سایر منابع:
سایر خبرها
مشروح زندگانی حضرت مسلم بن عقیل (ع)
. از آن پس، دست بود و دست که پیمان با سخنگوی حسین بن علی می بست. روز به روز بر تعداد هواداران امام حسین(ع) که با نماینده اش مسلم،بیعت می کردند افزوده می شد تا این که پس از چند روز، به هزاران نفر می رسید. (11) با وجود این همه بیعتگران جان بر کف و انقلابیهای آماده برای هرگونه فداکاری در راه حمایت حسین(ع) و بر انداختن کومت یزید، مسلم بن عقیل، طی نامه ای اوضاع را به امام ...
به یاد عروج هفت هزار نفری منا
چطور بود؟قبرستان بقیع منو دعا کردی؟ دنبال قبر حضرت زهرا هم گشتی یا نه؟ الآن مکه هستین؟ خیلی شلوغه؟طواف چه حالی داد؟ دعوتنامه ها رو برا ولیمه زیارتت پخش کنیم؟سوغاتی برامون چی گرفتی؟ صفا و مروه فاصله شون زیاده؟ تشنه ات نمی شه؟خیلی هوای اونجا گرمه؟ راستی چند جز قرآن خوندی؟ اهل کاروانتون همه خوبن؟ می گن منا خیلی شلوغه ها جا نمونی... میگن شب منا امام زمان(عج) تو اون صحراس حواست ...
چگونگی شهادت حضرت مسلم(ع) به روایت علامه مجلسی
...، و به او بگوید که پسر عمت مسلم می گوید که از این سفر برگرد، پدر و مادرم فدای تو باد که من در دست کوفیان اسیر شدم و مترصد قتلم و اهل کوفه همان گروهند که پدر تو آرزوی مرگ می کرد که از نفاق ایشان رهایی یابد. ابن اشعث تعهد کرد. پس مسلم را به در قصر ابن زیاد برد و خود داخل قصر شد. احوال مسلم را به عرض آن ولدالزنا رسانید. ابن زیاد گفت: تو را با امان چه کار بود؟! من ترا نفرستادم که او را امان ...
مسئولان هر وقت جانباز را دیدند، راهشان را کج کردند!
...، نگاهم که به طرف در کشیده شد، جانبازی را دیدم که مثل خیلی از جانبازان نخاعی با ویلچر وارد دفتر شد اما نه مثل همه!... اگر با چشمی بازتر از چشم سر نگاه میکردی، با آمدن جانباز دکتر قنبری روحیه و امید و نور و ... به دفتر وارد شد. فردی خاضع که مهربانانه سلام گرم خود را نثار اهالی کرد و با حجب و حیای خاصی که درعموم ایثارگران مومن و معتقد این سرزمین دیده می شود، به جمع ما پیوست. ...
یتیمانی که بر زانوی امام علی(ع) بزرگ شدند، بر امام حسین(ع) شمشیر کشیدند
پیش از این در کار حکومت امام علی(ع) سنگ اندازی کرده بودند و امام حسن(ع) را در جنگ با معاویه تنها گذارده و آن حضرت را وادار به صلح کردند. این مردم بار دیگر چشم بر این بی حیثیتی بستند. تا چند روز بعد بر روسیاهی قتل پسر پیامبر(ص) چشم باز کنند. باز هم در این میان امثال سلیمان بن صرد خراعی و دیگران که بعدها قیام مذبوحانه توابین را به راه انداختند باز با بهانه مصلحت سکوت کردند. مسلم ...
حجت الاسلام کرمی: روز عرفه چه تفاوتی با روزهای دیگر دارد؟
زیاد بردند. گفت: مسلم آیا با خود فکر کردی تو و پسر عمویت می توانید حکومت را از ما بگیرید؟ گفت ای مسلم آخر عمرت است وصیت کن. مسلم بن عقیل فرمود: می خواهم وصیت خصوصی کنم. مسلم بن عقیل وصیتش را این چنین گفت: 1-من در این شهر هفتصد درهم قرض دارم، شمشیر و زره مرا بفروش و قرض مرا ادا کن. 2- زمانی که مرا کشتند بدن مرا از ابن زیاد بگیر و دفن کن. 3- به حضرت امام حسین علیه ...
