سایر منابع:
سایر خبرها
روایت احمد متوسلیان از سرنوشتش/ چه کسی حاج احمد را به سوریه اعزام کرد
جای خود ایستاد. گفت: برادر برقی حرف نزن. گفتم: تو چه کسی هستی؟ گفت: من هاشمی هستم. گفتم: چرا دو لا دو لا می روی و چرا پتو روی سرت کشیده ای؟ پتو را از روی سرش برداشتم. سر و صورت و بینی اش داغون شده بود. گفتم: چی شده؟ گفت: این پدرسوخته ها ما را انداختند داخل دستشویی و درب را قفل کردند. هر چند ساعت می آمدند سراغ ما و کتک می زدند. همان تهدید به جا موثر واقع شده بود و این سه نفر آزاد شدند. ...
شهید مدافع حرم که تشنه لب به یاران سیدالشهداء (ع) پیوست +تصاویر
.... و همه تلاش خود را انجام می داد که آنها را برای شهادتش آنها را آماده کند. دو روز مانده بود به ماه رمضان سال گذشته روز اعزامش بود، همه مایحتاج منزل را خرید به غیر از خرما، گفتم : حسن جان فقط خرما نخریدی که آن را هم خودم می خرم، با هم خداحافظی کردیم و رفت، چند دقیقه بعد دیدم برگشت، دو تا جعبه خرما خریده بود آورد خانه و گفت: فاطمه خانم بیا این هم آخرین خرید من برای شما و بچه هایم. رفتم ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
...> اینکه مخاطبان من را با بازی های سریال های تلویزیونی به خاطر بیاورند برایم اتفاق نگران کننده ای نیست. مهم این است که در حال حاضر 2 سال و نیم است که در تلویزیون کار نکرده ام و دنبال کار خوب هستم و در هر پروژه ای کار کردم پروژه متفاوتی نسبت به کار قبلی ام بوده چه در کار کاظم راست گفتار و چه آرش معیریان و حتی کار آقای فرح بخش. آیا تلویزیون و سینما در طبقه بازیگری تاثیر دارد. به هر حال تو یک ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
.... حالا با خودم گفتم من دو سال رد شدم ، مدرسه دیگر من را قبول نمی کند. پیش خودم احساس می کردم یک آدم طرد شده ای هستم که این عالم دیگر برایم معنایی ندارد. عمو من را به زور از تو مغازه در آورد و دستم را گرفت و به یک دبیرستانی برد که آنجا رشته خدمات می خواندم. دقیقا یادم نیست خدمات چه بود. در آنجا درس هایی مثل تزئنات داخلی و گرافیک می خواندیم. من ناگهان گمشده خودم را یافتم و چسبیدم به درس. ...
بسیجی مَشتی شهرک ولیعصر مزد اخلاصش را گرفت
ازدواجمان شد و من و آقا مرتضی سال 82 زیر یک سقف رفتیم. من آن زمان حدوداً 15 سال داشتم و آقا مرتضی هم که متولد 1360 است، دامادی 22 ساله بود. زندگی این دو زوج جوان در یکی از محلات جنوب شهری تهران شروع می شود که طی جنگ تحمیلی 2800 شهید تقدیم کرده است. شهرک ولیعصر(عج) در کنار محله فلاح (منطقه 17 و 18) دو منطقه پر شهید تهران هستند که در جنگ تحمیلی رزمندگان بسیاری را روانه جبهه ها کردند و حالا هم از این دو ...
شهید هادی و جلب کمک برای جبهه ها
...: عباس هادی می گوید: اواخر سال 60 بود. ابراهیم در مرخصی به سر می برد.آخر شب بود که آمد خانه کمی صحبت کردیم. بعد دیدم توی جیبش یک دسته بزرگ اسکناس قرار دارد. گفتم:راستی داداش اینهمه پول و از کجا میاری!؟ من چند بار تا حالا دیدم که به مردم کمک میکنی. برای هیئت خرج می کنی! الانم که این همه پول تو جیبته.. بعد به شوخی گفتم: راستشو بگو,گنج پیدا کردی!؟ ابراهیم خندید و ...
