سایر منابع:
سایر خبرها
رضا عطاران و ویشکا آسایش، ترکیب جادویی سینما (2)
: چون همیشه بعد از موفقیت های آقای فرهادی، سکوتی در اهالی هنر است و دلیلش همان اشاره کوچکی است که کردم؛ همان حسادت که در خودم هم هست و بدون رودربایستی به آن اشاره کردم. یعنی هم حرف بقیه بود، هم حرف دل خودم! آسایش: حسودی در همه وجود دارد و همیشه هم بد نیست. مثلا وقتی لیلا حاتمی به عنوان داور به جشنواره کن رفت، در عین حالیکه برایش خوشحال بودم ته دلم گفتم کاش من جای لیلا بودم، چی می شد ...
زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم
... قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده نیز باتوجه به درخواست اولیای دم حکم پرداخت دیه مقتول از طریق صندوق بیت المال را صادر کرد. ایران 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
رابطه غیراخلاقی زن متاهل با دوست شوهرش منجر به قتل شد
...> فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
دوستم وسوسه ام کرد که این دختر را به محلی خلوت بکشانم / او را به خانه باغ بردم
باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس
. فارس 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
سرنوشت عجیب پسری که مادرش را کشته بود
اعدامی بود او را از زندان به دادسرا فراخواند، اما وی گفت پدر بزرگ و مادر بزرگش چند سال قبل فوت کرده اند و آنها هیچ فامیل نزدیک ندارند. اما در جریان گفت و گوی قاضی و محکوم اعدامی، مرد جوان به یادآورد که در دوران کودکی در یکی از شهرهای شمالی کشور به خانه پسردایی مادرش رفته بود. از آنجا که طبق قانون در صورت نبود اولیای دم (درجه اول و دوم) سایر اقوام اولیای دم محسوب می شوند بنابر دستور شناسایی ...
زن آرایشگر با همدستی مدیر کمپ ترک اعتیاد ، شوهرش را ربود
خانه شده و به زور مرا با خود بردند. وقتی به خودم آمدم داخل یک کمپ ترک اعتیاد بودم. سرانجام پس از 13 روز با پرداخت پول به یکی از کارمندان کمپ توانستم با پدر و مادرم که در این مدت به دنبالم می گشتند تماس گرفته و آنها با پلیس به کمپ آمده و نجاتم دادند. چند روز پس از آزادی متوجه شدم همسرم با مراجعه به دادگاه درخواست طلاق کرده است. در ادامه با احضار ژیلا، او به بازپرس جنایی گفت: همسرم معتاد ...
کار زشت و زننده مرد همسایه با دختران نوجوان +عکس
که ما همسایه این مرد هستیم. او با ما مهربانی کرد و به خانه خودش برد و اقدام به سو استفاده جنسی از ما کرد. دادگاه با توجه به شرایط جسمی این متهم وی را به 5 سال زندان تعلیقی محکوم کرد. ایران 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
استخدام 4 گروگانگیر برای طلاق
به زندگی 20 ساله مان به این جدایی راضی نبودم و در برابر تمام بهانه جویی هایش سکوت کردم. وی گفت: 14 روز قبل زنگ خانه مان به صدا درآمد و همین که در را گشودم سه مرد ناشناس خشن وارد خانه شدند. آنها سپس با زور مرا داخل خودرویی انداختند که راننده داخل آن منتظر نشسته بود. بعد هم مرا به کمپ ترک اعتیادی بردند و به این بهانه که معتادم حبسم کردند. بارها گفتم که من معتاد نیستم و حتی پزشک کمپ هم این ...
فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، آن روزها بیشتر از همیشه احساس تنهایی می کردم و دنبال دوستی بودم تا برای او درددل کنم. این وضعیت ادامه داشت تا این که از طریق یکی از دوستانم با پسری به نام فرشاد آشنا شدم. مدتی دور از چشم همه با او رابطه دوستانه داشتم تا این که وقتی به خودم آمدم فهمیدم شیفته و دلبسته اش شده ام. آن زمان اگر یک روز صدای فرشاد را نمی شنیدم حال و روز خوشی نداشتم. یک روز در ...
