سایر منابع:
سایر خبرها
بازیگران مهاجر و سریال های منشوری!
.... در بخش کودکی، پردیس افکاری نقشی ندارد اما در بخش حال، یکی از بازیگران اصلی است. او بعد از سال ها یوسف، پسری که در دوران کودکی زیر نظر پدرش بزرگ شده را پیدا می کند و با هم ازدواج می کنند. برادر دختر با ورودش به زندگی آنها، همه چیز را به هم می ریزد و ... قابل حذف است؟ پردیس افکاری یکی از نقش های اصلی بخش های زمان حال سریال را دارد و در صورت حذف قسمت هایی که افکاری بازی کرده عملا ...
توطئه خانوادگی برای کشتن شوهر
بدهیم ولی من مانع شدم و گفتم نزد پلیس می رویم و خبر می دهیم که پدرم گم شده است. وقتی مأموران متوجه قتل شدند، از مادر و خواهرم خواستم که به پلیس بگویند آنها نیز در قتل پدرم مشارکت داشتند و هر سه نقشه قتل را طراحی کرده ایم. محسن انگیزه خود را هوسرانی پدرش اعلام کرد و گفت: از اینکه می دیدم مادرم را اذیت می کند و رفتار مناسبی با او ندارد، کینه اش را به دل گرفته بودم. عصمت همسر مقتول ...
آیا ارزشش را داشت میثم این کار را با خواهر خود بکند؟
آشپزخانه رفت؛ چراغ آشپزخانه هنوز خاموش بود و پدرم هنوز از موضوع قتل خواهرم اطلاع نداشت که از پشت سر به او حمله ور شدم و با همان چاقویی که توسط خواهرم مورد حمله قرار گرفته بودم، به پدرم حمله کردم و چندین ضربه چاقو به او زدم که به زمین افتاد. پس از تعویض لباس هایم که غرق خون بود از خانه خارج شدم؛ که اشکان و پرهام به دنبال من آمدند و با هم به سینما رفتیم و تا فردای روز جنایت در خانه اشکان ماندم تا اینکه ...
اقدام زشت وغیر انسانی پسر جوان در اتاق خواب
برادرم پدرم را کشت و من هم به زندان افتادم اما دستی در این قتل نداشتم. وی افزود: صبح با صدای فریاد پدرم از خواب بیدار شدم و دیدم که پدر و برادرم با هم درگیر هستند. محسن گلوی پدرم را گرفته بود و سپس چند ضربه چاقو به او زد. بعد از قتل، برادرم گریه کرد و از من و مادرم خواست تا همدستی با او را گردن بگیریم. ما هم به خاطر نجات برادرم به مشارکت در قتل اعتراف کردیم. در پایان آن جلسه هیات ...
اقدام زشت زن بیوه با تازه داماد ساعتی پس از شب عروسی
برای مخالفت با رفتن به منزل پدرم سر و صدایی به راه انداخت. در این هنگام بود که سیلی محکمی به گوشم نواخت و به قول خودش گربه را دم حجله کشت! آن روز همه حرف ها و نصیحت های پدر و مادرم را در ذهن مرور کردم ولی مجبور به سکوت بودم و نمی توانستم هیچ عکس العملی نشان بدهم. از همان روز به بعد به مردی زن ذلیل تبدیل شدم که تنها خواسته های همسرم را اجرا می کردم او نیز هر کاری را که اراده می کرد انجام می داد ...
اشعار آیینی ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
...> اشک افشاندند بهر غربتت دیوارها بلکه آتش بود در بیت الولا گریان تو برد با پای پیاده دشمن کین گسترت نه ردا بر دوش بود و نه عمامه بر سرت ضعف بر تن، ذکر بر لب، اشک در چشم ترت بارها می خواست جان گردد جدا از پیکرت بود خالی آن دلِ شب جای زهرا مادرت تا ببیند بر تو چون بگذشت از عدوان تو تا کند با قتل تو منصور روز خلق ...
