سایر خبرها
دعوای زن و شوهر و فرار دختر 10 ساله بخاطر سگی بنام ملوس
روز با دلی شکسته از خانه بیرون زده و به حرم رفته بود. او تا دیر وقت داخل صحن حرم مانده و در کنار خانم زائر به خواب می رود. نسترن هنگام رویارویی با مادرش، سر خود را روی شانه های مادر گذاشت و با ناز کودکانه اش گفت: از ساعت 11 صبح گرسنگی را تحمل کرده ام و فقط دعا می کردم مشکل تو و پدرم حل شود. پدر نسترن در حالی که همراه همسر و فرزند خود به مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی آمده بودند گفت ...
خداوند به مسئولان توفیق اولویت شناسی دهد
اجرای قانون نمی دانند؟ در حالی که یک قانون حمایتی است و باید به نفع جانباز، آزاده، رزمنده و خانواده شهید تفسیر شود. اما در دستگاه اجرایی دنبال بهانه ایی می گردند تا جلوی چرخ این قانون بگذارند که اجرا نشود. من جانباز، پاسدار و آزاده هستم که 32 ماه جبهه دارم. 16 ساله بودم که به جبهه رفتم. الان دو پسر و یک دختر دارم. هر دو پسرهایم فوق لیسانس دارند و هیچکدام در دستگاه اداری این کشور مشغول ...
عطر بیرق سبز رضوی در خانه "نور خدا"/ اعطای نشان خادمی حرم رضوی به شهید زنده لرستانی
...> اینجا هرکسی قدم می گذارد انگار جادو می شود، امروز خدام حرم رضوی محو تماشای خانه ای شدند که نورِ خدا در آن پیچیده که عطر نفس های پدر مرهمی برای فرزندانش شده و حال عطر پرچم سبز حرم ثامن الحجج نیز این دیدار را لذت بخش تر کرده است. به راستی چه زیباست در روز میلاد هشتمین حجت سرمد، خدام حرم رضوی آخرین روز برنامه زیرسایه خورشید را در منزل شهید زنده به پایان رساندند و انگار دل های خود را در کنار آقا سید جا گذاشتند. نویسنده: فاطمه بیرانوند/تسنیم انتهای پیام/ ...
ماجرای فرار دیکتاتور پیشین ایران
وزیر آینده با وی مشورت شود. شاه، خود علاء را برای مذاکره درباره تعیین جانشین رزم آرا نزد دکتر مصدق فرستاد و او ضمن گفت وگو با مصدق، آمادگی شاه را برای برگزیدن وی برای نخست وزیری بازگو کرد، ولی مصدق که در آن هنگام، آمادگی پذیرش این مسوولیت را نداشت، خودِ علاء را برای احراز این سمت پیشنهاد کرد. روز 21 اسفند ماه 1329 بود که حسین علاء با رای تمایل دو مجلس از طرف محمدرضا شاه فرمان نخست وزیری را گرفت ...
از همنشینی با سید آزادگان در زندان، تا رسیدن به محضر امام روح الله (ره)
بردند بیمارستان ترکش ها را در آوردند، بعد نیز به اتفاق آقای آقازاده، آقای آهنگران و جمعی از روحانیون خدمت حضرت امام(ره) رسیدیم که ایشان بسیار از ما دلجویی کردند و ما را مورد لطف خودشان قرار دادند؛ این دیدار را هرگز در عمرم فراموش نمی کنم. - مادر پیری داشتم که نابینا بود، وقتی برگشتم خانه دیگر من را نمی شناخت، چون زیاد بیتابی می کرد بچه های بسیج می رفتند خانه ما و به مادرم می گفتند ما محمد ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
گلایه یکی از آزادگان درباره فراموش شدن روز آزادگان در صدا و سیما
. چرا مسئولین خود را ملزم به اجرای قانون نمی دانند؟ در حالی که یک قانون حمایتی است و باید به نفع جانباز، آزاده، رزمنده و خانواده شهید تفسیر شود. اما در دستگاه اجرایی دنبال بهانه ایی می گردند تا جلوی چرخ این قانون بگذارند که اجرا نشود. من جانباز، پاسدار و آزاده هستم که 32 ماه جبهه دارم. 16 ساله بودم که به جبهه رفتم. الان دو پسر و یک دختر دارم. هر دو پسرهایم فوق لیسانس دارند و هیچکدام در ...
