سایر منابع:
سایر خبرها
حقوق آیت الله بهشتی چقدر بود؟
به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، آیت الله بهشتی در آئینه خاطرات همسرش مرحومه عزت الشریعه مدرس مطلق آمده است. او (آیت الله بهشتی) بسیار مهربان بود. با من که همسرش بودم مثل یک پدر رفتار می کرد. از بس که مهربان بود و خوش اخلاق، همیشه احساس می کردم با پدرم روبه رو هستم. در مدت 29 سال زندگی مشترک حتی یک بار کاری نکرد که من از او دلخور شوم. بچه هایش هم همین طور. با همه رفیق بود ...
نظر مژده لواسانی در مورد شهید دهه هفتادی + عکس
به گزارش جام جم سیما ، مژده لواسانی نوشت: از بیست خرداد که خبر شهادت شهید مدافع حرم "عباس دانشگر" شهیدی که فقط بیست و سه ساله بود و یه دهه هفتادیِ عزیز این سرزمین بود پخش شد،خیلی دوست داشتم با خانواده ی این شهیدِ جوان گفتگو کنم، پدر و مادر این شهید برای اولین بار به تلویزیون آمدند و در "روبراه" از فرزند شهیدشون گفتند.پسری که فقط دو ماه بود که تازه مراسم نامزدی رو پشت سر گذاشته بود و همه منتظر مراسم عروسیش بودند... برای خودم بسیار عزیز و تأثیر گذار بود،همصحبتی با پدرو مادری که عاشقانه پسر کوچکشون رو در راه اهل بیت دادند و هیچ شکایتی ندارند...و وقتی از مادر پرسیدم اولین باری که پسرتون گفت دوست داره که به سوریه بره و شما میدونستید این راه برگشتی نداره،مخالفتی نکردید ؟ گفت: اصلاً،با افتخار رضایت دادم و پسرم خیلی خوشحال شد... تکمله: هی غر نزنینم که جوان های امروز با نسل جنگ فرق دارند! شهید عباس دانشگر یه دهه هفتادیِ باشکوه بود،چیزی شبیه همون فرمانده های جوان جنگ ...
مادر خودسوزی کرد؛دختر ایدز گرفت!
پیوسته خود را در مرگ مادرم مقصر دانسته و پیوسته شب و روز گریه می کردم. بعد از فوت مادر دیگرهرگز به مدرسه نرفته و خود را به تمامی در خانه حبس کردم. بعد از چهلم مادر، پدرم گلی را به خانه آورد و از همان بدو ورودش به خانه، جنگ و جدل بین من و او آغاز شد. گلی زن بی بند و باری بود و هر کاری دلش می خواست، آزادانه انجام می داد و برایم جای سوال داشت که چرا پدر هیچگاه به هیچ کدام از رفتارهای او ...
شهیدی که نشانه بازگشت پیکرش را به مادر داد
...! 13 به در امسال باران می آمد و همه در خانه بودیم. حسین چند کندوی عسل داشت که خیلی آنها را دوست داشت، 14 فروردین از صبح تا غروب به کندوهایش رسیدگی کرد و شب خانه پدر خانمش ماندند. ساعت 11:30 شب بود که به خانه ما آمد. گفتم: مادر بچه هایت کجا هستند؟ گفت: خانه پدر عارفه خانم ماندند. همین که این را گفت فهمیدم دارد می رود. حسی مادرانه به او می گوید که هنگامه وداع و فراق با جوانش ...
بهشت پدری...
مردم خوب این سرزمین بپردازیم و تاجایی که مهلت داریم به اسلام و مسلمین خدمت کنیم . توجه ویژه ای به مادر داشتند، فراتراز فردی که باید آشپزی کند و خانه داری! در خانه ما مادر جایگاه خاصی داشت و این همه به واسطه احترام وافری بود که پدر برای همسرشان قائل بودند. در کارهای خانه به ایشان کمک می کردند و فرزندان را نیز تشویق به همکاری و تعاون می کردند. با مشورت فرزندان برای هر کدام بخشی از ...
