سایر منابع:
سایر خبرها
روایت ابوعلی از پاداش یک عمر نوکری اهل بیت(ع)/ 8 بار تا مرز بیرون افتادن رفتم؛ اما نشد
. سوریه؛ مزد سه سال خادمی حرم امام رئوف به هر صورتی که بود با واسطه یکی از دوستانم در فاطمیون ثبت نام کردم که البته خودش ماجرایی داشت. خبر دادند که پس فردا اعزام است. به هیچ یک از اعضای خانواده، پدر، مادر و همسرم چیزی نگفتم. به اسم سفر به کربلا که بارها رفته بودم و برای خانواده عادی بود به محل اعزام رفتم. حدود 20 نفر از جماعت 200 نفره اعزامی ها را از جمله من به اسم اینکه ایرانی ...
عربستان به دنبال جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی است
طواف کنند. نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت گفت: در کانال های تلگرام و شبکه های اجتماعی هم این مطلب را منتشر کرده اند که فضای حج امسال بسیار آرام برگزار شده است؛ با انتشار این متن قصد دارند القا کنند که بحران سال گذشته تقصیر ایرانی ها بوده است؛ اگرعربستان راست می گوید چرا اجازه نمی دهد کمیته حقیقت یاب تشکیل شود؟ چرا فیلم های حادثه را منتشر نمی کنند؟ وی با اشاره به اینکه ...
نباید دست به چاقو می بردم
دوباره درگیر شدند. این بار چاقو کشیدم و از مجید خواستم که از فرشید فاصله بگیرد که نمی دانم چطور به گردنش برخورد کرد و حادثه اتفاق افتاد. بعد از آن با اورژانس تماس گرفتیم. وقتی امدادگران از راه رسیدند، من فرار کردم. متهم ادامه داد: به خانه رفتم و چاقو را شستم و داخل جاکفشی گذاشتم. نگران مجید بودم، سراغ او را از بیمارستان گرفتم و گفتند که داخل اتاق عمل است. صبح روز بعد بود که متوجه شدم فوت ...
حج، باز هم زیر تازیانه سعودی ها
شرکت نکردند و تعداد کل حاجیان خارجی نسبت به سال گذشته تقریبا به نصف کاهش یافته بود اما عربستانی ها به رفتارهای بد خود ادامه دادند. این بار هم اجازه ندادند حجاج با خیال آسوده به حج خود پایان دهند. مرگ 240 حاجی تا لحظه تهیه این گزارش، بدون این که دلیل مرگ آنها اعلام شود نشان می دهد حکومت عربستان همچنان در رعایت حال حجاج کوتاهی می کند و در اداره حج قصور از خود نشان می دهد. ...
شبهه صحنه قتل خانه پدری بهانه ای بیشتر نبود
اکران چهار، پنج روزه داشت، سناریوهایم در فارابی و ارشاد رد می شد و از آنجا که به جز نجاری هیچ کار دیگری هم بلد نبودم و خیال فیلمسازی را هم در سر داشتم، سراغ ساخت آثار دیگری مثل یک روز باشکوه و دو نیمه سیب رفتم. او افزود: البته در این فیلم ها هم هرآنچه را لازم بود صرف کردم و انرژی زیادی گذاشتم، اگرچه با فکر من همخوان نبودند ولی به نظرم این فیلم پشت در خبری نیست هم کار جذابی بود، چون هر بار که ...
جنایت های تلگرامی
منتظر بودم تا اورژانس برسد که بعد از انتقال همسرم به بیمارستان به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. اخراج مرگبار از گروه تلگرامی بهمن سال 94 هم درگیری دو پسر جوان بر سر اخراج از یک گروه تلگرامی، سرانجامی جز قتل نداشت. پسر 18 ساله قربانی این جنایت بود که با ضربات چاقو به قتل رسید. پس از بررسی و تحقیقات مأموران از اهالی محل مشخص شد درگیری میان دو پسر 18 و 22 ساله رخ داده است ...
