سایر منابع:
سایر خبرها
من، فرخنده و یک دنیا مهربانی!
رسیدن به ایستگاه آخر که روستای بابکان بود، غرق رویاهای بچگی خودم میشدم. شوق عجیبی داشتم برای رسیدن به موردراز، شوق دیدن کوه و درخت و چشمه و انسان های باصفا و صمیمی عشایری ،کشک و دوغ و کره و عطر نان محلی ... و از همه مهمتر شوق دیدار فرخنده ... فرخنده را اگر بخواهم در یک کلام خلاصه کنم میشود مهربانی... اصلا فرخنده یعنی خودِ مهربانی... فرخنده زن عمویم بود، اما واقعا برایم مادری میکرد. بابکان ...
به مغازه دوست صمیمی همسرم رفتم - حرفی به من زد که دنیا روی سرم خراب شد
رفتن زندگی خودم تمام خواهد شد. زن جوان سرش را تکانی داد و گفت: خدا رو شکر این موضوع ختم به خیر شد. جرقه اختلافات تان از کجا شروع شد: مینا در پاسخ به این سؤال گفت: شوهرم با فردی از دوران ابتدایی رفیق هستند و همه آن ها را دو برادر صدا می زنند. حتی بعد از ازدواج مان او برای دوستش ابراز دلتنگی عجیبی می کرد و این همه وابستگی عاطفی بین دو نفر برایم جالب بود. ...
تراژدی "همایون خان"
وجود آمد. باتیست می گوید دوازده سال بعد، با نگاه کردن به آن عکس خاطرات برایش زنده شد. او گفت: "حضور در مراسم های یادبود را در اولویت کارم قرار داده بودم و در تعداد زیادی شرکت کرده بودم. اما این یکی را به خوبی به خاطر دارم." به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو مگزین، باتیست به یاد می آورد که پس از مراسم بغض گلویش را می فشرد زیرا فهمیده بود مردی که قرار بود آن روز دفن شود (سال ها قبل از ...
اندر احوالات آقای همسایه
.... برادرم دست تنها بود و می گفت: درس و مدرسه چه به درد می خورد، مرد باید هرچه زودتر وارد بازار کار شود و نان در بیاورد. تحت تاثیر حرف های او، سال آخر دبیرستان، ترک تحصیل کردم. من در مغازه میوه فروشی اش مشغول کار شدم و از جانم مایه می گذاشتم تا بتوانم در آینده برای خودم مغازه ای جفت و جور کنم. آقای همسایه افزود: برادرم خاطر خواه دختری شد که گاهی همراه مادرش به ...
مکافات گناه
را که دید از جایش بلند شد و به سمتش رفت و با لبخند گفت: " به به، خانم خانما... بالاخره بیدار شدی؟ می دونستم دیرت شده امادلم نیومد بیدارت کنم. الانم راه بیفت تا دیرت نشده ببرم بذارمت دم خونه تون." پاهای مهتاب قدرت راه رفتن نداشت. همان جا و در همان هیاهو زل زد به چشمان خشایار و گفت: " تو باهام ازدواج می کنی دیگه؟" خشایار خنده بلندی سر داد و گفت:" پس چی عزیزم؟ فکر کردی من یه نامردم و تو رو ...
چالش سه سینماگر برای دخترانه
زحمت کشید ولی وقتی در توافق با تهیه کننده به نتیجه نرسیدیم. گفتم شاید صلاح نیست. وقتی هم پیشنهاد بازی مطرح شد چون قبلا قصه را خوانده بودم و به آن تعلق خاطر داشتم فکر کردم انگار این فیلم در سرنوشت من نوشته شده است. میرکریمی: پس یعنی به این نقش تعلق خاطر داشتی؟ زارعی: اگر قرار بود خودم بسازم آن را بازی نمی کردم. میرکریمی: چه کسی را انتخاب می کردی؟ زارعی ...