همه خندیدند، معتمدآریا گریه کرد
در دل کار باشد بگذارید چیزی طراحی کنم که هم احساس یک خانه ی گرم و آرام را در شروع کار بدهد و هم خانواده ی متمدن، با توجه به اینکه خیلی هم چیز زیادی استفاده نکنیم، اما سلیقه ی زن خانه را هم نشان بدهد. نظرشان این بود که تماشاگر خانه ای مرتب، خوش رنگ و لعاب و شاد ببینید بدون اینکه چیزی نظرش را جلب کند و به صحنه فکر کند. بنابراین این ایده خانم قلمفرسایی بود که چیزهای مازاد این زندگی حتی المقدور وسایلی ...
آیه؛ دختری که از محاصره داعش گریخت
خودم در استان رقه زندگی خوبی داشتیم و پدر می گفت ما مسلمان شیعه هستیم و به 12 امام معتقدیم و اصالتا هم ترک ترکمن هستیم، به مدرسه رفتم و بهترین دوران زندگی ام را سپری می کردم و دوستان خوبی در مدرسه داشتم تا اینکه داعشی ها به شهر حمله کردند و پدرم را کتک زدند و بعد من به همراه خانواده از رقه فرار کردیم. دیگر گریه امانش نمی هد، از برادرانش و سن و سال آنها می پرسم که جواب می دهد: در زمان حمله داعشی ...
ماجرای خواندنی شیعه شدن یک جوان وهابی
آن کتاب مباحثی را دیدم که تا به حال از پدرم نشنیده بودم و در آن کتاب به همه تهمت های ناروایی که به شیعیان زده بودند پاسخ داده می شد اما بعد از خواندن آن کتاب باز هم قانع نشدم و به او گفتم شاید یک شیعه آن را نوشته باشد و از او خواستم چهره به چهره با هم حرف بزنیم تا او قانعم کند و او این بار قرآن را به من معرفی کرد و دیدم با قرآن ما هیچ فرقی ندارد. بین پدر من که یک وهابی بود و دوستم که یک ...
افشاگری پرستو صالحی درباره اعتیاد پدرش در برنامه ماه عسل! عکس
...> پرستو صالحی از پدرش گفت که تحصیل کرده و تکنسین ارتش بوده و زندگی خوب و شادی داشتند اما پس از آشنایی پدرش با دوستانی که اعتیاد داشتند, زندگی آنها نیز دچار مشکل می شود. صالحی گفت که وقتی 8 سالش بود متوجه اعتیاد پدرش شده و همین امر باعث سردی روابط بین پدر و اعضای خانواده اش می شود. این مشکل تاجایی ادامه پیدا می کند که آنها مجبور به فروش خانه خود شده و مادر و برادرش به سرکار می روند. ...
امامی که نگران مرغابی ها است
خواند و همه مردم سیاه پوشیده اند. امام حسن (ع): از میان شما مفارقت کرده است مردی که سبقت نگرفته اند بر او در کمالات پیشینیان ایها الناس در این شب قرآن نازل شد در این شب عیسی به آسمان بالا رفت در این شب یوشع بن نون شهید شد در این شب پدرم امیرالمؤمنین شهید شد به خدا که سبقت نخواهند گرفت بر او بسوی بهشت احدی از اوصیا که پیش از او بوده اند و بعد از او خواهند بود. به درستی که ...
اَحسنُ ما اَنزلَ الله، جنب الله؛ علی بن ابوطالب
... وه! چه هول آور و شرم انگیز است تاریخی که همه قهرمانانش چنگیز و تیمور و نرون و آتیلا و معاویه و یزید باشند. علی قهرمانی که بخاطر پایدار ماندن مبانی شرف و فضیلت و پیروز گرداندن حق و عدل بر سر تمام علایق و لذایذ حیات پا نهاد و با چهره ای سرخ به دیدار خداوند شتافت؛ گر همه صورت خوبان جهان جمع کنند/ روی زیبای تو دیباچه اوراق آید در عالم ماده تا معنای چیزی معین ...
