سایر منابع:
سایر خبرها
طعمِ عباس کیارستمی | سیدعطاءالله مهاجرانی
بهتر ازین نمی شد در برابر مرگ از زندگی سخن گفت: ناراحتی همه جور کشیده بودم، آخرش اونقدر ناراحت شده بودم که گفتم خودمو راحت کنم از این ناراحتی بابا چه خبره! صبح بود، تاریکی بود، پاشدم طناب برداشتم، انداختم پشت ماشین. برم قال قضیه را بکَنَم. برم خود کشی بکنیم!- در این گفتگو تنها موردی که فعل جمع به کار می رود همین است. یادمان است که بدیعی هم می خواهد خودش را بکُشد.- رفتم آقا نزدیک خونه ما ...
تدارک 50 فیلم سینمایی برای عید فطر در تلویزیون
بچه های خواهرش با اتفاقات دیدنی مواجه می شود. این فیلم تلویزیونی به کارگردانی هادی شریعتی است و سوگل طهماسبی، وحید شیخ زاده، آتش تقی پور، حسن جویره، علی اصغر شجاعی و بازیگران نوجوان ایمان رستمی و کیمیا میرصادقی در آن بازی کرده اند. فیلم سینمایی لباسی برای خدمت روز جمعه 18 تیر ساعت17:50به وقت تهران از شبکه جهانی جام جم پخش می شود. ...
طاهری جمعه به اوکراین می رود
رو هم حروم کرد، نگفتم اسکولتون کردن با حرفاشون و فرستادن خونه! تماشاگران رقیب چه کردن ما... تازه واسه ماجرای رصائین هم هیچ کاری نکردن و ده روز دیگه فیفا کارتش رو صادر میکنه، شما بخوابید بخوابید عزیزانم نقل قول +10 #13 Reza 2 4 6 2016-07-06 14:58 پس احتمالا نقل و انتقالات واسه پرسپولیس تمام شده که شما هم داری میری . همتون که رفتید ترکاشوندو اعضاء هیات مدیره هم با خودت ببر ...
آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته
طرف عمره برای امضای معاهده و... و. منم خدا رو شکر می کنم که می تونم این کارو از طرف اون انجام بدم ... (نوشته ی روی قاب خودکار:) تمامی ادیان، و همه ی این نغمه ها، همه یک سرود را می خوانند: سلام (صلح) یر شما باد . ، عمر هر وقت راجع به چیزی که اون و شما دنبالش بودید حرف میزد، همین بیت مولانا رو نقل می کرد، ممنون که تا آخره این قضیه ایستادگی کردید و ممنون که به همه مون کمک کردید چیزی که در خور خاطره ...
جراح چاقو بدست در 89 سالگی!
معلم بود. در سال 1941 و دوران جنگ جهانی دوم، آلا دختری مدرسه ای بود. با وجود قحطی و مشکلات فراوان جنگ، او درس خواندن را رها نکرد و توانست وارد یکی از بهترین دانشگاه های علوم پزشکی روسیه شود. او حالا به عنوان پیرترین جراح روسیه در شهر خودش همچنان مشغول کار است و جراحی می کند. همه می دانیم که پزشک جراح بودن اصلاً کار آسانی نیست، اما آلا ثابت کرده که سن نمی تواند شما را از علاقه به کاری که دارید دور ...
پسر معتاد قتل مادرش را انکار کرد
...، درخواست صدور حکم قانونی را مطرح کرد. وقتی نوبت به خواهر متهم رسید؛ او گفت: کامران همیشه با مادرم درگیری داشت. من بارها به مادرم گفته بودم بیاید و با من زندگی کند و کامران را تنها بگذارد اما قبول نمی کرد؛ می گفت این بچه بدون آب و غذا می ماند. روز حادثه به خانه مادرم رفتم تا به او سر بزنم. در زدم کسی در را باز نکرد. کلید داشتم، در را باز کردم و وارد خانه شدم. وقتی وارد شدم دیدم کسی ...