مراسم تجلیل از 5 تن از هنرمندان کشور برگزار شد
که می تواند برای ما هنرمندان نشانه باشد. اول اینکه خواندم منشی یک آموزشگاه موسیقی از آموزشگاه مورد نظر دزدی کرده است و قاضی دادگاه گفته است چون آموزشگاه مورد نظر فعل حرام انجام می دهد سرقت از آن حلال است، در خبر دوم خواندم یک خانم جوان 30 ساله در تهران برای اینکه بخواهد ازدواج کند بچه 4 ساله خود را مسموم و کشته است و این من را یاد تراژدی مدآ می اندازد. اگر ما به عنوان هنرمندان در حوزه هنر کم کاری ...
قتل مادر به دستور موجودات خیالی!
پلیسی برای دستگیری اش آغاز شد. تا اینکه ردپای پسر جوان در یکی از شهر های شرقی کشور پیدا شد و 48 ساعت بعد نیز او شناسایی و دستگیر شد. متهم دیروز درحضور بازپرس محسن مدیرروستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران به تشریح جزئیات قتل مادرش پرداخت. چرا مادرت را کشتی؟ زن همسایه همیشه سر و صدا می کرد. او از اینکه در خانه ما دعوا شود خوشحال بود و خوشش می آمد ولی صداش حسابی روی مخم بود. یک ...
دوست مجرد همسرم هر شب به خانه ما می آمد / پرهام زندگیم را جهنم کرد
نازگل و پرهام وقتی عاشقانه زندگی خود را آغاز کردند، هرگز تصورش را نمی کردند که این زندگی تنها دو سال دوام بیاورد. آنها هیچ وقت فکرش را هم نمی کردند که دوستان صمیمی شان زندگی آنها را به نابودی بکشانند و فقط به خاطر رفت و آمدهای بیش از حد با دوستانشان در دادگاه خانواده یک پرونده طلاق تشکیل دهند. آنها که هردویشان برگه به دست به شعبه 268 دادگاه خانواده مراجعه کرده اند، در برابر قاضی دادگاه ...
امیرحسین آرمان: پیشنهاد بازی در GEM را رد کردم
نگران نوع جا افتادنم میان مخاطب نبودم. داستان طوری است که اگر قضاوتی برای این شخصیت پیش می آید درنهایت قضاوت بدی نخواهد بود اما برای تابوشکنی همیشه در تاریخ مخالفانی وجود داشته اند و ممکن است با همین عشقی که در سریال ما رخ می دهد عده ای در خانواده های سنتی مخالف باشند اما نمی توان که وقوع آن در دل جامعه را کتمان کرد یا آن را به تصویر نکشید. زمان پخش این سریال و در این شب ها پیغام های زیادی از جانب ...
مریلا زارعی: فیلم دختر را قرار بود من کارگردانی کنم!
. میرکریمی: پس یعنی به این نقش تعلق خاطر داشتی؟ زارعی: اگر قرار بود خودم بسازم آن را بازی نمی کردم. میرکریمی: چه کسی را انتخاب می کردی؟ زارعی: هنگامه قاضیانی و اگر او قبول نمی کرد انتخاب دوم خودم بودم. میرکریمی: یک سؤال دیگر. آن وقت نقش اول مرد را چه کسی انتخاب می کردی؟ زارعی: فرهاد اصلانی. (خنده و تعجب جمع) میرکریمی: واقعا ...
خواستگاری پسر ایرانی از بازیگر زن ترکیه ای!
این قضایا تا جایی قابل تحمل بود که او به سراغ خانواده ام نیامده بود اما وقتی او آدرس منزل شخصی ام را پیدا کرد و پدر و خواهرش را چند بار به منزلم فرستاد، دیگر به ستوه آمدم و تصمیم به شکایت گرفتم. آقای قاضی من از مزاحمت های این پسر و خانواده اش واقعا خسته شده ام و از دادگاه می خواهم با صدور حکمی مرا از دست مزاحمت های این جوان و خانواده اش نجات بدهد. می خواهم ازدواج کنم! دادگاه ...