دکتر زاده باقری: حوادث منا جنگ بین وهابیت و اسلام هست
اصلا نمی دانستم کی شروع می شد فقط چند شب پیش دیدم تلویزیون صحنه هایی از حج را نشان می داد در زمانی که حج بود شور و شوق و معنویت عجیبی در جامعه حاکم بود اما امسال که حج نبود کم بود، تبلیغات و فعالیت کم بود ارتباطات و جن و جوش کم بود امسال بیشتر دپرس بودیم. چیزهایی که گفتم مال 30 سال پیش بود قطعا کم و کاستی هایی داشت چرا که در آن موقع تبلیغات و رسانه ای نبود که اینها ثبت و ضبط شود به هر حال در همین حد بیشتر توان من نبود امیدوارم که مفید واقع شود. گفتگو: مرتضی رستگارفر ...
عروس و دامادی که در زندان ازدواج کردند
. حالا چشم های امیر پر از اشک می شود؛ اشک شوق . گزارش یک وصلت خاص در زندان بهار می گوید شرایطم خیلی خاص بود . خودم هم می دانم که تصمیم خیلی سختی گرفته بودم. خانواده ام موافق نبودند . خودم اما هیچ وقت تردید نداشتم . حتی یک سر سورن هم فکرش را نمی کردم که خسته شوم . امیدم به خدا بود . چتد بار استخاره کرده بودم و می دانستم که خدا کمکم می کند . می گوید : از همه مخالف تر پدرم بود ...
کیانوش عیاری: آدم تلخی هستم
تر هم شده بود. نگاه آقای عیاری به گونه ای جزئی نگر است که دیگر به خود اجازه نمی دادم، بخواهم در فیلم نامه تغییری ایجاد کنم اما آن چیزی که در طول این سال ها از آقای عیاری یاد گرفته بودم را در نوع دکوپاژ و اجرا پیاده کردم. نه در ساخت اولین فیلمم بلکه همیشه، فیلم سازی من تحت تاثیر اندیشه کیانوش عیاری است زیرا شش سال است که زیرنظر ایشان و در کنارشان کار و کسب تجربه می کنم. صالح میرزا آقایی ...
تصادف ساختگی برای اخاذی از پسر پورشه سوار
بخت بد من، فقط 700هزارتومان پول در داشبورد پورشه سوار بود. از سوی دیگر چون ناشی و تازه کار بودم، وقتی دیدم افراد زیادی جمع شده اند و می خواهند به اورژانس زنگ بزنند، از ترسم به سمت مهدی رفتم تا ببینم ماجرا از چه قرار است و آنها چه می گویند. اما همین موضوع باعث شد که طعمه مان پی به راز و نقشه تبهکاری ما ببرد و دستمان رو شود. از طرفی مهدی هم نامردی کرد و وقتی دید پورشه سوار متوجه نقشه ما شده، مرا قال گذاشت و فرار کرد.به گزارش همشهری، متهم با قرار قانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری همدست وی ادامه دارد. ...
قتل عام خانوادگی به خاطر خواستگاری
اواخر مرداد سال گذشته کشیک قتل بودم. این چندمین باری بود که روز چهارشنبه کشیک قتل نوبت من می شد. به گزارش ، از صبح دو صحنه قتل رفته بودم و پس از این که به پرونده کشف جسد مرد معتاد رسیدگی کردم، بار دیگر تلفن کشیک زنگ خورد و مامور کلانتری یافت آباد از مرگ مرد نگهبان در کارخانه رب خبر داد. حوالی ساعت 15 بود که رسیدگی به این پرونده تمام شد. خسته به خانه رفتم تا کمی استراحت کنم. ساعت 19 بود ...
خریدن سختی غربت بی پایان؛ با لبیک به حکم امامش
به گزارش خبرگزاری بسیج استان مرکزی؛ در آستانه هفته دفاع مقدس مجاهدی از سرزمینی در همسایگی ایران که سال ها پیش فرمان ولی فقیه زمان خویش را لبیک گفته و راهی کشور ایران شده بود از دیار خاک پر کشید و به دیار یار شتافت. رستمعلی خاوری؛ جانباز 25 درصد دوران دفاع مقدس، او که نامش برای نسل جوان ناآشنا بود در حالی به دیدار معشوق شتافت که گرچه در این کشور قوم و خویشی نداشت ولی غریب هم نبود. ...
