سایر منابع:
سایر خبرها
گزارشی از اولین شکست بزرگ صهیونیست ها/ انتخاب بد و بدتر اسرائیل در باتلاق لبنان
ای فوری با سران عملیاتی مقاومت در منطقه برگزار کرد و برای ایجاد هماهنگی کامل بین تحرک مردم و اقدامات مقاومت هماهنگی های لازم صورت گرفت. در این جلسه توافق شد که اقدام بعدی در دره سلوقی و از طرف شهر شقرا باشد تا روستاهای حولا، مرکبا، رب ثلاثین، طلوسه آزاد شوند. ساکنان این روستاهای اشغال شده از طریق دروازه ای که مناطق اشغال شده را از مناطق آزاد جدا می کرد به سمت روستاهای خود حرکت کردند و همزمان با ...
من هنوز برای جنگ می نویسم
آنها صحبت کنم. برای همین بود که همان روزها به خرمشهر رفتم. **یعنی کار و زندگی را رها کردید و برای تحقیق درباره موضوع کتاب تان- یعنی نخل های بی سر - راه افتادید رفتید جبهه، درست مثل همه رزمنده های آن دوره؟ بله. دقیقاً. آن روزها من در حوزه هنری سازمان تبلیغات کار می کردم. وقتی موضوع را به مدیر وقت حوزه گفتم، او جواب داد که نیازی به این کار نیست. گفت که بهتر است همین جا بنشینم و کتابم را ...
در تلگرام خواندم لشکر 25 کربلا در محاصره است
در این دو هفته آنقدر آن شب را با خود مرور کرده که ملکه ذهنش شده است: 15 فروردین، ساعت 11 شب تماس می گیرند و به او می گویند فوراً خودتان را به مقر لشکر 25 برسانید و قرار است به سوریه اعزام شوید، خانه آنها در بابل است و خانه ما در روستای هریکنده که تا بابل چند کیلومتری فاصله دارد، فرصت خداحافظی نداشت. رفت فرودگاه تهران و از آنجا تماس گرفت و گفت: ببخشید نتوانستم بیایم حضوری خداحافظی کنم. گفتم برو پسرم ...
دهه شصت؛ زیستن در دامنه آتشفشان
که این را چاپ می کنی یا کدام آدم حکومتی این را می خواهند. ولی این تفکر دنبال کار خودش بود، نه دنبال اداره کردن الزاما. ولی این تفاوتی ایجاد نمی کند در رشادت بی همتایی که در تاریخ ایران در آن دوره نشان داده شد. این کار توده مردم بود. بچه ام در دانشگاهی درس می خواند. می گفت توی دانشگاه شهید گمنامی را دفن کردند. گفتم شما به بعضی ها که سوءاستفاده می کنند نگاه نکن. شما به آن شهید نگاه کن و ...
سرقت بنزین از خودرو شهید جهان آرا
دیگر هم مهمات به ما نرسانید، تامین هستیم. گفت: این مکان برای شما خطر دارد، اگر خمپاره یا گلوله ای اصابت کند، همه به هوا می روید. گفتم: نه دو تا سقف دارد و در بالای هر سقف، یک گونی خاک گذاشته ایم. حدود نیم ساعت با هم بودیم، بعد گفت، باید برود، خداحافظی کرد و رفت. وقتی محمد رفت، یکی از بچه های مقر گفت: امروز چند ساعت تلویزیون تماشا می کنیم. ...
روایت 2 دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم افغانستانی
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، سردار "نادر ادیبی" دبیر ستاد مرکزی راهیان نور، "محمدسرور رجایی" و "علی واحدی" از فعالان فرهنگی افغانستانی و پدر شهید مدافع حرم "رسول خلیلی" با خانواده های شهدای مدافع حرم افغانستانی دیدار کردند که گزارش آن را در ادامه می خوانید: دیدار اول مقصد خانه ای محقر با دیوارهای سیمانی در باقرشهر جنوب شهر تهران است. وقتی زنگ خانه را به صدا در می آوریم ...