خاطرات خواندنی یک خبرنگار از جنگ عراق و سوریه
در آن زمان خیلی داغ بود نشدند. در این جمع تیپ های مختلفی از بسیجی، سپاهی و کمیته ای بودند. جنگ که شروع شد از این تیپ بچه های زیادی جبهه رفتند و خیلی شهید شدند. خب این بچه ها خانه ما رفت وآمد داشتند و من بسیار تحت تأثیر آن ها بودم و همگی شهید و جانباز شدند. سال 66 دیگر خودم به جبهه کردستان اعزام شدم و در عملیات بیت المقدس 2 هم شرکت داشتم. بعدازآن به خاطر اختلافی که با فرمانده ام داشتم برگشتم. خب ...
بلندقدترین بازیگر ایرانی: به درد نقش های خاص می خورم+ عکس
زمینه دیده شد. به خاطر این است که اول ازهمه اعتماد باید وجود داشته باشد. اعتماد به بازیگران تئاتر. همه جا خوب و بد هست، بی تجربه و باتجربه هست ، باسواد و بی سواد هست اما باید اعتماد شود. در چند سال گذشته مدام به ما می گفتند بازیگران تئاتری در بازی هایشان اغراق بیش ازاندازه دارند یا کارهایشان مینی مالیستی نیست اما این حرف درستی نبود .بازیگری الآن مثل علم پیشرفت کرده و همه اعضایی که در مدیوم ...
مصباحی مقدم: شرط و شروط اصولگرایان برای روحانی تازگی ندارد
که موجیم که آسودگی ما عدم ماست مصباحی مقدم تعیین شرط و شروط برای روحانی از سوی اصولگرایان را امر غریبی نمی داند و معتقد است پیشتر هم این موضوع برای دیگر کاندیداها وجود داشته اشت. مشروح گفتگوی خبرآنلاین با سخنگوی جامعه روحانیت را در ادامه مطالعه فرمایید؛ ***آقای مصباحی مقدم! دوران پس از نمایندگی چگونه می گذرد؟ در حال حاضر احساس آرامش خاطر می کنم ، اینکه یک ...
ساواک من را به خاطر توزیع رساله امام شکنجه کرد
دلیل اهانت به امام(ره) از روزنامه اطلاعات استعفا دادم وی گفت: در سال 56 خبری در روزنامه اطلاعات منتشر شد که در آن به حضرت آیت اله خمینی اهانت شده بود و من هم به خاطر عقیده ای که به اسلام داشتم و خودم هم از خانواده سادات بودم استعفای خودم را به روزنامه اطلاعات اعلام کردم. ایزدی به نحوه ارسال اخبار در آن زمان اشاره کرد و افزود: آن موقع ها به خاطر نبود امکانات، اخبار و تصاویر را به ...
چشم های کبود طاها کوچولو ؛ نتیجه رابطه پنهانی
دستگیری عامل یا عاملان این کودک آزاری شدید را صادر کرد و بدین ترتیب مادر 31 ساله این کودک بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت. چشم کبود طاها کوچولو ؛ نتیجه رابطه پنهانی! این زن که مدعی بود همسرش به اتهام مواد مخدر در زندان به سر می برد، رابطه پنهانی خود با یک جوان غریبه را فاش کرد و گفت: از مدتی قبل با پسری که قصد ازدواج با مرا داشت آشنا شدم و او به خانه ام رفت و آمد می کرد. ...
شهید آیت مبارزه با میر حسین موسوی را سخت تر از شاه می دانست
شهید دکتر آیت آشنا شدید و چه ویژگی هائی را در وجود ایشان دیدید؟ در پاسخ به شما باید بگویم زمانی که آقای آسید اسماعیل طباطبائی مأموریت پیدا کردند که شاخه ورامین حزب زحمتکشان ورامین را تشکیل بدهند... *چه سالی؟ سال 1329. ما عضو سازمان جوانان حزب زحمتکشان شدیم. برای آقای طباطبائی نوعی پرونده سازی کرده بودند و بنده هم با ایشان هم پرونده بودم. *اجمالاً چه ...