قتل زن بی گناه به خاطر رابطه شیطانی
متوجه ازدواج دومم شده بود. بر سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم، البته من به او مشکوک شده بودم. دو هفته قبل او را به جاده نیشابور برده و در خودروی نیسان خفه کردم. بعد جسد را در شیار کوه انداختم و با تهیه خاک دفن کردم. متهم با قرار بازداشت از سوی قاضی حسینی روانه بازداشتگاه شد تا چهارشنبه امروز در دادسرا بازجویی شود. این درحالی است که تحقیقات نشان داد، زن و مرد جوان به دروغ خود را زن و شوهر معرفی کرده بودند. زن جوان شوهر داشت و پنهانی با میلاد در ارتباط بود. ...
سه پرونده جنایی روی میز قضات دادگاه
او تعرض کردند. ماجرای این جنایت به روز پنجشنبه، 24 دی ماه سال گذشته برمی گردد. آن روز پسر 16 ساله ای با مراجعه به پلیس از دو متجاوز شکایت کرد و گفت: بعد از تعطیلی مدرسه در راه خانه مان بودم که پسر جوانی داخل کوچه ای مرا دید و خواست کمکش کنم تا یک تخته فرش را از زیر زمین خانه شان به داخل اتاقش ببریم. من هم قبول کردم. وقتی وارد خانه آنها شدم با پسر دیگری روبه رو شدم. همان لحظه متوجه شدم که آنها نیت ...
توطئه انتقام از هوو بوی مرگ می داد
ساله ای به نام احمد در تماس با پلیس از ربوده شدن وی توسط 3 مرد ناشناس خبر دادند. با ارجاع پرونده به شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی کرج، تحقیقات در این باره آغاز شد. پسر احمد که شاهد آدم ربایی بود به بازپرس گفت: با پدرم در مقابل خانه ایستاده بودیم که ناگهان یک دستگاه خودروی پژوی مشکی توقف کرد و چند مرد ناشناس پدرم را با زور و تهدید سوار کرده و بردند. فریادهای من هم به جایی نرسید و قبل ...
رکورد 12 هزار کیلومتری اروپا، رویا نیست
... او با بیان اینکه منبع اصلی درآمد من کارهای کشاورزی کوچکی است که در شهرستان خود انجام می دهم می گوید: معلولان مشکلات زیادی دارند که با توجه به تلاش رسانه ها این مشکلات حالا دیگر برای مسئولان و جامعه واضح هستند اما این دغدغه ها همچنان بر جای خود هستند و رفع نمی شوند. در رکوردهای بعدی پدرم را همراهی می کنم ساناز صالحی که تنها فرزند خانواده صالحی است و 13 سال دارد پدرش را ...
مناظره ابوحنیفه و امام صادق (علیه السلام)
در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد، که نگه دارنده علوم و اسرار الهی و امامت هستی . بعد از آن خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: حکم قتل ، شدیدتر و مهمّتر است ، یا حکم زنا؟ ابو حنیفه گفت : قتل شدیدتر است . امام علیه السلام فرمود: اگر چنین است ، پس چرا خداوند شهادت بر اثبات قتل را دو نفر لازم دانسته ؛ ولی شهادت بر اثبات زنا را چهار نفر قرار داده است ؟! ...
عقدکنان در زندان؛ زندگی در آزادی
دستگیر شده و قاضی دستور داده بود 15 روز تحت نظر باشد. سه شنبه ها روز ملاقات بود و من که نمی توانستم دوری برادرم را تحمل کنم به ملاقات او رفتم. آن روز مهم ترین اتفاق زندگی ام در سالن ملاقات زندان رقم خورد. وقتی با برادرم صحبت می کردم کنار من مادر دلشکسته ای بشدت اشک می ریخت و گریه های او باعث شد تا کنجکاو شوم. برادرم وقتی متوجه کنجکاوی من شد گفت پسر این زن به نام امیر مهرداد به اتهام قتل ...