یک هفته 7 چهره؛ از عباس کیارستمی تا علی کریمی
...بوفون خداحافظی نکن، این طفلی ها قهرمان که نه بیشتر شبیه آدم های گرافیکی بازی های کامپیوتری اند. عباس کیارستمی یا... درگذشت عباس کیارستمی. ببخشید اگر این چند پاراگراف شخصی تر می شود؛ مرگ که تحلیل ندارد، آن هم مرگ تو؛ تویی که راه خودت را می رفتی، گاهی دلخور شدیم و با خود گفتیم چرا تویی که اعتبار بین الملی داری، از این اعتبار به نفع اهداف سیاسی استفاده نمی کنی، ما نفهمیدیم که ...
از نامه سرگشاده قبادی به کیارستمی تا پیام تسلیت
به گزارش بلاغ ، بهمن قبادی بعد از مرگ عباس کیارستمی نیز در پیامی صوتی او را بسیار تاثیر گذار خطاب کرد و از اینکه در ایران نیست تا بتواند در مراسم وی شرکت کند ابراز تاسف کرد و در مورد جایگاه کیارستمی گفت: هر آنچه که سینمای ایران داره مدیون آقای کیارستمی است، اخبار موفقیت های او به تو شان و منزلت می دهد، در آرژانتین بودم و راننده تاکسی که مرا به هتل می برد چون عاشق فیلمسازی کیارستمی بود وقتی فهمید ...
در اختتامیه "ماه عسل" چه گذشت؟
سال دارم و نابینا هستم آرزوی من این است که یک خانه حیاط دار داشته باشیم. خودم و همه بیماران سلامت بشویم و از بیمارستان بیرون بیاییم و بتوانیم مدرسه برویم و بازی کنیم. آرش 15 سکه جایزه خود را به اسماء و خانواده اش تقدیم کرد. پدر شهیدم قهرمان من است برنده بعدی دختر شهید متولد اهواز و ساکن شهر قم است. وی با تماشای داستان فرمانده جواد در "ماه عسل" تصمیم می گیرد تا پدرش را به عنوان ...
واکنش مسعود فراستی به درگذشت عباس کیارستمی!
نظر مسعود فراستی درباره عباس کیارستمی مسعود فراستی در یادداشتی با عنوان "زندگی اش و دیگر هیچ" مرثیه ای برای یک دوست: عباس کیارستمی، نوشت: از وقتی عکس اش را در بستر بیماری دیدم دلم گرفت. هی این دست و آن دست کردم که چیزی برایش بنویسم و به او بگویم بمان رئیس. جا نزن. بمان باز فیلم بساز، تا نقد کنم. تو تنها فیلمساز جشنواره ای ما هستی که لیاقت نقد داری و برای جایزه جشنواره ها ...
فوبیای مقایسه نشدن با اصغر فرهادی
ماهی را می بیند کمی جا می خورد. مثلا با اینکه من فیلم گذشته اصغر فرهادی را دوست دارم، اما در کارنامه کاری او اثر متفاوتی است و درامی که ایجاد کرده، با دیگر فیلم هایش فرق دارد. اتفاقا در مورد مرگ ماهی آقای کلاری قبل از تدوین به من گفت این فیلم متفاوت است و موافقان و مخالفان صفر و صدی خواهد داشت. خودتان فکر می کنید چرا موافقان و مخالفان صفر و صدی دارد؟ حجازی: چون درام خاصی دارد ...
فیلم های بروسلی را که دیدم عاشق کاراته شدم!/ با دست گچ گرفته برای سریال رامبد بدلکاری کردم، دکتر گفت فلج ...