لاتی که انقلابی شد
.... بعد از اون ماجرا رضاخان با امام حسین(علیه السلام) هم درگیر شد! وقتی که اجازه ی برگزاری عزاداری نداد، همون موقع گور خودش را کند. ما اون موقع توی خونه ی خودمون مجلس روضه برگزار می کردیم. ایام محرم که می شد در و دیوار رو سیاه پوش می کردیم و خرج می دادیم. اما من در غیر ایام محرم، مرتب به دنبال دوست و رفیق بودم. ورزش باستانی می کردیم. شب ها هم مرتب از این کافه به او کافه؛ از این قهوه خونه به اون ...
عید فطر روز بندگی و جایزه
خرم : مَنْ جآءَ بِالحَسَنَه فَلَهُ عَشرُ اَمثالِهَا [14]. یک چنین مشتری ای که بگوید : شما هر قیمتی که می خواهی بکنی، من 10 برابر می خرم . این کدام مشتری است؟ ماه مبارک رمضان یک چنین ماهی است که انسان را خرد مدار و عدل محور می کند، روز عید فطر یک چنین جایی است، شب عید فطر یک چنین جایی است ! همه ما موظّفیم از اینجا که فارغ شدیم، یک چند دقیقه ای با خدای خود خلوت بکنیم . این طهارت را، این پاکی را حفظ ...
دیالوگ: نهنگ عنبر
ارژنگ (رضا عطاران) در اتومبیل: رویا اینجا رو... یه کاست زدم، تمام موزیکایی که دوست داریم توشه. / رویا: اِ ببینم... / ارژنگ: حواست به جلو باشه / رویا: سلکشن اِ رویا؟! / ارژنگ: سلکشنِ رویا دیگه! / رویا: کاری به اون ندارم، می گم سلکشن اِ رویا؟! / ارژنگ: سلکشن رویا دیگه، رویا تویی! / رویا: این اِ چیه این وسط؟ / ارژنگ: اِ می خواد دیگه، سلکشن رویا خالی خوب نیس، سلکشن اِ رویا... /ِ رویا (باخنده) بیا ...
خواهر و برادر نهال هم حضور پدرشان را در خانه احساس می کنند/ بچه ها می گویند بابا خودش خواسته شهید شود
سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه عقد کردیم. فقط من یک چادر سفید خریدم. آقا مهدی هم یک کت شلوار دوخت که تا روز عقد از ذوقش چندین بار پوشید و راه رفت . هیچ وقت حرف دیگران را در خانه نزدیم حالا دوران نامزدی آغاز می شود. دورانی که خانم قاضی خانی می گوید آن قدر دوستش داشته که دلش نمی خواست زود تمام شود اما تمام فکر همسرش این بود که بتواند زندگی ساده شان را هرچه سریع تر آغاز کند ...
از افراد خاله زنک به طوری جدی فاصله بگیرید
. گاهی می داند رفتارش چقدر نادرست است، متوجه می شود هیچ کس از معاشرت با او لذت نمی برد و حتی بعضی وقت ها تصمیم می گیرد رفتارش را برای همیشه ترک کند؛ ولی موفق نمی شود. بارها خواسته، سعی کرده و پیش رفته ولی پس از چند روز دوباره به مرحله اول برگشته است. انگار توانایی مهار زبانش را ندارد. چشم هایش می بیند و دوست دارد آنچه را دیده به دیگران هم بگوید. قوه تخیلش هم گاه فعال می شود و ...
اعتیاد چه کسانی را به دام می اندازد؟/اگر کسی از مصرف مواد در خوابگاه دانشجویی سر باز بزند مسخره اش می ...
کند اما چطور؟ خودش می گوید به مدد قرص هایی که او را سر پا نگه می دارند. می گوید سال اول دانشگاه بوده که لب به سیگار باز شده است. علی می گوید: وقتی وارد دانشگاه شدم بچه ها سیگار می کشیدند و من ترغیب شدم که سیگار را تجربه کنم. از روزی یک دانه شروع کردم و کم کم وقتی که وارد خوابگاه شدم دوستانم مرا ترغیب به تجربه مواد تازه تری کردند. بعد رو به ماری جوانا و گراس آوردم و وارد بُعد دیگری از اعتیاد شدم ...
