از عمر خود را در زندان عربستان گذراند و چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از زندان آزاد شد. آل سعود چند بار برای او حکم اعدام صادر کرد و هیچ کدام اجرا نشد و خود در این باره گفت که به طرزمعجزه آسایی نجات یافتم. وی گفت: همه چیز دست به دست هم داد تا مرا اعدام کنند. پس از چندماه زندانی ...
برای ترور شاه یک سال تمرین تیراندازی کردم
انقلاب اسلامی در سال 1357 در گارد جاویدان به کار خود ادامه دادم. در گارد جاویدان ابتدا فرمانده دسته بودم و 45 سرباز زیر دست من خدمت می کردند و بعد از مدتی به عنوان سرپرست گروهان به کار خود در گارد ادامه دادم. زیر چشم سه دستگاه اطلاعاتی فعالیت انقلابی داشتم شما همزمان با خدمتتان در گارد جاویدان فعالیت های انقلابی خود را نیز در همکاری با گروه های انقلابی داشتید. فعالیت های انقلابی ...
مرا بخوان تا بخوابم: صفی الدین اورموی ، هولاگو و قدرت موسیقی
ساخت و به من گفت که در محفل او حاضر باشم . او برای من کمک هزینه بسیار سخاوتمندانه ای ترتیب داد، جدای از هدایای مختلف دیگری که به من اعطا کرد. من به عنوان فرستاده خلیفه (اسفیرو) عمل می کردم و میان مردم و او در بسیاری از امور واسطه می شدم. در دیوان پنج هزار دینار در سال مستمری داشتم که به شصت هزار درهم می رسید و به همین میزان بیشتر از نیاز به دست می آوردم. من در حضور هولاگو بودم و برای او آواز ...
از خودگذشتگی برادر در ماجرای دستگاه چاپ اعلامیه
.... گروهی بودیم که فعالیت تبلیغی و سیاسی می کردیم. سخنرانی ها و اعلامیه های امام و روحانیت مبارز و انقلابی را تکثیر می کردیم. برادرم احمد از من بزرگ تر و مسئول گروه بود. مسئولیت دستگاه استنسیل و چاپ را خودش به عهده گرفت. یکی از بچه های گروه به اسم محبوبیان (او بعدها ضدانقلاب شد و در یک درگیری دستگیر و سپس اعدام شد) ما را لو داده بود. سه ماه در کمیته ساواک اصفهان، زندان بودم؛ ولی برای برادرم احمد و آقای میثمی دو سال بریدند. ...