سایر منابع:
سایر خبرها
3 خواهر خواهان قصاص برادرزاده خود شدند
همین خاطر مدام به مادرم فحاشی می کرد و هرجا می نشست می گفت که این زن پسرم را کشته است. تا اینکه مادرم هم فوت کرد اما مادربزرگم باز هم دست بردار نبود و همیشه مادرم را نفرین می کرد. رفتارهایش باعث شده بود تا رابطه ام را با مادربزرگم قطع کنم. وی افزود: روز حادثه در حالی که مواد مخدر مصرف کرده بودم و حالت طبیعی نداشتم تصمیم گرفتم به خانه مادربزرگم بروم تا با او صحبت کنم. اما ...
داستان ساقی حاشیه کمربندی
فروش کریستال روی آوردم و به قول معروف ساقی معتادان حاشیه کمربندی صدمتری شدم. اولین بار که نیروهای انتظامی مرا دستگیر کردند به مدت 10 ماه راهی زندان شدم اما به محض آزادی از زندان دوباره به سراغ مواد مخدری رفتم که قبل از دستگیری آن ها را در خانه ام جاساز کرده بودم و این گونه دوباره روزگار سیاهم آغاز شد و بعد از این ماجرا چند بار دیگر هم به زندان افتادم ولی هربار به دلیل این که مواد مخدر مصرف می کردم ...
شمع امید کودکان محروم و نیازمند سرزمینمان باشیم/ معلمی یعنی مادری کردن
دهلران راه پیدا کردم و مجددا فعالیتم را در عشایر از سر گرفتم. 24 سال سابقه تدریس و مدیریت دارم و در حال حاضر مدیر دبستان نجمه یک در منطقه محروم ملاشیه هستم. از سختی های کار در عشایر برای ما بگویید؟ به دلیل نبود امکانات لازم در برخی از این مناطق، به ناچار روزانه 16 کیلومتر مسیر رفت و برگشت را پیاده می رفتم و حتی مجبور می شدم که در همان جا بیتوته کنم که بعد از ازدواج و مهاجرت به ...
قتل مادربزرگ به خاطر کینه قدیمی/ عمه ها درخواست قصاص کردند
موضوع با هم جروبحث کردیم. آن روز مواد مخدر مصرف کرده بودم و اصلا حال خوبی نداشتم و کارهایم دست خودم نبود. در یک لحظه از خود بی خود شدم و مادربزرگم را خفه کردم. بعد از اعترافات متهم، عمه هایش برای او درخواست قصاص کردند و گفتند گذشت نمی کنند. با پایان جلسات بازجویی و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم به زودی پای میز محاکمه می رود. ...
ماجرای قتل مدیر شهرداری تهران به دست همسرش چیست؟
...، خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود وارد خانه شدم و به او داروی بی هوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد. در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شده اند. منبع: روزنو ...
حدادعادل: پنج سال است که هر هفته معلم فرانسه دارم/ به قول داش مشتی ها پدر عشق بسوزد/ هیات های مذهبی که ...
رفتم در مطبوعات دهه 30 غوطه ور می شدم. این مجلات شامل مجله اطلاعات هفتگی ، اطلاعات ماهانه ، اطلاعات عربی با عنوان الأخاء و بعد امید ایران ، مجله آشفته و خیلی مجلات دیگر بودند. برای مثال هویدا (نخست وزیر دوران پهلوی) قبل از اینکه وزیر دارایی شود در وزارت نفت مدیر انتشارات بود و مجله ای به نام کاوش منتشر می کرد. بین سال های 1337 تا 1338 بود و من آن را می خواندم یا مثلا دکتر ناصرالدین شاه حسینی یک مجله ...
ما گمشدگان
کرد به انتهای خیابان که گنبد طلایی حرم دیده می شد و گفت: سلطان ایجا و تو خودخور ناخون کشی؛ وخی بوگو یا رضا. کی دست خالی رِفته از ای خانه، بوگو یا رضا. یاد رضا گفتنم افتادم و یاد نیتم که اگر دخترکم پیدا شود، دهه کرامت سال بعد ده زیارت اولی همراه خودم مشهد بیاورم. همان لحظه توی دلم گفته بودم: یا رضا. یاد حرف هایی افتادم که به مینا گفتم. اشک امانم نمی داد. توی خیابان امام رضا ...
روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت
رفتم و مهمان پدرم شدم و بعد از نماز جرات پیدا کردم که پای پدرم را در سجده ببوسم. ما مشهد زندگی می کردیم یک روز طبق روال گذشته با خانواده برای زیارت به حرم رفتیم، در حرم یکی از دوستان قدیمی ام را دیدم که خادم قسمت ولیچر بود، حالش را پرسیدم و گفتم علی جان شما چطور خادم آقا جان شدی تا من هم بتوانم خدمت کنم؟ به گنبد آقا نگاهی کرد و گفت: از امام رضا (ع) خواستم. گفتم بله باید اول از امام رضا(ع ...
