سبک زندگی دکتر مرندی به روایت دخترش | ساده زیستی را از پدر و مادر یاد ...
سایر منابع:
سایر خبرها
شروع فصل جدیدی از عشق در زندگی با دانش آموزان اوتیسم
این راه قدم بردارم هرچه بود خواست خدا بود و بس زمانی که با کودکی به نام اشکان اشنا شدم دنیا رو طور دیگه ای دیدم ، اشکانی که بدور از مادر و مهر و محبت مادری بود در آن زمان از منی که مادر نبودم طلب مهمترین خواسته میکرد و آن مهر مادری بود. در کلاس درس درحین آموزش به یکباره میپرید بغلم و با آن زبان شیرین و کم توانش میگفت: بغلم کن! و من در آن لحظه تمام وجودم را مادر میشدم و باید ...
دردسر ازدواج با عروس 14 سال کوچکتر / مادرزنم نفسم را بند آورده + نظر کارشناسی
خط و نشان می کشیدند که این زن از تو کوچکتر است و باید احترامش را نگه دارید. برایم جالب بود یک خانم 27 ساله آنقدر هم کم سن و سال نیست که خانواده اش اینطوری نگرانش باشند. سرتان را درد نیاورم. بعد از چند بار دعوای مفصل همسرم بچه را برداشت و خانه پدرش رفت. کار به شکایت و شکایت کشی رسید. با بی احترامی خانواده هایم تصمیم جدی به طلاق داشتیم. پیشنهاد یکی از اقوام به مرکز ...
خاطرات شهدا | شهیدی که پرندگان برای او نوحه سرایی می کردند
کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند 6 ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت می آییم، خودت را آماده کن. دقیق پدرم 6 ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند. همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند ...
پای درس ایثار | معلم اصفهانی درس عشق را در کلاس بیمارستان تدریس کرد
سخن می گوید و به نیت خیرات برای پدر مرحومش و کمک به برداشتن بار روی دوش خانواده ها مسئولیت تدریس در بیمارستان را علی رغم همه دشواری های این مسیر و در دوران شیوع گسترده ویروس کرونا داوطلبانه می پذیرد. معلم ایثارگر اصفهانی در خصوص ساعات کاری اش این گونه می گوید: بدون دریافت هیچ گونه هزینه ای و یا مورد خاصی یکشنبه ها و سه شنبه یک ساعت ونیم الی سه ساعت بعد از ساعت کاری و بعدازظهرها به دانش ...
پای درس ایثار | وقتی عشق به دانش آموز سلاح معلم نجف آبادی برای نبرد با سرطان می شود
. حالا من سنگ صبور همه ی خانواده ها و بچه های برادرم شده بودم. در نهایت این غصه ها، آرام آرام روی هم جمع می شود. بیماری ها یکی یکی و هربار به بهانه ای شروع می شوند ولی زهرا و دیگر اعضای خانواده متوجه دلیل آن نمی شوند. تا این که یک روز تابستانی، زهرا متوجه تغییری غیرعادی در ظاهر خود می شود و سراسیمه به پزشک مراجعه می کند و در نهایت یک هفته بعد و پس از انجام آزمایش های متعدد ...
تمام عمرم خواستم مثل آن سرباز بشوم، نشدم!
فرض کنید، من می خواهم از این سرباز در چنین وضعیتی سؤال کنم بچه کجاست؟ آدرسش کجاست؟ بعد بدهم به دکترها. در این وضعیت است که من می پرسم: بچه کجایی؟ می گوید: خرمشهر. بعد گفت: برای چه می پرسی؟ گفتم: پدر و مادرت آواره شدن و از اونجا رفتن. می خواستم ببینم خبری ازشون داری؟ گفت: به فکر پدر و مادر من نباش. پدر و مادرم هر جای ایران رفته باشن، هم دارن خوب می خورن، هم خوب می خوابن، مسئله ای پیش نیومده، اونها ...
یا سرم می رود یا سر صدام را می آورم!
به گزارش ایسنا، متن پیش رو گفت وگوی روزنامه جوان با همسر و دختر شهید عملیات الی بیت المقدس، شهیدغلامعلی میرحاج است که در ادامه می توانید بخوانید: این دفعه می روم یا سرم رامی دهم یا سر صدام را برایتان می آورم. این جمله شهیدغلامعلی میرحاج بود. وقتی که از نماز جمعه به خانه برگشت مهیای رفتن به جبهه شد. به همسرش گفته بود؛ اعلام کرده اند که برای آزادی خرمشهر به نیرو نیاز دارند. غلامعلی به همه دوستان و آشنایا ...
