پرداخت عوارض آزادراهی دیگر شرط صدور بیمه نامه نیست
سایر منابع:
سایر خبرها
من عاشق برادرشوهرم شدم/ برادرکشی زیر سایه خیانت عروس
24ساله به دلیل اصابت چندین ضربه شدید چاقو فوت کرده که در همین خصوص همسر مقتول بنام ساناز 21ساله در اظهارات خود گفت به همراه همسرم از منزل خارج و پس از خرید تنقلات قصد رفتن به پارک را داشتیم که ناگهان فردی بلند قد از پشت به همسرم حمله ور شده و با چاقو به گردن وی زد که من نیز از محل فرار کرده و به خانه مادرم رفتم. با بررسی مستندات به جای مانده از صحنه قتل و تحقیقات تخصصی از اطرافیان و ...
رفتارهای غیرمتعارف و بی شرمانه همسر زن جوان | خواسته های شرم آور+جزییات
برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد ...
زن خواهان طلاق خطاب به قاضی: در تعقیب شوهرم متوجه شدم دختربچه ای او را بابا صدا می زند!
دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می خواهم. قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف های همسرت را تأیید می کنی تو واقعاً ...
عاملان قتل خیابانی در یک قدمی میز محاکمه
دو متهم این پرونده شناسایی و بازداشت شدند و پس از انتقال به پلیس آگاهی و در همان بازجویی های اولیه به درگیری اعتراف کردند. کیوان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: شب حادثه برای خرید از مغازه دوستم از خانه خارج شدم، وقتی جلوی مغازه اش رسیدم مقتول با دو نفر دیگر که داخل خودرو بودند به طرز مشکوکی داخل مغازه را نگاه می کردند. دوستم گفت احتمالاً اینها می خواهند خفت مان کنند. دقایقی بعد من و ...
رابطه نامشروع همسرم به خواهر جوانم خانه خرابم کرد/ فکرش هم نمی کردم این محبت ها ...
کرد از مدت ها قبل عاشق خواهرم بوده و به من علاقه ای نداشته است. وقتی اشک ریزان ماجرا را برای خانواده ام بازگو کردم آن ها خواهرم را سرزنش کردند ولی او نیز خودش را دل باخته پیمان دانست و تهدید به خودکشی کرد. این گونه بود که با قلبی شکسته و در 20 سالگی از همسر 29 ساله ام طلاق گرفتم و مدتی بعد نیز حمیرا با بی حیایی و آبروریزی با پیمان ازدواج کرد و با هم برای زندگی به شهر دیگری رفتند. ...
زیباترین طلاق در ایران!
رسیده اما بعد فهمیدم او کلاهبرداری می کند و نزول خوار است. *چطور متوجه شدی؟ یک پسرم 11 ساله است که دچار بیماری سختی شد. ما مدت ها درگیر دکتر و بیمارستان بودیم و وضعیت پسرم روزبه روز وخیم تر می شد. یکی از همسایه ها به من گفت پول نزول شوهرت این بچه را به این روز انداخته است. من خودم نماز می خوانم و خداترس هستم. وقتی این حرف را شنیدم انگار سنگی به سرم خورده باشد، گیج شدم. به ...
معمای اتوبان
را که دکتر برایش در منزل آورده بود با دقت مطالعه کرد. در گزارش ذکر شده بود مقتول زنی 62 ساله است که حدود دو ماه قبل با روسری خودش خفه شده و خیلی ناشیانه دفن گردیده بود. سرگرد از همکارش خواست که تحقیقات را برای شناسایی زن آغاز کنند. هنوز چند ساعتی نگذشته بود که محمدی، همکار سرگرد با او تماس گرفت و گفت هویت مقتول شناسایی شده است. سرگرد خودش را به سرعت به آگاهی رساند. محمدی در اتاق سرگرد منتظر بود ...
خبرنگاری که معلم شد
توی کیفم دزدیده، رفته بود پشت حیاط مدرسه داشت آن را می خورد که دیدمش. مادرم صبح برایم خرید. من آبمیوه ام را می خواهم . یک آبمیوه با طعم پرتقال دستش بود که تا نصفه خورده بود. صورت آفتاب سوخته اش که در بعضی قسمت ها رد مغز سیاه مداد روی آن بود، خیس شده بود؛ همین طور اشک می ریخت، سرش پایین بود و نگاهم نمی کرد؛ گفت: خانم به خدا آبمیوه مال خودم است، صبح پدربزرگم برایم خریده. آوردمش داخل دفتر ...
