سایر خبرها
حسین عبده تبریزی: ریشه دواندن فساد در اقتصاد مهمترین ضعف دولت قبل بود
ازآن روزها زمان آن فرارسیده است که دستاوردهای دولت یازدهم را دربخش های مختلف اقتصادی در ترازوی نقد و سنجش قراردهیم. برهمین اساس برای بررسی این شرایط و آنچه بود و آنچه شد به دفتر کسی می رویم که درسالیان گذشته مسئولیت بخش های مختلف اقتصاد ایران را برعهده داشته و تحلیل های گوناگونی نیز از حال و روز اقتصاد ایران ارائه داده است. دکترحسین عبده تبریزی که سابقه تدریس در دانشگاه هایی مانند صنعتی شریف، تهران ...
از طلا فروشی تا غسالی /پدر و مادرم تا یک سال با من حرف نمی زدند!
وای می دانی شغلش چیست؟ به او دست نده، با او غذا نخور. این نجواهای یواشکی همیشه در گوشش می پیچد. گرچه برایش عادی شده، اما همیشه در تلاش است تا دیگران را متقاعد کند که برای صواب این کار، در این شغل مانده است. این بار حرف از شغل غسالی است. شاید تاثیر این ضرب المثلی که می گوید: عقل مردم به چشمشان است در اینجا کاملا پیداست. انگار هر چه شغلت از سطح بالایی برخوردار باشد و محل کارت شیک تر باشد، بهتر است و مردم به تو در نهایت عزت و احترام می گذارند، اما ...
معیارهای ازدواج خانم بازیگر در 42 سالگی! +عکس
...> در چه دانشگاهی تحصیل کرده اید؟ ما دوره اولی بودیم که در کنکور سراسری جهاد دانشگاهی شرکت می کردیم. من در دانشگاه آزاد در رشته ادبیات نمایشی قبول شدم اما چون اراک بود نرفتم. در جهاد دانشگاهی تهران تئاتر قبول شدم و همان جا تحصیل کردم. پس واقعا با نیت بازیگری جلورفتید. بله، دقیقا همین طور است. به این شغل علاقه داشتم. ارتباطتان با مردم چگونه است؟ ...
2500 نوزاد، حاصل تغییر شخصیت یک متخصص زنان و زایمان/ ماه عسل اینستاگرام دار شد
متاسفانه مادرم دو ماه پیش فوت کرد. علیخانی پس از آن پرسید: چرا این رشته را انتخاب کردید؟ دکتر صارمی در پاسخ به این سوْال گفت: بعد از آنکه یکسال پزشک عمومی بودم ، یک شب زمستانی زندگی من تغییر کرد. کسانی آمدند دنبال من و خواستند که من را ببرند تا یک زن را در زمان زایمانش نجات بدهم. پدرم اولش ممانعت کرد،اما من بیدار شدم و دنبال این خانواده رفتم. وقتی رسیدم آنجا، زن خونریزی کرده بود و اگر دیر ...
روایت تازه از جان باختن حجاج در منا
. تازه متوجه شدم که به هوش آمده ام اما امکان حرکت ندارم و دست راستم از کار افتاده است. خواب نبودم. کیفی همراه داشتم که وسایلم در داخلش بود. مهر و دو تسبیح تربت، کتاب دعا، موبایل، پول،کلید، سنگ برای رمی و یک تکه نان داخل کیفم. وی ادامه داد: آرام، آرام جلو رفتم یک پنکه آب زن بود، آب پنکه به من می خورد. رفتم در گوشه ای که چند زن پاکستانی بودند. گفتم اجازه دهید من اینجا دراز بکشم. حالم خوب ...
یک دختر عامل مسلمان شدن 7 نفر +عکس
سالگی به همراه خانواده ام ساکن استکهلم پایتخت سوئد شدم. علت مهاجرت شما از ایران به سوئد چه بود؟ سال 67 به خاطر جنگ بین ایران و عراق به این کشور رفتیم. محیط کشور سوئد باید شما را نیز تحت تأثیر قرار می داد. چطور در این مدت توانستید هویت ایرانی و دین خود را حفظ کنید؟ آنطور که فکر می کنید، نبود. من در کودکی به این کشور رفته بودم و از مردم و فرهنگ کشور خودم چیزی به خاطر ...