تیری که قلب محیط بان را هدف می گیرد باید بر سینه دشمنان این آب و خاک بنشیند/ شغلم را با تمام کمبودها و ...
بیا به اتفاق هم برویم و برای حفاظت از مرزهایمان بجنگیم، وقتی تو همکار مرا از فاصله 500 متری هدف می گیری و به شهادت می رسانی، قلب کسی را نشانه گرفته ای که برای حفاظت از موجودات همین خاک سپر شده بود. محیط بان نمونه افزود: البته ما برای شکارچیان قانومند نیز ارزش زیادی قائل هستیم و آنان هم به ما احترام می گذارند و این افراد هستند که خاطرات شیرینی از محیط بانی برای ما رقم می زنند، مانند زمانی ...
چندبار از یک سوراخ گزیده می شویم!
تعداد زیادی از این عزیزان دل نه تنها خانواده های آنان بلکه همه ایرانیان را داغدار کرد، این طواف کنندگان بیت عتیق در حالی که لباس سفید احرام، لباس ضیوف الرحمان بر تن داشتند، غریبانه و مظلومانه به دیدار حق شتافتند و با همان احرام سپید مهاجر الی ا... شدند، اما با زبان تشنه و کام های خشکیده. این زائران مظلوم خانه خدا در زیر آفتاب سوزان منا چنان غریبانه جان باختند و پر کشیدند که ماجرای تلخ این جان باختن تا ...
عاشقانه ای که نشانی حقیقی ترین جایگاه ماست
چگونه عزت جویم با اینکه در خواری جایم دادی و چگونه عزت نجویم با اینکه به خود منتسبم کردی . از این زیباتر نمی شود با خدا سخن گفت؛ خدا کند امروز در حین مرور این عبارات، برای قلب هایمان که امروز در رقابت بیشتر داشتن دنیا تندتر از همیشه می زنند، به بدی، به حسادت و کینه خو کرده اند، از درک محضر مولا و صاحب اختیار حقیقی خود کور مانده اند، اتفاق خوبی بیفتد. خدا کند امروز برای قلب هایمان که برای مهربانی کردن، دلجویی از آنها که تشنه محبت ما هستند، گره گشودن، گذشت از اشتباهات، چشم پوشی از عیب همدیگر و همه کارهای خوب کم طاقت شده اند، اتفاق خوبی بیفتد. خدا کند. کامله بوعذار ...
فریدون مجلسی درباره ترجمه ها و رمان هایش: نویسنده های ایرانی متاثر از ذبیح ا... منصوری بودند
شبیه به آن را در جایی شنیده یا خوانده بودم نوشتم. آن موقع ها تازه قرنیه چشم را پیوند می زدند. من از این استفاده کردم و داستانم را نوشتم: مادری که دخترش یک گوش نداشت. مادر موهای دختر را جوری مرتب می کرد که می ریخت روی یک طرف سرش که گوش نداشت تا در دید نباشد. بعد از سال ها مادر دختر را به جراحی ترمیمی می برد. وقتی زخم را می گشایند از دیدن گوش سالم و تغییر آرایش موها خوشحال می شود، اکنون این مادرش بود ...
بابا وجعلنا ؛ پیرمردی که ماشین ضدگلوله جبهه بود
...> دوران خدمت سربازی پسر دومم مصادف با تظاهرات مردمی بود. وقتی امام فرمان دادند سربازها پادگان ها را خالی کنند، او پادگان را رها کرد و آمد. شب نشسته بودیم که دیدم پسرم به اتفاق دوستش شهید جعفر دردشتی که آن هم سرباز بود، آمد. پرسیدم چرا دوستت به منزل خودشان نرفته است. گفت: می گوید حالا که به خانه بروم، همسایه ها مرا می بینند و به ارتش خبر می دهند و می گویند فرار کرده است. روز بعد به میدان امام رفتند ...
مقصود تویی...
