سایر منابع:
سایر خبرها
ایدز ما را نمی کشد، انگ و تبعیض می کشد
...> امید مدام از مادرش می پرسد چرا این همه دارو می خورد: می گویم ویتامین است، اما تا کی می خواهم اینها را بگویم نمی دانی چقدر نگرانم! فردا پس فردا مدرسه برود چه کنم؟ شاید باورت نشود دامادهای خود ما یعنی شوهر خواهرهایم وقتی فهمیدند ما مثبتیم چه رفتاری کردند! مدام می گویند نگذار بچه ات با بچه های ما بازی کند. اگر تو مدرسه هم این رفتارها را بکنند چه کار کنم؟ مهسا با گریه حرف هایش را ادامه می دهد: خیلی ...
پدر من از ریاضیات متنفرم!
انگیز مدرسه بازگردند و ناگهان نگرانی از آزارها به وجود بچه ها هجوم می آورد. ژاپن در لیست کشورهایی قرار دارد که بالاترین میزان سالانه خودکشی را به خود اختصاص داده اند. ضمن این که خودکشی دلیل اصلی مرگ نوجوانان و جوانان بین سنین 15 تا 39 سال است. آمار دولت نشان می دهد که مابین سال های 1972 و 2013 تعداد 18 هزارو48 نفر جوان زیر 18ساله جان خود را بر اثر خودکشی از دست داده اند. ...
پیامدهای آزار روحی دوران کودکی بر رفتار بزرگسالی
...، خویشاوندان، فرهنگ اطرافیان و بالاخره از همه مهمتر والدین خود تاثیر می پذیرند و بخش مهمی از یادگیری ها مربوط به شش سال اول عمر افراد و مربوط به زمانی است که با والدین در خانه تنها هستند. به گفته معاون پیشگیری اداره کل بهزیستی استان مرکزی، والدین نه تنها با رفتارهایی که با کودک خود دارند بلکه از طریق روابط متقابل با یکدیگر نیز بر رفتارهای فرزندان در آینده تاثیری عمیق می گذارند به طوری که ...
ازدواج زن 61 ساله با پسر 8 ساله برای شادی روح متوفی
به گزارش ایران خبر ، هلن شابانگو که مادر پنج فرزند است ادعا می کند پدربزرگ مرده اش از درون قبر از او خواسته با یک پسر بچه مدرسه ای ازدواج کند و خانواده اش اصرار دارند که برای دلجویی از روح جدشان به این ازدواج تن دهد. خانم شابانگو و خانواده اش، پسر بچه ای را از اقوام انتخاب و با پرداخت 500 پوند به او مراسمی را در تیشوان آفریقای جنوبی برگزار کردند. آنها پسر بچه را مانند یک داماد لباس ...
ازدواج خانم بازیگر ایرانی با مردی 27 سال بزرگتر از خودش ! + عکس
میلیون درآمد دارم. البته بازیگرانی هستند که این درآمد را دارند و آخر سر هم فیلم شان نمی فروشد. ما هم مثل همه مردم مشکلاتی داریم؛ مثلا شده که چند ماه اجاره خانه نداده ام اما صاحبخانه ام آنقدر انسان متدین و شریفی است که همیشه دست نگه می دارد و فشاری به من وارد نمی کند. خدا را شکر در چنین شرایطی همیشه خانواده ام هوایم را دارند. کودکی و جوانی شاد در کودکی شیطان و بازیگوش بودم. پای ...
ماجرای خودکشی دانش آموزان در پرند
دیگر تشکیل می دهند؛ مهاجرانی که برخی از آنها با مسئله فقر، جدایی و اعتیاد روبه رو هستند. کارشناسان اجتماعی می گویند که مراکز آموزشی انعکاس دهنده تمام این مشکلات هستند. برای همین هم، گفت وگو با معلم های این هنرستان از وضعیت نگران کننده ای هشدار می دهد. آمار خودکشی های ناموفق در این مجموعه آموزشی و استفاده از مواد مخدر هرسال دارد بیشتر از سال قبل می شود. اگرچه بالارفتن آمار ...
