سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با اولین زن دراکولای سینمای ایران
خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم. من در همه این همکاری هایی که با آقای عطاران داشتم یک نکته ای که بسیار برایم جالب و پررنگ است این است که هیچ تلاشی نمی کند که تو را بخنداند اما بسیار بامزه است و همیشه همه را می خنداند. ویشکا آسایش تا به حال چند دوره بین کارهایش وقفه انداخته. آخرین بار یک دوره شش ساله نبودید و حالا در سال های اخیر بسیار پرکار شدید. ماجرا از چه قرار است؟ بعد از ...
دستگیری قاتل مادر و کودک سه ساله اش در جنوب تهران
...: ساعت 15روز 30 دی ماه برای بردن بار به جنوب کشور مسافرت کردم. وی ادامه داد: به واسطه نوع شغلم هر بار که به مسافرت می روم چندین روز در خانه نیستم و به همین علت مقدار قابل توجهی پول نقد در خانه می گذاشتم تا مشکل مالی برای خانواده ام ایجاد نشود. وی خاطرنشان کرد: فردای رفتنم به مسافرت با همسرم تماس گرفتم اما او پاسخگوی تماس های تلفنی من نبود، نهایتا با دخترعمه همسرم تماس گرفته و از او ...
33 سال بی خوابی؛ حاج رجب رگ خوابش را در سنگر جا گذاشت
یاد دارم جزو اولین کسانی بودم که در نخستین لحظات عملیات مسلم بن عقیل مجروح شدم و با آمبولانس از منطقه به عقب اعزام شدم. وی اظهار کرد: سال 66 سه ماه در منطقه سومار غرب کشور به جبهه رفتم اما چون حال خوبی نداشتم و تحت درمان بودم نتوانستم ادامه دهم و به مشهد برگشتم البته از سال 63 تا 65 برای خدمت سربازی عازم باختران شدم، گفتند: "شما به دلیل تحت درمان بودن معاف هستی اما باید 6 ماه در باختران ...
در ندامتگاه شهر ری آزادی آرزوی زندانیان است...
همسرم افغان بود. همسرم مواد مخدر استعمال می کرد و تعادل روحی و روانی نداشت و زمانی که با هم دعوا کردیم خودش را در خانه کشت و رگ گردنش را زد. من هم برای این که مرگش به گردنم نیفتد، گفتم که دوست شوهرم او را کشته است ولی اکنون به اتهام مشارکت در قتل عمد شوهرم در زندانم. من بی گناهم و دخالتی در مرگ او نداشتم. اکنون تنها نگرانی ام فرزندانم هستند. تکلیف بچه هایم چه می شود؟ * هر شب را با ترس و دلهره ...
مدافع حرمی که یا حسین آخرین ذکرش شد
رمضان مصادف با 30تیرماه 92 اعزام شود. همسرم خودش مسئول تایپ لیست اعزامی ها به سوریه بود که اسم خودش را در لحظه آخر به لیست اضافه کرده بود و رفتنش ناگهانی شد. برای همین همکارانش نتوانستند فیلم و بنری که از قبل برای اعزامی ها تهیه می کردند برای او تهیه کنند. خوب یادم است ساعت یک ربع به 3 بعد از ظهر سی ام تیرماه بود که محسن به خانه آمد و گفت ساک من را بسته اید؟ تعجب کردم و گفتم مگر قرار است الان ...
مولانا و مسئله تأثیر و تأثر و نسبیت امور در جهان
است که شاه آگاه، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فرزند، راز نهفته پدرش محسوب می شود؛ یعنی قهراً فرزند روحیات و خُلقیات تربیتی پدر و مادر را می گیرد و شخصیتش شکل می گیرد. از این روست که مردم با شادمانی، حرفه ی خود را به فرزندانشان می آموزند تا هر گاه جسم آنان از میان رفت، آن معانی در جهان باقی بماند. حضرت حق، پدران و اساتید را برای تعلیم و پیشرفت اطفال با استعداد، علاقه ای وافر داده و ...