بلایی که سر زن مشهد در آرایشگاه زیر رمینی آمد! / او به عروسی نرفت
به گزارش رکنا؛ زن 51 ساله که برای شکایت از آرایشگر زیر زمینی به مرکز انتظامی مراجعه کرده بود، درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: اواخر اسفند سال گذشته جشن عروسی تنها برادرم بود و همه خانواده خود را برای این جشن زیبا آماده می کردیم. من هم برای آن که زیباتر جلوه کنم مانند بسیاری از زنان به آرایشگاه رفتم تا چهره ام را به قول معروف پاک سازی کنم ...
بلایی که سر زن مشهد در آرایشگاه زیر رمینی آمد! / او به عروسی نرفت
به گزارش زیرنویس؛ زن 51 ساله که برای شکایت از آرایشگر زیر زمینی به مرکز انتظامی مراجعه کرده بود، درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: اواخر اسفند سال گذشته جشن عروسی تنها برادرم بود و همه خانواده خود را برای این جشن زیبا آماده می کردیم. [...]
عادل؛ گزارشگر اختصاصی محمد | تا 12 سالگی فوتبال بازی می کردم
شادی اش از بردها و غمش از باختهای این تیم در شبکه های مجازی دست به دست می چرخد از ابتدا نابینا نبوده به خاطر همین یکی از شیرین ترین خاطرات عمرش فوتبال بازی در کوچه پسکوچه های قائمشهر است: از بچگی عاشق فوتبال بودم اما این عشق و علاقه در سن 8 و 9 سالگی به اوج خودش رسید درست زمانی که هر روز سوی چشمهایم به خاطر بیماری کمتر و کمتر می شد. 12 ساله بودم که متوجه شدم شهرمان تیم فوتبالی دارد به نام نساجی و ...
جنایت به خاطر مرد زن نما
جنایت فاش کرد. مرد میانسال مدعی شد به خاطر یک عشق پنهانی مرتکب قتل شده است: من در یک شرکت حمل و نقل هوایی در تهران کار می کنم و از طریق یک تماس تلفنی با زن 28ساله ای که ساکن مشهد بود، آشنا شدم که این آشنایی مدتی بعد به روابط پنهانی انجامید. به همین منظور چند بار به مشهد سفر کردم و با زن جوان قرار ملاقات گذاشتم اما از حدود 20روز قبل پیامک هایی از یک شماره تلفن ناشناس برایم ...
عادل؛ گزارشگر اختصاصی من است
به ورزشگاه را بگیرد؛ 13مهرماه سال 93بود که برای نخستین بار بعد از نابینایی، همراه با عادل به ورزشگاه رفتم. حس عجیبی بود سر و صدای ورزشگاه آنقدر زیاد بود که صدا به صدا نمی رسید. عادل آن روز حساس ترین لحظات بازی را برای من روایت کرد. نتیجه بازی یک- صفر به نفع نساجی تمام شد و ما با حال عجیب و وصف ناپذیری به خانه برگشتیم. از آن روز به بعد عادل چشم های من شد. بعد از این بازی بود که رفتن به ...
قتل مادربزرگ تنها به دست نوه ناخلف / عمه ها خواستار قصاص شدند
به گزارش رکنا، ظهر 12 اسفند ماه سال 1401 زنی هراسان با پلیس تماس گرفت و از کشته شدن مادر 80 ساله اش به نام گلی خبر داد . این زن به ماموران گفت: مادر پیرم به تنهایی در خانه اش زندگی می کند و من هر چند روز یکبار به خانه او در خیابان نظام آباد می رفتم و به او سر می زدم .امروز وقتی مقابل در رفتم مادرم در را باز نکرد. من که نگران شده بودم با کلید یدک در را باز کردم و با مادرم روبه رو شدم که ...
فقط می توانم نسیه خرید کنم/ تامین پول پیش خانه برایم ممکن نیست
روزمره زندگی و پول پیش مسکن نیستند. بهار 30 سال دارد و به همراه دو فرزند 7 و 10 ساله اش بعد از فوت همسرش با مادر و پدر زمینگیرش زندگی می کند، وی درباره شرایط زندگی اش به عنوان یک زن سرپرست خانوار در گفت و گو با خبرنگار ایلنا می گوید: همسرم را حدود یک سال پیش به دلیل ایست قلبی از دست دادم. او شغلش آزاد بود و بعد از مرگش هیچی برای ما نگذاشت نه خانه ای، نه بیمه ای. با 8 میلیون تومان ...