جزئیات هتک حرمت به دختر 17 ساله در تهران
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، این دختر به قضات گفت: چند روز پیش در راه مدرسه با پسر 19 ساله ای به نام سجاد آشنا شدم. او بارها سد راهم شده و به من درخواست دوستی داده بود. آن روز شماره تلفنش را گرفتم و برای او SMS فرستادم. دوستی ما آغاز شد. سجاد می گفت بزودی همراه خانواده اش به خواستگاری ام می آید. دانشجوی رشته کامپیوتر بود و می گفت پس از گرفتن مدرکش جشن عروسی را برپا می کند. دختر ...
بخوانید: یک نمونه از نقدهای ویکتور ف پرکینز، منتقد و نظریه پرداز تازه درگذشته، برای سینمای نیکلاس ری/ ...
دستبرد به یک بانک اتفاق می افتد. عملیات دزدی نیز شکست می خورد چرا که بیش از اندازه دور از خانه باید برود. میسون نیز بر اثر توهمات ناشی از استعمال زیاد کورتیزون به حالی می رسد که پسرش را می کشد. در پایان او تنها در صورتی سلامت عقلش را به دست خواهد آورد که زندگی اش را نه برپایه رؤیاها و توهمات بلکه براساس واقعیت بنا نهد: اگر همه ی آن چیزی را که اتفاق اتفاده به یاد بیاورد، خوب خواهد شد . ...
حال و روز خانواده های آتش نشانان کشته شده
رفت وآمد زیاد است، همه لباس مشکی به تن دارند، از سر کوچه تا خانه پدری علی بنر و پلاکاردهای تسلیت جای خالی باقی نگذاشته، به اواسط کوچه که می رسی، کمی دور تر از خیابان اصلی رو به روی فضای سبز کوچکی چند خانه قدیمی چسبیده به هم قرار دارد، دومین خانه با در قهوه ای کوچک خانه پدری علی است، خانه ای که او در آن به دنیا آمد و حالا مراسم عزایش در آن به پا شده است. صدای گریه و شیون از چند متری خانه به گوش می ...
خاطرات بانویی مقتدر در جبهه های جنگ
سال بیشتر نداشت، وقتی چگونگی مرگ پدرش را شنید، دیگر نتوانست در ایران بماند و می گفت: من در جایی که پدرم را کشته اند، حتی لحظه ای هم نمی مانم . اما او با وعده و قول های فراوان، دوران ابتدایی را در ایران تمام کرد. بعد ها بانو محبی فرزند کوچک خود را در سال 1352ش در لندن به پسرخاله اش، رضا روزبه سپرد. بانو محبی در لندن یک خانه دو هزار متری خریده و آن را به مکان فرهنگی و مذهبی تبدیل کرد تا دانشجویان و ...
به یاد مردی که - شوک آینده - را دید
ازدواج رسمی کرده باشد) و یک یا چند بچه تشکیل شده است. با پذیرش اجتماعی همجنس گرایی، کم کم شاهد ظهور ازدواج همجنس گرایان خواهیم بود. او به افزایش اختلاف سنی نسل ها نیز اشاره کرده بود: چرا برای خرید جنین عجله کنیم؟ بهتر نیست تا بازنشستگی تو صیر کنیم؟ از آنجا که زندگی بدون فرزند بین زوج های جوان و میانسال افزایش خواهدیافت، در آینده بیشتر شاهد بچه دار شدن افراد کهنسال خواهیم بود. ...
مروری بر حوادث 15 ساله مشروطیت
است از هدف های اصلی پیامبران به شمار می رفته، پیامبر ما هرگز فراموش نکرد که همه مردم آزاد و برابر هستند. رهبران مذهب شیعه می خواستند مسلمانان را از بردگی نجات داده حقوق از دست رفته شان را باز گردانند حوادث سال 1299 سال 1299 پرحادثه ترین سال در مقطع 15 ساله مورد نظر محسوب می شود. در فروردین این سال قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز آغاز و منجر به تصرف این شهر گردید. در ماه اردیبهشت ...