رابطه ی جنسی در دوران عقد باید چگونه باشد؟
نبود آگاهی کا فی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد . سیمرغ با هدف پیش گیری از ایجاد این گونه مشکلات و با احترام به حریم خانواده ، جهت افزایش دانایی زوجهای جوان و کمک به بهبود ...
180 ثانیه تعارف برای پرسیدن اولین سوال/ مسئولین فقط "چشم" می گویند
...> عصرهامون: سختی های کار بیشتر است یا سختی های زندگی؟ نجمه: پیش از عقد اصلا سختی در خانه نداشتم و مدام درگیر کار بودم اما زمانی که ازدواج کردم دغدغه های زندگی و کارم زیادتر شد. عصرهامون: بهترین کادوی تولدی که از همسرتون گرفتید چی بوده؟ پوریا: من یک ادکلن و یک جشن خانوادگی در خانه گرفتیم که هر کدوم از اعضای خانواده یک هدیه داد. نجمه: یک بلوز براش گرفتم ...
از اجبار یک مسیحی به نمازخواندن تا ادعای معصومیت نزد وهابی ها
... به طور دقیق تر از کلاس ششم ابتدایی که ماجرایی دارد. - شما در سوریه بزرگ شده اید؟ بله من اهل سوریه و شهر رقه هستم از یک خانواده عربی با ویژگی های خاص و تربیت شده پدرم هستم که گواهی "سرتفیکا" از سال 1898 داشت که تقریبا معادل دکترای کنونی است. پدرم قاری قرآن و شاعر بود و زمانی که من کودک کوچکی بودم برایم کتاب هایی می آورد و از من می خواست آنها را بخوانم. زودهنگام به مدرسه ...
رابطه با خواهر زن و ازدواج پسرتهرانی با دو خواهر ناتنی
دیده بودم اما رابطه ای دوستانه و خواهرانه با او نداشتم مدتی بعد من با یک پسر جوان که در کافی شاپ کار می کرد، آشنا شدم و اووقتی در جریان زندگی ام قرار گرفت از من خواستگاری کرد و گفت قصد ازدواج با من دارد . شوهرم بعد از مدتی من را با خانواده اش آشنا کرد و با وجود مخالفت های زیاد ما باهم ازدواج کردیم. اوایل زندگی خوبی داشتیم تا اینکه با گذشت 3 سال رفتار های همسرم تغییر کرد زنگ های مشکوک ...
خبرنگاران؛ کوزه گرانی که از کوزه شکسته آب می خورند/ واگویه های خبرنگاران خانم درقم
است موقعیت شغلی و دستگاهی آن ها را تهدید کند، به خبرنگار نگاه نکنند. * زینب حیدری کارشناس زیست شناسی که به خاطر علاقه به حرفه خبرنگاری مجدد با تحصیل در رشته خبرنگاری از سال 92 به طور حرفه ای وارد کار خبر شد و اکنون با مدرک کارشناس خبرنگاری فرهنگی- اجتماعی خبرنگار فعال خبرگزاری تسنیم است. دبیرستان که بودم دغدغه زیادی برای انتخاب رشته داشتم اما دست روزگار من را به سمت رشته زیست شناسی ...
حادثه شوم برای دختر فراری در شهریار
به گزارش " جوان ایرانی "، او 15روز در خانه زنی زندانی بود و بیگاری می کرد.چهارشنبه هفته گذشته دخترجوانی هراسان خود را به ماموران پلیس رساند و مدعی شد که در دام زن آدم ربایی گرفتار و حالا موفق به فرار از اسارتگاه شده است. با شکایت این دختر 20ساله، وی روز گذشته مقابل قاضی مرشدلو بازپرس شعبه هفتم دادسرای امورجنایی تهران قرار گرفت. او گفت:به خاطر اختلافاتی که با خانواده ام داشتم حدود دو ...
