سایر منابع:
سایر خبرها
جدایی به دلیل تحقیرهای همسر
، ولی من آنقدر از خودم مطمئن بودم که باز هم مخالفت کردم. تا این که یک شب خواهرم به خانه آمد و عکسی را به من نشان داد. او به یک جشن عروسی رفته بود که ندا هم در آن جشن حضور داشت. او با اجازه ندا از او عکس گرفته بود تا به من نشان دهد. نمی دانم چرا وقتی این عکس را دیدم، زندگی ام از این رو به آن رو شد. همه چیز بعد از دیدن آن عکس شروع شد. من با همان یک عکس عاشق ندا شدم و تصمیم گرفتم او را ببینم. ...
قاتل: همسرم دائم با تلگرام مشغول بود
وقوع قتل همسرش را اینگونه شرح داد: زمانیکه مطمئن شدم نیلوفر و پسرم در خواب هستند، به آشپزخانه رفتم و چاقویی را برداشتم، بالای سر همسرم حاضر شدم و تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم اما در یک لحظه مردد شدم که او را بکشم یا خیر، در نهایت تصمیم به قتل وی گرفتم و با چاقو ضربه ای به قلبش زدم که وی جیغ و داد کشید و پسرم از خواب بلند شد در این حین با چاقو چند ضربه دیگر به دست و شکم نیلوفر زدم و از خانه ...
ماهی یک نفر را کشتم
.... چطور دستگیر شدی؟ بعد از قتل به شهرم رفتم و مدتی بعد برگشتم. یکی از مشتری هایم زنگ زد و گفت کار دارد. گفته بودم مشتری ثابت دارم، برای کار رفتم آنجا که ماموران هم سر رسیدند و مرا دستگیر کردند. پشیمانی؟ صددرصد. خیلی پشیمانم اما راهی برای جبران نیست. پس چرا خودت را معرفی نکردی؟ می خواستم دو بچه ام را سر و سامان بدهم بعد خودم را معرفی کنم که زودتر ...
مرگ وحشیانه جوانی که دختری را در بیابان اذیت وآزار کرده بود
من فقط از ناموسم دفاع کردم، همین به گزارش خبرگزاری بین المللی کاسپین ،خونسرد و آرام صحنه قتل را بازسازی می کند و هیچ نشانه ای از پشیمانی در چهره اش دیده نمی شود. می گوید مرگ حق مقتول بوده است. خواهرش تمام زندگی اش بوده و مقتول تمام زندگی اش را تباه کرده است. در حاشیه بازسازی صحنه قتل فرصتی پیش می آید تا با اصغر صحبت کنیم. چند سال داری و تحصیلاتت چقدر است؟ 26 سال ...
کسی عاشق "غساله" نمی شود!
: چند سال پیش یه دختر جوونی واسه یکی از فامیلاش اومده بود تو سالن شست وشو. همچی که بوی سدر و کافور خورد به دماغش از حال رفت. بردنش بیمارستان گفتن یه هفته است حامله است. فرداش با جعبه شیرینی اومد و گفت که شش ساله ازدواج کرده و بچه دار نمی شده. 9 ماه بعدم شیرینی دنیا اومدن دخترشو آورد. گمونم الان دخترش پنج سالشه. هیچ کسی بیشتر از ما قدر زندگی رو نمی دونه نزدیک ظهر است و وقت ناهار ...
روایتی از سیاسی ترین زن غیرسیاسی ایران
هفته نامه شهروند امروز به تاریخ خرداد سال 87 به مرور آن حادثه پرداخته بود: آقای هاشمی جلوی تلویزیون به سخنرانی خودش که در میدان 25 شهریور انجام داده بود، گوش می کرد. من می خواستم وضو بگیرم. زنگ خانه را که زدند، کارگر ما رفت در را باز کرد. آمد، گفت که دو نفر هستند پیامی از طرف آقای ناطق نوری برای آقای هاشمی دارند... آقای هاشمی گفتند که بگو بیایند داخل... رفتم چادرنمازم را بردارم و نماز بخوانم. از ...
