سایر منابع:
سایر خبرها
راز تابوت سوم
زیاد می کند تا همیشه شاکرش باشند، تنها خاطره ای که هیچ وقت از ذهنم محو نمی شود به آخرین اعزام علی اصغر مربوط می شود، من در زمین کشاورزی پدرم که در منطقه کله بست بود، مشغول کار بودم که او آمد، وقتی او را از دور دیدم احساس کردم که چهره اش خیلی نورانی شده است، وقتی که به من رسید مرا در آغوش گرفت و پیشانی ام را بوسید، هنوز چند قدمی از من فاصله نگرفته بود که ناگهان ایستاد و رویش را برگرداند و نگاه ...
از کارگری در میدان تره بار تا دندانپزشکی در باکو!
است تا مشکلات کارگران و زندگی کارگری را با همه وجود لمس کند. او در کنار کار از ادامه تحصیل غافل نشد. این جوان موفق می خواهد پس از فارغ التحصیلی با دایر کردن مطب به کارگران که با همه وجود سختی و مشکلات آنها را لمس کرده است خدمات ویژه ای بدهد. تشنه علم اندوزی 35 سال قبل در پارس آباد دشت مغان به دنیا آمدم؛ جایی که قطعه ای از بهشت است و سرسبزی و طراوت آن معروف است. فرزند پنجم ...
معلم نمونه، آزاده و جانباز بالای 70 درصد هر روز امید را به شاگردانش هدیه می دهد
دانش آموز درک می کند صرفاً بر اساس اعتقاداتی که دارم سر کلاس حاضر می شوم. معلم نمونه منطقه با ذکر خاطره ای دیگر ادامه می دهد: یک روز پشت فرمان ماشین نشسته بودم و در آینه دیدم که یک موتور پلیس، مرتب چراغ می دهد. وقتی سرعتم را کم کردم و پلیس نزدیک شد، به شیشه زد. نگران شدم و توقف کردم. پلیس از موتور پیاده شد و کلاه را از سرش برداشت و به من احترام نظامی گذاشت. خودش را که معرفی کرد متوجه شدم چندین سال ...
یادم رفته بود یک زن هستم!
.... لیلا و سمیه لوبیاها را خرد می کنند. لیلا 43 ساله دوماه تجربه پاکی دارد. دوا مصرف می کرده ماده ای شبیه هروئین: هر آدمی دوست داره زندگی راحتی داشته باشه نه تجملی نه فقیرانه. یک جایی داشته باشه بتونه بچه هاش رو بزرگ کنه. سه تا بچه ام الان پیش پدرشون هستن. بچه شش ساله ام هم که همین جا پیش منه. چند سال نزدیک بهشت زهرا کارتن خواب بودم. شوهرم تا دلت بخواهد کتکم می زد. فکم رو شکوند ...
ماجرای هلاکت یک افسر بعثی توسط بانوی گیلانغربی
در نزدیکی شهر گیلانغرب، روستایی به نام آوزین محل زندگی بانوی مقاومی است که در روزهای نخست جنگ حماسه ای آفرید که امروز نماد او در شهرهای کرمانشاه و گیلانغرب ساخته شده است. او خود را اینگونه معرفی می کند: "من فرنگیس حیدرپور از اهالی روستای آوزین گورسفید شهرستان گیلانغرب هستم. در سال 1340 به دنیا آمدم و وقتی رژیم بعث به ایران حمله کرد، نوزده ساله بودم. نام پدرم عزیز و نام مادرم قدم خیر است. 5 برادر ...
روایت سخت ترین لحظه یک مادر از شنیدن خبر شهادت پسر
زیادی از زبانش رفته بود. از بس خونریزی داشت یک دستمال گرفته بودم روی زبانش ولی همه دستمال پر از خون شد. آنقدر ترسیده بودم که گفتم نکند خدایی نکرده از دست برود. بلافاصله بعد از رسیدن به بیمارستان، او را به اتاق عمل بردند. پارچه سبزی رویش انداختند که فقط قسمت دهانش باز بود. دو سال و نیم بیشتر سن نداشت، برایم جالب بود که طی مدت عمل هیچ عکس العملی نشان نمی داد. حتی گریه هم نمی کرد گاهی پارچه را بالا ...