روزهای اسارت در اردوگاه های بعثی، به روایت نمایندگان آزاده مجلس/ انتقاد از نگاه تکلیفی به ایثارگران پس ...
درخشیدند را از ماندگارترین خاطرات آن دوران می داند. وی افزود: روز مصاحبه با خبرنگار زن بی حجاب هندی که از من سوالی پرسید و در پاسخ به وی گفتم ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است... ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است ، نیز از بهترین خاطره زمان اسارت است. امیر خجسته 340 675 4/27/2016 3:26:57 PM http://media.icana.ir/Image/2016/04/201604105538112606_Orig.jpg http ...
داستان: "یا ضامن آهو، کمکم کن تا ..."
طرف بیرون داد زد: " آره؛ ترسیدم!!" و با عجله به دنبال حسین از در سالن بیرون رفت:" می خواستم زنده بمونم؛ مثل هرآدمی دیگه؛ این یه حق طبیعیه؛ مگه نه؟!" عکاس برخود می لرزید و اشک درچشم هایش حلقه زده بود:" فکر زن و بچه ام داشت دیوونه ام می کرد، نمی خواستم به دست دشمن بیفتم... می فهمی چی می گم آقا؟!" حسین ، درجا ایستاد، رو برگرداند و نگاهش را به عکاس داد:" تو با این حرف ...
روایت خاطرات حجت الاسلام ابوترابی از زبان آزادگان قزوینی
نتوانستم توی نگهبانی بخوابم و رفتم داخل ماشین و تا صبح خوابیدم. آن روزها من که یک بچه روستایی بودم و با غذا و محیط و امکانات روستا عادت کرده بودم طاقت غذا و خواب آنجا را نداشتم، اما حاج آقا با آن مقام و منزلتی که داشت انگار دنیا را به اندازه مورچه می بیند و اصلا به آن اهمیتی نمی دادند. جمشید رحمانی می گوید: یک روز با نیروهای صلیب سرخ صحبت می کردیم، نظر آنها را در مورد آقای ابوترابی جویا ...
دو داستان به روایت رزمندگان اسیر: رازِ یک انسان دری به روی دوست
که بر موی سرم چنگ بزند؛ من بچه ای می خواستم که شب و روز شیره جانم را بمکد و... من چیزی دیگر نمی خواستم و نمی خواهم پدر! شما که باید در این مدت هفت سال، مرا شناخته باشی؛ می دانی که من هرگز انتظاری از رضا نداشتم و هیچ وقت از مشکلات زندگی، دَم نزدم... پدر مهربانم! سراغ رضا را از من نگیرید که هیچ خبری از او ندارم! بعد از دادگاه آخر، برای همیشه همه چیز میان ما به پایان رسید. درآن روز، رضا ...
گروه موسیقی که دبیرکل حزب الله برآن نظارت دارد
تبلیغاتی مان در زمان جنگ مورد هدف قرار گرفت و حتی شبکه المنار که اقدام به پخش این کلیپ ها می کرد نیز هدف قرار داده شد. در جنگ 33 روزه، محل استقرار گروه و شبکه المنار مورد هدف رژیم صهیونیستی قرار گرفت درباره نحوه ضبط کلیپ ها در زمان جنگ بیشتر توضیح دهید؟ عباس: شعرها و آهنگ ها توسط موبایل به دست مان می رسید و ما در هتل اقدام به ضبط کلیپ می کردیم، البته دشمن بعد از صحبت های ...