معصومه ابتکار: خودم و خانواده ام را تهدید کردند
کردند شناسایی نشوند و گفتند این اتفاق و فاجعه در حال رخ دادن است. بعد هم بررسی کردم و آن را به شورای شهر دادم، چون آن زمان مسئول کمیته محیط زیست شورا بودم و با دانشگاهیان کار می کردیم. بررسی کردیم و دیدیم این ترکیبات آروماتیک حلقوی به ویژه بنزن، همه از نظر سازمان بهداشت جهانی، سرطان زاهای قطعی هستند. برای وجود آنها در سوخت اصلا هیچ استانداری و حدی وجود ندارد و باید صفر باشد. افزایش میزان این ماده ...
سارق فراری: برای تأمین مخارج درمان سرطان مادر سرقت کردم!
جنوب پایتخت رفته و در حالی که رضا ادعای بی گناهی می کرد، دو گوشی سرقتی در خانه اش کشف کردند. سارق حرفه ای دیروز با حضور در دادسرا ادعای بی گناهی کرد و در حالی که اشک می ریخت، مدعی شد توبه کرده است. سارق جوان قصد داشت با مظلوم نمایی خود را بی گناه معرفی کند، اما وقتی گرفتار تناقض گویی شد، لب به سخن گشود. مادرم سرطان دارد، بنابراین وقتی پس از مرخصی از زندان به دیدنش رفتم، متوجه شدم ...
حمید سبزواری مظهر شرف شعر انقلابی بود
این طور تعریف می کند: خرمشهر در تصرف دشمن بود. می خواستم از نزدیک دلاوری های بچه ها را شاهد باشم. گفتند رفتن به آن جا امکان ندارد. اما پذیرفتند تا مرا نزدیک خرمشهر ببرند و به آبادان رفتم. با بسیجیان بودم و با خل و خوی دلاورانه آن ها آشنا شدم. تحت تأثیر حالات شاعرانه ام که از بچه ها جبهه ناشی می شد، همان جا در جبهه خجسته باد این پیروزی را سرودم سرودی که با آزاد سازی خرمشهر در تلویزیون پخش شد و ...
رابطه شرم آورمادرم با مرد همسایه زندگیم را تباه کرد
، علی رغم مخالفت های پدر به دیدن مادر می رفتم و درآغوشش اشک حسرت می ریختم. چند ماهی از جدایی پدر و مادرم می گذشت که فهمیدم مادرم برای بار دیگر قصد ازدواج دارد. هرچند ناراحت بودم اما در دل به مادرم حق می دادم. مادر خیلی بی سرو صدا و بی آنکه حتّی به من بگوید همسرش کیست، ازدواج کرد و رفت سر خانه و زندگی اش! ظاهرا شوهرش ارتباط مرا با او قدغن کرده بود. مادر می گفت با شوهرش درباره من صحبت کرده ...
پایان عجیب 52 سال جست و جو برای یافتن دختر
شدن ماجرا شناسنامه و کارت ملی ام را توقیف کردند.وی ادامه داد: برای روشن شدن موضوع به دادگاه رفتم و تقاضای رسیدگی کردم که پس از چند ماه مشخصات و نشانی خانه شما را در رشت به من دادند و گفتند که پدر واقعی ام نیز پیدا شده است.حالا آمده ام تا هم پدرم را ببینم و هم کسی را که اسم و مشخصات مرا دارد، از نزدیک ببینم. ساعتی بعد و در حالی که گفت و گو میان هر دو اکرم گرم شده بود، آنها با نقل ...
مجبورم شکایتم از پرسپولیس را خارج از ایران مطرح کنم
...> * چند بازیکن جوان در حال حاضر در تیم ملی هستند که صحبت از حضور آن ها در اروپا می شوند. به نظر شما بازیکنان جوان ایرانی در چه سنی باید به اروپا بروند؟ بازیکنان باید بین 20 تا 25 سال به اروپا بروند. البته بعضی ها صحبت از تیم های کوچک اروپایی می کنند که من معنی این حرف ها را نمی دانم. تیم هایی که در ایران هستند و در لیگ برتر حضور دارند نه رختکن دارند، نه امکانات لازم را در اختیار دارند. اما ...