دعوای زوج جوان به خاطر حواس پرتی
. اول فکر می کردم از روی عصبانیت این حرف ها را زده ولی بعد که فکر کردم، فهمیدم آدم در عصبانیت نمی تواند به شوهرش بگوید از دستت خسته شده ام. برای همین من هم تصمیم گرفتم برای همیشه از هم جدا شویم. در ادامه همسر این مرد به قاضی گفت: آقای قاضی حرف های شوهرم درست است. او واقعا مرد حواس پرت و بی مسئولیتی است. آن شب واقعا عصبانی شدم چون بار اولش نبود. هزار بار وسایلش را گم کرده است. حلقه طلا، ساعت ...
قتل زن جوان پس از یک رابطه عاشقانه در خیابان گاندی
در این خصوص ادامه دارد. نمی دانستم مرتکب قتل شده ام مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقه اش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است. با مقتول چطور آشنا شدی؟ 5 ماه قبل در یکی از خیابان های شمال تهران با او آشنا شدم. رابطه مان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم ...
شیطان با نقاب خواستگار
و محله شان رسیدم، نظرم عوض شد؛ وارد خانه شان که شدم یک خانه 30متری کثیف و به هم ریخته بود.مجید به همراه مادرش زندگی می کرد. اولین صحنه ای که با آن مواجه شدم، مادرش بود که یک گوشه خانه نشسته بود و مشغول وزن کردن و بسته بندی مواد شیشه بود. بعد از یک روز اقامت در آن خانه متوجه شدم مجید هم به شیشه اعتیاد دارد و چندین بار موقع مصرف شیشه در صورت من هم فوت کرد و قصد داشت مرا هم معتاد کند. فکرش را بکنید ...
ماجرای قتل زن جوان 37 ساله فاش شد/ شک این مرد را قاتل کرد
زندگی پنهانی عامل قتل زن جوان در خیابان گاندی در کمتر از یک ماه با دستگیری او در یکی از روستاهای استان گلستان، پایان یافت. ظهر بیست و ششم فروردین ماه، اهالی کوچه ای در خیابان گاندی صدای مشاجره زن و مردی جوانی را از داخل کوچه شنیدند. در جریان این درگیری، مرد جوان دیوانه وار با چاقو، به زن جوان ضربه زد و سپس از آنجا گریخت. شاهدان این صحنه هولناک با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که ...
فرمانده ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
سیزدهمین سالگرد بازگشت پیکرشهید برونسی با فرزند ارشدش ابوالفضل برونسی همکلام شدیم که متن ذیل حاصل این همکلامی است. گویا شما یک خانواده پرجمعیتی داشتید. شهیدبرونسی با داشتن آن همه فرزند چطور می توانست در جبهه حضور داشته باشد؟ پدرم متولد 1321 در یکی از روستا های تربت حیدریه به نام گلبوی کدکن بود و هشت بچه قد و نیم قد یعنی سه دختر و پنچ پسر داشت. ولی چه زمان قبل انقلاب و بعد از ...
گفت وگو با عامل جنایت خیابان گاندی؛ از عشق تا جنایت
هویت متهم به قتل و بعد مخفیگاه او را شناسایی کنند تا در نهایت با دستور قضایی برای دستگیری او اقدام شود. در بخشی از تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایین تر از محل قتلش بوده است. همچنین یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما آن مرد ممانعت می کرد و می خواست داخل گوشی را ببیند. به همین ...
افسوس که او را نشناختم
. مشکل از زمانی شروع شد که من ورشکسته شدم. در کمتر از 3 سال تمام دارایی ام را از دست دادم و درست زمانی که نیاز به کمک همسرم داشتم او مرا ترک کرد. در گذشته هر چه پول در میآوردم به پای خانواده ام میریختم، هر چقدر می خواست خرید می کرد. خودم هم کاملاً به او وفادار بودم. در طول این سال ها کاملا به او عادت کرده بودم و در واقع من عاشق او شده بودم اما ضربه ای که لیلا به من زد بدتر از ورشکستگی ام در کار ...