از شکنجه ساواک تا پذیرایی با کابل برق/ سرباز روح الله برای امام خامنه ای هم جان می دهد
درون اردوگاه ها به شهرهای میهن اسلامی مان که با تمام وجود برای دفاع از آن از جان خودم می گذریم. اگر سری به دفترچه سی و شش ساله خانواده ای در شرق اصفهان بزنیم، تربیت صحیح و نگاه مصمم پشتیبانی از ولایت فقیه را در جای جای این خانواده می توانست دید و همه این وصف ها در خصوص بهره گیری از وجود پدر و مادر فرهیخته و پرتلاش است. خانواده قادری زفره، سه فرزندش در جنگ حضور یافتند تا خاطرات ...
دانشجوی دانشگاه لانگ بیچ آمریکا چگونه آزاده شد؟
آیا شما اسرای ایرانی و سیدی که در آنجا هست را اذیت می کنید؟ من دیشب خواب حضرت زینب(س) را دیدم که حضرت به من خطاب کرد که چرا فرزندی را تربیت کردی که بدترین فشارها را به عزیزان ما می آورد؟ هنگامی که کاظم میخواست به اردوگاه بازگردد مادر کاظم به وی می گوید که شیرم را حلالت نمی کنم اگر بخواهی همین روش را ادامه دهی و کاظم با همین خواب حضرت زینب(س) که به فکر اسرای ایرانی بودند متحول شد. حلالیت ...
تحلیل مبانی وزمینه های یادداشت رهبرانقلاب برکتاب - تن تن و سندباد -
بر روایتی قبل از ولادتش، و بنا بر روایتی دیگر چند ماه بعد از ولادتش از دنیا می رود و آن حضرت پدر را نمی بیند. به رسم خاندان های شریف و اصیل آن روز عربستان که فرزندان خودشان را به زنان پاک دامن و دارای اصالت و نجابت می سپردند تا آن ها را در صحرا و در میان قبایل عربی پرورش دهند، این کودک عزیزِ چراغ خانواده را به یک زن اصیل نجیب به نام حلیمه ی سعدیّه که از قبیله ی بنی سعد بود سپردند. او هم پیامبر را ...
غمزه مدرن شدن ازدواج
هم از ادامه زندگی مشترک سرباز زده اند. به همین راحتی، به قول مادر بزرگ، انگار نه انگار 'خانی آمده و خانی رفته است' و هر 2 در کمال آرامش در 89 روز به پایان خط رسیده اند. نکند ملاک انتخاب آنها، عکس های پروفایل شان باشد، امکان ندارد چون هر دو تحصیلکرده اند ولی خب هر چه بیشتر سکوت شان بشکند، همه چیز مشخص می شود. البته مادر بزرگ روزی غرولند می کرد این که عکس ها و صحبت های پیش از ...
معرفی مجموعه آثار تازه منتشر شده در حوزه ادبیات پایداری
مجموعه به عنوان نیمه پنهان ماه 25: آبنیکی به روایت همسر به نویسندگی مهدیه داوودی و شماره 27 از این مجموعه با نام نیمه پنهان ماه 27: صبوری به روایت همسر به نویسندگی لعیا رزاق زاده به چاپ رسید. به طور حتم مطالعه این خاطرات می تواند نکاتی ارزنده از دورانی سرنوشت ساز را برای مخاطبان بازگو کند. برای نمونه در بخشی از کتاب نیمه پنهان ماه 25: آبنیکی به روایت همسر آمده است: گفت: حلالم کن! منو ببخش... قلبم داشت ...
مقاومت اسلامی مرز نمی شناسد
به گزارش قدس آنلاین و به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد، ام البنین حسینی شامگاه گذشته در همایش گرامیداشت روز مقاومت اسلامی با عنوان (فرزندان مقاومت) که با هدف تجلیل از دستاوردهای حزب الله و فرزندان مقاومت در فرهنگسرای زیارت برگزار شد، ضمن تبریک دهه کرامت و سالگرد پیروزی لبنان در جنگ 33روزه، گفت:خدا را شاکرم که در سرزمینی زندگی می کنیم که امام رضا(ع) درکنارمان هستند. وی ...
