سایر منابع:
سایر خبرها
مافیا اجازه کار به جوانان انقلابی نمی دهد/ کنایه به فیش های نجومی
کردم و این از جمله محصولات فرهنگی بود که بنده به جز فیلم آژانس شیشه ای آن را چند بار مشاهده کردم و از دیدن آن لذت بردم. به هر حال بنده معتقدم که یک سرود انقلابی و حماسی در بسیاری از مواقع حساس جنگ می تواند نتیجه آن جنگ را عوض کند کما اینکه در زمان هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما بلندگوهای خودی را نزدیک خاکریز دشمن می بردند تا از طریق آن سرودهای حماسی و عربی پخش کنند تا روحیه دشمن را تضعیف کنند. ...
خاطرات حجتی کرمانی از آیت الله خامنه ای /"اظهارات علم الهدی صددرصد خلاف نظر رهبری است"
اند و صحبت از خردگرایی می کنند و جلوی آنها را نمی گیرند چون من مشاور آقا بودم مهندس موسوی اینگونه حمله کرد. در واقع آیت الله خامنه ای سپر بلای ما شدند. ایشان رفتارشان نسبت به من خیلی خوب بود. هنوز هم همینطور است. من البته کمتر ایشان را می بینیم اما ایشان سرور ما هستند. تشکیل کمیته معارف به دستور رئیس جمهور سال های جنگ حجتی کرمانی در موضوعات فرهنگی مختلفی کار مشاوره خود را انجام داده ...
مادر و دختر موتور سوار ایرانی را بشناسید
... یکی دیگر از عللی که برخی از شاگردان این حرفه را دنبال نمی کنند نداشتن پشتکار است. مدتی پیش یکی از دوستانم به من گفت که خوش به حال تو که هر روز در حال موتور سواری هستی و من در جواب او گفتم اگر تو هم 24 سال مجبور به این کار شوی هیچ وقت این حرف را نمی زدی. به صورت قطعی علاقه و پشتکار در موفقیت این رشته بسیار مهم و تأثیر گذار است و هیچکس نباید رشته موتور کراس را راحت تصور کند. آیا ...
آخرین مکالمه بیسیمی محسن ذکر یا حسین بود
تماس تلفنی آخر به من گفت زهرا خانم می توانی به همه بگویی من کجا هستم! گفتم چرا؟ من که این همه روز را تحمل کردم حالا که می خواهی بیایی به همه بگویم !بعد با مرضیه حرف زد که مرضیه گفت بابا بیا من را ببر پارک که باز هم گفت به زودی برمی گردم. از نحوه شهادتشان یا حضورشان در جبهه سوریه خاطره ای شنیده اید؟ یکی از همرزمان آقا محسن می گفت: یک ساعت بعد از تماسش با ما به خاطر اینکه کار آقا محسن ...
پسر "شهید" چفیه اش را از "آقا" گرفت تا...
منتظر رهبر بودیم. حضرت آقا که وارد اتاق شدند، اول از همه با ما مواجه شدند. بعد از نماز ظهر و عصر پنج دقیقه ای از منزلت شهدای مدافع حرم صحبت کردند و خانواده ها یکی یکی بلند می شدند و خدمت آقا می رفتند. نوبت ما که رسید بلند و شمرده اسم من را گفتند. بلند شدم و با محمدهادی جلو رفتم. اول قرآن را ازشان گرفتم و بعد محمد هادی را بردم جلوتر و گفتم: آقا جان! غسل شهادتش داده ام. لباس رزم هم ...
رازِ یک انسان
، اما زندگی برام به شکل یه کابوس و یه راز وحشتناک دراومده و مُدام عذابم می ده؛ سالهاست شب و روز به این موضوع فکر می کنم و هیچ وقت نتونستم خودم رو ببخشم. اون روز توی قصرشیرین، دست و دلم لرزید، اما بعدش برای ثبت و شکار لحظات حساس جنگ، بارها و بارها به دل دشمن زدم و... خدایا! آخه گناه من چیه؟!..." برای لحظاتی چند، سکوت فضای سبزپارک را دربرگرفت. معلوم نبود که در آن هوای نمناک و آبستن باران پاییزی و ...