تقابلم با حسن یزدانی، نبرد قرن است/ دلم برای صادق گودرزی تنگ شده
داند در یک سال چه اتفاقاتی می افتد. شاید مصدوم شوم یا مشکلات خانوادگی داشته باشم. در هر حال سعی می کنم هر روز بهتر از دیروز باشم و موفقیت هایم را هر سال تکرار کنم. - سرسخت ترین رقیب ایرانی ات چه کسی بوده است؟ دلم خیلی برای صادق گودرزی تنگ شده است. کاش هنوز هم مسابقه می داد. چند بار با او کشتی گرفتم و می دیدم مردم چقدر دوستش دارند. خیلی ها روحیه ورزشی اش را دوست داشتند، خیلی ...
یادداشت منیژه حکمت درباره مرگ عباس کیارستمی
. عباس کیارستمی باز نمی گردد، اما ما باید پای او بایستیم. این مشق شب ماست تا یاد بگیریم که پای خودمان و روی پای خودمان بایستیم. ماه ها پیش من نیز دچار تشخیص خطای پزشکی شدم و مدت ها و ماه ها درگیر درمان ریه و سرماخوردگی بودم، اما نکته عجیب وغریب این بود که من اصلا مشکل ریه نداشتم. وقتی هم که در آلمان به دلیل بزرگ شدن قلب و پمپاژنشدن خون تمیز (اصطلاحات پزشکی اش را پزشکان دقیق تر می دانند ...
از 12 سالگی عکاس ورزشی شدم!
کسی او را نمی شناخته تا برایش کارت صادر کنند و بتواند در مسابقات حاضر شود، سال 84 که 14- 15 ساله بودم، درست زمانی که تیم ملی از جام جهانی برگشته بود و من هم دیگر هیچ لابی نداشتم و حتی یک بار با این جمله روبرو شدم که مگه این جا کودکستانه! چاره ای نداشتم و در سازمان تربیت بدنی هم برای اینکه کاری را از پیش ببرم، نیاز به نامه ای از یک رسانه داشتم. برای این کار اول به روزنامه جهان فوتبال سر زدم که گفتند ...
برای جنازه حیوانات گریه می کنیم/ از حقوق ناچیز تا رشوه های کلان
شکار رفتند. من هیچ وقت به بازرسی از خانه اعتقاد نداشتم و اجازه هم نمی دهم همکارانم این کار را انجام دهند. می گویم محیط بان باید در محل جلوی شکارچی را بگیرد. اما در این مورد خاص نیمه های شب مجوز گرفتیم و از خانه هایشان شکار بیرون کشیدیم و این اتفاقات واقعاً اسفبار است. همسرم می گوید حیوانات را بیشتر از ما دوست داری! زندگی کردن با یک محیط بان به اندازه همین شغل کار سختی است ...
جلیقه نجات دوست نداشت!
الله وارد حیاط مدرسه شد، در حالی که یک کودک با شور و شوقی که در چهره اش مشهود بود در صندلی جلوی آن نشسته بود و معلم و دانش آموز با شادی تمام بر سر جلسه امتحان حاضر شدند. * اراده پولادین سیده راضیه محرومی خواهر شهید سید رضا محرومی بیان می کند: یک روز با سید رضا قرار گذاشتیم که هر وقت از سرکارش برگشت با هم برویم سر زمین کشاورزی مان، من باید زودتر وسایل را می گرفتم و می رفتم، رضا ...
آزادگان دربند جلادانی چون داعش!
فرمایشات امام (ره). بعد واقعا اثرات انسان سازی جبهه و دانشگاه انسان سازی که داشت باعث شد که صدها و هزاران و میلیون ها نفر به جبهه بروند، حالا یکی اسیر شد و یکی شهید و یکی جانباز و یکسری رزمندگانی که سالم ماندند. گر چه کسی هم که سالم است، ولی اثرات جبهه و جنگ را همچنان همراه خود دارد. دفاع پرس: برای اولین بار چه زمانی و چگونه به جبهه اعزام شدید؟ تقریبا 15-16 سال داشتم و ...