. تصاویری که از تلویزیون نمایش داده می شد دل هر بیننده ای را به درد می آورد اما سعودی ها، امان از دست این سعودی ها... . .سید هادی هم از اتفاقاتی که سال گذشته دنیای اسلام را تکان داد با ناراحتی یاد می کند و می گوید: از سال 66به بعد که ماجرای شهید شدن حاجی های ایرانی رخ داد، سهمیه اعزام حاجی های ایرانی از 150هزار نفر به 70هزار نفر رسید. برای همین کاروان ها یک سال در میان اعزام می شدند. سال گذشته هم نوبت ما ...
اولین فدایی راه حسین(ع)...
. مسلم از خانه بیرون آمد و جنگید. محمدبن اشعث که قدرت مسلم را مشاهده کرد، از ابن زیاد نیروی بیشتر خواست. نیروهای کمکی رسیدند، همگی با سنگ و چوب و خنجر به سمت سفیر عشق حمله ور شدند. شاخه ها را آتش زده و به طرف مسلم انداختند، تا اینکه زخم های زیاد و خونریزی شدید، مسلم را بسیار عیف کرد. محمدبن اشعث گفت: خودت را به کشتن نده. من تو را امان می دهم. مسلم به او حمله کرد و او گریخت. ناگهان تیری بر مسلم وارد شد ...
حضرت مسلم(ع)، سفیری عالم و شجاع
می برد. وقتی ابن اشعث به آسانی نمی تواند مسلم را دستگیر کند، دست به نیرنگ زد و گفت: ای مسلم! چرا خود را به کشتن می دهی؟ ما به تو امان می دهیم و ابن زیاد تو را نخواهد کشت. مسلم جواب داد: چه اعتمادی به امان شما عهدشکنان است؟ ابن اشعث بار دیگر امان دادنش را تکرار کرد و این بار مسلم به دلیل زخم هایی که برداشته و ضعفی که در اثر آنها بر او چیره شده بود، تن به امان داد. مرکبی آورده مسلم را دست بسته بر آن ...
اشعار حرکت کاروان امام حسین به سوی کربلا
سروِ که تکیه خواهد کرد؟ به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه مُراد این همه چشم انتظار اگر برود چگونه ماه به گِرد زمین طواف کند دلیل گردش لیل و نهار اگر برود بعید نیست شغالان به شهر پای نهند امیر و شیرِ عرب، زین حصار اگر برود به زیر تیغ ستم کار کاهلان زار است حسین یکّه به ...
آب که می بینم یاد لب تشنه همسرم می افتم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از سبلانه ، گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود و لیک به خون جگر شود؛ یک سال از آن حادثه تلخ و عظیم گذشت؛ حادثه ای که 7 هزار نفری با لبان تشنه، بدن های کبود و سیاه مظلومانه جان دادند؛ منا صحرای محشر شده بود از آن روز چشمان دخترکان بسیاری به در خشک شد، پسرانی که تا دیروز پشتشان گرم بود به یکباره مرد خانه شدند و همسران بسیاری اکنون باید به تنهایی بار ...
شهید مدنی برای امام خمینی چون مالک اشتر بود برای امام علی(ع)/ آقا گفت: من به حبیبی رأی می دهم؛ مردم ...
رها شده بودم. دختر فلجی را دیدم که روی زمین، شان کشان نزد من آمد و نامم را پرسید و گفت: چه می خواهی؟ گفتم من خیلی تشنه ام! باز کشان کشان رفت و برای من آب آورد، اما آب گرم بود؛ گفت شنیدم قلب و جگر تو آسیب دیده و آب سرد برایت مضر است، برای همین آب گرم آوردم که تشنگی ات رفع بشود. تا روز مرخصی با او در ارتباط بودم و فهمیدم که او پدر و مادر خود را در درگیری از دست داده و عمویش او را در بیمارستان رها ...