با شایان در پارک قرار گذاشتم / او به بهانه ای مرا به آپارتمانش برد
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، هدف من از دوستی، آشنایی برای ازدواج بود اما نمی دانم چرا وحید به همه چیز پشت پا زد. 4 ماه از این ماجرا می گذشت و من برای عوض شدن حال و هوایم به پارک نزدیک خانه مان رفته بودم. روی نیمکتی نشستم و در حال و هوای خودم بودم که ناگهان صدای پسر جوانی توجه ام را به خود جلب کرد. او که جوان خوش تیپی بود خودش را شایان معرفی کرد و خیلی سریع توانست با حرف هایش ...
کار زشت و زننده رمال هوس باز با دختر جوان در زیرزمین
...> شرق 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
کار زشت پسر جوان با زن متاهل / همسرم مرا دوست نداشت
فردی شکست خورده از تمام زوج های جوان خواهش می کنم قدر زندگی خود را بدانند. برای همدیگر احترام قائل شوند و به هم عشق بورزند تا هیچ وقت تنها نمانند . صبح خراسان 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را عملی کنم کار زشت و زننده مرد شرور با پسر نوجوان در حمام! عمل غیر اخلاقی مرد شیطان صفت با یک کودک در گاراژ متروکه + عکس زمانی که به خانه آمدم از دیدن وضعیت مادرم شوکه شدم عمل غیر اخلاقی این زن عامل استعفایش از وزارت آموزش عالی شد + عکس ...
دخترانی که به صورت برده فروشی عرضه می شوند + تصاویر
هایشان قرار است به کشورشان بازگردانده شوند. بحران کاهش قیمت نفت و بروز مشکلات به دلیل تجاوز عربستان سعودی به یمن، بسیاری از کارفرماهای سعودی را دچار مشکل نقدینگی کرده و آنان در نخستین اقدام برای حفظ موقعیت خود کارگران نگون بخت خارجی را از محل کار اخراج کرده اند. العالم 110 فرشاد مرا به باغ پدرش دعوت کرد/ بلایی به سرم آورد که مجبور بودم خواسته های فرشاد را ...
هنوز هم رزق و روزی با خداست
چاپ ایمیل محمدعلی عرفی نژاد - گروه تجارت: می خواستم برای زودتر رسیدن از آژانس نزدیک خانه استفاده کنم که خوشبختانه یا متاسفانه گفتند همه ماشین ها رفته و فعلا خودرویی در بساط مان نیست، بنابراین دیدم بین یک یا چند تاکسی چندمرحله ای و سوار شدن به متروی دو مرحله ای دومی بهتر است و سریع راه افتادم، اما چه سرعتی؟ چون میله پلاتین یادگاری دوران جوانی هنوز به استخوان چسبیده و جا خوش ...
سرقت 200 میلیونی از خانه ها در 10 دقیقه
.... یکی از آنها مردی جوان بود که متهم 22 میلیون تومان از اموالش را دزدیده بود. او گفت: شب 4 بهمن 93 بود که مستاجر طبقه بالا به گوشی ام زنگ زد و گفت در خانه تان شکسته. سریع خودم را رساندم و دیدم سرویس طلا، مروارید، ال سی دی و چند سکه از خانه ام دزدیده اند. آن موقع تازه عروسی کرده بودم. من فقط تقاضای رد مال (برگشت مال مسروقه) را دارم و قطع ید نمی خواهم. شاکی دیگر نیز گفت: 9 ...
لبخند در آخرین قاب
. او برادر بزرگم بود و من در کنار او عکاسی و فیلمبرداری می کردم. یک آتلیه عکاسی راه انداخته بودیم و در کنار هم کار می کردیم. فرهاد همیشه سعی می کرد بهترین کار را به مردم تحویل بدهد و به همین دلیل دوستان زیادی داشت و همه از او تعریف می کردند. هر روز بعد از پایان کار بلافاصله به خانه می رفت تا در کنار همسر و دو پسرش باشد. وی درباره روز حادثه گفت: روز حادثه تا ساعت 3 کنار هم بودیم. برای ...