بازشناسی کتابهایی با موضوع آزادسازی خرمشهر
یکی از مهمترین و زیباترین روزهای انقلاب اسلامی ایران است. در این روز شهر مقاوم خیز خرمشهر که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن در آمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) ، بار دیگر توسط رزمندگان اسلام فتح شد و پرچم اسلام بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد. خبر آزادسازی خرمشهر به سرعت همه ملت مسلمان ایران را غرق شادی و سرور کرد و مردم ایران با ...
دیدگاه فرمانده، سرباز و خبرنگار از خرمشهر چه بود؟
... روز اول تا سوم آبان از تلخ ترین روزهای زندگی من بود. با چشمان خودم می دیدم که عراقی ها خرمشهر را گرفته و قدم به قدم به ما نزدیک تر می شوند و کاری هم از دست من بر نمی آید. دشمن از چند طرف شهر را زیر انواع توپ و خمپاره گرفته بود و همه جا را می کوبید. بی هدف همه جا را می زدند. تقریبا شهر را از دست داده بودیم و فقط بر خیابان ساحلی تسلط داشتیم. آنجا هم زیر فشار شدید آتش دشمن بود. دائم با ستاد ...
واکاوی شخصیت امیرسرتیپ سلیمانجاه به روایت سرلشکر غلامعلی رشید
رفتم داخل مردم و به آنان محبت کردم و در مسجد شهر با مردم مسلمان و متدین و اهل تسنن بانه نماز را به جماعت اقامه کردم و در مدت کوتاهی امنیت برقرار شد به کمک مردم و نیروهای سپاهی ید واحده ای در مقابل ضدانقلاب ایجاد کردیم و امنیت را توسعه دادیم و هر روز که می گذشت ما ارتشی ها اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کردیم.وی بر این باور بود که حضور در کردستان برای ارتش ما هویت بخش بود و موجب قوت و قدرت نظامی جدیدی ...
نترس، تو از همه بالاتری!
: این جنگ صبح پنجشنبه 14 آگوست 1924 در دومین روز عید قربان رخ داد، متجاوزان چهار تا پنج هزار نفر بودند و مردم روستاهای اللبن، الطنیب، القسطل و ام العمد را غافلگیر کردند، خبر این تجاوزگری به سرعت بین مردم شرق اردن پخش شد و عشایر البلقاء و برخی عشایر امان، ناعور، وادی السیر و صویلح برای کمک به قبیله بنی صخر به پا خاستند، اشغالگران روستاهایی را که مورد حمله قرار دادند، اشغال کردند و به غارت روستای ...
آخرین خاکریزها
درپاسگاه شلمچه عراق به صبح رساندند. در روز پنجم دشمن با یک گردان کماندویی و پشتیبانی سنگین آتش توپخانه اقدام به حمله کرد وجاده خرمشهر به شلمچه را زیرآتش شدید توپخانه قرارداد و از رسیدن هرگونه تدارکات و مهمات به مدافعان جلوگیری کرد وآنها به ناچار تا 2 کیلومتری پل نو تغییر موضع دادند. اما مقاومت دلیرانه تکاوران نیروی دریایی باعث کندشدن حرکت دشمن و زمینگیر شدن نیروهای عراقی شد. ...
ماجرای مقاومت ستودنی دختران و زنان دزفولی
چی زن به نام سید صالح موسوی وجود داشت و در این سی و پنج روز از مقاومت زنان و دختران ما پای به پای مردان ایستادگی کردند و نگذاشتند دشمن به آمال و آرزوی خود برسد همچنین روز دزفول که در تقویم به ثبت رسیده است از آن نظر مهم است که دزفول مقر پایگاه هوایی کشور در زمان جنگ بوده است و بیشتر هواپیما های ما از این شهر به مقر دشمن حمله می کردند و در مقابل هم دشمن گلوله های شش متری را در داخل کوچه های سه متری ...