رواج همخانه شدن دختران و پسران
جوانان امروزی برای پیشگیری از طلاق به سمت همخانه شدن کشیده شده اند. از دوست بودن تا هم خانه شدن عمق این پدیده به گونه ای است که در میان اطرافیان و دوستان گاهی می شنویم دختر و پسری هم خانه شده اند و تصمیم گرفته اند مدتی را با یکدیگر زندگی کنند و اگر شرایط یکدیگر را مناسب دیدند ازدواج کنند درصورتی که شاید تا چند سال پیش حتی لفظ دوست بودن دختر و پسر نیز خارج از عرف جامعه بود اما ...
حاشیه ای بر تصاویر دردناک محمد بنا
سانسور نشود، زندگی اش می تواند یک درام پرفروش شود. یک فیلم سینمایی حیرت انگیز. یک کتاب که با خواندن هر فصلش کف دست هایت عرق کند. پسر یک کارخانه دار ورشکسته. یک انقلابی پرتردید. عاشق مادر. مردی که در اروپا در رستوران کار کرد. جداشده از همسر اسپانیایی اش ماریا پرز و دورافتاده از مریم، دختری که حالا جوان است. بنا چند سال پیش درباره دخترش گفت: تلفنی با او حرف زدم. برای اینکه ببینم پولی که برایش حواله ...
ماجرای بشقاب پرنده ها در آسمان تهران
بوده است.البته تیمساریوسفی- فرمانده وقت نیروی هوایی- به همین سادگی ها این حرف را نمی زند چون وقتی حسین پیروزی ماجرای تلفن های مردم را برای او تعریف می کند: به تیمسار گفتم ما اینجا الان 16-15 نفر هستیم و همگی آن را می بینیم. این طوری بود که تیمسار به خودش زحمت داد و رفت روی پشت بام تا ببیند ماجرا از چه قرار است. مسؤول آن سال های برج مراقبت فرودگاه مهرآباد ادامه می دهد: وقتی تیمسار هم با چشم های ...
قزوه را به عنوان خمس و زکات جمهوری اسلامی به هند بفرستید
آثار بی شمار شاعران و نویسندگان و ادبای فارسی هند گرفته تا هزاران هزار کتب فارسی بسیار در هند وجود دارد که برخی از آن ها را دوستداران فارسی مثل آقایان کریم نجفی و کریمیان و شجاع خانی و قزوه و دهگاهی و از همه مهم تر خواجه پیری حفظ کردند و تصحیح و یا چاپ و یا دیجیتال کردند؛ اما اگر اوضاع بر همین منوال جلو برود هیچ چیزی از آن ها باقی نخواهد ماند. فقط لازم است همین طور تا چند سال دیگر نیز از راه دور ...
دانشجوی دانشگاه لانگ بیچ آمریکا چگونه آزاده شد؟
تحمیلی و خانواده ای که در دفاع بودند رئیس سازمان حج و زیارت اظهار کرد: خانواده ما خانواده فرهنگی بود و به صورت طبیعی خواستار ادامه تحصیل من بودند، اما با همه کش و قوس های خانوادگی جاذبه جنگ قوی تر بود و نهایتاً سال 61 در عملیات والفجر مقدماتی اسیر شدم و برادر دوم من که دانشجوی کارشناسی ارشد پیوسته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه تهران بود در همان عملیات شهید شدند، برادر سوم من نیز در جبهه ...
نامه رزمنده گلستانی پس از 35 سال به دستش رسید
خبر نیست مرا/ می سوزه دلم چاره دگر نیست مرا/ می خواستم به جانب تو پرواز کنم/ اما چه کنم بال و پری نیست مرا . این رزمنده جنگ می افزاید: در دوران دفاع مقدس مثل امروز خبری از موبایل و اینترنت و تلگرام و پیامک نبود، بلکه آن زمان نامه نگاری بین رزمندگان و خانواده هایشان از مرسومات رایج بود. در آن دوره اکثریت خانواده های ایرانی فاقد خط تلفن بودند. لذا آسانترین و کم هزینه ترین وسیله ارتباطی ...