زنان، چگونه معجزه می کنند؟
چه بسا مغازه را به کلی تعطیل کند. چرا که هدف او از راه اندازی یک مغازه، جلب مشتری است و وقتی این هدف برآورده نشود دلیلی برای ادامه کار نمی بیند و اگر مجبور به ادامه باشد سرد و بی نشاط خواهد بود. وقتی خانم خانه ، تلاش مرد برای آسایش خانواده را نبیند و ارج ننهد، او را دلسرد می کند. وقتی مرد ببیند در میان خانواده اش جایگاهی ندارد از شور و حال، تهی می شود. در حقیقت برخی مردان ارزش کارشان را در ...
خاطرات حجتی کرمانی از آیت الله خامنه ای /"اظهارات علم الهدی صددرصد خلاف نظر رهبری است"
، بیرون که آمدند در سالن بزرگی راه آمدند تا به من رسیدند. من همین طور ملبس بودم. آقای خامنه ای اسم مرا بردند و گفتند که به دلیل ضدیت با رژیم سلطنتی سابقه 10 سال زندان در زمان شاه دارد. سامورا ماشل هم خودش و هم خانمش خیلی انقلابی بودند. وقتی آقا مرا معرفی کرد، او دست مرا گرفت و با دست خودش بالا برد. مثل وقتی که دست قهرمانی را بالا می برند. عکس و فیلمش در همان ایام در تلویزیون پخش شد. من با آقا یک عکس ...
ماجرای فرار دیکتاتور پیشین ایران
را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید. حرف اینجانب را درخصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندم نشنیدید مرا لکه حیض کردید خانه ام را سنگ باران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تکیه گاهی برای این ملت گذاشته اید. زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بود درصدد به ...
صحبت های کیف قاپ 20 ساله که در اولین سرقت دستگیر شد
من مجید 20 ساله هستم. پدرم کشاورز و مادرم خانه دار است، تحصیلاتم را تا سیکل بیشتر ادامه نداده ام. پدرم زیاد به درس خواندن ما اهمیتی نمی داد و می گفت مرد باید خودش سرکار برود درس خواندن در این دوره از زمان نفعی برای شما ندارد. خودتان تلاش کنید تا به جایی برسید. من تک پسر بودم و سه تا خواهر دارم دو تا از خواهرانم ازدواج کردند و دیگری با ما زندگی می کند. من انگیزه درس خواندن را از دست ...
از همنشینی با سید آزادگان در زندان، تا رسیدن به محضر امام روح الله (ره)
جبهه را به دست رزمندگان می رساند؛ از یک بسته خرما گرفته تا توپ دور برد هزار کیلومتری! - در جمع مردم حاضر می شد و آنها را به شرکت در جبهه ها تشویق می کرد، برای رزمندگان ازمردم کمک می گرفت. - با چشم خیس از پیرزنی می گوید که در روستای مکابری همه دارایی خود که مقداری پول خرد و تعدادی تخم مرغ بود را به رزمندگان هدیه کرد. - به غلامحسین کروبی مسئول سپاه بندر ریگ گفتم به ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار
.... نیمچه ادا و اطواری درآوردم: اوا.. بدون شما اصلا نمی شه! در دلم به ساده لوحی آنها خندیدم و با خودم گفتم: اون قدر منتظرتولد من بمونید تا خسته بشید! میهمان ها همه در حال خداحافظی بودند و به غیر از من و چند نفر دیگر، کسی در سالن خانه نبود. ناگهان فکری به نظرم رسید. به کیف دستی ام اشاره کرده و خالی بستم: اوه مهسا جان... شارژ موبایلم تموم شده. می تونم از تلفن خونه تون ...