علاقه مندی ام خواندن خاطرات سیاسی- اجتماعی است
عمده بود و صاحبان مطبوعات مشتری او بودند. عرف آن موقع مطبوعاتی ها این بود که از هر شماره ای دو نسخه به کاغذفروش هم می دادند که یعنی نتیجه کار این گونه شد. دایی من که 9 سال از من بزرگ تر بود شاگرد عمویش بود. گاهی همه مجلات و گاهی بعضی از آنها را به خانه می آورد؛ درنتیجه وقتی به منزل پدربزرگم می رفتم در مطبوعات دهه 30 غوطه ور می شدم. این مجلات شامل مجله اطلاعات هفتگی ، اطلاعات ماهانه ، اطلاعات عربی با ...
کارتن خواب سارق مامور پلیس را به قتل رساند!
مدتی هم کارتن خواب بوده است. متهم در بازجویی ها گفت: من سال هاست اعتیاد دارم. پدر و مادری دارم که در مازندران زندگی می کنند. آنها بعد از اینکه دیدند به هیچ راه مستقیمی نمی روم، رهایم کردند. من هم به تهران آمدم و در میدان شوش کارتن خواب هستم. چند سالی بود که هزینه مواد را با سرقت تامین می کردم. روز حادثه هم به خانه دختری جوان رفتم. وقتی در را باز کرد، روی او چاقو کشیدم. دختر از ترس دیگر ...
قهرمان نوجوان کشتی ناشنوایان جهان: همه مدال هایم تقدیم امام رضا (ع)
به گزارش همشهری آنلاین عضو تیم ملی کشتی ناشنوایان ایران به همشهری آنلاین می گوید: قبل از اعزام به مسابقات جهانی قرقیزستان به حرم امام رضا(ع) رفتم و در آنجا نیت کردم که اگر مدال گرفتم، به آقا امام رضا (ع) تقدیم کنم. با افتخار این کار را انجام دادم وخوشحال هستم. چون چند سال بود تلاش می کردم در کشتی به جایی برسم و بتوانم مدال خود را به حرم تقدیم کنم. مهدی بَزی ادامه می دهد: من در یک ...
دیدار مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامی گیلان با خانواده شهید رجبی
کار می شد ، از دوران راهنمایی علاقه اش نسبت به شهادت را کم کم بروز داد . و اگر تمام دفتر و کتابهای درسی اش را ورق می زدیم نام شهید هادی رجبی را که با دست خط خودش نوشته بود مشاهده می شد . او تا کلاس سوم راهنمایی درس خواند و بعد داوطلبانه به خدمت سربازی رفت ، البته چند باری به پادگان رفت ولی چون اسمش در لیست نبود به خانه بر می گشت . یک روز صبح ساعت 9 بعد از کمک کردن مختصر در مزرعه ، تنها و بدون هیچ ...
کودکان دارای والدین معتاد؛ غرق در هیاهوی اعتیاد
ز دست داد و مادرم هم با وجود مصرف بسیار پایین اما به این مواد عادت کرده و اگر روزی مصرف نکند از درد به خود می پیچد و صبح و شب را با مواد کشیدن سپری می کند . او می گوید: دود میهمان ناخوانده و همیشگی زندگی ما بوده و هست. هر روز که دود سیگار یا مواد مخدر در خانه نبود فکر می کردم پدر و مادرم خانه نیستند چون فقط در این صورت خانه خالی از دود بود. همین زندگی تا امروز برای ما ادامه داشته و من هم به ...
زن مطلقه در آذربایجان شرقی شوهرسابقش را خفه کرد
4 سال قبل زندگی ما با مشکلاتی مواجه شد و چندی قبل نیز مجبور به جدایی شدیم. هر دو فرزندمان نزد من بودند. بعد از جدایی، هر کداممان در خانه ای جدا زندگی می کردیم و تمام جهیزیه من در آن خانه مشترکی که در روستا داشتیم بود؛ از یک ماه قبل تصمیم گرفتم بروم و جهیزیه ام را از خانه بردارم. هر بار اندکی از جهیزیه را میبردم تا اینکه ظهر روز حادثه آخرین باقی مانده های جهیزیه ام را نیز بردم و عصر دوباره و ...
زن جوان در نبود شوهرش در خانه مرد غریبه را به خانه می آورد / کمکم کنید از این لجنزار بیرون بیایم
به گزارش زیرنویس، این ها بخشی از اظهارات زن40 ساله ای است که برای فرار از لجنزار تباهی دست به دامان مجریان قانون شده بود. این زن جوان درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:6 سال قبل و در حالی که 34 بهار از عمرم گذشته بود با [...]