درس این معلم بزرگ باور زندگی است
جمله که بوسه زدن بر دستان پدر و مادرم کمترین کاری است که به پاس محبت هایشان انجام می دهم، ادامه داد: آنها با وجود مسافت طولانی، در هفته چند مرتبه من را به شهر می رساندند تا تحت اقدام های توانبخشی، فیزیوتراپی، کاردرمانی و آب درمانی قرار بگیرم و بتوانم روی پاهایم بایستم. تلاش آنها نتیجه داد و وضعیتم روز به روز بهتر شد تا اینکه 7 ساله شدم. آن زمان مادرم مدیر مدرسه ابتدایی روستای کیاسر و پدرم ...
آدم وقتی عقده دارد مجاز است تشر بزند
. گفتم: چطور؟ گفت: چهار ساله بودم مادرم را گرفت. هشت ساله شدم پدرم را گرفت. از شوهر هم خیری ندیدم. رزق را هم دو روز فراوان می کند و یک روز کم و همین طور گفت: خیلی هم روان بود و فهمش هم نسبتاً بد نبود. از اول شب در مسجد الحرام تنها نشسته بود و اینها برایش عقده شده بود و به هم گره خورده بود. آن گره ها که عقده می شود قشنگ است. چه خوب است آدم عقده اش را نزد خدا باز کند. وقتی عقده را پیش خدا باز ...
تربیت انسان کارآمد را سرلوحه کارخود قرار داده ام
پرورش و دانشگاه که در آن بزرگ شدیم نظام حوزه را هم تجربه کنم 5سال قم ساکن شدم و مشغول درس و بحث بودم. بعد از بازگشت از قم در سال 87 مدرسه پسرانه شاکرین مقطع ابتدایی را راه اندازی کردیم با همان دانش آموزانی که سالهای 78تا 80در مدارسی که آرام و قرار گرفته بودم پرورش یافته بودند و الان برای خودشان معلمان خوبی هستند و در حوزه های پرورشی و آموزشی حرف های قابل توجهی برای گفتن دارند. بخشی ادامه داد: مدرسه ...
به مسئولان بگویید شهدا را زندانی نکنند
فدارکار در نهمین روز اردبیهشت سال 1365 در منطقه عملیاتی فاو بر اثر اصابت ترکش به بدن، درس شهادت را مشق کرد و در جوار قرب رحمت حق سکنی گزید. خاطره ای پدر شهید از نامگذاری فرزندش پدر شهید حاج سیف الله محمد صالحی این روحانی مهربان و خوش سخن، داستان نامگذاری فرزند شهیدش را اینگونه بازگو می کند: سال 42 در مدرسه علمیه نجف آباد مشغول تحصیل علوم دینی بودم، سه سالی از ...
به یاد دکتر یدالله سحابی همیشه اصلاح طلب
...، با این وجود مورد احترام هم بود چون همه می دانستند که صادق و بی غرض است. در سال 1326 و بعد از کنار رفتن قوام السلطنه از نخست وزیری دکتر علی شایگان وزیر آموزش و پرورش شد و مرحوم پدر را به عنوان رییس اداره فرهنگ تهران منصوب کرد که مدت این ریاست چند ماهی بیشتر دوام نیاورد. ایشان در مدتی که رییس اداره فرهنگ تهران بود با نادرستی های آموزش و پرورش مبارزه و تعدادی از افراد بانفوذ مثل محسن ...
خاطراتی از شهید مدافع حرم
شهید محمدحسن خلیلی معروف به رسول ، هنوز بیست و هفت سالش تمام نشده بود که در روز 27 آبان سال 92 خبر شهادتش را از جبهه سوریه آوردند. وی متولد 1365 بود. پدرش رمضانعلی خلیلی، خود از جانبازان دوران دفاع مقدس است که افتخار مصاحبه با ایشان به ما داده شد. از خاطراتی که برایمان تعریف می کند، پیداست عشق به شهادت در جای جای زندگی رسول موج می زد. خاطراتی ناب و شنیدنی که بارها ارزش خواندن دارد و به قول پدر ...