سنگ بازی می کردیم، ولی من به بچه ها می گفتم بازی جدید این جوری هست. همیشه جوری تعریف می کردم انگار این بازی هست. بچه ها هم وارد قانون بازی من می شدند و چون قانون های بازی را خودم می گذاشتم، هر جا می دیدم خودم نمی توانم انجام بدهم، می گفتم این جوری نیست! این شکلی است که من می گویم. بازی می ساختم در لحظه. هیچ پیش فرضی در ذهن نبود. مثلاً خاک را می کندم، داخلش مین می گذاشتم و می گفتم اگر در این راه ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
گذشته در آن زنده شده بود. دلم می خواست بدانم بهادر در لحظاتی که خبر خیانت سیمین را شنیده چه حالی داشته؟ آیا آن موقع به یاد من افتاده؟ یک پر از نارنگی که روشنک برایم پوست گرفته بود را خوردم و از جایم بلندشدم. دلم می خواست به خانه ام بروم و تنها باشم. روشنک با تعجّب گفت: “کجا میری؟! تو که تازه اومده بودی ؟” روسری ام را روی سرم مرتب کردم و گفتم: “میرم خونه. اومده بودم یه سری بهت بزنم. یه کم ...
شمالِ مردانه شمالِ زنانه
شد و رفته رفته مرداب ها به طرف دریا هدایت گردید و خشک شد. برای ساخت مهمان خانه ی بزرگ، تمامی جنگل را تا لب دریا هموار کردند و به جای آن درختان مرکبات کاشتند. مگس و پشه هم کم شد. روزی رضاشاه به آن جا آمده می گوید این جا همان سخت سر است؟ آقای رشید یاسمی می گوید هر سختی را می توان رام نمود. اگر اجازه باشد [از این به بعد] رامسر نامگذاری شود. (لرزاده 1385: 90) این تنها سخت سر نبود که ...
3 داستان کوتاه طنز، به مناسبت عید سعید فطر
ری بیرون و فورا می زنی به چاک! حالیته؟ ! سرم را تکان دادم که یعنی بله؛ متوجه شدم . - همین جا منتظر باش تا جنس رو بیارم ! و به طرف انبار داروخانه رفت... واقعا ترسیدم و سرتاپای بدنم شروع به لرزیدن کرد! گفتم شاید پماد مخصوص رفع درد استخوان و دنده آدمیزاد هم جزء اجناس قاچاق است و من بی اطلاع هستم!... احساس کردم همین حالا است که ماموران سربرسند و به جرم خرید مواد ممنوعه ...
ترکاشوند : امیدوارم فصل خوبی در انتظار پرسپولیس باشد/ از بهشتی و گلستانه تشکر می کنم
ژاپن بود با این همه گندایی که زده تا حالا چند بار هاراگیری باید می کرد ولی این آقا راست راست داره برا خودش تو اوکراین میچرخه و عین خیالش هم نیست و به ریش ما هوادارا میخنده نقل قول +7 #25 اسماعیل 2016-07-07 10:27 اقای ترکاشوندتکلیف شکایت از رضائیان چی شد چرا با شعور طرفدارا بازی میکنید اقا رفت ترکیه داره تمرین هم میکنه این بود پیگیری حق و حقوق هواداران نقل قول ...
ایده های خوب، پشت آن عینک تیره/ سه یادداشت مثبت و منفی این روزها، درباره عباس کیارستمی: در ستایش تعادل ...
حکم نهایی تو و حکم نهایی خودشان یکی است که صلوات یا فرقی هم هست که اگر فرقی باشد بدا به حالت. یکی از راه می رسد که پتی بورژوا چرا مثل من که رادیکال هستم فکر نمی کنی؟ مردک اپورتونیست کافه نشین و دیگری آن طرف ایستاده و نخوانده نشنیده حکمت را صادر کرده است. دوره ت گذشته چپ فحاش و نفرت پراکن که پشت سر مرده حرف می زنی و همین شب هاست که سوسک فاضلاب بشوی . فضا کثافت است. فیسبوک جنگ ایگوهاست. کاسبی ...
متوسلیان صید بزرگ اسرائیل بود
] آنجا ایستاده، خواستیم فرار کنیم و به پادگان برویم که بچه ها گفتند برادر احمد کارتان دارند، خدمت ایشان رسیدیم، گفت: این آقا می گوید این ماشین متعلق به اوست، مدارک هم دارد و ادعا می کند که شما با او بداخلاقی کرده و ماشینش را پس نداده اید. مدارکش را دیدی؟ گفتم: نه، گفت: چرا ندیدی؟ ، گفتم: خب ندیدم ، گفت: بی خود کردی. تو آمدی اینجا حافظ مال این ها باشی یا مالشان را ببری؟! و همان جا ماشین را از ما ...
