سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای عجیب جنازه ای که در اتاق کالبد شکافی گریه می کرد
، اما این اتفاق واقعا برای من افتاده است. تابناک 110 زمانی که پدر خوانده ام به خانه ام آمد کار زشتی با من کرد / وقتی به هوش آمدم متوجه واقعیت تلخی شدم با چند تن از دوستانم در محل کارم قرار گذاشتم /آنها کارکثیفی با من کردند +عکس پسر شیطان صفت به زودی محاکمه می شود +عکس ماجرای آزار و اذیت مکرر دختر بچه بی گناه توسط مرد شیطان صفت ...
حمید هر روز به بهانه ای به شرکت می آمد / فریب ظاهر و ثروتش را خوردم
های مختلف وارد شرکت می شد و سر صحبت را با من باز می کرد. تا اینکه یک بار اعتراف کرد آمدنش به شرکت بهانه است تا مرا ببیند. از جسارتش جا خوردم ولی وقتی گفت از من خوشش آمده و می خواهد زن زندگی اش شوم خیلی خوشحال شدم. البته ناگفته نماند که در جریان این دیدارها من هم به او دل داده بودم و به همین خاطر وقتی خواستگاری کرد موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و او همراه خانواده اش به خانه ما ...
احساس کردم مدیر کارخانه به من اهمیت زیادی می دهد / او حرفی به من زد که دنیا روی سرم خراب شد
جدا شدم. روحیه ام بهم ریخته بود و طاقت نگاههای سنگین اطرافیان را نداشتم از طریق یکی از آشناهایمان کاری در دفتر یکی ازکارخانجات برای اموارات مالی وحسابداری برایم پیدا شد. مدیری کارخانه با برخورد خوب مرا استخدام کرد هر چند حقوق بالایی نمی گرفتم اما ازکارم راضی بودم به تدریج و بر اثر موفقیت درکارم ارتباطم با مدیر کارخانه بیشتر شد و احساس کردم او به من اهمیت زیادی می دهد و امور مهم ...
بازسازی صحنه قتل یک جوان و یک پیرزن /عامل قتل، همسر مرد جوان؛ دلیل قتل، رابطه زن با مردی دیگر
، به آنجا رفتم و هرچه زنگ زدم، کسی در را باز نکرد، با کلیدی که همراه داشتم وارد خانه شدم و با جسد پسرم در مقابل در ورودی و پاگرد راه پله روبه رو شدم و جسد مادر شوهرم به نام بلقیس هم در آستانه در محل زندگی پسر و عروسم افتاده بود. از عروسم خبری نبود و از آنجایی که با پسرم اختلاف داشت حدس زدم که او در این جنایت نقش دارد. پس از آن بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای جنایی تهران به ...
زمانی که پدر خوانده ام به خانه ام آمد کار زشتی با من کرد / وقتی به هوش آمدم متوجه واقعیت تلخی شدم
در حالیکه من در یک قدمی مرگ بودم محمد با یک گلدان به سر رضا زد و پدرم روی زمین افتاد و من نیز بیهوش شدم. آتوسا ادامه داد: وقتی به هوش آمدم متوجه مرگ پدرم شدم و در این مرحله محمد مرا به خانه یکی از دوستانم برد و پس از 2 روز به سراغم آمد و ادعا کرد که جسد رضا را در اطراف کارگاه بلورسازی اش در پاکدشت دفن کرده است. چندبار از محمد خواستم تا محل خاک کردن پدرخوانده ام را نشان دهد ...
متن زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه
از امام سؤال می کند: ثواب موقف عرفات چگونه نصیبم می شود؟ پس آن حضرت (مانند فرد خشمناک) به او نگاه می کنند و می فرمایند: ای بشیر، هرگاه مؤمنی در روز عرفه، به زیارت قبر امام حسین (ع) برود و در نهر فرات غسل کند و سپس به سوی قبر آن حضرت برود، حق تعالی از برای او به هر گامی که برمی دارد، حجی که با همه مناسک به عمل آورده باشد، بنویسد. بشیر در ادامه می گوید: چنین گمان دارم که فرمود ...
مسئولان پیگیر فاجعه منا و جنایت سعودی ها باشند
.... وی بیان کرد: شهید مرتضایی سال 93 از رفتن به حج انصراف داد و سال گذشته که قرار بود مشرف شود، نوبت من نبود و از من سئوال کرد که بروم یا نه، گفتم شما برو، گفت اگر باهم باشیم، بهتر است و تقریبأ چهار روز پیگیر کار بود و درخواست کرد که من هم باشم. عرب گفت: روز آخر اعلام شد کاروان جانبازان دو گروه شده و تعدادشان کم است و معینه لازم نداریم، من نرفتم و خیلی هم ناراحت شدم. وی افزود ...
اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس
این اخبار را از دست ندهید: از رفتارهای شوهر مادرم شوکه شدم / او مرا به خانه اش برد نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
کاش چند فرزند دیگر برای فدا کردن در راه حضرت زینب(س) داشتم
؛ تمام دوستانش از محمد جاوید تعریف می کنند، خیلی ها محمد جاوید را خواب می بینند. اخلاق عجیبی داشت؛ پسر خیلی مهربانی بود، ما از جاوید راضی هستیم و ان شاءالله مادرش زهرا(س) و عمه سادات حضرت زینب(س) هم از پسرم رضایت داشته باشند. بعد از شهادت محمد جاوید، دختر کوچکم برادرش را خواب دیده بود و گفته بود چطوری شهید شدی و الان کجایی؟ که گفته بود من خواب بودم وقتی بلند شدم دیدم در یک اتاقم و نمی ...
خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد
خانه اش برد نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
اعمال مخصوص شب و روز عرفه + دانلود
به گزارش افکارنیوز ، در کتاب کلیات مفاتیح الجنان اعمال و ادعیه خاصی برای نهم ذی الحجه و روز عرفه ذکر شده است که در ادامه آنها را می خوانید: دانلود فایل صوتی صلوات روز عرفه دانلود فایل صوتی تسبیحات عشر دانلود دعای امام حسین(ع) در روز عرفه دانلود تسبیح مفصل روز عرفه 1. غسل کردن روز عرفه از اعیاد عظیمه است و برای آن چند عمل ...
همسر شهید باقری: عبدالله همه زندگی من بود/ سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر
دولت بهار/ سال 60 پدر و مادر عبدالله تازه ازدواج کرده بودند که یک شب مادر عبدالله خواب می بیند که صدایی دو مرتبه به او می گوید: خانم دامن شما سبز می شود. بار سوم همان صدا می گوید: خانم ، شنیدی ؟ می گویم دامنت سبز میشه. یک سال بعد حدود هفت ماه بود که فرزند اولش را باردار بوده، خانم ملکی مادر شهید ملکی به خانه خانم باقری می رود و می گوید: فرزندت پسر است، من خواب دیدم، بچه ای را به من دادند، پرسیدم ...
گفتگوی جذاب و خواندنی با عضو ایرانی داعش!
خود بگو. چند فرزند داری؟ سه پسر. پنج ساله، سه ساله و چند ماهه. راه نما: به غیر از فقه چه مطالعاتی داشتید؟ زمانی که طلبه شدم بیشتر کتاب های اسلامی مطالعه می کردم. راه نما: رشته شما در دبیرستان چه بود؟ ریاضی فیزیک. راه نما: اینکه یک نفر ریاضی فیزیک با حساب صفر و یکی در روستایی دورافتاده در ایران بگوید چون بشار اسد جنایت می کند، بروم و ...
اشعار ویژه شهادت حضرت مسلم (ع)
شیرازی : سالار کاروان پر از یاسمن، حسین جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین کم در میان کوفه عذابم نداده اند با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند از بس که بین کوچه جوابم نداده اند دل خوش شدم به یاری یک پیرزن حسین با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند ...
تجاوز چهار شیطان صفت به دختر دانشجو شهرستانی در جشن تولد!
...> پذیرفتم و وقتی به آنجا رسیدم دیدم عده ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی هستند. پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد وقتی شربت را خوردم بی هوش شدم ووقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم . دختر جوان گفت:فهمیدن اینکه پارسا و دوستانش در بی هوشی به من تجاوزکرده اند خیلی تلخ بود تا اینکه فیلمی به ...
حجت الاسلام موسوی مطلق: محبت امیرالمومنین(ع) حسنه ای است که گناه به او ضربه نمی زند
...> تشرف آقای آسیدعلی به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یکی از بزرگانی که من سال قبل به محضر ایشان رسیده بودم خیلی دوست داشتم از تشرفات خود چیزی بیان بفرمایند چون به سادگی این مسائل را بیان نمی کنند. تشرفاتی که در طول تاریخ نقل شده است موثق است و بزرگان بر آن صحه گذاشته اند و باعث شده روح مهدویت همیشه حضور داشته باشد. اینکه در عصر غیبت می شود خدمت امام زمان عجل الله ...