سرداران شهید فومن/شهیدی که کانون فرهنگی مذهبی سردار جنگل را پایه گذاری کرد
زره بودند را تشکیل داد. پس از مدتی ، نام این گردان از منتقم به امام حسین (ع ) تغییر نمود و به دنبال زخمی شدن فرمانده وقت این گردان (رضی پور)، شهید خوش روش ، فرماندهی گردان مزبور را برعهده گرفت .شهید خوش روش در اواخر پاییز سال 1362 به مرخصی رفت و به دنبال مقدماتی که از پیش، پدر ومادرش فراهم کرده بودند، با خانم سیده رقیه بقایی نژاد فومنی ازدواج کرد. صبح روز عروسی ، عملیات ...
ادعاهای قرآنی برخی مدعیان دروغین در بهره گیری از رویا برای تشخیص حجت الهی
بازگشت و در سال 778ق، در این شهر ادعای مهدویت کرد. اثبات مهدی بودن وی با خواب و این که این ادعا در خواب مورد تأیید حضرت علی(ع) هم قرار گرفته، در نوم نامه وی آمده است: در اوایل جمادی الاولیٰ سنه ست و ثمانین و سبعمائه (786ق) دیدم در ذی حجه که جامه من سپید و پاک، به غایت شسته بودند و بینداخته و من دانستم که جامه من است و می دانستم که جامه مهدی است امام؛ یعنی می دانستم که منم. (جعفریان، 1391 ...
بیوگرافی نیوشا ضیغمی و همسرش آرش پولادخان + عکس
زهر نمی کنم و از لحظه هایم لذت می برم. یک کوهنورد هم در بین راه زمین می خورد، شاید پایش پیچ بخورد، خسته و کلافه می شود اما بازهم به راهش ادامه می دهد. یک روزی با آقای مهدوی کیا با هم یک مصاحبه مشترک داشتیم؛ شما هم می دانید که نصف پسر بچه ها دلشان می خواهد فوتبالیست شوند و دختر بچه ها هم می خواهند بازیگر شوند اما هیچ کس نمی داند که این حرفه ها به همین راحتی به دست نمی آید. همه همان 90دقیقه دویدن و ...
رابطه نامشروع با پسر شهرستانی بیچاره ام کرد
مستقل از مادرم باشم. تا اینکه حدود یک سال پیش با پسر دانشجویی به نام کامران که از شهری دور برای تحصیل به تهران آمده بود آشنا شدم و او با ابراز عشق و علاقه فراوان به من و چرب زبانی های پیوسته، توانست بسیار خودش را در دل من جا کرده و محبّت و عشق من را نیز به سوی قلب خودش، سرازیر نماید، تا جایی که من، که همیشه ایّام از محبّت پدر و مادر خود محروم بودم، به کلّی شیفته و دلباخته کامران شده و ...
اعدام برای بدجنس ترین پدر دنیا
سال داشت که پدرش برای کار به ایران رفت. خودش می گوید: یادم است در آن سال ها با دیدن محبت های عموها و دایی هایم به دخترانشان حسرت نبود پدر را می خوردم. لحظه شماری می کردم تا پدرم بازگردد و مرا مانند همه پدران در آغوش بگیرد. این انتظار من در 12 سالگی به پایان رسید. پدرم به افغانستان بازگشت اما همه حسرت هایی که در وجودم بود و ابراز محبتی که از او انتظار داشتم با ...
همزمانی تاریخ شهادت اولین شهید معلم استان با روز معلم /آرزویی که بعد از شهادت پدر هدف شد
...، روزی هم اکنون به عنوان روز معلم ناگذاری شده است، این در حالی است که پدرم اولین شهید فرهنگی استان است. زمان شهادت پدر من تنها چهار سال داشتم، قشنگترین خاطره من از زمانی که با هم بودیم این است که پدرم گاهگاهی من را همراه خود به سر کلاس های درس می برد با اینکه سن زیادی نداشتم ولی دیدن شغل پدر عشق به معلمی را در من چندبرابر می کرد. پدرم در سن 33 سالگی به صورت داوطلبانه برای دفاع از ...