شهردار منطقه 4: برگزاری فرهنگی-مذهبی فرهنگ ایثار و شهادت را به نسل جوان می آموزد
صبحانه پرس-جشن میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت در حالی با حضور اعضای شورای شهر در پارک مادر منطقه 4 شهرداری اهواز برگزار شد که مهمانان ویژه ای نیز داشت. هم زمان با این مراسم، بزرگداشت و تجلیل از خانواده های شهدای مدافع حرم این منطقه نیز برگزار شد و با اهدای لوح و هدایایی از حضور خانواده های این بزرگواران در این جشن خاص تقدیر و تشکر به عمل آمد. شهردار منطقه 4 اهواز ...
یک قاب، دو روایت نگاهی به وضعیت آزادگان در زمان اسارت
ایران بازگشتیم و وارد چرخه زندگی این دنیا شدیم... خلاصه به خواستگاری رفتیم تا همسر گزینیم... که میسر شد... روز عقد کنان از حاج آقا ابوترابی برای اجرای مراسم عقد دعوت کردم... هنگامی که خطبه ی عقد خوانده شد و تمام شد... حاج آقا ابوترابی برگشتند گفتند ما آقا محسن رو از اسارت می شناختیم که از یک خانواده مذهبی هستند، بخصوص زمانی که مادر محترمشون از مراسم حج اون شعرهای زیبا در خصوص خدمت و دستگیری ...
داشته هایت را بشمار، نه محرومیت هایت را
چادرشان و بعضی در سایه درختان، روبه روی منظره ای کم نظیر از طبیعت نشسته اند. به سراغشان می روم و سر صحبت را با آنها باز می کنم. از دختران مازندران می خواهم از تجربه دور بودنشان از خانه حرف بزنند. شیطنت می کنند و جواب های طنزآمیز می دهند. حدیث می گوید: مادر من گفت برو تا چند روز از دستت راحت باشم! زهرا می گوید: گفتند بروید کمی سختی بکشید، تا قدر خانواده را بدانید! فاطمه از دلتنگی اش برای خانه می گوید ...
اسارت و آزادگان، سوژه ای که کمتر فیلم شده است/سینمای بدونِ اردوگاه
اوایل جنگ ایران و عراق و دیگر در روزهای بعد از جنگ روایت می شود. همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می آید. همسر رضا حین عمل جراحی می میرد و شکوه پزشک جراح، فرزند رضا را نجات می دهد. پس از گذشت 9 سال، رضا از اسارت آزاد می شود و پی می برد که همه اعضای خانواده اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها باز مانده خود ...
بنیاد در آینه مطبوعات
جوین از اعزام جمعی از خانواده معظم شاهد به مناسبت میلاد باسعادت امام هشتم(ع) به زیارت آن حضرت خبر داد. کلاته آقامحمدی گفت: بیش از200 نفر از خانواده های معظم شاهد برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد اعزام شدند که برخی از آنها افرادی بودند که برای نخستین بار به زیارت امام خود مشرف میشدند. شهرآرا دوشنبه 25/5/95 با خاطرات جانباز محله شهید علیمردانی که اسارت پسوند جدیدی به نام او داد ...
مرور خاطرات اسارت در قاب سینما
.... رضا (خسرو شکیبایی) او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن درمی آید. همسر رضا حین عمل جراحی می میرد و یک جراح با بازی بیتا فرهی، فرزند رضا را نجات می دهد . بعد از گذشت 9 سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می شود، پی می برد که همه اعضای خانواده اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها بازمانده خود، یعنی فرزندش است . این فیلم سینمایی یک ملودرام بسیار زیبای خانوادگی است که ...