کلاس کنکور نرفتم/ در دامغان نمی مانم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از تیتریک دامغان ؛ نتایج کنکور سراسری سال 1395 اعلام شد و نام فاطمه عباسیان به عنوان رتبه برتر شهرستان دامغان و بیست و نه کنکور ، در اصلی ترین آزمون علمی سالانه کشور عنوان شد. خانم عباسیان اهل دامغان در دبیرستان فرزانگان این شهر درس خوانده، حال به بهانه رتبه برتر در کنکور انسانی امسال به سراغ او رفتیم تا از حال و نحوه مطالعه و حس خوب او پس از ...
چه زمانی تمدید بیمه نامه مهم می شود؟
تا خانه پول کرایه اتوبوس را هم نداشتم. مهاجرت کجا بود؟! دوست داشتم و دارم ولو برای یک تجربه تلخ هم که شده آن طرف این آب ها را هم گز کنم اما کو پول اما کو دل اما کو ... . وی ادامه داد: دوران خدمت تو واحد پشتیبانی بودم و گه گاه برای رنگ سوله ها ما را می بردند وسط یک بیابان که از همانجا علاقه مند به نقاشی شدم و نقاشی صنعتی را یاد گرفتم همین یادگار دوران خدمت باعث شد یک روزم بعد از پایان ...
مجازات قطع دست برای 2 دزد سابقه دار؟
. دزدان با تخریب در وارد خانه شده و هدیه های روز عروسی مان را همراه طلاهای همسرم سرقت کردند. در ادامه امین به اتهام مشارکت در12 فقره سرقت و تخریب در، پای میز محاکمه قرار گرفت. او با رد اتهامش گفت: من در سرقت ها نقش نداشتم. یک روز دوستم ازمن خواست مقابل خانه ای برویم. من منتظر ماندم و او بعد از دقایقی با یک ال سی دی از خانه بیرون آمد. فقط از من خواست در حمل آن کمکش کنم و برای این کار صد ...
اقتصاد مقاومتی را در اسارت آموختیم/در اسارت شکنجه شدیم تا ولایت بماند
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خراسان رضوی، به مناسبت بیست و ششمین سالگرد بازگشت آزادگان کشورمان برای گرفتن مصاحبه ای با چند تن از آزادگان تماس گرفتم که آمادگی برای مصاحبه نداشتند اما یکی از آنها گفت یکی از مسئولین موسسه پیام آزادگان استان هست که می تواند شما را راهنمایی کند. با آزاده ای که معرفی شده بود تماس گرفتم. او با رویی گشاده خواسته مرا پذیرفت و از من خواست تا برای مصاحبه به موسسه ...
روایت آزاده ای که از زیر تانک عراقی ها جان سالم به در برد/ اسرایی که با دست های بسته تیر باران شدند
از سربازان عراقی اسرای ایرانی دست بسته را به رگبار می بستند. در زمان اسیر شدن چه احساسی داشتید؟ من نه در زمان اسیر شدن بلکه تا زمانی که آزاد شدم هم احساس اسارت نداشتم. این احساس اسارت با خود اسارت دو موضوع متفاوت است. اسیر و در چنگال بعثی ها بودم بارها هم شکنجه می شدم حتی دست تیرخورده من را چندین بار شکستند و این یعنی زندانی بودن ولی روح ما و عقیده ما آزاد بود. سخت ...
با پسر مودر علاقه ام به میهمانی مختلط رفتم - در میهمانی تمام آبرویم را باختم
شیاد و کلاه بردار که خود را عاشق دلباخته ام معرفی کرده بود کلاهبرداری بیش نبود. مرا با شربت بیهوش و همراه 3 تن دیگر مورد سوء استفاده قرار داده بودند واز آن صحنه فیلم تهیه کرده بودند. در پیامی که برایم فرستاده بود تأکید کرده بود که اگر مبلغ 5 میلیون تومان برایش واریز نکنم آن فیلم کذایی را در شبکه های اجتماعی مختلف منتشر می کند. دختر جوان اشک هایش را پاک کرد و ادامه داد: مثل دیوانه ها شده ...