کیارستمی به کشور و مردم خود پشت نکرد/ اظهارات متفاوت کیارستمی که باعث تعجب شد!
ها را ندیده بودم، خیلی ممنون نذاشتی من برم. راستش اگه منم میتونم فیلم بسازم در پناه این کارهای شماست و اگه فیلم من دیده میشه بخاطر فضای متفاوتیه که داره والا اگه قرار باشه همه مثل من فیلم بسازن سینمای ایران چه سینمایی میشه! " من که زیر بمباران اظهارات متفاوت کیارستمی غافلگیر شده بودم با این تعبیر آخر واقعا جاخوردم. از آن روز رابطه و صمیمت ما بیشتر هم شده بود و هر از چند گاهی با اظهارات متفاوتش مرا ...
زندگی نامه ایلان ماسک (فصل دوم/ بخش دوم)
.... کیمبال و توسکا دوستان شون را به خانه می آوردند اما ایلان نه، و اون خیلی دوست داشت که با دوستاش بازی کنه.” مِی کیمبال و توسکا را وادار می کرد تا ایلان را هم بازی بدهند؛ اما جواب آن ها همانی بود که هر بچه ی دیگری ممکن است بگوید: “اما مامان اون اصلا بازی بلد نیست.” با این حال ایلان هرچه بزرگ تر می شد، وابستگی اش به خواهر و برادر و پسرخاله ها ی اش بیش تر می شد. هرچه در مدرسه تنها بود، اما با اعضای ...
بمب ساعتی بیکاران گرانقیمت در بازار
آشنابازی و مواردی از این دست فورا جذب بازار کار می شوند ولی این امکان برای قریب به اتفاق کارجویان فارغ التحصیل دانشگاهی کشور وجود ندارد؛ از اینرو انباشت تقاضای کار جوانان درس خوانده به چالشی در سال های اخیر برای کشور در بُعد داخلی تبدیل شده است. بزرگی این مسئله آنقدر قابل مشاهده و حس است که تمامی دولت ها به منظور جلب نظر مردم و اخذ رای جامعه، در زمان تبلیغات انتخاباتی یکی از مهم ترین برنامه ها ...
کات، کیارستمی رفت
ام ما جمع کردیم. آمدیم تو خونه، خانوم ما هنوز از خواب بیدار نشده بود، آمدیم یه خورده هم دادیم به اون. اون هم خورد، اون هم کیف کرد. رفته بودم خودکشی کنم٬ توت چیدم آوردم اینجا. آقا یه توت ما را نجات داد. یک توت ما را نجات داد. نقش اول فیلم: توت رو خوردی و خانوم هم توت رو خورد و همه چی ام خوب شد!؟ مرد آذری: خوب؟! خوب نشد. فکرم عوض شد، البته که اون ساعت خوب شد، ولی فکرم عوض شد حالم عوض شد ...
شهره آغداشلو درباره خاطرات کودکی با کیارستمی گفت؛ همه چیز از دبیرستان جم قُلهک شروع شد
.... ولی یادم نمی آید به هم فحش داده باشیم. در سکوت فقط کتک کاری کردیم. سر چه چیزی کارتان به کتک کاری کشید؟ کیارستمی: من از مدرسه ای آمده بودم به نام دبستان بهرام که به آن می گفتند دانشگاه! بهرام از بس این مدرسه عجیب وغریب بود. آن زمان ما در اختیاریه زندگی می کردیم که یک بیابان برهوت بود و اصلا مدرسه نداشت. مردم خانه ساخته و بچه ها هم بزرگ شده بودند. از شانس من یک سال قبل ...
متن کامل سخنان مهم رهبری در دیدار رمضانی با جمعی دانشجو
نشانه است ؛ دیگر از این صریح تر؟ آیا این شعار داده شد یا نه؟ خب اگر این شعار داده شده، تبرّی از این شعار، آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند، حالا هم یک عدّه ای از آنها حمایت بکنند، آن وقت دم از امام و طرف داری از امام و طرف داری از نظام و طرف داری از انقلاب هم بزنند! این نمیشود، این قابل قبول نیست. این پدیده ی بسیار بدی است، پدیده ی زشتی است، این پدیده را ما اصلاً نمی پسندیم. چند ...