قتل خونین همسر به خاطر پیام های تلگرامی +عکس
دقیقه از خواب بیدار شدم. همسرم خواب بود، از آشپزخانه چاقو بزرگی را برداشته و بالای سر او آمدم. چند باری مردد بودم تا اینکه یکباره چاقو را در قلبش فرو کردم. نیلوفر جیغ بلندی کشید، از ترس چند ضربه نیز به دست و شکمش زدم. پسرم از خواب بیدار شد. من نیز بلافاصله به سر کوچه رفتم و با گرفتن آژانس در داخل آن نشستم. بعد از اینکه اورژانس همسرم را به بیمارستان برد، به کلانتری محل رفته و خودم را معرفی کردم. ...
جنایت هولناک زنانه
قبول کردم، در صورتی که شرایطم را بپذیرد با او ازدواج کنم. شب حادثه او به خانه ام آمد تا درباره شرایط من صحبت کنیم. من از او خواستم تا تمام شرط هایم را روی یک کاغذ بنویسد و زیر آنها را امضا کند اما ناگهان محسن به طرفم حمله کرد و من با چکشی که روی کابینت ها بود چند ضربه به سرش زدم. رئیس دادگاه: ماجرای خودکشی و اعتصاب غذایت در اداره آگاهی برای چه بود؟ متهم به قتل: یک مامور زن در ...
ناگفته هایی از مرد ژله ای شب های شیراز / روایت های قربانیان
.... ناگهان متوجه شدم که شخصی در آشپزخانه مان مشغول نوشیدن آب است از ترس جیغ زدم او ناگهان به سمتم آمد و با تیغی که در دست داشت مرا تهدید کرد در این میان دستش برید. از ترس نمی دانستم چه کنم. او می گفت اگر فریاد بزنم بچه ام را خواهد کشت. من هم به خاطر جان نوزادم چیزی نگفتم. پس از آن هر طوری بود از خانه فرار کرد. از زمانی که وی وارد خانه ام شده مدام می ترسم. زن دیگری نیز گفت ...
صحنه دلخراش مرگ دانش آموز دزفولی که به اجبار در زنگ ورزش دوید / پزشک، ورزش را برای او منع کرده بود
جریان بیماری فرزندم بگذارد. وی گفت: باز هم با وجود این توضیحات مفصل و مکرر در آغاز اولین زنگ ورزش سال تحصیلی مجددا به دبیرستان مذکور رفتم و با دبیر ورزش راجع به بیماری فرزندم و تاکید پزشک جهت ممنوعیت مطلق برای ورزش کردن پسرم صحبت کردم و ملتمسانه از وی خواستم که همه جانبه از فرزندم مراقبت های زیادی به عمل آورد و به هیچ عنوان فرزندم را مجبور به انجام هیچ گونه ورزشی نکند. دبیر ورزش نیز ...
عبدالمالکی: سردار آزمون سورپرایزم کرد
دختر راگبی باز بعد از تصادف شدید چند ماه پیش حالا به خوبی روند درمانی اش را طی می کند تا به قول خودش غیرممکن ها را ممکن کند. رویداد24- سارا عبدالمالکی بازیکن راگبی بانوان ایران چند ماه پیش در یک سانحه رانندگی شدید با آسیب های جدی روبرو شد. اتفاقی که این جوان آینده دار و خانواده اش را با چالشی دردناک روبرو کرد چون در ابتدا هم خبرهای خوبی از پزشکان زحمتکش بیمارستان نمی شنیدند چون شدت آسیب ها ...