ناصر با زن خیابانی رفت وآمد داشت - من هم ارتباطم با بابک را از خانواده ام مخفی نگه داشتم
به گزارش " جوان ایرانی "، اما ترم چهارم بودم که عمویم مرا برای پسرش خواستگاری کرد و با این که هیچ علاقه ای به پسرعمویم نداشتم فقط به احترام پدرم و البته با این شرط که ادامه تحصیل بدهم جواب بله را گفتم و رخت عروسی به تن کردم. زن جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری 15 مشهد افزود: متاسفانه عمویم پس از گذشت چند ماه گفت خوش ندارد عروسش به دانشگاه برود و او با این حرف ها شوهرم را ...
بنا: اگر مرا بخواهند، با کمال میل می مانم و دوباره می سازم - 3 کشتی گیر من به داوری باختند
. حق گلایه هم نداشتم چون تا می آمدم حرفی بزنم، می گفتند خب اگر قرار نیست اتفاقی بیفتد چرا تو را آوردیم. می گذاشتیم همان مربیان قبلی باشند. 10 بار این حرف را به من گفتند. * فدراسیون؟ - نه. فدراسیون که خودش من را آورد. من وقتی صحبت کردم و گفتم که شرایط خوب نیست و ما شانسی نداریم، عده ای گفتند چرا این را می گویی، برگشته ای که کار کنی و نتیجه بگیری. * یعنی از قبل گفته ...
با عادل در راه مدرسه آشنا شدم - می خواستم از او جدا شوم اما متوجه شدم که باردار هستم
ناچار با برگزاری مراسمی بسیار ساده زندگی مشترک خود را با این مرد معتاد آغاز کردم. بیچاره پدرم که برایم سنگ تمام گذاشته تمام خرج و مخارج زندگیمان را تا به امروز پرداخت کرده است. او که خیلی نگران آینده من و فرزندم است چندین و چند بار از عادل قول گرفته است که اگر اعتیادش به مواد مخدر را کنار بگذارد، برایش تاکسی و خانه می خرد. متاسفانه شوهرم بارها و بارها قول مردانه داد که اعتیادش را ترک کند اما او که ...
همسرم با زن غریبه ای رفت و آمد داشت - زن شیطان صفت را با همسرم دیدم
پوشیدن و نوع آرایش همسرم شدم. این موضوع مرا نگران کرده بود و با اندکی تحقیق فهمیدم او با خانمی در باشگاه آشنا شده که گویا وضعیت اجتماعی و رفتاری خوبی ندارد. مرد جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری نواب مشهد افزود: خیلی سعی کردم همسرم را از رفت و آمد با این زن غریبه دور کنم اما موفق نشدم. آن ها هر روز با هم به بازار می رفتند. مدیر باشگاه نیز با من تماس گرفت و گفت این ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار!
هایم مرا به جشن تولدش دعوت کرد. همانجا بود که با ” سامان ” آشنا شدم. سامان پسر خوبی بود و دوست برادر مهسا بود. از همان ابتدای مهمانی سامان رفت تو نخ من! این را از گردش چشم هایش که مدام این سو و آن سوی خانه مرا می پایید و گاهی هم لبخند خریدارانه می زد، فهمیدم. وقتی میز شام را چیدند و میهمان ها را برای خوردن غذا، به سر میز دعوت کردند، سامان بشقاب و قاشق و چنگال به دست به طرفم آمد: ...