جنایت عشقی در خیابان جردن
ضربه آن را یادم هست. متهم به قتل ادامه داد: وقتی افتاد گوشی را برداشته و فرار کردم. به محله امام حسین (ع) تهران رفته و گوشی و چاقو را در سطل زباله انداختم . نزد خانواده ام رفته و بعد از دو هفته دستگیر شدم. سالار صنعتگر، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جام جم گفت : با اعتراف متهم به قتل او در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او ادامه دارد. ...
معلمی که امام خمینی(ره) خطبه عقدش را خواند
. وی با اشاره به اینکه همسرم مرکزیت صله رحم در اقوام بود، تصریح کرد: مرحوم هزاوه ای بسیار مهربان بود و به خانواده و پدر و مادر اهمیت می داد. به پدر و مادر خود و بنده بسیار احترام می گذاشت و به کارهای آنها رسیدگی می کرد. همسر مرحوم هزاوه ای با بیان اینکه دی ماه سال 1365 توسط امام خمینی(ره) عقد شدیم، از جریان عقدشان توسط امام خمینی(ره) گفت: مرحوم هزاوه ای قبل از عقد به بنده گفت ...
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه ای بی فرجام
اسفند سال 92 آغاز شد و خانواده دختر 19 ساله ای به نام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری 18 ساله به نام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون می خواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور ...
اعتراف به قتل در حمایت از رفیق
. پلیس شاهدان را مورد تحقیق قرار داد. آنها گفتند دو دوست به نام های خسرو و محمود با هم به شهرام حمله کردند و محمود ضربات کشنده را به شهرام زد. این در حالی بود که دو متهم فرار کرده بودند. مدتی بعد هر دو متهم بازداشت شدند. خسرو گفت: من مغازه دار هستم. محمود دوست من است. او روز حادثه در مغازه من داشت خرید می کرد که متوجه شهرام و چند دوست دیگرش شدم که به مغازه ام خیره شده بودند ...
شوهرم را کشتم چون به دختر هفت ساله مان دست درازی کرد
که فردی وارد خانه شد و شوهرم را کشت. فکر می کنم کسی که شوهرم را کشته صاحب کار اوست. این زن 42 ساله به مأموران گفت: چند ماه قبل من و شوهرم به همراه بچه هایمان به دماوند آمدیم و ساکن شدیم. در یک گاوداری کار می کردیم. روز حادثه وقتی گوسفندها را دوشیدیم صاحب کار شوهرم از او خواست شیر را به مغازه ببرد اما شوهرم گفت دیروقت است و این کار را نمی کند. سر این موضوع با هم جروبحث کردند و بعد شوهرم ...
اعترافات هولناک زنِ بی رحم به قتل همسرش
8 آبان سال 1401 مأموران پلیس با تماس تلفنی زنی جوان مبنی بر قتل مرموز شوهرش به یک دامداری در منطقه دماوند رفتند. بررسی های اولیه نشان می داد مرد 43 ساله با ضربه های جسم سخت به سرش جان باخته است. زن جوان در توضیح ماجرا گفت: من و همسرم با پسر 10 ساله و دختر [...]
روایتی کوتاه از زندگی معلمی کارآفرین؛ سخت و آسان
یعنی سال 55 به عنوان دفتردار در آموزش و پرورش کرج استخدام شدم ولی از آن جا که به تدریس علاقه داشتم کار معلمی را شروع کردم و فرزندم را نوبتی پیش مادرم، خواهرم و مادر همسرم می گذاشتم و پس از سال ها تدریس و تولد دیگر فرزندانم، آن ها را به مهد کودک می سپردم. زمان تحرکات انقلابی چند سالی بود که معلم بودم و چندان فعالیت انقلابی نداشتم ولی در تظاهرات شرکت داشتیم و روز 22 بهمن هم در سه راه ...
می گفت شهادت در جوانی قشنگ است!
مأموریت محمد به تأخیر افتاد و بعد از پایان روضه خوانی به تهران برگشتیم. سه شب قبل از اعزام آخر محمد به سوریه، پسرعمویش را که تازه عقد کرده بود با تازه عروسش و بزرگتر ها برای شام دعوت کردم. بعد از شام محمد جلوی میهمانان به من گفت: مادر دعا کن این دفعه مادر شهید شوی! زن عمویش ناراحت شد و گفت: محمد چرا دست از این حرف هایت بر نمی داری؟ محمد گفت: ناراحتی ندارد. مادرم چند سال خواهر شهید است حالا از این به ...