نیروهای طرح 550هزارهکتاری در امیدیه از آذر ماه 94 حقوقی دریافت نکردند/ بازیچه شدن در شأن مردم صبور ...
وشهیدپرور انجام بدهند دریغ از یک سالن تفریحی یا یک ورزشگاه کوچک چمن مصنوعی یایک استخر کوچک فقط برای نوجوانان خواهشآ این پیام را در همه گروهها منتشرکنید تا به دست مسولان برسد ********** سلام از نماینده محترم مردم شریف #دشت آزادگان و #هویزه خواستاریم نسبت به تسریع در اجرایی حکم ابلاغ فرماندار شدن سرپرست #فرمانداری_هویزه جناب آقای #کعبی همت خرج دهند و حکم فرمانداری ایشان را ...
درس هایی از رمضان که باید آن را در تمام سال مشق کنیم
اند و در ذهنم، یاد آن همه پله ای می افتم که اکنون می فهمم، منتهی به سرویس بهداشتی می شوند؛ یعنی روزی چند بار با این پاها، باید این همه پله را پیمود؟ دقایقی با خودم کلنجار می روم و دنبال راه چاره ای می گردم برای این پله های سرسام آور، کاش این پله ها هیچ وقت نبودند. کاش هیچ پیرزنی مجبور به پیمودن این همه پله نباشد. خانم امیری که از جهادگران است، جویای مشکلات خادم مسجد می شود ...
کلاه صورتی به نهال رسید+عکس
در روز سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه عقد کردیم. فقط من یک چادر سفید خریدم. آقا مهدی هم یک کت شلوار دوخت که تا روز عقد از ذوقش چندین بار پوشید و راه رفت . هیچ وقت حرف دیگران را در خانه نزدیم حالا دوران نامزدی آغاز می شود. دورانی که خانم قاضی خانی می گوید آن قدر دوستش داشته که دلش نمی خواست زودتمام شود اما تمام فکر همسرش این بود که بتواند زندگی ساده شان را هرچه سریع تر ...
خرمشهری ها در تب وتاب خرید عید فطر
...> کاظم هم با عزیز هم عقیده است، او وسط بازار روز بساط می کند، چند سالی است که شلوارهای جین بچه گانه می فروشد، ادعا می کند امسال خرید جدیدی برای عید انجام نداده و اجناسش همان جنس های سال گذشته است که با قیمت فاکتور می فروشد . وی می گوید: این شلوارها را با قیمت خرید سال پیش می دهم اما باز هم مردم کم تر می خرن، من پول مالیات و عوارض نمی دم اما بازهم راضی نیستم و شب عید خیلی دخلم رو تکان نداد ...
باید از آتش سوزی در برج طاووس عبرت بگیریم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ رئیس سازمان آتش نشانی بندرانزلی در گفت و گو با افق انزلی بیان کرد : ساعت ده صبح روز دوشنبه 14 مطلع شدیم که برج طاووس منطقه آزاد انزلی طعمه حریق شده است بر همین اساس سازمان آتش نشانی بندرانزلی چهار دستگاه خودرو به محل وقوع حادثه اعزام نمود که کمتر از دوازده دقیقه در منطقه حریق حضور داشتند. اسماعیل خجسته گفت: بنده نیز به همراه دو دستگاه دیگر در محل ...
اشعار وداع با ماه مبارک رمضان
دل خسته ام مهیا نیست هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند سیدمحمد میرهاشمی *********************** وقتِ خداحافظیه، مهمونی ام تموم شد! حسرتِ این روزایِ خوش، بغضی توی گلوم شد صاب خونه ممنون توأم، هیچ چیزی کم نذاشتی با اینکه لایق نبودم، سنگ تموم ...