نظر پرستو صالحی به واکنش مخاطبان
...... رفقا ممنون از همهٔ انرژی های خوبتون، فدای مهرتون ممنون از همدردی تون و ممنون که قضاوتمون نکردین عاشقتونم تا همیشه... بازم ممنون از ماه عسل و احسان علیخانی برای مجال این صحبت این شب ها و فقط التماس دعا مخصوص برای سلامتی پدر و مادر ها و دیگر عزیزانمون و مخصوص تر برای مادرم، بهترینم که همه عمر صبوری کرد و صبوری و... ...
عاقبت تلخ رابطه غیر اخلاقی با زن عمو!
من تنها عروسک خیمه شب بازی او بوده و نقش هایی را که او به من می سپردبه خوبی بازی می کردم. اختلاف شما چطور شروع شد؟ بعد از این که سارا با ترفندهای خاص خود تنها خانه ام را نیز از من گرفت، متوجّه شدم که دیگر همه دارایی ام را از دست داده ام. او مرتب به بهانه های مختلف از من پول می خواست، امّا من دیگر چندان پولی برایم باقی نمانده بود و تمامی املاک و دارایی های خود را نیز یا به او بخشیده ...
برادر دوستم برای رسیدن به نیت های پلید خودش تهدیدم می کرد
طلاقم نیز خودت دغدغه داشتی، تازه مگر باید در این شرایط بمیرم؟ من خانواده ام را دوست دارم و صبر می کنم خدا خودش همه کارها را درست می کند چون از درون و نیت های مان آگاه است. بعد از دعوای ما در فروشگاه برادر سمانه، چند هفته بعد مغازه آنها را دزد زد و می خواستند برادرم را متهم به دزدی کنند. اگر چه برادرم تبرئه شد اما تا چند روز با برادر سمانه درگیر بود .دست آخر هم دماغش با ضربه مشت برادر سمانه شکست و دوباره کارشان به شکایت و دادگاه کشیده شد. شاید پدرم هم برای کش دار شدن این مساله هنوز مرا نبخشیده ولی من بیگناهم. رکنا 110 ...
دردسر رابطه غیر اخلاقی برای یک دختر
شماره خانه را پرسیدند تا مرا به خانواده ام تحویل دهند ولی خیلی ترسیده بودم ازطرفی روی برگشتم به خانه رانداشتم. و از این می ترسیدم که پدرم بلایی به سرم بیاورد و مرا بکشد ولی با این حساب مجبور به دادن شماره شدم. وقتی به خانواده ام اطلاع دادند، چند ساعت بعد پدرم خود را به کلانتری رساند با شنیدن صدای پدرم ناخداگاه از ترس و بدون اختیار چاقویی را که توی کیفم بود را برداشتم و رگم را زدم ...
قاتلی که مقتول را زنده کرد
نماینده پزشکی قانونی با تردید فراوان شروع به معاینه کرد و ناگهان با فریاد از داخل قبر بیرون آمد که او زنده است... . سال 1369 بود. مجرد بودم و هنوز در خانه و نزد مادر و پدرم زندگی می کردم دیپلم که گرفتم چون در آن شهر کوچک کاری برای انجام دادن نداشتم مجبور شدم به سربازی بروم محل خدمتم نیز خوشبختانه شهری نزدیک بود و می توانستم هر پنج شنبه برای مرخصی به دیدن خانواده ام بروم . ...
پرستو صالحی با روایت سرگذشت خود، آشتی کنان به راه انداخت/اعتیاد بلای خانمان سوز است اما زندگی ادامه دارد
آشتی کنان بعد از روایت سرگذشت پرستو صالحی در برنامه نوزدهم ماه عسل احسان علیخانی به برنامه مورد توجه مخاطبان پرداخت که به اعتیاد تعلق داشت و یک هنرمند در آن شرکت داشت. در ابتدا بخش هایی از این برنامه و پشت صحنه برنامه قبل "ماه عسل" پخش شد. وی در ادامه بیان کرد: شجاعت پرستو صالحی و برادرش قابل تحسین است. قائل به این نیستیم که کسی از حریم خصوصی و زندگی شخصی اش حرفی بزند و یا اعتراف کند ...