ناگفته هایی درباره زندگی مایکل فلپس / کودک بیش فعالی که آب، خانه دوم او شد
با او عکس بگیرم. واقعاً از دیدن او هیجان زده بودم و نتوانستم یک کلمه هم حرف بزنم. هشت سال بعد، او رکورد مایکل فلپس را که در المپیک پکن به دست آورده بود، شکست. بعد از کسب مدال طلا به مایکل گفتم: رفیق این لحظه واقعاً دیوانه کننده است. نمی دونم این پیروزی رو چه جوری هضم کنم. او لبخند زد و گفت: من می دونم. این جمله معروف است که شما نباید با قهرمانان زندگی خود دیدار کنید. اسکولینگ قهرمان ...
هنوز هم رزق و روزی با خداست
با کیف خودم به راحتی یک میز تشکیل بدهم که به انجام رسید و راحت شدم. در همین احوال که او به ایستگاه مورد نظرش رسید با احترام کیف را برداشت و با لبخندی گفت: امیدوارم روز خوبی برای شما و من باشد، معلوم است شما روزنامه نگار هستید من هم کارم نقاشی است، همین اتفاق نمودار روز خوب برای ما است. گفتم اینکه شما نقاش هستید را وجنات جنابعالی نشان می دهد، اما چطور متوجه شدید من کارم نوشتن است و به اصطلاح ...
بهداد با 216 کیلو رکورد یکضرب جهان و المپیک را زد/مدال را از سینه سلیمی کندند!+ویدیو
بهداد سلیمی در شبی که با پای مصدوم برای دفاع از حیثیت ورزش ایران روی تخته رفت، موفق شد در رقابت کیلو به کیلو با وزنه بردار گرجستانی، رکورد یکضرب جهان و المپیک را بنام کشورمان حفظ کند؛ اما گویا در سر مسئولان فدراسیون جهانی وزنه برداری، نقشه دیگری بود، زیرا دو حرکت صحیح 245 کیلوی بهداد را خطا اعلام کردند و مدال طلای المپیک را از چنگ هرکول ایرانی درآوردند. حالا باید گفت، معضل داوری تنها در کشتی نیست و حالا وزنه برداری هم به جرگه رشته هایی پیوسته که داوران در آن ورزشکار پیروز و بازنده را انتخاب می کنند. ...
نقش رسانه ها دربازسازی اخلاق درجامعه / همه رسانه ها باید یک نظام نامه اخلاقی داشته باشند
حدالامکان به دام فضاهایی که برای ما ساخته می شود، نیفتیم. حدالامکان می گویم چون گاهی اوقات سخت است. همین فضای مجازی که در مورد آن صحبت کردیم گاهی اوقات موجب فریب ما می شوند. یادم هست چندین نفر، نامه ای به نقل از آقای احمد توکلی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی برای من در تلگرام فرستاده بودند، من هم چون در جریان بودم گفتم این نامه جعلی است. به همه دوستان حالا آموزشی یا دوستانه می گویم که فضای مجازی تنها ...
ابدا آدم سیاسی نیستم،کنجکاو سیاستم/امکان مینا سرنوشت شبیه مارمولک داشت
روز هم آن را رقم زد که هم قشر عام جامعه و هم منتقدان و سینماگران آن را دوست داشتند و تنها یک قدم را نتوانست بردارد و آن اینکه در خارج از مرزها با اقبال مواجه نشد. آن چیزی که مدنظر من است اینکه در تمامی قسمت ها مورد توجه قرار بگیرد و همه مردم در سرتاسر جهان با آن ارتباط برقرار کنند و این فیلم را درک کنند. بخش دیگر صحبت های کمال تبریزی در برنامه این هفته آپاراتچی شامل سریال های شبکه خانگی، اتفاقاتی که برای سریال سرزمین کهن رخ داد، سریال ابله و نافرجام ماندن آن و مسائلی که در حوزه فرهنگ و هنر گریبان گیر هنرمندان است، بوده که این گپ و کفت را به سرانجام رسانده است. ...