دوران اسارت زندان نبود دانشگاهی بود انسان ساز
بازنشسته آب منطقه ای که حدود 5-6 سال اسیر رژیم بعث عراق بود در اوج نوجوانی و در سن 16 سالگی به عشق میهن به جبهه رفت. او کتابی با نام راز ماندن که خاطرات دوران اسارتش می باشد را به چاپ رسانده است. برای ارج نهادن به این شیر مردان ایرانی پای صحبت او می نشینیم باشد که قدردان یک یک آزادگان شهر و کشورمان باشیم. ** عشق به جبهه رفتن تان بگویید؟ در بهمن سال 1362 شانزده ساله بودم و در دوره ...
راهیان قبله هفتم
فاصله گرفتن از خانواده، زندگی و کار و کاسبی به چه بهایی؟ برای یافتن پاسخ ها با یکی از قدیمی ترین کاروان های پیاده روی ایران همراه شدیم تا پرده از راز این عشق برداریم؛ کاروانی که در دهه کرامت به مشهد رسید اما پیش از روز میلاد امام رضا(ع) باید به بافق بازگردد چون مردم آنجا در انتظار جشن های بیت الرضای این شهرستان در شب میلاد حضرت رضا(ع) هستند. هر سال این کاروان به نام یکی از اهل بیت (ع) نامگذاری می ...
ماجرای معامله عکس امام با کلاشنیکف!
برای شهادت رفته بود دیگر! مهدی آرزویش شهادت بود و حالا به آرزوش رسیده. اینکه ناراحتی ندارد. خواهراش هم مدرسه بود. حوزه درس می خواند. برعکس آن روز برنامه هم داشتند که خواهرش مجری بود. مادرش گفت الان خبرش کنیم. گفتم نه نگذار برنامه شان خبر شود. از همان لحظه ای که مهدی آنجا شهید شد لطف و عنایت حضرت زینب شامل حال خانواده ما شده بود. اگر نمی شد واقعاً سخت بود برای مادرش که خبر شهادتش را شنید ...
داستان مقاومت
اکرم در دوران کودکی بیندازیم. پدر آن بزرگوار، بنا بر روایتی قبل از ولادتش، و بنا بر روایتی دیگر چند ماه بعد از ولادتش از دنیا می رود و آن حضرت پدر را نمی بیند. به رسم خاندان های شریف و اصیل آن روز عربستان که فرزندان خودشان را به زنان پاک دامن و دارای اصالت و نجابت می سپردند تا آن ها را در صحرا و در میان قبایل عربی پرورش دهند، این کودک عزیزِ چراغ خانواده را به یک زن اصیل نجیب به نام حلیمه ی سعدیّه که ...
فرزند کویر از زمین حلب آسمانی شد +تصاویر
نداریم ، پرسید طاهره چرا راضی هستی که من برم. گفتم: اگر بگم نه اون دنیا شرمنده حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) می شوم، جواب حضرت زینب (سلام الله علیها ) را چی بدهم؟ اصلا مگر خونت رنگین تر از خون اولیا خداست . گفت : از وقتی این لباس سبز را تنم کردم یعنی سرباز امام زمانم باید برای دفاع از اسلام در هر مکان و هر زمانی آماده باشیم. حرم خانم زینب، حرم رقیه سه ساله این ها مکان های مقدس ما مسلمانان است. یکبار ...
روایتی تکان دهنده از شهیدی که پیکر او با گذشت 16 سال سالم ماند
دلم از بابت این قضیه می سوزد. * از جبهه که بر می گشت چه تغییراتی در حالات و رفتار او می دیدید؟ وقتی بر می گشت خیلی مهربان می شد، نمی گذاشت من یک تشک زیرش بیندازم، می گفت: مادر اگر ببینی رزمندگان شبها کجا می خوابند! من چطور روی تشک بخوابم؟ اگر می گفتم آب می خواهم فوری تهیه می کرد. خرید می کرد مرا می برد حرم حضرت معصومه (س) می گفت نکند غصه بخورید، من دارم به اسلام خدمت می کنم ...