مریم پالیزبان، لانتوری و بزرگترین ترس های زندگی اش
که باعث شده خودم را به یک رشته خاص محدود نکنم. یادم می آید در دوران دبیرستان وقتی قرار شد انتخاب رشته کنم به دلیل علاقه زیادی که به نوشتن داشتم از طرف معلم ها خیلی تشویق شدم به رشته علوم انسانی بروم. ولی این کار را نکردم. چندسال قبلش در سیزده سالگی داور جشنواره کودک و نوجوان اصفهان شده بودم و پیوند این تجربه با علاقه ام به نوشتن، باعث شد مصمم شوم که تئاتر بخوانم. آن هم در دانشکده هنرهای زیبا ولی ...
متن و ترجمه دعای روز عرفه + صوت و نرم افزار
سَبَقَلی مِنَ الْهُدَی الَّذی لَهُ یَسَّرْتَنی وَفیهِ اَنْشَاءْتَنی وَمِنْ قَبْلِ ذلِکَ رَؤُفْتَ بی بِجَمیلِ صُنْعِکَ وَسَوابِغِ نِعَمِکَ فابْتَدَعْتَ خَلْقی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی وَاَسْکَنْتَنی فی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَیْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ، ایمنی بخشیدی همواره کوچ کننده بودم از صلبی به رحمی، درگذشته از ایام و قرنهای پیشین، از باب رأفت و لطف و احسانی که به من داشتی، مرا در حکومت ...
ترس دشمن از ولایتمداری مردم است/ ولایت پذیری رمز پیروزی در جنگ تحمیلی
به گزارش نافع به نقل از فارس ، سید نورالدین عافی در مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت شهید محراب آیت الله مدنی به خاطره گویی از شهید آیت الله مدنی و دوران دفاع مقدس پرداخت و اظهار کرد: انقلاب شده بود و در راهپیمایی ها حضور داشتم، نمی دانم اگر شهید مدنی نبود چه می شد، او واقعا اولین فردی بود که در این راهپیمایی ها کفن پوش شد. وی با بیان اینکه جنگ ایران و عراق شروع شده بود و زمان سختی بود که ...
آب که می بینم یاد لب تشنه همسرم می افتم
...، حاجی دل نگران اسباب کشی بچه ها به خانه جدید بود، دو ساعتی گذشت اسلام به گوشی باباش زنگ زد و گفت ناصر (پسر بزرگم) به خونه جدیدش اسباب کشی کرده حاجی خیلی خوشحال شد و گفت خدا رو شکر خیالم از بابت بچه ها هم راحت شد غروب که شد من را سوار ماشین کرد و ما زن ها به منا رفتیم و آقایان ماندند . نزدیک صبح بود، خواب دیدم از بالای بلندی به پایین پرتاب شدم سراسیمه از خواب پریدم دلم آشوب شد گفتم ...
شهید مدنی برای امام خمینی چون مالک اشتر بود برای امام علی(ع)/ آقا گفت: من به حبیبی رأی می دهم؛ مردم ...
...؛ تازه رسیده بودم که زن داداش همان آقا به خانه ی ما آمد و گفت ساواک او را دستگیر کرده و احتمالا به سراغ ما نیز می آیند و باید هرچه زودتر به جای امنی برویم. من این خبر را به دوستم رساندم تا او هم مخفی گاهی پیدا کند. برادر کوچکم مرا تحویل ساواک داد! خانواده ام مرا به باغی بردند و چند روز بعد که آب ها از آسیاب افتاد، پس از چند روز عمه ام (از فعالان انقلابی بود) به همراه ...
خواستگار شیاد!
بعد از سه ماه رابطه تلفنی و احساسی عمیق متوجه شدم که زن و بچه دار است وقتی که چهره او را دیدم آنقدر وابسته اش شده بودم که دیگر این چیزها برایم مهم نبود و احساس می کردم جدا شدن از وی برایم سخت و مساوی با مرگ است. خلاصه بعد از چندین بار ملاقات حضوری و دادن وعده های بسیار توانست اعتماد من را به خودش جلب کند. یک روز با من تماس گرفت و گفت در موقعیت بدی قرار گرفته و چکی دارد که اگر پاس نشود ...
مدافع حرم گمنامی که بالاخره سیمش وصل شد+
...، گفت : قبول، آن زمان سردشت محل مناسبی برای زندگی نبود، رفتند منطقه و تماس گرفتند که من صحبت کردم و اگر موافق باشید به مهاباد بیایید و من سردشت باشم و من هر دوهفته یک مرتبه بیایم به شما سر بزنم. گفتم: دو هفته یک مرتبه بهتر از دو ماه به دو ماه است. قبول کردم و خوشحال از اینکه به آرزویم رسیده ام که به کردستان بروم راهی کردستان شدم و سه سالی را آنجا سر کردیم. خداوند به ما دو پسر و یک دختر هدیه داد ...