آخرین خواسته امام خمینی از احمد متوسلیان چه بود
، من گزارش عملیات بیت المقدس را به حضرت امام دادم. آخر کار که دست بوسی ایشان تمام شد و خواستم از اتاق بیایم بیرون بیایم، امام به من گفت: حاج احمد مردم از جنگ خسته شده اند! بروید کار جنگ را یکسره کنید. امام این حرف را به فرمانده هان دیگر هم گفته بودند اما چون حاج احمد تنها رفته بود به او هم گفته بودند. حالا این حرف برای چه سالی است؟ سال 61 است و دو سال از شروع جنگ گذشته است. حاج احمد گفت ...
از افراد خاله زنک به طوری جدی فاصله بگیرید
هستند؟ چه نشانی دارند و چگونه می توان از بقیه تشخیص شان داد؟ اولش فقط به خاله ها خیره می شدم. می خواستم ببینم پشت چهره آرام و مهربان شان چیزی پیدا می کنم؟ نمی دانستم باید دنبال چه چیزی بگردم؛ یک نقاب یا چهره ای زشت و ترسناک، اما هر چه می گشتم کمتر می یافتم و خاله ها همه آرام بودند. آرام می رفتند، می آمدند، صحبت می کردند و مهربان بودند. پس با خودم گفتم باید دنبال معنایش بگردم، شاید از این ...
دل نوشته مجید مجیدی برای عباس کیارستمی
: "واقعیتش این است که از اجرای آن عاجز بودم. اصلا فکر نمی کردم خوب بشود." نمی دونستم این جمله که تو دلمه بهش بگم یا نه، ولی گفتم، گفتم "راستش لطف خدا بود". تا این جمله را گفتم دیدم کیارستمی دستم را گرفت، لبخندی زد و گفت، "خیلی چیزها خارج از توان و اراده ماست و آن جایی که درمانده می شویم، لطف خدا به کمک می آید." خیلی برایم شیرین بود این جهان بینی کیارستمی. سال ها از این اتفاق گذشت تا آخرین ...
بازی زندگی لرتا؛ مردن روی صحنه با چشمان باز
، پایانی خوش پیدا کند به پارک شهر (Stald Park) رفتم. پارکی که لرتا عادت داشت بعدازظهرها به آنجا برود و مجموعه گل های زیبا و مجسمه معروف اشتراوس را که در آنجا بود تماشا کند و ساعتی را نیز در آنجا بماند. اما لرتا نبود. به پارک فولکس (پارک مردم) رفتم که مملو از گل های سرخ بود، لرتا گل سرخ را دوست می داشت. اما باز هم لرتا نبود. مجدداً به خانه لرتا مراجعه کردم. همسایه ها خبر تلخ مرگ او را دادند. ...
کیارستمی؛ اصل ترین قلندر سینمای ایران!
فیلم های تو نماند چون تو راجع به یک پریودی از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن پریود هم به هیجان آورد بچه ها را. "احمدپور" (شخصیت اصلی فیلم "خانه دوست کجاست") رفت پس داد دفترچه را اما تو به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند. حالا پس از سال ها می شود راجع به آن ها فکر کرد که آن ها چه طوری از بین رفتند در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت. این حرف ها با حذف بخش هایی از صحبت های ...
شهید مدافع حرمی که با دعوت حضرت زینب رفت
در دفاع مقدس رزمنده بود. همیشه وقتی فیلم های دفاع مقدس را از تلویزیون نشان می داد گریه می کرد و می گفت ما جا ماندیم، می گفت هر وقت دری باز شود من اولین نفر می روم. می گفتم خدا را شکر دیگر ایران جنگ نمی شود که تو اولین نفر باشی، از دنیا بی خبر که سوریه و عراق جنگ است. 11 ماه این در و آن در زد تا توانست برود. شنبه اول ماه رمضان خانه یکی از بستگان مهمانی دعوت بودیم وقتی آمد دیدم چشمانش قرمز است، فقط ...