گفت وگوی سیاسی - اجتماعی با حسین علیزاده
موسیقی ما است. در صورتی که این فاجعه نیست، مختصات و ویژگی است، مثل زبان فارسی و دستور آن. در بسیاری از فستیوال ها (که جنبه های اقتصادی هم برای برگزار کننده ها ندارد) شنونده های آگاهی حضور دارند. شاید همین کنسرت ها و فضاها در طول این 30 سال به من فرصت بیشتری داد تا خودم را تجربه کنم و ناخودآگاه امکان این تجربه را زمانی که برای چند سال از ایران مهاجرت کرده بودم، به دست آوردم. چون ...
راز خانه وحشت
بود که ناگهان زنگ خانه به صدا درآمد. قلبم به شدت می زد، امیر پشت دیوار مخفی شد و من رفتم و در خانه را باز کردم. یاسر بود؛ یاسر جوانی قدبلند و هیکلی بود و به محض این که در را بست و وارد دالان خانه شد به طرف من آمد... همان لحظه بود که امیر از پشت دیوار بیرون آمد. امیر و یاسر دست به یقه شدند و همدیگر را کتک زدند. من هم که هیچ کاری از دستم بر نمی آمد فقط با ترس نگاه می کردم؛ شوکه ...
قاتل:همسرم دائم با "تلگرام" مشغول بود+ عکس
دیگر به دست و شکم نیلوفر زدم و از خانه بیرون رفتم، در کوچه منتظر بودم تا اورژانس برسد که بعد از انتقال همسرم به بیمارستان به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. پس از اعتراف شوهر نیلوفر به قتل، وی به دستور قاضی احمد بیگی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت دستگیر شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت. * تسنیم ...
ارمغان اژدها
زیبای بیچاره، مترس، غم مخور، من بر زخم تو مرهم می گذارم و تو به زودی نیروی خود را باز می یابی و دوباره به شادی زندگی می کنی. امیر، که همچنان مرغ بی نوا را در دست داشت، سوار کالسکه شد و دستور داد بی درنگ به کاخ بازگردند. شرح زندگی اژدها، در روزهای بعد، دشوار است: او درد عجیب نیرومندترین موجودات بودن و خود را ناتوان ترین آنان یافتن را احساس می کرد؛ از زخم هایی که خورده بود رنج می برد. مدتی طول ...
زنی که از قصاص نجات یافت/ بقیه عمرم به مددجویان بهزیستی خدمت می کنم
بستم با واردآوردن ضرباتی او را به قتل رساندم تا خودم را نجات دهم، بعد هم موضوع را به سعید گفتم و او هم به من کمک کرد که جسد را از بین ببریم. زن جوان به قصاص محکوم و رأی صادره نیز تأیید شد، اما مدتی مانده به زمان اجرای حکم خانواده متهم موفق شدند با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کنند. نگین که این بار به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه می شد، وقتی یک بار دیگر در برابر قضات قرار گرفت گفت: من ...
درس دلفین ها و لاک پشت ها به دولت یازدهم/ حفظ روحانی با 9 میلیارد دلار/ سکوت معنادار هاشمی پس از جنجال ...
بنده است، حالا نمیخواستم [بگویم ]؛ دیگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض میکنم. در سال 60 که آن حادثه ی کذایی برای بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بیهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حینی که من را از داخل مسجد میبردند به طرف ماشین، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره یکسره بیهوش شدم. در این دو سه باری که به هوش آمدم، یک بار احساس کردم که این لحظه ی ...
صبح ها قبل از مدرسه، شیشه می زدم
شعار سال : مشکلم نشئگی بعد مواد بود. دلم نمی خواست مادرم بفهمه که من چیزی مصرف می کنم یا صبح ها که می خواستم برم مدرسه دردم هم شروع می شد باید مواد می زدم. در که باز می شود و چشم دخترک به ما می افتد سریع دستش را به چادر سیاهش می برد، کمی آن را جلوتر می آورد تا روسری کرم رنگش عقب تر نرود. با دستکش های سیاهش محکم چادرش را می گیرد و به سمت ما می آید. نگاهم به سمت دست هایش می ...