خبر فتح خرمشهر چگونه به گوش رهبر انقلاب رسید؟
فتح خرمشهر و عملیات عظیم بیت المقدس در تاریخ این کشور خواهد ماند. بنده در همان دوران غربت رفتم نزدیک پل خرمشهر، دیدم وضعیت را که چگونه است. به چشم خودم دیدم. آن وقتی که خرمشهر در اشغال دشمنان بیگانه بود. فضا غبار آلود؛ فضا غم آلود... دل ها سرشار از غصه! بچه های ما آرپی جی هم نداشتند با تفنگ اما با ایمان و با صلابت! آنچه که در اختیار ملت ایران بود، اون عبارت بود از یک اراده ...
مقاومت و پایداری در جبهه های عشق و حماسه(گزارش روز)
شنوندگان عزیز توجه فرمائید... شنوندگان عزیز توجه فرمائید... خرمشهر، شهر خون و قیام آزاد شد... خرمشهر آزاد شد ظهر روز سوم خرداد سال 1361 صدای آشنایی از رادیو به گوش رسید و همانند یک انفجار بزرگ همه را غافلگیر و شادمان کرد. خرمشهر پس از 578 روز اسارت به دست مزدوران بعثی به دست فرزندان امام آزاد شد. هیچ کس در پوست خود نمی گنجید، خرمشهر آزاد شد، همه سجده شکر بجا آوردند چرا که ...
آزادی جنوب لبنان؛ آغاز پایان افسانه شکست ناپذیری صهیونیسم!
به گزارش نوشهرآنلاین، بیست و پنجم ماه می سال دو هزار روزی که افسانه شکست ناپذیری اسرائیل به پایان رسید ، ازادی جنوب لبنان با ایمان ، اراده ، فداکاری و خون های بر زمین ریخته شده محقق شد و دستاوردهای آن تنها شامل لبنانی ها نبود و در لبنان متوقف نماند. تاریخ این روز و وقایع پس از انرا بخوبی بخاطر سپرده ، ازادی جنوب لبنان از اشغال رژیم صهیونیستی روزی که سراغاز دوران پیروزی های محور مقاومت ...
روایاتی زنانه از خاطرات تلخ و شیرین جبهه و جنگ
های خمپاره و توپ و تهاجم تانکهای دشمن بعثی مردانه ایستادند و یکی پس از دیگری شهد شهادت را چشیدند. خرمشهر پس از 35 روز محاصره در روز 4 آبانماه 1359 اشغال شد و اشغال آن 20 ماه به طول انجامید تا در روز 3 خردادماه 1361 در عملیات بزرگ بیت المقدس به میهن عزیزمان بازگشت. زنان، تدارکات و پشتیبانی رزمندگان در این صحنه زنان فداکار نهایت تلاش و کوشش خود را جهت یاری رساندن به ...
45 روز مقاومت و زندگی زیر باران گلوله
حالی با آخرین تجهیزات نظامی به خرمشهر حمله کرد که رزمندگان پاسدار به فرماندهی شهید جهان آرا با سلاح های ابتدایی و مهمات محدود مقابل آنها قرار گرفته بودند. صدام اعلام کرده بود خرمشهر را در یک روز اشغال خواهد کرد اما هیچگاه تصور نمی کرد با مقاومت مردم این شهر زمینگیر شود. 45 روز در مقابل دشمن بعثی مقاومت کردیم و روز 4 آبان ماه شهر سقوط کرد. از آنجایی که دوره های امدادگری و پرستاری را ...
آخرین باری که او را دیدم
استان مازندارن برود. حرفی که ناراحتم کرد و البته خودش هم ناراحت بود. چراکه قرارگاه جهادی در استان شکل گرفته بود و تصمیم گرفته بودیم آن را مستقل کنیم. به او گفتم الان وقت استقلال قرارگاه است. هرکجای نظام هم توفیق خدمت داشتی، اما قرارگاه را کار دل کن تا بچه ها نیز بمانند. منتها این اتفاق نیفتاد و محمد به سنگر راهیان نور رفت. هر چند برای من که با او رفیق شده بودم خیلی فرقی نکرد چون دائماً در جلسات ...