تعرض و آدم ربایی به بهانه جابه جایی فرش
در زنجان جوان اجیر کردن آدمکش یک میلیاردی برای قتل پدرزن جام جم قتل زن بی گناه به خاطر رابطه شیطانی ایران من آدم کشتم و فرار کردم! آرمان انتقام جویی دوست عاشق در تلگرام آخرین اخبار اجتماعی و حوادث ایران و جهان را در تابناک اجتماعی بخوانید. چکیده مهمترین حوادث و رویدادهای اجتماعی شبانه روز ...
دخترنوجوان در دام شیطانی مرد میانسال
به من جرأت احمقانه ای داد. همان روز با بابک قرار ملاقات گذاشتم. در یک پارک قرار گذاشتیم همدیگر را ببینیم. با ترس و لرز رفتم. روی نیمکت نشستم و منتظر جوان خوش تیپی بودم که عکسش را روی تلگرام دیده بودم. چند دقیقه ای گذشت. مردی میانسال جلو آمد و سلام کرد. سرم را برگرداندم و جواب ندادم. با خودم می گفتم اگر مزاحم باشد به بابک می گویم پدرش را در بیاورد. اما مرد میانسال اسمم را صدا ...
مهم ترین حوادث ایران در هفته اول مرداد ماه
...> پسر جنایتکار که در جریان تماشای تلویزیون خواهر و پدرش را به قتل رسانده بود، از سوی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و با گریه و زاری اظهار پشیمانی کرد. در این جنایت که شانزدهم فروردین در ساختمانی در خیابان ایتالیا رخ داد، پدر با ضربات چاقو کشته و دختر جوان با رشته طنابی خفه شده بود. مرد جوان با همدستی همسر یک راننده تاکسی و چند مرد دیگر، در زابل روی او اسید ریخت و باعث مرگش شد. این متهم که فرار کرده بود در کمتر از 72 ساعت به دام افتاد و به جرمش اعتراف کرد. در این پرونده علاوه بر اسیدپاش، 4 نفر دیگر به جرم همدستی دستگیر شده اند./ ایران ...
آقای مرادی! اکنون عذاب وجدان ندارید؟
نمی شدند نیمه شب راهی جاده ها شوند و در اثر خواب آلودگی این سانحه جانگداز برایمان رقم بخورد. چطور می خواهید جوابگوی من داغدار و مادری که آینده پسرش تباه شده است باشید؟ چرا با پسر مهربان و ورزشکارم این چنین برخوردی شد؟ چرا بعد از چندین سال اردو و دوری از خانواده و تمرین های سخت، ناباورانه و ناعادلانه رفتار شد؟ دلتان به حال این جوان نسوخت که اینگونه با زندگی اش بازی کردید ، واقعا ...
پدرکشی پیش از طلوع آفتاب
ورامین بردیم و همانجا رها کردیم. با اعتراف متهم، فرزندان او نیز دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفتند. سعید، پسر 15 ساله قتل را پذیرفت اما فرزانه، دختر 19 ساله، خود را بی گناه دانست و گفت: من می خواستم با پسرعمویم ازدواج کنم اما پدرم مخالف بود. آن شب، خواب بودم که متوجه شدم مادر و برادرم، پدرم را با 18 ضربه چاقو کشته اند. من هیچ نقشی در قتل نداشتم. با افشای راز قتل، کیفرخواست پرونده ...
ولخرجی یک مدافع حرم برای ازدواجش!
بیشتر او حرف زد. همان شب از من جواب مثبت را گرفت! *داماد دست پاچه! صبح روز بعد از خواستگاری، برای بردن شناسنامه ها و رزرو زمان محضر به خانه ما آمد. حتی شناسنامه ام عکس دار نبود! محمد شناسنامه ام را عکس دار کرد و بعد از آن به همراه پدر مادر من و او برای آزمایش خون رفتیم. در آزمایشگاه خانم ها طبقه بالا بودند و آقایان پایین. محمد چندین مرتبه به بهانه های مختلف به ...