می گفت اگر نروم هزاران فرزند بی پدر می شوند
زیارت عاشورا می خواند. محمد حسین و الهه بچه که بودند سر خواندن زیارت عاشورا دعوا می کردند که کدامشان زودتر زیارت بخوانند. شنیده بودم کسی که زیارت عاشورا زیاد بخواند شهادت نصیبش می شود که برای محمد حسین این اتفاق افتاد. قاسم برادر بزرگتر محمد حسین نیز جانباز است و یک چشمش را در عملیاتی از دست داده، 6 سال تفاوت سنی دارند. چند سال پیش وقتی محمد حسین در مقطع راهنمایی تحصیل می کرد و قاسم دیپلش ...
کارگران غسال خانه در چه شرایطی مشغول به کارند؟
، پدر و فرزندانی را به اینجا می آوردند نا خودآگاه یاد خانواده خود می افتیم و در روز چندین بار در ذهن مان می میرند!. روزی مادر سرپرست خانواده ای، تک فرزند دختر 18 ساله ی خودش را که بر اثر ایست قلبی فوت می کند، به غسال خانه می آورد و با دیدن این صحنه ناخودآگاه دچار فشار عصبی شدیدی شدم و یاد فرزند دختر خودم افتادم، به قدری حالم بد بود که با اورژانس به بیمارستان منتقل شدم. بر اثر ...
دوران انتظار سخت ترین روزهای عمر مادر بود
رزق حلال، دستان پینه بسته پدر خانواده ما از سه دختر و سه پسر تشکیل شده بود. حجت الله فرزند چهارم بود و متولد یکم شهریور ماه 1343 ما یک خانواده مذهبی داشتیم که پدر با حقوق کارگری به زحمت آن را اداره می کرد. شهید در راهپیمایی ها و شعار نویسی های شبانه روی دیوارها شرکت می کرد. همه این حضور فرزندان خانواده به خاطر پدر و مادری انقلابی بود. روزها از پی هم گذشت و پدر دو سه ماهی بیشتر دوران ...
شهادت هم به خوبی هایش اضافه شد
سنی من با شهید زیاد است و بیشتر با پدر و عموهایمان رفت و آمد داشت و ما هم در خلال همین رفت و آمدها با شهید آشنا شدیم. شهید را از همان ابتدا انسانی متدین، آرام و با تقوا شناختم. یک بچه مسجدی پای کار بود. آدم ساکت و آرامی بود که کار به کار کسی نداشت. شغلش کشاورزی بود و سرگرم کارهای خودش بود. یک بار ما می خواستیم ماشین بخریم و مقداری پول کم داشتیم. با اینکه سن مان کمتر از ایشان بود وقتی پیش شان رفتیم ...
حجاب در نظر شهید مطهری چادر بود/ در حجاب مخیر نبودیم/پدر در ازدواج فقط راهنمایی می کرد نه اجبار
به گزارش پیک نکا ,سال ها از فاجعه فقدان پدر می گذرد، اما او همچنان با یادآوری آن خاطره بی تاب می شود. عطوفت پدر و توجه او به کوچکترین نکات، همچنان فرا راه زندگی او و خواهر و برادرهاست. چراغ فروزانی که نه تنها آنان که فرزندان بی شماری را هادی بوده است. *رابطه شما و پدرتان چگونه رابطه ای بود؟ رابطه مراد و مریدی. من به پدرم عشق می ورزیدم و برای خشنودی ایشان، هر کاری که از دستم ...
آشنایی با اندیشه سیاسی علمای شیعه
یوسف بن احمد بحرانی در سال 1107 ه . ق در خانواده ای روحانی در بحرین چشم به جهان گشود. پدرش شیخ احمد از بزرگان عالمان دینی بحرین به شمار می رفت. در آن روزگار حوزه بحرین از رونق خاصی برخوردار بود و طالبان علوم دینی از اقصی نقاط ایران برای تحصیل به آن حوزه می شتافتند. بحرین تحت سلطه حکومت صفوی قرار داشت و شهری امن به شمار می رفت. یوسف ادبیات را نزد پدر آموخت، سپس به فراگیری حدیث، فقه، اصول ...