پای درس ایثار/2| معلم اصفهانی درس عشق را در لحظه لحظه 8 سال گذشته تدریس کرده است
قدیم) است. سابقه کاری او 33 سال با مدرک کارشناسی ارشد مدیریت و برنامه ریزی درسی است. در سال 1378 ازدواج کرده و در سال 1379 خداوند دختری به آقای سمیع هدیه داده است که اکنون در دانشگاه الزهرا تهران مشغول به تحصیل کارشناسی ارشد رشته اقتصاد است؛ وی در سال 1386 هم پدر یک فرزند پسر شده که اکنون او هم کلاس دهم رشته انسانی است. معلم شهرستان میمه داستان زندگی اش را این گونه می گوید: به مرور و در ...
داستان پدر پستچی من: زمینی که نخرید و پیکانی که خرید
یک مرد میانسال که با غرور به آن تکیه داده، دیده می شود! پدر، بعد از آن سفر 20 سال عمر کرد و تا آخر حیاتش همان پیکان را داشت و اواخر عمرش هم چند سالی با آن مسافرکشی کرد و اوایل دهه 80 عمرش را داده به شما. او هر چند با خرید پیکان، حسرت به دل ماشین نماند ولی همیشه خود را سرزنش می کرد که چرا آن روز، حرف همکارش را باور کرده و آن زمین را نخریده است. می زد پشت دستش و می گفت: آخر ...
چه بر سر خاطرات کودکی ما می آید؟
زندگی باشد، همۀ ما در یک چیز مشترکیم: تقریباً هیچ چیز از آن سال ها به یاد نمی آوریم. این پدیده که فروید نام آن را یادزدودگی کودکی گذاشت، طی یک قرن گذشته محل تحقیقات بسیاری بوده است، اما هنوز هم خیلی چیزها دربارۀ آن نمی دانیم. کریستین اولسون، ایان — از میان پنج فرزند خانواده، من با اختلافی زیاد کم سن ترینشان هستم. در سال 1951، مادرم 35ساله بود که من را باردار شد. آن زمان چنان از این بی ...
حماسه یاران با 5 عنوان جدید به نمایشگاه کتاب می آید
...> بهزاد دانشگر با کتاب موسیو کمال به نمایشگاه کتاب می آید. این کتاب داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم. او بعد از مسلمان شدن برای تقویت باورهای دینی خود به ایران سفر می کند، در قم درس طلبگی می خواند و در آخرین روزهای جنگ تحمیلی به آرزوی دیرینش می رسد و می شود تنها شهید اروپایی دفاع مقدس. در بخشی از این کتاب می خوانید: گفت: مادرت برات بمیره! پس تو چرا هیچ زنی دنبال ...
پای درس ایثار | معلم اصفهانی، کانون گرم خانواده را برای دانش آموزش حفظ می کند
نا هر روز حالت تهوع دارد و صبحانه نمی خورد و رنگ صورتش زرد بود؛ با پرس وجو از مادر متوجه شدم که مادر و پدر النا دو سال می شود که از هم جدا شده اند و در ایام تابستان النا پیش پدرش بوده و به خاطر علاقه شدید به پدر و دوری از اوست که دچار مشکل و افت تحصیلی شده است. خانم محمودی، به دلیل رشته تحصیلی خود که مشاوره گرایش کارشناسی رفتار است تصمیم گرفت در قالب اقدام پژوهی به مشکلات خانوادگی ورو ...
زندگی با چندفرزند لذت بخش است
نداشته باشد و همه ی ما درگیر مسائل اقتصادی هستیم ولی من به شخصه چیزی که در قرآن آمده و فرموده است که روزی هر فرزند را قبل از اینکه به دنیا بیاید می دهیم واقعاً به عینه من در زندگی خودم میبینم که بعد از به دنیا آمدن این دوقلوها با وجود این که خرج زیاد است، اما روزی بچه ها را که خداوند وعده داده است ما در زندگی خود دیدیم و نه تنها ما در زندگی خود کم نیاوردیم بلکه از زمانی که بچه ها به دنیا آمدن نه ...
پادکست | گفتگو با مادر و دختر کارآفرین | چتر مادرانه با عطر نان
... قدسیه صمدی از پدر چیز زیادی به یاد نمی آورد و هرچه می داند بعد ها از زبان مادر و خواهر بزرگ ترش می شنود، زیرا وقتی دوساله می شود، پدرش از دنیا می رود. می شود گفت مردم قدیم مانند امروز، عرصه را بر خرافات تنگ نمی کردند. باور داشتند هر کسی دختر دارد، نسلش ادامه پیدا نمی کند. اما صمدی از زمانی که دست راست و چپ خود را می شناسد، می خواهد خلاف این موضوع را ثابت کند و به همه نشان دهد دختران هم می ...
چرا حکم فردی که به جاسوسی اعتراف کرده است اجرا نمی شود؟/ پدرم راضی نیست با فردی که دستش به خون دانشمندان ...