قتل وحشتناک مادر با ضربه های دمبل بدنسازی
شفاآنلاین جامعه رییس پلیس آگاهی پایتخت از بازداشت پسری که با ضربه های هولناک دمبل مادر خود را به قتل رسانده بود، خبر داد و گفت: پسر سنگدل در کوتاه ترین زمان ممکن پس از قتل مادرش، دستگیر شد. به گزارش شفاآنلاین: به نقل از پلیس تهران بزرگ، سردار علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی پایتخت گفت: چندی قبل ماموران کلانتری 102 پاسداران، از طریق تماس تلفنی با اداره دهم پلیس آگاهی از قتل زن ...
سمانه 27 ساله در پاتوق مردان کثیف چه می کرد ! / با پای خودم آمدم !
به گزارش رکنا، این ها بخشی از اظهارات زن 27 ساله ای به نام سمانه است که در عملیات ضربتی افسران دایره تجسس کلانتری شهید نواب صفوی برای مبارزه با های خرد و در پاتوق دزدان دستگیر شده است. این زن جوان با بیان این که سرنوشت شومی دارد درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از شهرهای خراسان رضوی متولد شدم و تا مقطع ابتدایی تحصیل کردم. پدرم کارگری ساده بود و به زحمت ...
بنّای عارفی که زمان و مکان شهادتش را می دانست...
در چهار راه خندق (شرق دجله) به شهادت می رسند. بعد از 27 سال استخوان های پدرم برگشت آخرین بار من 10 ساله بودم و شب پیش از رفتن شان ما بچه ها را به همراه مادرم به حرم امام رضا(ع) برد و ما را به دست آقا سپرد. در آنجا به مادرم گفت: من شما و بچه ها را به آقا امام رضا(ع) سپردم. هر وقت، هر مشکلی برای تان پیش آمد، بیایید حرم آقا، من سفارش شما را به آقا کرده ام و فردا صبح با همه ما ...
زندگی مسلمانان هند در سایه رعب و وحشت
اغتشاشات شرکت نکرد و به سادگی با برادرم با ماشین از خانه بیرون رفتند و پدرم تیر خورد. وی افزود: مدت کوتاهی پس از رفتن آنها، برادرم با من تماس گرفت و به من گفت که پدرمان از ناحیه شقیقه سمت راست هدف گلوله قرار گرفته است، من به بیرون دویدم تا متوجه شدم هنوز نفس می کشد و شش روز بعد در بیمارستان فوت کرد. محمد امان (21 ساله) می گوید که پدرم بیرون رفته بود تا برای خواهرزاده ام شیر ...
ماجرای فلک شدن مرضیه حدیدچی در مکتب خانه
شدم و او را بر سر موضع ناحق دیدم به فکر چاره و راهکار دیگری افتاد. بایستی به شکلی پنهان تصمیم درس خواندن را عملی می کردم. از آن جا که پدرم مغازه کتاب و کاغذ فروشی داشت و گاهی هم به صحافی اوراق و دفاتر و کتب می پرداخت، ما همیشه در خانه مقدار زیادی حاشیه و کناره های بریده کاغذ برای سوزاندن داشتیم. به این ترتیب من مخفیانه تعدادی از این نوارهای کاغذ را بر می داشتم و شبها هنگامی که همه به خواب می رفتند ...
تغییر زیبای ارغوان سریال دلدادگان + عکس های مدلینگی و بیوگرافی سانیا سالاری
مادربزرگش چنین گفت: من بوشهر به دنیا آمدم، مادرم آبادانی هستند، یعنی دراصل پدر و مادرشون عربند. پدر مادرم سوریه ای و مادرشون لبنانی و همه دایی ها و خاله هام و مادرم در آبادان به دنیا آمدند. سانیا سالاری در ادامه گفت و گوی خود در مورد مهاجرتش به تهران و زندگی در شهر مختلف ایران گفت: پدرم بیرجندی هستند و به همراه مادرم بعد از ازدواج بوشهر آمدند و من و خواهرم بوشهر به ...