پدر شهیدم، داماد مدافع حرمش را در آغوش گرفت/ حرف های ناتمام محمدپارسای 5 ساله با پدر
..... و خودش داوطلب حضور در دفاع از حرم شد و رفت.... * دختر شهیدی که امروز مهر همسر شهید را بر پیشانی زد سعیده سادات فرزند شهید سید باقر حسینی بود و از بچگی عادت داشت تا روز پدر و هر پنج شنبه ها را کنار مزار پدرش برود و با بازگو کردن حس و حال امروزش گفت: با سید سجاد همیشه به گلزار شهدای دینان می رفتیم و جالب بود که همسرم به پدر شهیدم عشق می ورزید و دائم می گفت خوش به سعادت کسی ...
مصطفی زمانی: بازیگری مثل ریاست جمهوری جای تجربه کردن نیست
به گزارش ارجانیوز : در ماه های اخیر دو فیلم ماهی سیاه کوچولو و جامه دران را بر پرده ی سینماها داشته است. جوان گمنام ایفاگر نقش حضرت یوسف (ع) حالا بعد از هفت سال به یکی از شاخص ترین چهره های سینما و شبکه ی نمایش خانگی تبدیل شده و در جمع بازیگران حرفه ای این چند سال قرار گرفته. کارنامه ی او هم با شانس و موفقیت گره خورده و هم با ناکامی و شکست. خودش اما همان طور که در مصاحبه می خوانید از این واژه ها ...
باید عرصه را برای جوانان نویسنده بازگذاشت
استعداد من خاطره بود خاطره هایی که از زمان کودکی با داستانهای دنباله دار پدرم در ذهنم نقش بست و ماندگار شد و استعداد نهفته مرا روز به روز شکوفاتر کردخواندن کتاب و روزنامه در خانه ما همواره مورد توجه بود و پدرم با آوردن روزنامه به خانه و خواندن آنها مرا به سمت و سوی ادبیات بیش تر سوق داد، همه این عوامل ذهن خلاق مرا آماده یادگیری و پرورش فکر و اندیشه کردو چندی نگذشت که متوجه توانایی خودم در حیطه نگارش ...
فرهنگ در رسانه
به مقتضیات زمانه داشت گفت : من چندی پیش خدمت یکی از بزرگان نجف بودم که ایشان از جریانهای فکری در ایران از من پرسیدند و گفتند آیا هنوز آثار مطهری جایگاه و قوت خودش را دارد و البته یک سئوال هم وجود دارد که بعد از سی سال هنوز هم مهم ترین آثار فکری شما در نسبت با دین در محدوده کارهای ایشان است. من احساسم این است که نسبت به آن فضا عقب گرد هم داشتیم و مرحوم استاد مطهری بنیانی را گذاشتند که در دفاع از ...
معلم چراغ روشنگر راه آیندگان
دانشگاه ها نیز در دوره های ارشد باید تدریس گردد . در خصوص آموزش ضمن خدمت معلمان کارهایی صورت گرفت اما آن نتیجه مطلوبی را که انتظار می رفت حاصل نشد، بیشتر برای افزایش حقوق و رتبه معلمان بود تا ارتقای سطح علمی متناسب با رشد و تولید علوم جدید . وی با بیان خاطره ای می گوید: در کلاس چهارم ابتدایی چون مشق خط درشتم را خوب نوشته بودم آموزگار من را در سایر کلاسهای خط ، برای نوشتن الگو روی تخته سیاه ...
لبریز از عشق، لبریز از مهربانی ...
مواظب این بچه ها بودم. خواهرهایتان را معرفی کنید. ثریا: اقدس مفاخر معاون مدرسه و عذرا مفاخر مربی ورزش که هفت سال پیش بازنشسته شده است. اقدس با خنده: من هم آبان ماه بازنشسته می شوم. ثریا: در سال 65 بازنشسته شدم. در زمان جنگ واقعا عاشق خدمت بودم. پشت جبهه هم کار می کردم؛ برای بیمارستان صحرایی لباس می دوختم؛ حتی لباس های خونی را تمیز می کردم؛ مثلا دو تا کاپشن ...