ماجرای مهندس نابینای 22 ساله اپل
نابینا شود. در زمان کودکی والدین خانم کاستور، او را تشویق می کردند که بر محدودیت هایش غلبه کند و فرا تر از توقعاتی که از او انتظار می رود، پیش برود. تحت همین شرایط بود که او علاقه پیدا کرد به سوی فناوری برود و از کامپیو تر دسکتاپ خانه و کامپیو تر مدرسه استفاده کند. آدم بزرگ های پیرامونش زمانی که او بچه مدرسه ای بود، همیشه گجتی در دست هایش می گذاشتند و به او کمک می کردند از آن ها ...
مرگ دوستم زندگی را برای من مهم کرد/ همه فکر کردند شغل جدید یا شوهر مذهبی پیدا کرده ام/ حرمت حجاب دست و ...
این شیطنت ها باید فاکتور گرفته شود. البته ممکن است خیلی ها بگویند چه ربطی دارد خب با چادر هم می شود شیطنت کرد. بله درست است اما من معتقد هستم که این چادر حرمتی دارد که باید رعایت شود و این حرمت با این قسم شیطنت ها هم خوانی نداشت. یا مثلا خیلی اوقات شده که پدرم می گویند داخل پارک چادرت را بردار که راحت بازی کنی اما خودم در واقع دوست ندارم، دلم میخواهد یک دست باشم و بر این اعتقادم پایبند بمانم. ...
ماجرای پسر همسایه ای که دختر هرزه را باردار کرد
دوست و همنشینم نیز دختر عمویم بود. با این که حدود 15 سال تفاوت سنی داشتیم اما با هم خیلی زود اخت شدیم و تنهایی های همدیگر را پر می کردیم. دختر عمویم می گفت هر چه می کشد از دست سادگی هایش است. او دل پری از پسر دایی اش داشت و می گفت: اگر زرنگ بودم قبل از آن که به شهر برود و با دختر دیگری ازدواج کند او را وابسته خودم می کردم. کلثوم نفس عمیقی کشید و افزود: دختر عمویم از کودکی به ...
بعدازشهادتش همیشه کنارم هست
قهوه درست کردن هستند؟ بله – در کارهای خانه کمکم می کرد و خصوصاً قهوه درست کردنش عالی بود من خوب نمی توانستم درست کنم ولی قهوه های سید حرف نداشت. کارهایش را تا جایی که می توانست خودش انجام می داد. کارهای خانه وقتی عالی می شد که باهم در کنار هم انجام می دادیم. مخصوصاً از افطار و سحرهای ماه رمضان خاطره های خیلی خوبی داریم. سال گذشته تا بیستم منطقه بود برای همین گفتم قول بده این ماه رمضان ...
مسافر همچنان بهترین فیلم کیارستمی است
هایی می شود که با هم نزاع کرده اند و در درجۀ بعد، بررسی و تنبیه انضباطی دانش آموزانی که با تأخیر به مدرسه رسیده اند. فیلمساز توانسته است که تصاویر خوبی از بچه ها ضبط کند بدون اینکه کسی را آزرده کند یا روایت مستندگونۀ فیلم به هم بخورد (درست بر خلاف فیلم مشق شب). آقای همایون پایور، مدیر فیلمبرداری فیلم، توانسته با سه دوربین خود در نوری شبیه به نور طبیعی روز، تصاویر خوبی بردارد. دوربین ها روی سه پایه ...
بازیگر 39 ساله از باردار شدنش در 23 سالگی می گوید
.... من خودم مادر بودن را انتخاب کردم. برای من که مادر هم هستم، اوقات فراغت وجود ندارد، خیلی سخت می توانم وقت پیدا کنم تا چیزی به دانسته هایم اضافه کنم یا مطالعه داشته باشم. دغدغه های مادرانه آنا مادر همیشه دغدغه دارد که بچه اش درسش را می خواند؟ یا غذایش آماده است؟ یک مادر دیگر فقط برای خودش نیست؛ برای فرزندش است. اما این موضوع برای کسی که ازدواج نمی کند یا کسی که ازدواج کرده ...