می خواستم کارگردان فیلم های مستهجن شوم
بنگاه خودرو زنگ زده اند و با من کار دارند اما در یک لحظه عصبی شدم و با پنجه ام به سر مادرم ضربه زدم که وی نقش بر زمین شد. متهم به قتل ادامه داد: بعد از این ماجرا مادرم با ناهید تماس گرفت و از او خواست به آنجا بیاید، من به طبقه دوم رفتم و زمانی که ناهید آمد، دوباره برگشتم. در منزل مادرم با ناهید درگیری لفظی پیدا کردم و بعد از چند دقیقه، چاقویی را که برای خودکشی خریده بودم، برداشتم و با سه ...
آنچه مورد بی مهری قرار می گیرد، خاطرات مردم است
رمضان بخوانند، را شروع کرد: کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم که با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم. رفتم استودیو و ربنا و مثنوی افشاری را بدون هیچ تکرار و تصحیحی خواندم. اثر ضبط شده را به چهار نفر از هنرمندان مورد نظر دادم و از آنها خواستم که تمرین کنند تا برای ضبط آماده بشوند. بالاخره با کمک و راهنمایی های من بعد از بیست روز تمرین برای ضبط آماده شدیم و به ...
تبریزی: می خواهند سینمای ایران را تعطیل کنند
جلو کردند. من فکر می کنم این تلاش برای دست وپا زدن است برای اینکه بگویند ما نبودیم و ما قصد توهین نداشتیم. من می گویم اگر قصد توهین هم نداشتید مثل آدم صادق که می آید عذرخواهی می کند، این کار را بکنید و بگویید من قصد توهین نداشتم. چرا بلافصله بعد از پخش برنامه واکنش نشان ندادید؟ پروسه پخش هفت تا متوقف کردن سرزمین کهن چند روز طول کشید. در حال لابی کردن بودید؟ چرا همان زمان واکنش نشان ندادید ...
منصوریان: دو سورپرایز ویژه در لیستم دارم
تیتر 20 - علیرضا منصوریان در اولین نشست خبری خود در تیم استقلال گفت: با توانایی خودم و لطف خدا به استقلال بازگشتم فرارسیدن ماه رمضان را به همه مردم ایران تبریک می گویم. خوشحالم از اینکه بعد از 8 سال با تلاش و زحمت خود و نگاه خداوند توانستم به خانه خودم بازگردم. نمی توانم خوشحالی خودم را کتمان کنم، من با زحماتی که کشیدم و توانایی های شخصی ام توانستم به استقلال برگردم. احتیاج ...
نمی خواستم دیوانه خطاب شوم
مرد میانسالی که به اتهام قتل خواهر و مجروح کردن مادر سالخورده اش در بازداشت به سر می برد، به جرمش اقرار کرد. به گزارش جوان، شامگاه دوشنبه، دهم خردادماه بود که قاضی احمدبیگی بازپرس ویژه قتل تهران از حادثه خونین در خانه ای سه طبقه حوالی خیابان آیت با خبر و در محل حاضر شد. خیلی زود مشخص شد که مرد 55 ساله بعد از قتل خواهر 56 ساله و زخمی کردن مادر سالخورده اش از محل گریخته است. در بررسی های ...
قتل هو و در پی کینه توزی
او در خانه ای زندگی می کرد که سند آن به نام من بود اما همواره جوانی اش را به رخم می کشید و خودش را سوگلی همه ما می دانست... به گزارش خراسان، اینها بخشی از اظهارات زن 38 ساله ای است که روز گذشته در بازسازی صحنه قتل هوویش عنوان کرد. این زن پس از وقوع جنایت و با طرح نقشه ای حساب شده، قصد داشت ارتکاب قتل را به گردن همسرش بیندازد اما وقتی در برابر سوالات تخصصی کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی ...