با رضا فیاضی در شصت و سومین سالروز تولدش
به گزارش جام جم، وی سال های درس و مدرسه را در روستای آسیاباد گذراند و بعد وارد دانشکده هنرهای زیبا شد و حالا که او را به نام رضا فیاضی می شناسیم، بازیگری است که در آثار مختلف هنرنمایی کرده، از آثار کودک و نوجوان گرفته تا سریال های تاریخی، اما به عنوان نویسنده و کارگردان همیشه به کودکان توجه کرده و مهم ترین و اصلی ترین دغدغه اش بچه های این سرزمین بوده است. خاطرات آقاجمالی خاطرات ...
جایگاه مرگ در فرم روایت سینمای عباس کیارستمی
خانه می رسند، گفت وگو ادامه پیدا می کند: - آدم انتظار داره شما رو تو همون خونه ی قبلی ببینه. - اون خونه ی فیلمی ما بود آقا. خونه ی واقعی ما نبود!... راستش اینکه اینم که ملاحظه می فرمایید، این هم خانه ی واقعی من نیست. این هم خانه ی فیلمیِ من است. این آقایان گفتند، حالا این خانه ی تو باشد. ما هم گفتیم باشد. اما واقعیت این است که خانه ی من بر اثر زلزله ویران شد. فعلاً تو چادر ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ تدارک 50 فیلم سینمایی برای عید فطر
زری هدیه ای تهیه کرده است. او برای پنج ساعت مرخصی می گیرد تا بتواند هدیه را به دست نامزدش برساند اما با شیطنت بچه های خواهرش با اتفاقات دیدنی مواجه می شود. این فیلم تلویزیونی به کارگردانی هادی شریعتی است و سوگل طهماسبی، وحید شیخ زاده، آتش تقی پور، حسن جویره، علی اصغر شجاعی و بازیگران نوجوان ایمان رستمی و کیمیا میرصادقی در آن بازی کرده اند. فیلم سینمایی لباسی برای خدمت روز جمعه 18 تیر ساعت17:50به وقت تهران از شبکه جهانی جام جم پخش می شود. ...
موضع عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در مورد عباس کیارستمی؛ همه غافلگیر شدیم. سینما غافلگیر شد!
...... شیرین بود. اولی را خوردم. دومی راخوردم. سومی را خوردم. یک وقت دیدم هوا داره روشن میشه. آفتاب زده بالای کوه رفیق. چه آفتابی! چه منظره ای! چه سبزه زاری! یک وقت دیدم صدای بچه ها میاد. بچه ها مدرسه بودن. آمدن دیدن من توت میخورم٬ گفتن آقا درخت رو تکون بده. ما هم درخت رو تکون دادیم. اینا خوردن. اینا خوردن من کیف میکردم. خوردم بله. یه خورده ام ما جمع کردیم. آمدیم تو خونه. خانوم ما هنوز از خواب ...
مگه جانبازان گدا و گشنه اند؟
زنند خونه، میگن بیایید بنیاد فیش غذا بگیرید، بعد بروید شام بخورید. مگه جانبازان گدا و گشنه و تشنه غذا هستند؟! واقعاً خیلی زشته. بعد یکی هم اونجا از جانبازها مرتب عکس میگیره تابگذارند رو صفحه بنیاد بگن ما به جانبازها میرسیم. به جان بچه ام اونهایی که فکر میکنن به ما میرسند مدیون ما هستند تا روز قیامت. من که نمی بخشمشون. من خودم دیسک کمر گرفتم. پاها واریس گرفته، به سختی میتونم کارهای زندگیم ...
محمودآباد شهری با نخبه های جوان اما همچنان بدون برنامه است
...، معروف شدم و در جلسات برای نظراتم احترام زیادی قائل بودند. پس از آن در سال 62 با معلمی از بندپی که در محمودآباد تدریس می کرد جابه جا شدم و به شهرم بازگشتم. رفتم مدرسه راهنمایی روستای معلم کلا که آن زمان 6 کیلومتر جاده خاکی داشت که پاره ای از اوقات برای رسیدن به مدرسه باید این مسیر را پیاده می رفتیم. خدا رحمت کند شهید فتاحی را از دانش آموزان من بود. اولین باری که بچه های کلاس رو ...