چهارراه تجربه
، نباید عقد می کردید. این خانواده دو سال است که با شما و ازدواجتان با پسرشان مخالفت می کنند، هر روز هم مخالفت ها و مشکلات بیشتر شده اند، چطور امید دارید که بعد از ادواج مشکلات حل شوند؟ تقریبا تمام افرادی که ازدواج کرده اند می گویند، در زمان عقد و نامزدی روزهای بسیار خوبی داشتیم، اما بعد از ازدواج مشکلات نمایان شدند، حالا شما که از ابتدای آشنایی و دوران عقدتان مشکلات بزرگی داشته و دارید، مسلما بعد ...
سید حکیم می گفت فاطمیون کمر اسرائیل را می شکند/همانجایی دفن شد که قبلاً خودش گفته بود + تصاویر
، آرزوی هر دختر جوانی زندگی کردن است اما صحبت های سید من را متقاعد کرد و رضایت من و خانواده اش را گرفت. هفت دی ماه سال 92 برای نخستین بار اعزام شد، بار اولی که رفت 40 روز سوریه بود که از ناحیه کتف مجروح شده و به ایران منتقل شد مدتی در بیمارستان بقیه الله تهران بود، بعد به مشهد منتقل شد هنوز دوره درمانش تمام نشده بود که مجدد به سوریه برگشت. حسینی گفت: سید زیاد اهل خاطره تعریف ...
اول، ترس و بعد 169 بار اهدای خون
مبرم به خون داشت با اصرار پدرم به بهداری رفتم،درست سوم مهر ماه بود و من هم روزه بودم ،آن روز خیلی از سوزن می ترسیدم، هرچند هنوز هم ازسوزن می ترسم اما با تشویق پدر، خون اهدا کردم و برای اولین بار حس بسیار خوبی از نوعدوستی و کمک به همنوع به من دست داد. حجاریان، پدرش را نخستین مشوق اهدای خون معرفی می کند و می افزاید: پدر، سابقه متعدد اهدای خون را داشت و امیدوارم اجر و ثواب این حرکت خیر خواهانه به ...
مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم
دید که من خیلی درگیر این شخصیت هستم، یک مستند به من نشان داد که امیرحسین ارغوانی در آن مستند حرف زده بود و دیدم او همان کسی است که مدت ها دنبالش بودم. اصلا این اتفاق باعث شد که ارغوان، ارغوان بشود. ما اصلا قرار نبود به خاطر مسائلی که ممکن بود به وجود بیاید از شخصیت های واقعی شهید و فرزند شهید استفاده کنیم، اما قسمت بر این بود که تصویر شهید ارغوانی و پسرش در کار باشد. * واکنش خانواده ...
هنرم را مدیون مادرم هستم/با نظم تداخلی بین کار و خانه داری ایجاد نشده است
اسلامی از دانشگاه تهران هستم. با توجه به اینکه رشته تحصیلی شما تاریخ و تمدن اسلامی بوده است چطور شد که به بافندگی فرش روی آورده اید؟ شغل بافندگی شغل آباء و اجداد من بوده است و من مادرم و به طور کل بسیاری از اقوامم در این حرفه فعالیت دیرینه داشته اند و از آنجایی که من از بچگی در پای دار قالی بزرگ شده ام این علاقه مندی هم در من به وجود آمد که راه مادرم و اقوامم را ادامه دهم که ...
حقوق های نجومی کی عادی می شود؟
فیلم 50 کیلو آلبالو در مطبوعات اعتراضاتی نسبت به این فیلم صورت گرفت. من هم با توجه به این اعتراضات فیلم را دیدم و متوجه شدم که اعتراض ها درست است! او با بیان این مطلب که ما می کوشیم در ایران از تحکیم خانواده صحبت کنیم و آن را گسترش دهیم، ادامه داد: در این فیلم اما روابط ناسالم و نامتعارف ترویج می شود که مغایر با ارزش های ملی و اسلامی ماست. شاید تعبیری بهتر از ولنگاری در کلام رهبری نمی ...