اگر کلام مقتدرانه رهبری نبود پیکر شهدای منا باز نمی گشت/ جنایات آل سعود را برای فرزندم بازگو می کنم
مستقیما برخورد نمی کرد مرآت- بفرمایید شما فرزند چندم شهید هستید و تا چه اندازه با پدر مانوس بودید؟ دختر کوچکتر شهید صرفی- من دختر کوچکتر شهید هستم و خیلی خیلی با ایشان مانوس و صمیمی بودم. در این یک سالی که پدر از بین ما رفته است دلم می خواست من هم بروم و هنوز هم این احساس را دارم هیچ چیز جای خالی پدر را نمی تواند پر کند. هرجا که بودم وقتی درخواست می کردم دنبالم بیاید به سرعت ...
نویسندگانی که گمنام مانده اند
در پی یک جریان عشقی تصمیم گرفتم به تهران بروم وارد حرفه عکاسی شدم و چون علاقه بسیاری به ادبیات و تاریخ داشتم شب ها شاهنامه می خواندم و کتاب دوران پادشاهی انوشیروان را مطالعه می کردم بعد از مدتی حرفه عکاسی را رها کردم و اول به قم بعد به اصفهان بعد از آن شیراز و بعد آبادان و به اهواز سفر کردم. این نویسنده در ادامه اظهار کرد: مدتی را در شهر اهواز گذراندم در اوایل سال 42 به کرمانشاه و بعد ...
داریوش اسدزاده: به هنرجویانم گفتم بازیگری شما را از زندگی می اندازد
گوی اختصاصی با خبرنگار فرهنگی پانا، با اشاره به این که سینما را از سال 1312 به خوبی می شناسد، گفت: در سال 1312 و در ده سالگی برای اولین بار به سینما مایاک رفتم و فیلم سینمایی دختر لر ، اولین فیلم سینمایی مصوت ایرانی را دیدم و در سال 1327 از دورۀ مدرسۀ تئاتر، همان طور که اکثر بازیگران تئاتر وارد سینما می شوند، وارد کار سینما شده ام و در فیلم سینمایی واریتۀ بهاری اثر پرویز خطیبی شرکت داشتم. ...
استخدام فامیلی و مسئول لای پرونده گذاشتن نامه ها
.... نامه ممهور را گرفتم و به اتاق بغلی رفتم؛ دیدم یک خانمی دست در دست یک پسر بچه نهاده است به مهر و به کودک می گوید: الهی عمه فدات بشه. نامه را به ایشان دادم و در حالی که مشغول ثبت در سیستم بود. پرسیدم ماشالا چه بچه نازی، برادر زاده شماست؟ گفت بله و در حقیقت پسر آقای رئیس است خودشان به همراه معاونشان که خانمش است به اجلاس رفته اند. شبیه من نیست؟ گفتم چرا حلال زاده به عمه می رود. در ...
پدرم گفت اگر به میدان ژاله بروی عاقت می کنم
دستگیر کنید؟ این من! مرا بگیرید و این بچه را رها کنید. بخاطر این که هم دختر است و هم کوچک. سه، چهار نفری از ماموران آمدند و ایشان محکم ایستادند و گفتند که من به خودم اجازه نمی دهم به خانه بروم و دخترم اینجا باشد. از پدرم تعهد و امضاء گرفتند و مرا رها کردند. از طرفی از من هم تعهد گرفتند که دیگر با بچه های رفاه ارتباط نگیرم. یعنی حسابی ما را ترسانده بودند. ولی با این حال استادمان خانم خیر را که معلم جبر و هندسه بودند، حدود یک سال در کمیته زندانی بودند و یا خانم حدادعادل را که با من گرفته بودند، - برای ایشان نه پدرشان رفته بود نه برادرهایشان. هیچ کس رجوع نکرد - چند ماهی در زندان ماند. ...
عطا در میهمانی به کلی آبرویم را برد / شوهرم اصلاً احساس ندارد
نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
سحر قریشی: وزارت ارشاد در رفتن هنر پیشه ها به شبکه جم بی تا ثیر نیست
نبات چوبی مدتی را در کنار افرادی گذرانده اید که درگیر اعتیاد و مواد مخدر بودند، چه اتفاقی می افتد که یک دختر ایرانی درگیر این مسائل می شود؟ متأسفانه من یک ماه درگیر این ماجرا بودم اما توجهم را به این موضوع بالا بردم و این گونه نبود که به سراغ آدم هایی بروم که به خیال خودشان دارند به این شکل خوش می گذرانند. خیلی آسان می توانم به شما بگویم که دور و اطراف ما از این چهره ها پر است و حتی به قیافه ...