از هیاهوسازی درپی انتصابات و حوادث تختی تا مرزی که به دل فرماندار نشست
.... در یک سانحه که یک کامیون از پل سقوط کرده بود پس از اطلاع از وقوع این سانحه به محل رفتم. وقتی به محل سانحه رسیدم با وجود این که در زمان جنگ افراد زخمی و مجروح های مختلف و بسیاری را به چشم دیده بودم اما نمی توانستم به فرد مجروح نگاه کنم و واقعا احساس وحشت می کردم اما افراد و حتی خانم ها در حال فیلم برداری از این حادثه بودند! ارزانی بیرگانی ادامه داد: اگر همین سانحه در شهر شیراز اتفاق ...
فرهنگ در رسانه
ای از فرهنگ نبرده باشد. به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت ها و مجلات و ...
لی لی گلستان: نمی خواهم جایم را به دیگری واگذار کنم
انگیزه داشتم. مثبت بودم و خوش بین. در شرایط سخت زندگی (که از این دست شرایط سخت و اوضاع نابسامان زیاد در زندگی ام داشتم) غر نزدم و ناله نکردم و فقط سعی کردم مسائل را حل کنم و بر سختی ها فائق شوم. گاهی موفق شدم و گاهی هم نشدم. اما سعی ام را کردم. وا ندادم. وا ندادم. همین. شما را در وهله اول به نام دختر ابراهیم گلستان و فخری گلستان می شناسند. این را از این بابت گفتم که آقای ...
روایت آزاده حسین علی حسینی از سال های دور از خانه: اسارت در ظهر عاشورا
توانسته ام در موقعیت حساس روزهای جنگ سهمی هر چند کوچک در دفاع از سرزمین و دین و مذهبم داشته باشم خدا را شاکرم. از روزهای جوانی تان برای مان بگویید. چه چیزی شما را به سمت خدمت در ارتش کشاند؟ بنده در سال 56 با شخصیت حضرت امام ره آشنا شدم. آن اعتقادات و روحیه مقاومت و مبارزه ایشان مرا مجذوب کرده بود. به همین خاطر دوست داشتم در مبارزه برای پیروزی انقلاب شرکت داشته باشم. به همراه دایی و ...
خونین شهر آلاله های روییده از ایثار
رفتم پیش شهید آشوری رئیس انجمن اسلامی لشکر 92 ارتش و به او گفتم اوضاع و احوال خرمشهر اصلاً خوب نیست، خرمشهر خیلی مظلوم است و بچه های شهر حتی تفنگ ندارند و آنهایی هم که تفنگ دارند تک خشاب است و باید در مقابل دشمن خشاب پر کنند، آرپی جی نداریم. تانکی هم باقی نمانده، نیروی مردمی و پاسداران با دست خالی از جان خود مایه می گذارند. تو را به خدا برای خرمشهر کاری کنید و به داد مظلومیت شهر برسید. به خرمشهر ...
از پیشنهاد اسیر عراقی برای مذاکره تا عوامل سقوط خونین شهر!
اماما وقتی که بچه های سپاه خرمشهر از داخل بی سیم فریاد می زدنند، واز من مهمات می خواستند، (تامقاومت راتداوم بخشند) تنها مجبوربودم درجواب انها سکوت کنم ! چراکه مهماتی نبود که دراختیارآنان قراردهم! واماما این درحالی بود که انبارهای ما دراهواز مملو ازمهمات بود ولی دراختیارما قرار نمی گرفت!!! وسرانجام اینگونه بود که علی رغم حماسه های مدافعان خرمشهر در کوچه پس کوچه های آن و نثارخون ...