وقتی مجتهدان داعشی خود را ضایعات فروش معرفی می کنند
به حضور در جبهه ها می پرسم که خاطره ای جالب از همسرش تعریف می کند. یک روز راهی ماموریتی بودم. همسرم کاسه ای پر از آب کرد و داخل آن چند عدد گل محمدی انداخت تا با قرآن برای بدرقه جلوی درب بیاورد. از زیر قرآن که رد شدم گفت: ان شاءالله بروی و به آرزوی دیرینه ات برسی. اول متوجه صحبتش نشدم. بعد گفتم اگر شهادت خوب است تو برو به جبهه و شهید شو و من همسر شهید و پدر بچه های شما شوم. همسر با همسر ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت
. باشه؛ حتما. تو چند سالته؟ مگه خبرنگاری؟ آره. 26. خیلی وقته میای مترو برای فروشندگی؟ یه ساله که میام. از اولم بدلیجات می فروختم. چی شد که اومدی مترو؟ یعنی جریان زندگی چطوری تو رو کشوند اینجا؟ لطفا از نگاه بالا به پایین با من حرف نزن. من بچه ی شهرستانم اما یه روز مثل تو بودم. من لیسانس کامپیوتر دارم و از خانواده ...
اتهام پشت میزنشین ها به مدافعان حرم// دردودل ها و خاطرات یک مدافع حرم
ورود به سوریه به زیارت حضرت زینب(س) رفته و پس از جلا دادن روح و فکرشان با حضرت عهد و پیمانی دوباره برای دفاع از حرم و حریم ایشان می بندند من مانند دیگر رزمندگان همین راه را رفتم و در حرم حضرت زینب (س) با ایشان عهده کردم که هرگز از راه دفاع از ایشان و حرمشان پا پس نگذاشته و عقب نشینی نکنم که به لطف الهی و کمک خود حضرت تاکنون ذره ای از اراده اولیه ام کم نشده و روزبه روز این فکر و تصمیم و اراده محکم ...
"با حبیب" رفتم... "بدون حبیب" بازگشتم! +عکس
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. ...
بسته خبری سفیر سه شنبه 26 مردادماه 1395
...> @safir_hamandishi شبکه خبری سفیر, [14.08.16 21:51] حداد عادل: حقوقم هشت میلیون و صد هزار تومان است رییس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی: در اصفهان در یک برنامه زنده تلویزیونی از من پرسیدند که حاضرید بگویید چقدر حقوق می گیرید؟من هم گفتم بله. سوال کردند و من جواب روشنی دادم. گفتم که 50 سال است که معلم دانشگاه هستم. من از بنیاد سعدی که سه، چهار سال است تاسیس شده ...
روایت خواندنی یک آزاده از دوران اسارت/ ساخت هیتر برای از بین بردن شپش لباس اسرا
اسارت را بیان کنید. خاطرات اسارت بسیار زیاد است اما از دید خودم بدترین و بهترین خاطره مربوط است به ماه رمضان سال 1365 در اردوگاه عنبر که من عضو ارشد آسایشگاه که اکثر اعضای این آسایشگاه را پیر مردان تشکیل می داد بودم و پیر مردانی که همه آنها به عشق جبهه و جنگ آمده بودند تا به شهادت برسند که رژیم بعث آنها را اسیر کرده بود. من هم در جمع آنها بودم و در روز نهم ماه مبارک سال 65 بود ...
قصه پردرد فوتبالیستی که از تیم ملی به شیشه بری رسید!
خوب هستم که حقم را می گیرم و اگر بد بودم، آن موقع خط می خورم و این درست نیست که از حالا بگویید بازی نمی کنم، چرا که بازی من را ندیده اید. این بازیکن خوزستانی ادامه می دهد: خلاصه در نهایت باقری نیا من را نخواست و روشنایی به من گفت "برو به تیم امیدها تا در آینده به بزرگسالان راه پیدا کنی" که من گفتم من روی حساب حرف شما، امیدهای فولاد را رها کردم و به استقلال آمدم و اگر قرار بود در امیدهای ...