پیامک های عاشقانه، یک پدر را به کشتن داد
چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح امروز مادر و دو فرزندش به ریاست قاضی اصغر عبدالهی پای میز محاکمه قرار گرفته و به دفاع از خود پرداختند. محسن اظهار کرد: من به تنهایی قتل راانجام دادم و مادر و خواهرم در آن نقشی نداشتند. پدرم همیشه در خانه درگیری راه می انداخت. او با زن دیگری دوست شده بود و می خواست مادرم را طلاق دهد.روز جنایت بر سر همین موضوع درگیر شدیم و او ...
این گزارش بوی خون می دهد/مروری بر قتل هایی که در هفته گذشته اتفاق افتاد
نیوشا یعقوبی: اخبار حوادث را دنبال کردن دل می خواهد باید هر روز در دادگاه ها پرونده های قتل را دنبال کنی و صفحات روزنامه ها را ورق بزنی و با خودفکر کنی چرا آمار طلاق تا این حد بالا رفته است؟ مقصر حوادثی مانند آتش سوزی و تصادفات مرگبار چه کسی است؟ چه چیزی باعث می شود یک پسر راضی شود تا مادرش به قتل برساند؟ چرا باید یک برادر خواهرش را خفه کند تنها به دلیل اینکه خواهرش می خواسته تلویزیون تماشا کند ...
از کندن پوست سر تا تزریق سیانور؛ روزی که عملیات مهندسی، قرون وسطی را شرمنده کرد+تصاویر
رسد و جنازه او در منطقه عباس آباد تهران رها می شود. شهید شاهرخ طهماسبی محمدجواد بیگی یکی از اعضای منافقین در این باره می گوید: بعد از 12 اردیبهشت که در یک روز به حدود 20 خانه حمله شد و از ضربه 19 بهمن بسیار سنگین تر بود، تحلیل سازمان این شد که کار بسیار دقیق و حساب شده بوده است. بعد سازمان گفت که باید اطلاعات کسب کنیم. در همین رابطه شناسایی شاهرخ طهماسبی به تیم ما ...
50 میلیون تومان برای نجات از مرگ
مورد علت قتل گفت: من و مقتول با یکدیگر دوست بودیم. روز حادثه متوجه شدم جاوید لباس من را پوشیده است، از او خواستم تا پیراهنم را در بیاورد اما او قبول نکرد و سر این موضوع درگیر شدیم. برای ترساندن او چاقو را از جیبم در آورده و به سمت او گرفتم که به سینه او برخورد کرد. خودم ترسیده بودم و فکر نمی کردم این ضربه او را بکشد. با اعترافات شهرام قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند،همچنین این حکم ...
مجید اخراجی ها حالا در سوریه!
. به شوخی می گفت: این مامان خانم فیلم بازی می کند که من سوریه نروم وقتی واکنش هایمان را دید گفت که نمی رود. چند روز مانده به رفتن لباس های نظامی اش را پوشید و گفت: من که نمی روم ولی شما حداقل یک عکس یادگاری بیندازید که مثلاً مرا از زیر قرآن رد کرده اید. من بگذارم در لاین و تلگرامم الکی بگویم رفته ام سوریه. مادر و پدرم اول قبول نمی کردند. بعد پدرم قرآن را گرفت و چند عکس انداختیم. نمی دانستیم همه چیز ...
رابطه پنهانی مرد جوان با قتل همسرش رنگ خون گرفت
که دیگر به او خیانت نکنم اما نتوانستم و همچنان به رابطه پنهانی ام ادامه دادم. حتی برای آن زن خانه ای اجاره کردم. همسرم که به رفتارم مشکوک شده بود قهر کرد و به خانه پدرش رفت. مدتی بعد اما او نشانی خانه اجاره ای مرا به دست آورد و با حضور در آنجا جنجال به پا کرد. وقتی دیدم همه چیز لو رفته، تصمیم به قتل او گرفتم. به همین دلیل روز حادثه به بهانه حرف زدن، او را سوار ماشین کردم و به محلی خلوت ...