روضه خوان جاودانه به روایت نوه اش آیت الله محمدعلی جاودان
آقای لاهیجی خیلی بد شده. پدرم رفت و بعد از ساعتی متأثر از خبر درگذشت آیت الله لاهیجی به خانه برگشت، می گفت: او در رختخواب افتاده بود و شاید بی هوش بود اما ناگهان از جا برخاست و تمام قد ایستاد و به همه ی چهارده معصوم سلام و عرض ادب کرد. بعد خوابید و روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد. استاد دیگرشان شیخ فضل الله نوری بود که بعد از اعدام ایشان به اندازه ای از این مصیبت ناراحت بودند که از آن به بعد ...
روایت دلدادگی و عشق وکمک به بیماران و نیازمندان در نوزدهمین برنامه ماه عسل
حضور بانوی مددکار در قاب "ماه عسل" پریناز فروزان:احسان علیخانی در بخش اول گفتگو برنامه نوزدهم ماه عسل از خانم معمارزاده دعوت کرد تا وارد صحنه"ماه عسل" بشود. معمارزاده که از شهر کرد آمده بود مددکار انجمن بیماران خاص و ام اس چهارمحال بختیاری است. وی کار خود را به عنوان مادریاب در سرای سالمندان صادقیه اصفهان آغاز می کند. معمارزاده که در خانواده ای کاملا مذهبی و از طبقه متوسط جامعه متولد ...
نگاهی به زندگینامه مقام معظم رهبری از تولد تا رهبری جمهوری اسلامی ایران
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، در این گزارش به برگی از زندگینامه"مقام معظم رهبری"خواهیم پرداخت. سید علی حسینی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی در فروردین ماه سال 1318 برابر با 1358 قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: پدرم روحانی معروفی بود ...
نوشتن به زندگی روشنی می بخشد
.... آیا می توان گفت استخدام تان در شرکت نفت، در پاییز 1327، سبب تحولی در زندگی شد یا به آن، تنها به مثابه یک شغل نگاه می کنید؟ استخدام در شرکت نفت صرفاً به علت آن بود که بهتر از هر جا حقوق می داد و پس از درگذشت مادر و تجدید فراش پدر، خانواده، پر عائله احتیاج به کمک مالی داشت. از هُرم گرما و هجوم ملخ و سوت پالایشگاه که بگذریم چیزی که بیش از همه جلب توجه می کرد نظم و انضباط پالایشگاه ...
حجت الاسلام قاسمیان: غفران الهی در گرو بخشش خود ماست/ حاج منصور ارضی: غفلت زیان بارترین دشمن است
: چون مرگ پدرم فرا رسید مرا به سینه چسبانید و فرمود پسر جان همان سفارشی را به تو می کنم که پدرم هنگام مرگش به من کرد و گفت: پدرش به او سفارش کرده و فرمود: پسر جان در مسیر حق و درستی صبر پیشه کن ولو تلخ باشد. وقتی توجه می کنیم می بینیم همه این وصایا در لحظات آخر عمر ائمه صورت پذیرفته است گویی چکیده همه زندگانی و وصیت این بزرگواران همین جمله بوده است. وقتی قصد تطبیق نمودن روایت در زندگی شخصی و اجتماعی ...
ریزگردها نمی روند!
. سوالی که روزی باید به آن پاسخ داده شود و شاید آن روز، امروز باشد. ریزگردها را همه به خوبی می شناسند. ریزگرد توده ای از ذرات جامد ریز غبار و گاه دود است که در جو پخش شده و دید افقی را میان 1 و 2 کیلومتر محدود می کند و برای بیماران تنفسی بسیار زیان آور است. آن طور که پروفسور پرویز کردوانی، پدر علم کویر شناسی ایران می گوید، ریزگردها به دو نوع تقسیم می شوند. ریزگردهایی که از غرب و جنوب بغداد ...
اصرار مردم به پایبندی به باورهای غلط قدیمی درباره قلیان/ توتون های میوه ای خطرناک تر از شیشه
خبر فراهم کنم ، بیرون آمدم . خانواده بلاخص پدرم از این موضوع خیلی ناراحت شد در همان روزها بود که پسر همسایه مان هم به خواستگاری ام آمد ، با اینکه خانه و شغل داشت اما اهل قلیان بود البته چیزی که بیشتر از همه در این مورد متأثرم کرد ظاهرش بود ؛ در نگاه اول برای من نه یک جوان بلکه پیر بود (جوانی سی و سه ساله که جسم و جانش در اثر کشیدن مداوم قلیان فرسوده شده و او را به فردی سی و هفت الی سی و هشت ساله ...