بسته خبری سفیر دوشنبه 03 خردادماه 1395
فکر می کنند جوایز جشنواره های جهانی هنری است/ فیلم های فرهادی نسبتی با انقلاب و اسلام ندارد جواد شمقدری گفت: من یک سال با رئیس جشنواره کن دیدار داشتم. گفتم شما خیلی از ارزش های هنری را قربانی می کنید. ما فیلم های ارزشمندی داریم که به دفاع مقدس می پردازد. شما هم زخم خورده جنگ جهانی دوم هستید و می فهمید جریان مقاومت یعنی چی. فیلم های دفاع مقدسی ما با سوابق تاریخی شما هم خوانی ...
نطق تاریخی و فراموش نشدنی رهبر انقلاب در مجلس
: از آبادان تلفن می شد که خرمشهر سقوط کرده است. سرهنگ رضوی فر که در خرمشهر دفاع شهر را به عهده دارد، می گفتند حصبه دارد و پی درپی می گفت: شما قول داده بودید که تا امروز مرا کمک کنید و نیرو برسانید. چرا نیرو نرساندید؟ در برابر خداوند و در برابر ملت مسئول هستید. بعد دکتر شیبانی گوشی را گرفت که جیغ و داد کند. چند تشر به او زدم و گفتم مگر نیروها در کف دست من است که به سوی تو پرتاب کنم. آن روز ...
عابدزاده از بمب باران آبادان تا کری خوانی برای پروین
را باز می کند احمدرضا عابدزاده است. او فوتبال را از این پست آغاز می کند اما یک اتفاق، یکی از بزرگترین گلر های تاریخ ایران را متولد می کند، یک مصدومیت. احمدرضا تعریف می کند: 9 سالم بود. بچه های دیگر همه از من سن و سال شان بیشتر بود. یک روز دست دروازه بان تیم شکست. گفتند چه کسی را بگذاریم؟ آخرش من را انتخاب کردند. احمدرضا این پست را دوست ندارد و اعتراض می کند اما بچه ها تصمیم ...
طوفان فرمانده لشگر 27 در شبکه های اجتماعی
زنده باشه 34 سال از عمرشو خرج وطنش و ارمانش کرده تو چیکار کردی برای وطنت؟ - امروز رفتم پادگان لباس نظامی داشتم برگشتنه سوار ماشین شدم خواستم پول بدم یارو زد رو شونم گفت برو تو داری به ما خدمت میکنی - 34سال مادرش تو برزخ بوده که الان در میزنه برمیگرده - شما فکر کردین اگه حاج احمد همین الان برگرده میشینه خونه٬نخیر شک نکنین هنوز نرسیده پا میشه میره سوریه برای ارمانش ...
امر به معروف به روش شهید مدافع حرم
در اینجا می خوابیدم، شبی یکی از دوستان آمد و به من گفت: حاجی دو نفر اینجا هستند که وقتی همه خوابیدند، پول های ضریح یادمان شهدا را بیرون بر می دارند. این حرف را گفت و رفت. این حرف را شنیدم بلافاصله رفتم و جای آن اشخاص را گیر آوردم، وقتی رسیدم متوجه شدم که این افراد تازه از دزدی برگشته اند، تا من را دیدند از ترس پول ها را مخفی کردند و ترسیدند، گفتم اجازه می دهید بیایم داخل؟ آن ها قبول ...
خونین شهر آزاد شد
.... ناخدایکم هوشنگ صمدی، راوی این کتاب به عنوان فرمانده گردان تکاوران نیروی دریایی خرمشهر و گردان تحت فرمانش، نقش مهمی در مقاومت این شهر تا اشغال توسط ارتش عراق و همچنین حوادث بعد از آن که منجر به باز پس گیری دوباره آن در سوم خرداد 1361 می شود، داشته است. این اثر روایتی از دفاع 34 روزه مردم خرمشهر و تکاوران نیروی دریایی ارتش در هفته های نخست هشت سال دفاع مقدس دارد که از زبان ناخدا هوشنگ صمدی به ...