فوت دو بچه در اثر بی موالاتی اداره برق
با کلیه افرادی که در انجام وظیفه محوله کوتاهی کردند، باقاطعیت برخورد شود. در این راستا سید مرتضی سقائیان نژاد شهردارقم به مشکلات عدیده در بوستان های قم معترف شد و افزود: تمامی بوستان های قم غیرایمن هستند. عباس ذاکریان سخنگوی شورای شهر نیز گفت که قصور مسئولان منطقه 4 در برق گرفتگی نوجوان 12 ساله مشهود است و شهرداری باید گزارشی از برق گرفتگی دختر چهار ساله در سال گذشته به شورا ...
گفتگو با هرکول بوشهری +عکس
به من انگیزه می دهند. هوادارانم مانند خانواده و خواهر و برادرم هستند و دوستاشن دارم. امیداور همیشه شاد و سلامت باشند. خانواده تان از شما حمایت می کنند؟ صد درصد. اول خدا بعد خانواده ام از من حمایت کرده. همیشه به پدرم گفتم که به خاطر من تحت فشار نباش. می خواهم چند سال ورزش را ترک کنم و به کمک تو بیاییم. پدرم می گفت:" تو دیگر راه برگشت نداری و باید جلو بروی.تو یک هرکولی و ادامه بده ...
درویش: 119شهید محیط بان داریم، اما هیچ جا به نامشان نیست/ فقط 5درصد مشکلات محیط بانی مربوط به قانون است
پرونده هایی هستیم که منجر به صدور قتل عمد و قصاص برای محیط بانان شده و خود این مساله روحیه آنها را بسیار تضعیف کرده است. البته هنوز جامعه ایران با اهمیت جایگاه محیط بانی آشنا نیست. اصولا جامعه ما نسبت به مساله محیط بانی خیلی حساس نیست. ما با اینکه 119 محیط بان و 15 جنگلبان شهید داریم و بیش از 3 هزار و 500 نفر از جنگلبانان و محیط بانان تا حالا مجروح و قطع عضو شده اند و همسر و ...
آینده نگاری (Foresight) بیست و چهارساعته
صلابت است، باهوش و مدبر است و ... از طرف دیگر رییس جمهور الیسون تیلور قرابت هایی ویژه ای نیز با هیلاری کلینتون ( Hillary Rodham Clinton ) دارد و اگرچه از نظر سن و درایت بزرگتر از او به نظر می رسد. البته همسر الیسون در گذشته تلاش فراوانی برای به ثمر رسیدن توافق صلح جامع با جمهوری اسلامی کرده است؛ اما او و همسرش طلاق و درگیری های مطبوعاتی داشته اند چرا که الیسون نخواسته است بر روی خطاهای ...
دست نوشته قرآنی آقا برای دانشجوی منتقد/چرا نماینده رهبری پیشانی فتنه را می بوسد؟
... آقا به تلاوت قرآن، تلاوت دعا مخصوصا ادعیه صحیفه سجادیه اشاره می کنند. بعد به یکی از چیزهای مشترکی که در صحبتهای دانشجوها بود بر می گردند و می گویند: اینکه بنده درباره ی [عدم] اختلاطهای دانشجویی این همه تأکید کردم و چندین بار گفتم -که باز شنیدم متأسّفانه وجود دارد، حالا هم یکی از برادرها اینجا گفتند، بنده هم گزارشهایی دارم و مسئولین دانشگاه ها باید جواب بدهند- به خاطر این است. دانشجو ...
جراح چاقو بدست در 89 سالگی!
.... آلا هر سال 100 عمل جراحی انجام می دهد که تعداد آنها تا امروز از 10 هزار عمل جراحی فراتر رفته است.او هر روز ساعت 8 در کلینیک حاضر می شود تا بیماران را معاینه کند. از ساعت 11 به بعد هم به بیمارستان می رود تا جراحی کند. او چهار روز در هفته عمل می کند. آلا اسم خودش را اسب مسابقه گذاشته است زیرا عاشق رقابت و برنده شدن است. از او درباره راز جوانی اش پرسیدیم: من هم راز طول عمر را پیدا ...