طلاق از شوهر معتاد و ازدواج با برادر شوهر هوس باز؛ زندگی تلخ یک زن
...> خلاصه زندگی مشترک من و پویا درحالی آغاز شد که خیلی زود فهمیدم او به مواد مخدر اعتیاد دارد و سرکار هم نمی رود. در اوایل زندگی پدر پویا مخارج ما را می پرداخت اما چند ماه بعد او هم کمک های مالی اش را قطع کرد. در این شرایط همسرم دوستان معتادش را به منزل دعوت می کرد تا این گونه از مواد مخدر آن ها استفاده کند ولی مقدار مصرف او به حدی بود که حتی پولی برای خرید مایحتاج روزانه هم نداشتیم. به همین خاطر من ...
سرانجام شوم یک عشق هرمی
شیعه نیوز ، دختر 27 ساله ای که مدعی بود در تله عشق یک جوان روانی افتاده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: در خانواده ای آرام رشد کردم و پدر و مادر دلسوزی داشتم. به گزارش شیعه نیوز ، پدرم در امور تربیتی ما دخالتی نداشت و تنها مادرم در دوران کودکی برای معاشرت با دیگران سختگیری می کرد، اما وقتی به نوجوانی رسیدم دیگر از آن سختگیری ها خبری نبود و من ...
اعدام برای قاتل مامور کلانتری نامجو / با چاقو سینه مامور جوان را شکافت + عکس و جزییات
پرداخت . وی گفت: من آن روز هرویین مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم که برای سرقت به آن خانه رفتم. ولی وقتی با دختر جوان روبه رو شدم دست و پایش را بستم و وسایل خانه را سرقت کردم. من می خواستم از خانه خارج شوم که در راه پله ها با مامور پلیس روبه رو شدم.من شرمنده اولیای دم هستم و می دانم بی رحمانه استوار امیر کیوانلو را به شهادت رساندم. وی ادامه داد: من دفاعی ندارم و برای مرگ آماده ...
قمه کشی خونین در بلوار ابوطالب / عامل جنایت هولناک در مشهد پسری 17 ساله بود
انقلاب مشهد،کیفرخواست این پرونده جنایی صادر شد و باتوجه به اهمیت و حساسیت آن در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی دقیق قرارگرفت. مدتی بعد و با فراهم آمدن مقدمات محاکمه متهم، قضات دادگاه تصمیم گرفتند تا جلسات محاکمه وی به صورت علنی و با حضور کارآموزان و دانشجویان رشته های حقوق و قضایی برگزارشود. به همین خاطر چند روز قبل جلسه علنی دادگاه به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری ...
زن همسایه جادویم کرد / بردگی زن تهرانی در زندان مردان هوسران + نظر کارشناسی
عابرین را متوجه حضورم و دزدیده شدنم درآپارتمان مورد نظر کردم و از آنها خواستم تا به پلیس زنگ بزند توسط یکی از عابرین به پلیس زنگ زده شد و گشت نیروی انتظامی مرا نجات داد. در تحقیقات پلیس مشخص شد این زن به شدت به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه اعتیاد دارد وی زمانیکه برای رابطه کثیف وارد خانه افراد ناشناس شده مورد ضرب وشتم قرار گرفته است و آنها او را با طناب بسته و متواری شده بودند که وی با ...
خاطره رهبر انقلاب از کرایه کتاب و مطالعه یک شبه آن + فیلم
...، به کتابخانه آستان قدس هم مراجعه می کردم. حضرت آیت الله خامنه ای همچنین می فرمایند: آستان قدس هم در مشهد مقدس کتابخانه خیلی خوبی دارد. در دوره اوایل طلبگی، در همان سنین 15 16 سالگی، به آنجا مراجعه می کردم، گاهی روز ها به آنجا می رفتم و مشغول مطالعه می شدم. صدای اذان با بلندگو پخش می شد، اما به قدری غرق مطالعه بودم که صدای اذان را نمی شنیدم! بلندگو خیلی نزدیک بود و صدای اذان خیلی شدید داخل ...
محفل دکلمه خوانی نوجوانان در حرم رضوی
از او گرفت اعتبار و احترام از او گرفت، آبرویی مستدام از او گرفت زائرانش را بهشتی می کند، عاری از هر نوع، زشتی می کند ما فقیر رحمت معصومه ایم، ریزه خوار و رعیت معصومه ایم زیر بار منت معصومه ایم، خاک پای حضرت معصومه ایم روز و شب بر او توسل می کنیم، بر خدای او توکل می کنیم امیر عباس احمدی ذاکر و مداح نوجوان در این مراسم با دکلمه خوانی اش دل های زائران حریم ...