بوده مبادله شوم؛ من بی گناه هستم. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی نوع برخورد سوئدی ها با پدرم، از بدترین رفتار ها با یک بازداشتی و زندانی در طول تاریخ قضایی دنیاست نهایت سمت پدر من منشی دادیاری بوده است. سفر آخر به سوئد، پانزدهمین سفر پدرم به کشور های اروپایی بوده است. سوئد با آن هم ادعا، تا 8 ماه به پدرم هیچ اجازه ای برای ارتباط با خانواده خود نداد در ...
کبودی های پنهان
مدام می خندد، هر جمله ای را با لبخند بزرگی بر روی صورتش شروع می کند. انگشتان کوچکش را لابه لای انگشتانم جای می دهم. دستان ظریفی که اضطراب زیاد، مرطوبشان کرده است. با صدای آرامی که فقط خودمان دو نفر بشنویم کنار گوشش می گویم عجب لباس زیبایی به تن داری . این جمله را می گویم تا شاید کمی احساس نزدیکی کند و اضطرابش کمتر شود. اما به همان آرامی زیر لب چیزی می گوید که به نظر بخشی از خشونت های تحمیل شده به خودش را عیان می کند؛ ...
عشق به پسر دانشجو زندگی ام را تباه کرد / نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارم است کمکم کنید + نظر کارشناسی
دانشگاه شدم و پول شهریه دانشگاه ام را خودم پرداخت می کردم. درهمین حین باهم کلاسی خود که در دانشگاه درس می خواند و آشنا شدم و بعد ازمدتی به من پیشنهاد داد ولی چون شناخت زیادی ازاونداشتم و در حد یک گفتگوی ساده بود، دو دل بودم ولی با این وجود درخواست او را قبول کردم و فکر می کردم شرایطم ازاین بهتر می شود خانواده ام راضی نبودند ولی من به خانواده ام خیلی اصرار کردم بعد از چند بار آمدن من هم ...
مادر شهید اقتدار: عملیات وعده صادق دلم را آرام کرد
.... حسین پسر دیگرم هم که خبر داشت سریع رفته بود پادگان و دیده بود همه چیز می سوزد. آمد خانه. به بچه ها گفتم: امروز خودتان غذا بخورید، من بدنم جان ندارد. انگار به قلب مادر الهام می شود. آنها گفتند ما هم گرسنه نیستیم. البته پسرهایم هم قطعی نمی دانستند که وحید شهید شده. حال و هوای خانه شهید طهرانی مقدم بعد از عملیات وعده صادق مادر شهید رنجبر خاطرنشان کرد: فردا صبحش پسرها گفتند ...
پیرو ولایت فقیه باشید
مرا به کسی یا بسیجی یا مسئولی ربط ندهید و خدای ناخواسته به کسی ناسزا و نفرین نکنید که من خودم و با اراده و میل خودم به جبهه رفتم، چون که می دانستم راه شهدا و راه سرخ امام حسین (ع) را ادامه می دهم. در خط امام و اسلام صبور و بردبار باشید از مادرم که سال های طولانی زحمت کشید و مرا بزرگ کرد و رنج هایی که دید، تشکر می کنم و امیدوارم که مادر مهربانم در رفتن من ناراحت و غمگین نباشد ...
نابغه یا دیوانه؟/ کاوشی در شیوه های تربیتی تحمیلی نظام آموزشی
به گزارش ایسنا، با نگاهی گذرا به کتاب زرنگ ها! تنبل ها! نوشته رالف شوئنشتاین با ترجمه پروین قائمی درمی یابیم که نویسنده بر این باور است که میلیون ها پدر و مادر در سراسر جهان تحت تاثیر تبلیغات صنعت آموزشی زندگی خود را تعطیل کرده اند تا فرزندانشان گرفتار ناکامی های نشوند که آنان شده اند.تنها راه موفقیت قبولی فرزندان آنها در بهترین دانشگاه ها است. اما پرسش اینجاست آیا این پدر و مادرها فرزندانشان را ...
محاکمه عروس و برادرش به خاطر کتک زدن پدرشوهر
حادثه 24 - مرد جوان که به اتهام کتک زدن پدر شوهر خواهرش و فلج کردن او برای سومین بار پای میز محاکمه ایستاده در جلسه دادگاه مدعی شد شوهرخواهرش روز درگیری شاهد ماجرا بوده است. شامگاه پانزدهم بهمن سال 1401 مرد جوانی پدر 70 ساله اش را که بشدت زخمی بود به بیمارستان رساند و پیرمرد تحت عمل جراحی قرار گرفت. مرد جوان در ادامه با شکایت به پلیس گفت: همسرم، برادرش و دو نفر از دوستان شان ...