منصور من به خاطر خط روشن ولایت فقیه و حفظ اسلام شهید شد
: حاصل ازدواج من و منصور چهار فرزند است فرزند اولمان علیرضا نام دارد، دو دختر به نام های بیتا و همتا و فرزند آخرمان بنیامین است. منصور عاشق بچه ها بود می گفت: دختر و پسر فرقی ندارد اما بیشتر محبتش را صرف بیتا و همتا می کرد می گفت: دخترها حساس ترند و به محبت بیشتری احتیاج دارند. اگر برای 10 دقیقه هم از خانه خارج می شد تماس می گرفت و احوال من و بچه ها را می پرسید. شریفی، اذعان می کند: سال ...
مسابقه کبوترپرانی
بگویند عشق باز ، وقتی ساعت 4 را نشان داد، داورها نتیجه را اعلام کردند: کفترهای غلام دوستی میانگین زمان بیشتری را از کفترهای ابوالفضل شیرکوند در آسمان پرواز کرده اند و بنابراین آقاغلام برنده است. هنوز مکالمه تلفنی قطع نشده بود که صدای صلوات و دست و هورای مردهای بازاری و کفتربازهای شهرهای اطراف که برای تماشای مسابقه به شادآباد آمده بودند، بالا رفت؛ و بعد آنها این برد شیرین را به مردی تبریک ...
قدوم نامبارک
مانند دختران دیگر روستایمان، مجبور به یک ازدواج تحمیلی شده و تا آخر عمر به پای شوهر و فرزندانم بسازم و بسوزم. دوست دارم برای خودم درس خوانده وکسی شده و سرانجام روزی رهسپار دانشگاه بشوم. پدرم یک پک عمیقی به قلیانش زد و گفت:"این مزخرفات رو توی همون مدرسه یادت دادند! می دونی، مقصر من بودم که گذاشتم بری مدرسه و همین چند تا کلاس درس رو بخونی! اگر همون موقع قلم پات رو شکسته بودم، اکنون اینگونه ...
چه خوب امانتداری کردی
شهید روحانی مصطفی ردانی پور در سال 1/1/1337 در یکی از خانه های قدیمی منطقه ی مستضعف نشین (پشت مسجد امام) درشهر اصفهان متولد شد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی خود را تأمین و آبرومندانه زندگی می کردند. سختکوشی و تلاش، با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری که در شش سالگی (قبل از آنکه به مدرسه راه یابد) به مغازه ی کفاشی می رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول ...
داستان عمه مهری پارک دانشجوی تهران
.... در حالیکه هیچ کدام نمی توانیم تصور کنیم که لحظه ای جای آنها باشیم و لحظه لحظه زندگی شان را تجربه کنیم و اینکه این شرایط فعلی در اختیار آنها نبوده و از بدو تولد در وجودشان بوده است. به پچ پچ مردم در کنارمان گوش می کنم که می گویند: این پسره یا دختر!، کار خدا رو ببین، چرا اینطوری لباس پوشیده؟، خجالتم خوب چیزیه، حیا ندارن، همه چیو به مسخره می گیرن، اینجا زن و بچه مردم رفت و آمد می کنن ...
ازدواج دو معلول با هم خوب یا بد ؟/کاش فقط یک باز فرزندانم را می دیدم !
ملی رفاه نابینایان کمک زیادی به ما می کرد شکوفه اصانلو همسر مهران سوبری نیز ازهمکاران باز نشسته شهرداری منطقه 18 است. او با اشاره به اینکه با 20 سال خدمت درخواست بازنشستگی کردم می گوید : زندگی و کار برای افراد با نیازهای ویژه آسان نیست و چند سالی است که بازنشسته شده و خانه داری می کنم . او که همه امور مربوط به منزل را خودش انجام می دهد می گوید : انسان ها به مرور با شرایط شان ...