آزادی یک زندانی از زندان توسط یک خیر / اشتغال زایی برای 70 نفر به صورت مستقیم در استان خراسان شمالی/ ...
بودم و به صورت اتفاقی برای خرید به فروشگاه رفاه رفته بودم در افتتاحیه شرکت کردم. وی عنوان کرد: تصمیم گرفتم نامه ای بنویسم و مشکلم را با آقای گل زاده در میان بگذارم بنده در حدود 3 سال بود که به علت بدهی در زندانی بودم و با کمک این فروشگاه اکنون آزاد شدم. بنده متاهل هستم و چون زندانی بودم نمی توانستم سرکار بروم و تامین هزینه زندگی برای من و همسرم بسیار سخت بود اگر بتوانم کار ...
گفت بعد از شهادتم زینب وار بایست
سقف آغاز کردیم. سر سفره عقد چند باری در گوشم گفت که آرزویم یادت نرود، دعا کن شهید بشوم و برایم سخت بود که این دعا را بکنم. هر چند خودم را قانع کرده بودم که شهادت بهترین نوع ترک دنیاست و تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد، ولی باز هم ته دلم آشوب می شد. فردای روز عقد که پنج شنبه بود رفتیم گلزار شهدای تبریز. آنجا با خودم کلنجار می رفتم که برایش بخواهم یا نه؟ بعد با خودم گفتم الان که بین این مزارها راه ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 23 خرداد ماه 1395
. با اینکه دانشجوی دانشگاه علم وصنعت بودم ولی یک شیفت هم در این کارخانه کار می کردم تا خرج زندگی را دربیاورم. البته برای فرار از مزاحمت های ساواک ناچار بودم با نام مستعار در این کارخانه کارکنم. من در بخش طراحی کار می کردم، آن موقع جو کارخانه این بود که کشور را در وسایل خانگی از خارج بی نیاز کنیم. امیدوارم دولت محترم از تعطیلی نمادهای تجاری قدیمی کشور جلوگیری کند. ...
تکلیف این 184 وعده انتخاباتی چه شد؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از خیبرآنلاین، 3 سال از عمر دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی گذشت و حالا با توجه به اجرای "خسارت محض" برجام براساس خواسته روحانی و مذاکره کنندگان دولت و با عنایت به اینکه حیات این دولت به مذاکرات گره زده شده بود، دیگر حنای تخریب دولت سابق و استفاده از عبارات تکراری همچون "نگذاشتند"، برای ملت رنگی دارد؛ اکنون زمان بررسی کارنامه روحانی و تیمش رسیده است. بدون ...
نیم جزء پدر، نیم جزء مردم/ شب های پدرانه رمضان
مادرم می گفت که می توانی آشپزخانه بروی و یواشکی غذا بخوری. اشکالی ندارد. وی ادامه داد: عصر که می شد، مجددا گرسنه ام می شد و مادر اشاره می کرد که آشپزخانه غذا گذاشتم و من می رفتم و غذا می خوردم. به هنگام افطار زودتر از بقیه گرسنم می شد و اولین نفری بودم که افطار می کردم. این کارشناس مذهبی تصریح کرد: روزهای اول که به سن تکلیف رسیده بودم، روزهای بلند سال بود. آن زمان ما در مشهد ...
مادران بی چاره داعش
به گزارش افکارنیوز ، عکس پسرش، صبری بود که در آن زمان تنها 3 سال داشت و بر روی زانوان بابانوئل نشسته بود. بابانوئل با دست هایی که دستکش سفید روی آنها را پوشانده بود، نیم تنه کوچک صبری را در آغوش گرفته بود و پسر بچه کوچک دیگری نیز در سمت راست صبری نشسته بود. هردو پسربچه کاملا به روبه رو خیره شده اند و چهره آنها کمی سردرگم به نظر می رسد. بن علی با حالتی مغموم، خیره به عکس می گوید: به یاد ...