حسین محب اهری: زیاده خواهی قلب را کدر می کند
حسین محب اهری سال هاست به عنوان بازیگر در آثار سینمایی و تلویزیونی بازی می کند. دهه شصتی ها این بازیگر را با برنامه نمایشی مبصر چهار ساله کلاس می شناسند، اما او در آثاری مانند محله بهداشت، سربداران، باجناق ها، چاق و لاغر، پایتخت، معمای شاه، اسپاگتی در هشت دقیقه، وقتی همه خواب بودیم، پسر آدم دختر حوا و... بازی کرده است. با محب اهری درباره چگونه زندگی کردن با بیماری سرطان غدد لنفاوی و مقابله با آن هم صحبت شدیم. شنیده ایم که این روزها حالتان زیاد خوب نیست. حالم خوش نیست. مدتی بود که مشکل بلع داشتم و نمی توانستم غذا بخورم، ضعف شدید و... باعث شد برای معاینه به دکتر مراجعه کنم. بعد از رادیوگرافی و سونوگرافی متوجه شدم که سرطان تقریبا همه نقاط داخلی بدنم را از جمله طحال، مثانه، کیسه صفرا و... درگیر کرده و همه لنف های داخل شکمم تبدیل به توده شده است. دکتر برایم شیمی درمانی و پرتودرمانی تجویز کرد. این نکته را هم یادآوری کنم، سیتی اسکنی که اندام های داخلی بدن را نشان می دهد در ایران فقط سه دستگاه دارد که در بیمارستان های شهید دانشوری، شریعتی تهران و یک بیمارستان در مشهد است. به همین دلیل ازدحام بیماران در نوبت این دستگاه ها خیلی زیاد است که امیدوارم تعداد این دستگا ه ها بیشتر شود تا بیماران زمان طولانی معطل نشوند و بتوانند درمانشان را زودتر شروع کنند. من از فردا برای شیمی درمانی بستری می شوم و به نظر می رسد دوره درمانم طولانی شود، چون بیماری از چهار دوره قبل خیلی وسیع تر شده است. چند سال است که مبتلا به این بیماری هستید؟ از سال 81 که سمت راست گردنم را جراحی کردم، درگیر این بیماری شدم. سرطان، بیماری فرسایشی است، شما چگونه روحیه خود را حفظ کرده و با آن کنار آمده اید؟ از همان ابتدا که متوجه بیماری ام شدم، خودم را برای مقابله با آن آماده کردم. برای این آماده باش اول شروع کردم به شناخت بدنم و بیماری. این روش باعث می شود که از سرطان نترسی و قبول کنی که آن هم مثل بیماری های دیگر است. اصل قضیه روحیه آدم ها و چگونگی مواجهه با آن است. به نظر می رسد احساس امیدواری شما به زندگی زیاد است. من قوانین و عقاید خاص خودم را دارم. معتقدم حق ندارم به خدایی که به من زندگی داده و مرا خلق کرده، بدبین باشم و امیدم را از دست بدهم. خداوند انسان را خلق کرد و بعد خود را برای این خلقت تشویق کرد و احسنت گفت. انسان شگفت انگیزترین موجود حیات است پس من حق ندارم به این موجود ارزشمند نگاه منفی داشته باشم. خدا مرا آفریده است پس باید در همه شرایط از او سپاسگزار باشم. دنیا میلیون ها سال است که به وجود آمده، عظیم و شگفت انگیز! خداوند آن را به زیباترین شکل مدیریت می کند پس من نباید به این قدرت بدبین و ناشکر باشم. نگاهتان خیلی مثبت است! خیلی از ما آدم ها وقتی دچار مشکل یا بیماری می شویم، از خدا می پرسیم که چرا من؟ من اصلا این طوری به قضایا نگاه نمی کنم. بر این باورم که خداوند از طریق بیماری ها می خواهد انسان را از فراموشی و غفلت خارج کند. وقتی همه چیز رو به راه است، انسان نسبت به خلقت و خداوند بی تفاوت می شود. بیماری به ما هشدار می دهد که اندیشه کن و از نعمت های خدادادی لذت ببر و بهای آنچه را که داری به خاطر بیاور. وقتی بیماری ام شدت می گیرد همه چیز را در نمای بسته تری می بینم و قدر داشته ها یم را بیشتر می دانم. گاهی درد مرا بشدت آزار می دهد، نه می توانم بخوابم و نه یک جا بنشینم، بنابراین شروع به دویدن می کنم تا بتوانم آن را کنترل کنم. وقتی درد اوج می گیرد به دردهای عظیم تر و بزرگ تری فکر می کنم که انسان های دیگر در سراسر دنیا به آن مبتلا هستند به جنگ، به کشتارهای بی دلیل و... همه اینها باعث می شود دردم کوچک شود. به خودم می گویم تو که تافته جدا بافته نیستی، خیلی ها هستند که دردهای بدتر از تو دارند. باید تحمل خودت را بالا ببری. به خودم می گویم من مقابل خا نواده ام مسئولیت دارم و باید زندگی آنها را اداره کنم پس ...