زن فوق زیبا و قدبلند بهرام افشاری دو متری / کم از شوهرش ندارد ! + عکس های خانوادگی و بیوگرافی
.... پدرم هم که بعد از چند سال بیمار شد و فوت کرد. زمانی که خودم را شناختم بیشتر وقتم را در بیمارستان به سر می بردم و در حال پرستاری کردن از پدرم بودم که البته افتخار میکنم که توانستم نوکری و پرستاری پدرم را کنم و از همه مردم خواهش میکنم که قدر پدر و مادر خود را بدانند. ازدواج بهرام افشاری عکسی از بهرام افشاری در فضای مجازی منتشر شده است که حواشی زیادی برای این ...
پای درس ایثار | وقتی خانه معلم اصفهانی مأمنی برای کودکان کار می شود
16 و گروه دوم که سرکار بوده اند و مشتاق تحصیل هستند ساعت 18 تا 20 به کلاس درس در منزل معلم می آیند . خانم ناظمی می گوید: روزهای پنجشنبه و جمعه از صبح تا ظهر کلاس ها به صورت کامل در حال برگزاری است و کودکانی که پدر و مادر آنها به دلایل مختلف نمی توانند با فرزندشان کار کنند هم برای دریافت کمک و راهنمایی در دروس هم به کلاس می آیند . خانم معلم همه امکانات لازم را برای تدریس را در ...
نجم الدین شریعتی خادم حرم امام رضا(ع) شد! + فیلم
دیگر بیشتر از آن متصور نیست ، مادرم را بعنوان یک مادر و پدرم را بعنوان یک پدر و برای هر کدامشان یک جایگاه ویژه ای قائل هستم. اینطور نیست که بگویم کدام را بیشتر دوست دارم من هر کدامشان را در این جایگاهی که هستند بی نهایت دوست دارم و هیچ وقت کم نمی گذارم. نجم الدین در دومین تجربه خود سال 1385 اجرای برنامه پرسش و پاسخ دینی بنام زلال احکام را برعهده گرفت که خیلی زود مورد توجه قرار ...
مسجدی که درسِ اتصال روح و معنویت می دهد
بچه های مسجد می توان دریافت. پدر یکی از بچه های مسجد نیز در این گفت و گو به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز گفت: امام مسجد امیرالمومنین(ع) پدر معنوی فرزندم است، گاهی حرف هایی دارد که فقط به امام می گوید و ترجیح می دهد پس از مشورت به من بگوید. مادر دیگری نیز اظهار می کند: خدا رو شاکرم که فرزندم با اشتیاق به مسجد می رود. فرزندم پدر ندارد و امام مسجد و جوانان مومنی که در دایره ...
رونمایی از دختر ابراهیم تاتلیس/دیلان چیتاک تاتلیس کیست؟/عکس
دیلان چیتاک تاتلیس دختر ابراهیم تاتلیس دارای زندگی نامه جالبی است که خواندن آن خالی از لطف نیست. دیلان چیتاک نیز به مانند پدرش در عرصه خوانندگی مشغول است و ناگفته های زیادی دارد که در ادامه به آن می پردازیم. او جدیدا سلفی به همراه مادرش منتشر کرده است. دیلان چیتاک زاده کشور ترکیه است که در سال 1989 و در روز 2 دسامبر به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته زبان و موسیقی از دانشگاه کشور ...
(عکس) بازیگر خردسال فیلم عیالوار (کپی فیلم آمریکایی تنها در خانه) در 42 سالگی اش
بیماری کبد در منزل خود درگذشت. عیالوار فیلمی به کارگردانی و نویسندگی پرویز صبری محصول سال 1371 است. در جشن تولد خانم بزرگ، علی، پسربچهٔ شیطان خانواده، سر به سر دایی اش می گذارد و کیک تولد را از بین می بَرَد. علی با نقش آفرینی مهناز غمخوار توسط پدرش در اتاقی حبس می شود و روز بعد اعضای خانواده، بدون علی، عازم سفر می شوند. دایی علی و مرد دیگری، که خود را به هیئت یک مهاراجهٔ هندی ...
کودکان کتاب خوان داناترند
...: قصه گویی را از پدر و مادرم یاد گرفتم، پدرم هم قصه می گفت و هم فلوت می زد به ویژه در شب های یلدا که مردم روستا در خانه ی ما جمع می شدند تا پدرم برایشان قصه بگوید و فلوت بزند را خیلی دوست داشتم و پس از آن بود از طریق قصه ها عاشق کتاب ها شدم . این فعال حوزه کودک و نوجوان با اشاره به این که در منطقه، او را به نام یاسی قصه گو می شناسند افزود: حدود دوازده سال است که باشگاه کتاب خوانی ...