بهترین تفریح ما رفتن به گلزار شهدا بود/ امیر شهادت را بیشتر از من دوست داشت
، آرام و پر از احساس بود. صلابت داشت ولی تحکم نه. امیرم عاطفی، صبور، خانواده دوست و مردمی بود و روابط اجتماعی اش فوق العاده بود. با گذشت بود، چه درمسائل مادی که تعلقی به مادیات نداشت چه در برخورد با دیگران. اگر دلخور هم می شد جواب شخص را با محبت می داد و کینه به دل نمی گرفت. همسرم دست و دلباز بود و عاشق تفریح. امروز من شاید جسم امیر را در کنار خود نداشته باشم ولی قدرت، صلابت و مردانگی اش را در کنار ...
معمای ازدواج سوم یک زن
به گزارش بی باک نیوز، سه شکایت برای نفقه در سه نقطه مختلف، مرد میانسال را به دادگاه کشانده بود تا حکم تجمیع را از قاضی بگیرد و از دست زنی که برای سومین بار ازدواج کرده رها شود. خلاصه داستان ازدواج و طلاق ایرج تنها این چند کلمه نیست، او به خاطر دل دادن به دختری که 15 سال پیش جلوی مغازه نجاری اش دید، مرارت های زیادی تحمل کرد و حتی کارش به زندان هم کشید، اما با این حال هنوز پرونده اش بسته ...
زندگی نامه نیک وی آچیچ
وقتی خردسال بودم، هنوز متوجه تفاوت میان خودم و دیگران نمی شدم؛ اما از وقتی به مدرسه رفتم، واقعیت تلخ معلولیتم را بیشتر از هر زمانی احساس کردم. کسی جرئت نمی کرد به پسری نزدیک شود که روی ویلچر نشسته بود، دست و پا نداشت و فقط با دو انگشت کوچک که به جای پای چپ روییده بود، مداد را به دست می گرفت. کسی با من حرف نمی زد. زنگ ناهار تک وتنها بودم. بچه ها مسخره ام می کردند. به من می گفتند موجود ...
چرخ زندگی مردم سخت می چرخد/غربی ها به دلیل اقتدار نظامی ما پای میز مذاکره آمدند
، احزاب و اشخاص موثر هستند. در مورد فیش های حقوقی هم کسانی که چنین کاری را صورت دادند، هیچ دفاعی در محضر ملت ایران ندارند. بدانید این قانون را مجلس اصولگرا تصویب کرده است. اما آقایان حالا این اتفاقات را به نام این دولت زده اند؛ انگار تاکنون چنین رویه ای در دولت های گذشته وجود نداشته و صرفاً مختص دولت یازدهم است. *دولت در این سه سال همه تلاش خود را صرف برجام کرد/رونق اقتصادی یگانه مشکل ...
جزئیات قتل همسر ایرانی از زبان مرد افغان
صیغه کرده بودم. ما افغان ها بدون اینکه کسی را عقد کنیم، با او رابطه برقرار نمی کنیم؛ من معنی حرفی که گفتید را نفهمیدم و اتهام را قبول کردم. او درباره اینکه آیا در افغانستان زن و فرزند و خانواده دارد، گفت: زنم در جنگ کشته شد، خودم هم در آن جنگ بودم اما سالم ماندم. بچه هایم حالا در آنجا زندگی می کنند اما پدر و مادر و خواهرم در افغانستان هستند؛ اتفاقا آنها رعنا را دیده و پسندیده اند؛ قبل از عقد من عکسی از رعنا برای آنها فرستادم و موافقتشان را گرفتم. هیأت قضات بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش برای تصمیم گیری درباره این پرونده وارد شور شدند. ...
امید آخرین چیزیست که در انسان می میرد
- ازدواج ما از اول اشتباه بود. حالا مجبوریم به خاطر تصمیم اشتباه خانواده هامون با هم بمونیم. مثل دو تا دوست. دو تا همخونه. بدون بچه. فقط کنار هم روزگارو سر کنیم. انگار نه انگار زنی در این خانه زندگی می کرد. مدتها پیش به توافق رسیده بودند کنارهم بمانند. آنروزها فریادهای مهران و صدای گریه های خودش، گوش هایش را تا مرز کری می کشاند. عاقبت او چشم بست روی پیامک ها و زنگ هایی که هر از گاهی ...