پدرم یک قهرمان بود
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، یک سال و دو ماه از شهادت علی اصغر شیردل در سوریه گذشت؛ هنوز خرداد به نیمه نرسیده بود که خبر کشف پیکر علی اصغر در گوش شهر پیچید. انتظار خانواده شهید هم به پایان رسید. به معراج شهدای تهران رفتم، موعد دیدار فرارسید و خانواده به استقبال عزیزشان آمدند چه استقبالی، عموما استقبال ها با شادی و شعف همراه است اما اینجا مراسم استقبال رنگ دیگری داشت؛ اینجا ...
انسان بودن سخت گران است
تحقیقاتی که در تهیه گزارش انجام دادم متوجه شدم، دکتر نظام وصال به دلیل داشتن حقوق بازنشستگی که فقط به خرج و مخارج خانواده او کفایت می کند در کار ختم قرآن و روزه گرفتن برای اموات کسانی که از او در قبال پنجاه هزار تومان می خواهند نیز می باشد، تا از این مقدار نا چیز پولی که به دست می آید در راه خیر استفاده کند. بعد از پایان گفت وگوی صمیمی، او به سمت نمازخانه دانشکده راهی شد و وقتی از پشت به ...
ما از وزارت خارجه درخواست جهیزیه داریم
را از صفحه لپ تاپ برگردانم گفتم: باشه. احساس نکن. از صندلی کناری من بلند شد و دوباره رفت دور تحریریه قدم زد و آمد از پشت با دست زد پشتم. گفتم: چیه؟ گفت: اثرات اقتصادی برجام در زندگی مردم معلوم نیست. کلافه شدم و دست از تایپ کردن کشیدم. برگشتم و گفتم: مرد حسابی! تو غیر از برجام هیچ دغدغه ای تو زندگیت نداری؟ دلواپیش گفت: برجام تمام کار و زندگی مرا مختل کرده. گفتم: عزیز من تو کلاً زندگیت ...
یادنامه حسن حاتمی
فارس بودند، دعوت کردند و بنده ی کمترین را هم در میان آن بزرگان علم و ادب جای دادند. حسن حاتمی بسیار شکسته و فرتوت شده بود. باور بفرمایید که ایشان را نشناختم. از استادم جناب آقای ابوالقاسم فقیری پرسیدم که ایشان کیستند؟ تا نام حسن حاتمی را بردند، شوکه شدم. چند دقیقه ای در خود فرو رفتم. استقامت خویش را که بازیافتم از جا برخاستم و خدمت ایشان رسیدم و دست و صورتشان را بوسیدم . متأسفانه دیگر ...
صالحی امیری: دولت روحانی ، زمینی است/دولت قبل، توهم اداره ماورایی کشور را داشت
و نحله های فکری هم در زمان حیات حضرت امام(ره) و هم بعد از آن با منطق اصل رقابت و گردش قدرت در کنار هم زیست می کردند. این تفاوت فکری در سیاست با عنوان چپ و راست و بعد اصلاح طلب و اصولگرا، در حوزه با عنوان روحانیت و روحانیون، در دانشگاه با عنوان جامعه اسلامی و تحکیم وحدت زیر چتر انقلاب اسلامی فعالیت می کردند و هر دو طیف نیز به مرزهای انقلاب اسلامی و اخلاق، وفادار بودند. بر این اساس دیدیم اولین کسی ...
بُعد دوم شخصیت آقای حمید
: خرمشهر در تصرف دشمن بود. می خواستم از نزدیک دلاوری های بچه ها را شاهد باشم. گفتند رفتن به آن جا امکان ندارد. اما پذیرفتند تا مرا نزدیک خرمشهر ببرند و به آبادان رفتم. با بسیجیان بودم و با خلق و خوی دلاورانه ی آنها آشنا شدم. تحت تأثیر حالات شاعرانه ام که از بچه های جبهه ناشی می شد، همان جا در جبهه، سرود خجسته باد این پیروزی را سرودم . سرودی که بعد از فتح خرمشهر پخش شد و شاید کمتر ایرانی است که آن را ...