محیط بانان را درک نمی کنند
بویژه همسران محیط بانان، نگرانی های زیادی از این بابت دارند و می دانند که ما هر زمان از خانه خارج می شویم، برگشتمان با خداست و این نگرانی تا برگشت دوباره ما به منزل همراه آنان است . البته درخصوص خود من شرایط کمی متفاوت است و از آنجا که همسرم کارمند اداره محیط زیست بوشهر است، مثل خودم عاشق طبیعت بوده و شرایط کاری مرا هم بهتر درک می کند و با آن کنار می آید. تحصیلات شما بسیار ...
روزهای اسارت در اردوگاه های بعثی، به روایت نمایندگان آزاده مجلس/ انتقاد از نگاه تکلیفی به ایثارگران پس ...
مسیر یا سالن دادگستری می ایستاد تا مرا ببیند. نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر به یاد می آورد: صاحب خانه ایشان را که به برادرش می گفت تا سرش را کج بگیرد که ساواکی ها دلشان به رحم بیاید و وی را آزاد کنند، از این رو برادرم تا حاج آقا(صاحب خانه) متوجه بود سرش را پایین می انداخت و هنگامی که مراقبش نبود، سرش را بالا می گرفت، بعد به من می گفت من سرم را پر افتخار بالا می گرفتم. ...
پسر ناخلف از طناب دار گریخت
ازدواج گذاشتیم، اما از آنجایی که پولی برای ازدواج نداشتم از مادرم درخواست کمک کردم. مادرم با ازدواج من مخالفت کرد و از آن روز به بعد با مادرم اختلاف پیدا کردم تا اینکه فهمیدم مادرم صیغه مرد میانسالی شده است. این موضوع مرا خیلی عصبانی کرد به طوری که هر روز با مادرم مشاجره داشتم. روز حادثه چاقویی از بازار خریدم و به خانه مان آمدم و به خاطر کینه ای که داشتم مرتکب قتل شدم. متهم پس از تحقیقات ...
داستان: "یا ضامن آهو، کمکم کن تا ..."
...، اعمال و حرکات حسین را زیر نظر داشت. او متوجه حال غیرطبیعی تازه وارد شد و خواست به کمکش بشتابد، اما حسین چشمهایش را بست و دیوار را تکیه گاه بدنش قرارداد تا از پای درنیاید... یادها و خاطرات تلخ و شیرین دوران گذشته، می خواستند به همه وجود حسین هجوم بیاورند و ذهنش را به سال های نچندان دور بکشانند؛ سال هایی که... **** ... شهر" قصرشیرین" و نخلستان های زیبایش، درمیان ...
روایت خاطرات حجت الاسلام ابوترابی از زبان آزادگان قزوینی
می گفتند: همه ی این ها به خاطر وجود آقای ابوترابی در اردوگاه های عراق است، پدیده ای که نمونه اش تاکنون در اردوگاهها نبوده است. سلمان رفیعی می گوید: بعد از اینکه اسیر عراقی ها شدیم، اوایل سال 63 بود. ما را که حدود 60 نفر بودیم به اتاق تنگ و تاریکی در استخبارات منتقل کردند، من شدیدا زخمی بودم، به طوری که امکان ایستادن زیاد و یا نشستن را نداشتم و بایستی برای استراحت حتما دراز بکشم، و فضای ...
زن آرایشگر شوهرش را دزدید تا جدا شود
...: همسرم چند مدتی بود که سر ناسازگاری با من داشت و دو مرتبه از من برای گرفتن طلاق شکایت کرده بود تا اینکه روز ششم خرداد ماه زمانیکه از شیفت شب کارم بازگشته بودم و در منزل مشغول استراحت بودم زنگ منزل به صدا درآمد. بهروز چهل ساله اظهاراتش به بازپرس را اینگونه ادامه داد: همسرم به من گفت که سه نفر مقابل درب منزل منتظرم هستند اما زمانیکه به داخل بالکن رفتم تا ببینم چه کسانی منتظرم هستند، کسی ...