رقابت عشق باز ها
، باز هم صدای صلوات کفتربازها به آسمان می رود؛ این بار هم یک ابلق از سفر طولانی اش برگشته و به قول آقا غلام، خسته بودنش از چند علامت پیداست: دمش رفته بالا، تشنه است، پرهایش پر شده و نمی تواند راه برود. این کفتر خسته است، از صبح دارد می پرد. تا این جای کار 501 کفتر به زمین نشسته اند و 6 کفتر هنوز مانده؛ آنها راه خانه را خوب بلدند و درسشان را یکی یکی پس می دهند: امروز هوا خوب نبود، اگر خوب ...
عمل بسیار زشت پسر و زن بابا
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، او مدعی شد نامادری اش وی را برای قتل پدر اغفال کرده بود.این جنایت روز 5مرداد ماه سال 92در خانه ای در جنوب غرب تهران اتفاق افتاد و در جریان آن پسری پدرش را به قتل رساند. او جسد پدرش را داخل خودروی وی انداخت و از خانه بیرون برد تا در محلی دور افتاده دفن کند اما بعد از چند ساعت سرگردانی با خراب شدن ماشین به تعمیرگاه رفت و در همانجا با کشف جسد دست قاتل رو شد. ...
میان مردگان هم می شود زندگی کرد...؟
را کسب کنم و یک روز پزشک شوم تا بتوانم خواهرم را درمان کنم. مصطفی که 13 سال دارد و به گفته پدر از همه شر و شورتر است، هنوز به آرزویش فکر نکرده است. نمی داند چه روزی به دنیا آمده و تنها نگرانی اش جریمه ای است که باید به خاطر شکستن شیشه مدرسه بپردازد و می داند که پدر قادر به پرداخت آن نیست. هر سه برادر علاقه زیادی به فوتبال و لیونل مسی دارند و کلی از قهرمان نشدن تیم آرژانتین در جام ملت های امریکا ...
زن کارآفرین و سرپرست خانواری که نمونه شد/ این شعار من است دوباره شروع کن!
کشاورزی را انتخاب کردید؟ کشاورزی از من دور نبود. پدرم کشاورز بود و من از دوران کودکی با این کار آشنا بودم؛ مثلا یادم می آید 13 سالم بود که سرپرست 20، 30 کارگر چغندر کار بودم، اما بعد که ازدواج کردم، مشغول خانه داری شدم تا این که همسرم فوت کرد و دیدم باید فکری برای آینده بچه ها بکنم. آن موقع، چون هشت هکتار زمین داشتیم، دیدم بهترین کار این است که کشاورزی را شروع کنم. بعد، به مرور کارم ...
لحاف دوز پنبه زن
شدی شغلی انتخاب کنی که قابل احترام باشد و احساس کنی در خدمت یکی از ملائک مقرب هستی. پدرم تا سن 95 سالگی زنده بود اما روزهای آخر پنبه مردم را در حیاط خانه خودمان می زد! آن روزگار گذشت و پنجاه و پنج سال پیش یعنی در سن 12 سالگی گه دانش آموز بودم به یاد حرف آن روز پدرم افتادم و با انتشار اولین روزنامه دیواری در دبستان کازرونی اصفهان و نوشتن یک سرمقاله دست و پاشکسته در آن به عنوان مدیر و سردبیر، رفتار ...
درباره حسین فریدون
گذراندند تا با عزت، زندگی خود را بگذرانند. سرپرستی آنها را نیز مادرشان برعهده داشت. مادر ایشان همان طور که اشاره کردم، مکتب خانه داشت و دخترها را تعلیم می داد و از این طریق به زندگی شان کمک می شد. پدرم برادری به نام ابراهیم داشت و چون پدربزرگ ما همسر دیگری در مازندران داشته و از او صاحب دختری به نام کلثوم شده بود؛ بنابراین پدر و عمویم، خواهری ناتنی داشتند که در مازندران زندگی می کرد که چند سال ...