تأثیر نفس در عواطف عقل از دید مثنوی
؟ و از آن جهت که هدف از آفرینش زن، آرامش مرد بود، آدم (علیه السلام) چگونه می تواند از حوّا ببرد اشاره به آیه ی 189 سوره ی اعراف است که خداوند می فرماید: (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا...)؛ اوست خدایی که همه ی شما را از یک تن بیافرید و از او همسرش را بنهاد تا به او آرام گیرد. با توجه به این آیه، نیاز مردان و زنان امری طبیعی می باشد. مولانا ...
فرصتی برای دیده شدن
شان به درس و مدرسه معطوف باشد. تا این که یک روز در خانه که مشغول گپ زدن با ویشکا بود، به او گفت که در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستند، آیا دوست دارد بازی کند؟ ویشکا هم در آن لحظه که احساس می کرد حرف دایی اش بیشتر جنبه شوخی دارد، با خنده گفت البته. وقتی او برای تست گریم به پشت صحنه کار رفت، برخی معتقد بودند از آنجا که لاغر است، برای این نقش مناسب نیست، اما همان لحظه داوود ...
نظر خاتمی درباره وجهه اشتراک اصلاح طلبان و اصول گریان/ حکم حکومتی برای ساخت یک فیلم!/ توصیه روحانی ...
برگزاری مراسم و پخش از تلویزیون است اما این خبر اینقدر قبیح بود که بدون برگزاری هرگونه مراسم و تشریفاتی این نشان ها را مخفیانه دادند. چند نمونه از ریخت و پاش های بی حساب و کتاب دولت احمدی نژاد: اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر از سوی محمود احمدی نژاد به اسفندیار رحیم مشایی در 20 اسفندماه 1391 بود. همچنین روز 22 خرداد ماه 1392 یعنی زمانی که دو روزبه برگزاری یازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری مانده ...
پرستو صالحی باز هم جنجالی شد!
هستند خواست به پدرشان فرصت بدهند و گفت که کاش به عنوان بیمار به پدرش نگاه می کرد. به گفته صالحی این اتفاق زمانی برایش تلخ تر شده که بعد از مراسم خاکسپاری پدرش وقتی وسایل خانه او را جمع می کنند یک چمدان پر از مصاحبه های خودش را دیده است. اما پس از پخش گفت وگوی دیشب این بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه ماه عسل ، بسیاری از رسانه ها با انتشار حرف های این بازیگر، به همراه عکس و ...
من محمد حسینی بهشتی هستم
من محمد حسینی بهشتی، که گاه به اشتباه محمد حسین بهشتی می نویسند. نام اولم محمد و نام خانوادگی ترکیبی است از حسینی و بهشتی. در دوم آبان 1307 در شهر اصفهان در محله لومیان متولد شدم، منطقه زندگی ما یک منطقه قدیمی است، از مناطق بسیار قدیمی شهر است. خانواده من یک خانواده روحانی است. پدرم روحانی بود. ایشان هم در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می پرداخت و هفته ای یک شب به یکی از روستاهای ...