مناظره داغ دو چهره سیاسی که 28 مرداد را کودتا نمی دانند
ایران از نفت باب شد و معنایش گرفتن حق ایران و ایرانیان از شرکت نفت انگلستان بود، در سال های 25، 26، 27 تا اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 که نفت ملی شد هر روز استیفای حقوق ملت ایران در موضوع نفت جدی تر شد. اولین حرف من این است که همه متفق هستیم بهترین راه و مناسبترین راه برای استیفای حقوق ملت ایران از نفت، ملی کردن صنعت نفت بود. ولی من خیلی درباره این موضوع مطمئن نیستم. سئوال می کنم آیا جهت ...
دو داستان به مناسبت سالروز بازگشت رزمندگان به وطن
...؛ حتی دلم می خواست با مشت و سیلی به جانم می افتاد، اما تنها به گوشه ای رفت و گریه کرد. می دانستم که او درآن حالت، به خاطر من گریه نمی کند؛ رضا عکس جمال را در دست گرفته بود و ... بعد ازآن روز، دیگر هیچ وقت رضا را ندیدم. فکرکردم شاید به بیستون و به نزد شما آمده است. همکاران روزنامه، سراغش را از من می گیرند و... پدرعزیزم! درپایان از تو می خواهم که مرا ببخشی! حتما می دانی که چرا این همه ...
قصه فوتبالیستی که از تیم ملی به شیشه بری رسید
که حقم را می گیرم و اگر بد بودم، آن موقع خط می خورم و این درست نیست که از حالا بگویید بازی نمی کنم، چرا که بازی من را ندیده اید. این بازیکن خوزستانی ادامه می دهد: خلاصه در نهایت باقری نیا من را نخواست و روشنایی به من گفت "برو به تیم امیدها تا در آینده به بزرگسالان راه پیدا کنی" که من گفتم من روی حساب حرف شما، امیدهای فولاد را رها کردم و به استقلال آمدم و اگر قرار بود در امیدهای استقلال ...
قول قرارهای پوچ ازدواج
منتظر بودم که بر گردد در این دو سال ارتباطمان کمتر شد بود ولی هنوز قول خواستگاری را تکرار می کرد. خواستگاران بسیار خوبی داشتم که از همه لحاظ موقعیت بهتری نسبت به امیر داشتند، اما من به قولی که به امیر داده بودم پایبند بودم و همه آنها را با بهانه ای رد می کردم، خانواده ام مشکوک شده بودند. تا اینکه دو سال باقی مانده درسم تمام شد و به شهر خودم برگشتم، امیر هم سربازیش تمام شده بود، هر روز ارتباطمان ...
خاطراتی ماندگار از روزگاران اسارت /از مداحی تا مصیبت و شکنجه
که چه خدمات ارزنده ای را به ما ایرانی ها ارائه میداد به جمع اسرا آمد و مأمور شکنجه گر را فرا خواند و نیز بنده را و با مشاهده دستان کبود و سیاه من لباس های مأمور خود را از تن وی پاره کرد و با تازیانه به جان وی افتاد، آنقدراو را زد تا رمقی برایش باقی نماند در نهایت دستورداد تا اورا به زندان بیافکنند. بعد از گذشت 4 ماه یک روز صبح متوجه شدیم که به اسرا صبحانه آن هم تخم مرغ آب پز میدهند، ...
برگزیدگان بخش های شعر و نماهنگ جشنواره معرفی شدند - تجلیل از پدر شعر انقلاب
88 و شهید مدافع حرم قرائت کرد . استاد حمید شاهنگیان نیز در سخنانی با بیان اینکه حق مجید حداد عادل ادا نشده است، گفت: او فوق العاده بود و اگر چه دوران کمی با هم بودیم اما یکی از سخت ترین دوران کاری ما بود . وی با بیان اینکه این دوران نه زندان بود و نه جنگ، افزود: ابتدای انقلاب بود و منافقین در مراکز حساس از جمله رادیو نفوذ کرده بودند و چند جوان باهوش و در راس آنها مجید در حال مقابله با ...