قتل پدرم و حرف های اقوام مرا دیوانه کرد
شاهد قتل پدرم، مادر و پسر برادرم بود که نتوانسته بود با پدرش به آمریکا برود. آن موقع که پدرم کشته شد پسر برادرم به نام آرش نمی دانست موضوع از چه قرار است و هیچ وقت نگفت که چه شد و آن بلا که سر پدرم آمد چه بود یعنی به نوعی اصلا چیزی از حادثه یادش نبود. مادرم نیز بدون هیچ دلیلی جلوی زبانش را گرفت. به نظر شما این کار او درست بود. با پیش آمدن این ماجرا من تنها یک چیز به ذهنم رسید. یا اینکه او خودش قاتل ...
خاطره های ماندگار علامه طباطبایی از لسان دخترشان
.... مادرم مقید بود پدرم بیشتر صحبت کنند و نکاتی را بگویند که برای ما ماندنی باشد. ایشان هم سرنوشت پیامبران و اتفاقات جالبی را که در جوانی برایشان روی داده بود تعریف می کردند. بعد از ازدواجم هفته ای چند بار به خانه ی پدرم می رفتم و به ایشان سر می زدم. یک بار نمی دانم به چه دلیلی دیر رفتم. تا وارد خانه ی پدر شدم معصومه خانم به من گفت چرا این طور می آیی؟ حاج آقا از بعد از ظهر منتظر است و هر کس ...
مرد بدگمان محاکمه می شود
است تا من به او شک نکنم. کم کم اختلافات ما بیشتر شد تا جایی که چند روز قبل از حادثه با همسرم درگیر شدم و قصد داشتم او را با دستانم خفه کنم، اما او از خانه قهر کرد و به خانه پدرش رفت. وی ادامه داد: امروز همسرم با ترس و لرز به خانه آمد تا وسایلش را جمع کند و به خانه پدرش برود. وقتی مرا دید ترسید و جلوی در ماند که به او گفتم به خاطر عید برایش مانتو خریده ام و خواستم داخل خانه شود که حرف مرا ...
گریه های بی امان قاتل پدر و خواهر
درگیری بچگانه خواهر و برادر بر سر تماشای تلویزیون با جنایت هولناک پایان یافت و پسر جوان دیروز به اتهام قتل خواهر و پدرش پای میز محاکمه ایستاد. این پسر که در جلسه دادگاه به شدت اشک می ریخت نتوانست به تمامی سوالات هیات قضایی پاسخ دهد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست امین مقدم زهرا و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان ...
فرار یک دختر از خود، نه از خانه!
خانواده بودم. برادرم مرا جوجه اردک زشت صدا می زد ودر میهمانی ها و مراسم فامیلی نیز هر کس سعی می کرد شوخی شوخی متلکی بار مادرم کند که این چه وقت بچه آوردنت بود و از این حرف ها. شنیدن این نیش و کنایه ها از دوران کودکی برایم عجیب بود ولی آنچه خیلی عذابم می داد حرف های پدرم بود. دختر نوجوان آهی کشید و افزود: بعد از تولد من، مادرم دچار بیماری دیابت شد و این مسأله خانواده ...
بخاطر حرف هایی که زده بود کشتمش!
...> بچه محل بودیم. از قبل با هم دیدارهای کوتاهی داشتیم اما خب به طور رسمی از 4 سال پیش بود که با واسطه یکی از دوست هایم با او خیلی صمیمی شدم. در خانواده ما تنها نخاله خودم هستم و فکر می کنم دلیل این موضوع برادر کوچکترم بود. همیشه در چشم مادر و پدرم بود و بیشتر رسیدگی ها به او بود تا اینکه او شد درس خوان و من در مرحله گذراندن سیکل درس خواندن را رها کردم. ***شب قتل را یادت است؟ ...