استخدام 4 گروگانگیر برای طلاق
شعبه ششم دادسرای جنایی پایتخت گفت: همسرم به خاطر اجبارم به طلاق با همراهی 4 مرد نقشه ربودن مرا اجرا کرده و بعد مرا در کمپ ترک اعتیادی زندانی کردند. او مدت هاست که می خواهد از من جدا شود اما من به خاطر علاقه به زندگی 20 ساله مان به این جدایی راضی نبودم و در برابر تمام بهانه جویی هایش سکوت کردم. وی گفت: 14 روز قبل زنگ خانه مان به صدا درآمد و همین که در را گشودم سه مرد ناشناس خشن وارد خانه ...
رییس کمیسیون آموز ش در قابی متفاوت/ در خانه عصبانی نمی شوم، همیشه حق را به همسرم می دهم
دوران دانشگاه شاگرد اول بودم. توانستم خیلی سریع مراتب علمی را طی کنم و در کمترین زمان استاد همان دانشگاه شوم. *چطور با همسرتان آشنا شدید و به چه وسیله ای ازدواجتان صورت گرفت؟ اوایل انقلاب در محافل انقلابی با هم آشنا شدیم و به خواستگاری ایشان رفتم. عروسی مان بسیار ساده و در خانه برگزار شد. *در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند؟ ما هم سن ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
اخلاص و صداقت دو ویژگی شاخص ابومحسن/ محال است دشمن اشک چشمانم را ببیند
مأموریت بر می گشتند وقتی می خواستم برایش شام یا چای ببرم می گفتند اول قرآنم را بیاورید. تا زمانی که یک سوره یا صفحه از قرآن را تلاوت نمی کرد امکان نداشت لب به غذا بزند چون معتقد بود شب های جمعه اموات منتظرند. *کمک در کار منزل کار کردن در منزل را عار نمی دانست حتی اگر خسته بود و یا تازه از محل کار بر می گشت در کارهای خانه کمک می کرد. همیشه طوری برنامه ریزی داشتم که با آمدنش ...
زندگی هایی که 5 ساعته فرو می پاشد
. اختلاف فرهنگی شدید بین خانواده های ما وجود داشت. از طرفی همسرم خیلی توهم داشت و شکاک و بدبین بود. این تنها بخشی از گفته های سارا یکی از زنانی است که برای رهایی از زندگی مشترک، طلاق توافقی را به طلاق غیرتوافقی ترجیح داده. طلاقی که این روزها آمارش تصاعدی بالا رفته و می گویند 80 درصد از طلاق هایی که صورت می گیرد را به خود اختصاص داده است.اگر در روز 500 طلاق ثبت شود، طلاق توافقی بر صدر ...
خانواده هم پای من تلاش کردند/ کنکور سکوی پرتاب کسانی که توانایی ساختن آینده کشور را دارند / شبکه های ...
نیز خانه دار است. صبح روز کنکور چه احساسی داشتید؟ تقریباً آرامش کامل داشتم چون تلاشم را کرده بودم و از اینکه نتیجه خواهم گرفت هم مطمئن بودم. با دعا خیر پدر و مادرم و همراهیشان تا حوزه آزمون آرامش بیشتری می گرفتم و طی فرآیند کنکور هم علیرغم نگرانی زیادی که به دلیل عدم آگاهی از مکان حوزه آزمون داشتم هیچ مشکلی پیش نیامد و تا لحظه تحویل پاسخ نامه در حوزه آرامش کامل ...
جنجال بر سر "غیرت"
به او می گویید بی غیرت است، خانم رجبی دو بار ورودی المپیک گرفته و همیشه تنها بوده است. ورزشکار در جای بزرگی می جنگد و با امکاناتی که داشت همین قدر زورش می رسید، کسانی که این حرف ها را می زنند، بررسی کنند چقدر هزینه شده است، با هیچ یک از اردوهای ما موافقت نشد، فقط 5 ماه آخر را به ما حق ایاب و ذهاب دادند. پیمان رجبی که مربیگری همسرش را هم بر عهده دارد ادامه می دهد: اندازه پراید هزینه کرده اند و آن ...