اعترافات تازه دانش آموز قاتل
دانش آموز 16 ساله که در جریان یک درگیری هم مدرسه ای خود را به قتل رسانده بود مدعی شد که قصد دفاع از خودش را داشته است. به گزارش همشهری، عصر چهارم اردیبهشت امسال، در جریان درگیری بین 2پسر نوجوان در فاز اول اندیشه، یکی از آنها با ضربه چاقو به قتل رسید و عامل جنایت از محل حادثه گریخت. وقتی مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند، مشخص شد که دعوا بین 2نوجوان هم مدرسه ای و در مقابل مدرسه شان رخ ...
برای جهاد نباید منتظر اجازه ماند/ اگر مدافعان حرم نبودند امروز چادر نشین بودیم
روز به این مهمانی باشکوه دعوتید. شب دوم را مهمان خانواده شهید محمدرضا جبلی هستیم. پس از گذراندن مسیر طولانی و ماندن در ترافیک اتوبان شهید نواب به خانه شهید جبلی در سی متری جی رسیدیم. اولین چیزی که نظرمان را جلب کرد بنرهایی بود که بعد از سه ماه هنوز بر سر در خانه نصب بود. گویی کسی دلش را نداشت تا آن ها را از دیوار جدا کند. درب خانه که باز شد خانمی که برایمان ناشناس بود به استقبالمان آمد ...
روایت فاجعه منا از سوی یک شاهد عینی/وقتی قفسه سینه ها می شکست!
گرفته بود. ایشان دیده بود که من مرده ام و آقای رکن آبادی وضعیت بهتری داشته است. ایشان می گفت: خواستم دست آقای رکن آبادی را بگیرم ولی نتوانستم. البته دست همدیگر را لمس کردیم، اما نه او قدرت داشت دست مرا بگیرد و نه من می توانستم به او کمک کنم، لذا به جای خلوتی رفته شهادتینم را گفتم و آماده مردن شدم. ناگهان دستم به یک بطری سفت خورد، متوجه شدم که آب دارد. بطری را باز کردم وکمی از آب خوردم تا جان گرفتم و ...
جزئیاتی از زندگی شخصی سحر زکریا + ازدواج در 42 سالگی!
.... بچه های الان آن صبر و تحمل و فداکاری را که ما پیشتر از والدین خود می دیدیم دریافت نمی کنند و بسیاری از آنها در خانواده هایی رشد می کنند که متاسفانه خودخواهی و مادی گرایی در آن حرف اول را می زند. رابطه تان با خواهر چطور است؟ خواهرم از من چهارسال کوچک تر است، ازدواج کرده و یک فرزند دارد. معمولا خواهرها در سنین کودکی و نوجوانی با هم کمی لج و لجبازی دارند، اما در دوران ...
اخبار مرتبط
به گزارش سفیر افلاک به نقل از خبرافلاک ،سردار شهید از آن روزی که خبر شهادتت در میان رسانه ها پیچید تنها افسوس خوردم اول به خاطر دیگر نبودن وجود پر از تجربه ،ایثار،گذشت،مهربانی و کم شدن یک یار وفادار امام خامنه ای(مدظله العالی) و دیگر به حال خودم که چگونه و چطور می توانم هم سفر و رفیق شما باشم... چطور می شود تنها برای خدا بود فقط و فقط برای او قدم برداشت و تنها خواهان رضایت او بود نه ...
حضرت آقا از این موضوعات دلشان خون است/ مداحان هم در اقتصاد مقاومتی کوشا باشند
استفاده کنم را خودم میگویم ولی بیشتر از شعرا استفاده میکنم. ندای اصفهان: به کدامیک از اهل بیت بیشتر ارادت دارید؟ – نمی شود گفت ولی به حضرت زینب و حضرت زهرا سلام الله علیها علاقه ویژه ای دارم. ندای اصفهان- می شود بپرسم چرا؟ – چیزهای خاص و ویژه ای از ایشان دیده ام. به خصوص برای کارم، ازدواجم و مسائل دیگر. خاطرم هست که مکه بودم و همان موقع مادرم سکته کرده بود. سر ...