تقویم شیعه/ 9 ذی الحجه
1- روزعرفه 3- روز سد ابواب دراین روز به امرپیامبر(صلی الله علیه وآله) همه درهای منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بسته شد جزدرخانه امیرالمومنین (علیه السلام) که به دستور خاص الهی آن را نبستند.(2) عده ای از اصحاب عرض کردند: یا رسول الله چرا همه درب ها را جزدرخانه علی بستید؟ حضرت فرمودند: من تابع وحی پروردگارهستم. منابع: 1- ارشاد: ج 2 ص 66٫ اختیارات: ص 40٫ 2- بحار الانوار: ج 95 ص 188، ج 97 ص 384٫ تقویم المحسنین: ص 13٫ ...
مهاجران منا از نگاه شاعران البرزی
چهره ی تزویریان گر چه فریبی بیش نیست سایه وحشت های آنان در منا افتاده است ازتحیر مانده ام در حکمت کار خدا بهر چه کعبه به دست اشقیا افتاده است؟! آتش فتنه فتاده گر چه در دامان گل در یمن کی غنچه از نشو و نما افتاده است؟ وعده های آسمانی در زمین گل گرده است چونکه شیطان دیگر از چشم خدا افتاده است روز آدینه کنار کعبه از شوق ظهور در سرم شایق هوای ...
امام خمینی(ره) در سالگرد کشتار حجاج ایرانی سال 66 چه گفتند؟
انقلاب است. و حال آنکه معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسرجهان رو به فزونی نهاده است و ما این ها را سرمایه های بالقوه انقلاب خود تلقی می کنیم وهم آنهایی که با مرکب خون طومار حمایت از ما را امضا می کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک می گویند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت .امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع ...
روایت شاعران از داغ منا / خدا کند دگر از راه، ناخدا برسد
...> جَلَوات حسین پیدا بود آه حاجیِ حج نیمه تمام عید قربان کجا و عاشورا جبل الرحمه، خاطرات حسین درد و دلهای سیدالشهدا عرفات و دعا و زمزمه ها جان به قربان کام عطشانت و فدیناه روضه شد، جانسوز بدن چاک چاک و عریانت عید قربان رسید و تشنه لبان عید قربان شان قیامت شد در طلوعی که آرزو کردند قسمت عده ای شهادت شد ...
ما در تاریکی نمی مانیم
ایران آنلاین / گره کور یک نمایش! در ابتدای این گزارش چه باید نوشت؟ هشدار را باید به چه کسانی داد؟ کدام رده سنی نباید به تماشای این تئاتر وحشت بنشیند؟ وقتی سن بازیگران آن که واقعی ترین قصه های زندگیشان را روی صحنه می برند از 6-7 سال شروع می شود و به مثبت 18 نمی رسد! نور انداخته اند روی صحنه تا زوایای تاریکی روشن شود. همه دردهای همدیگر را دوره کرده اند. راز کسی از کسی پوشیده نیست. منظور از کسی جمع خودشان است. طول می کشد تا سفره دلشا ...
اعلام انزجار نمازگزاران سراسر ایران علیه جنایات آل سعود و آل خلیفه/اعتراض به توافق FATF
مقابله با فساد اقتصادی یکی از ارزش های اسلامی است و مقابله با این پدیده از صدر اسلام وجود داشته است این ارزش وجود داشته است فرایندی که به جای اجرای فرمان حضرت امیر المومنین علی (ع) که با مالک اشتر می فرماید: هر گاه یکی از ایشان(کارگزارانت) دست به خیانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان گواهی دادند ، همین خبرها تو را بس بود . باید به سبب خیانتی که ...
داغ منا هنوز تازه است
از شهر بودیم . نه اینترنت داشتیم نه تلویزیون. از ساعت 3 ظهر بود که موبایلم شروع کرد به زنگ خوردن. همه می پرسیدند چه خبر از حمیدرضا؟ آخرین بار کی باهم صحبت کردید؟ من هم می گفتم حالش خوب است. دیشب حرف زدیم. بعد که رسیدم خانه، ساعت 8 شب بود که تلویزیون را روشن کردم و تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده . تصاویر راکه می دیدم شوکه شدم. هنوز که هنوز است مات و مبهوتم که خدایا چه شد؟ چه چیزی سر آنها آمد؟ مگر ...