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند
...! به آن جلورفته های حجه.. الوداع اما از این رو امر برگشتن داده شد که صحنه بالا رفتن دست علی توسط پیامبر و به عبارت بهتر، صحنه تکمیل رسالت حضرت رسول را مشاهده کنند و ببینند. در نامه اخیر سردار جبهه مقاومت، علی الظاهر هیچ اشاره ای به واقعه غدیر خم نشده بود لیکن میان آن چند خط کوتاه، هزاران کتاب بلند، حرف و سخن و نکته وجود داشت! یک جمله اش این بود: ما هرگز اجازه نمی دهیم باز هم آه علی گره به ...
پشت صحنه "زندگی و دیگر هیچ" کیارستمی روی دیوار می رود
روز بعد در رودبار مشغول عکاسی (روز دوم زلزله) بودم ... بعدتر و اواخر سال 1369 از کانون پرورش فکری با من تماس گرفتند و قرار ملاقاتی با آقای کیارستمی گذاشتند و قرار شد از آرشیو عکس هایم برای پیدا کردن لوکیشن فیلم یا بازسازی روزهای اول زلزله استفاده شود. اما از همان روز اول که سر صحنه فیلمبرداری حاضر شدم، قرار شد عکاسی فیلم را هم انجام دهم. من داستان مردم و منطقه زلزله زده را از روز اول ...
یک سال گذشت، فرمان سلمان فرمالیته بود/ شگردها و سناریوی هدفمند آل سعود علیه ایران
ضعیف و رسانه های غربی و عربی همسو با خود، از یک سال پیش، هجمه تبلیغاتی، روانی و سیاسی شدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته اند. یکی از این افراد، خالد الفیصل مشاور سلمان و دیگری محمد بن نایف ولیعهد سعودی است که البته همزمان وزیر کشور و رئیس کمیته عالی حج عربستان هم به شمار می رود، بن نایف از زمانی که محمدبن سلمان به عنوان جانشین ولیعهد منصوب شد، عملاً به حاشیه و انزوا رفته است ...
اخبار + استان
سالگرد شهادت سردار فولادگر مراسم سالگرد سردار علی اصغر فولادگر از شهدای جان باخته در فاجعه منا با حضور رییس سازمان حج و زیارت در اصفهان برگزار می شود. به گزارش تسنیم، این مراسم همزمان با ایام ولایت و امامت و عید سعید غدیر و بزرگداشت هفته دفاع مقدس و شهدای منا، روز جمعه دوم مهر از ساعت 9 صبح در حسینیه جواد الائمه اصفهان برگزار می شود. این مراسم با همکاری بعثه مقام معظم رهبری، سازمان حج و ...
جوانی که پدرش را به خاطر یک "دختر" آتش زد + عکس
؟ من در همه مراسم های فوت پدرم حضور داشتم بعد از آن چند روز به ترکیه رفتم و سپس به تهران بازگشتم که فهمیدم پلیس به دنبالم است. برای فرار به ترکیه رفته بودی؟ نه، اگر می خواستم فرار کنم خودم را تسلیم پلیس نمی کردم. اما پلیس تو را در کارگاهی که پنهان شده بودی دستگیر کرد؟ می خواستم به اداره پلیس بروم که آنها زودتر به سراغم آمدند. خانواده ات رفتارشان با تو تغییر نکرده ...
اوحدی: از نظر رهبری، وزارت خارجه مسئول اصلی پیگیری فاجعه منا است
...، عظمت و معنوت زائرین را شاهد باشیم، در حالی که امروزه عربستان فقط ظاهر حج را حفظ کرده و آن را از باطن تهی کرده است. رئیس سازمان حج و زیارت اظهار داشت: اگر نگاهی به 20 سال گذشته داشته باشیم می بینیم که حوادث مکرر و متعددی از بی کفایتی عربستان در رمی جمرات، منا و آتش سوزی هتل ها و چادرها رخ داده و ده ها هزار نفر در دو دهه گذشته قربانی بی تدبیری ال سعود شده اند، در حالی که اگر این ...
شما در این جهاد پیروزید
...، تصمیم گرفتم برای خودم چای درست کنم. آخر از قبل از عید قربان مامان و بابا و امیر و مریم رفته بودند خاش خانه خواهر بزرگم، مهری و من که به خاطر کارم نتوانسته بودم همراهشان بروم، در این مدت مجبور بودم خودم برای خودم صبحانه و شام درست کنم؛ کاری که در تمام این سی و پنج سال عمرم با بودن مامان هرگز طرفش هم نمی رفتم. کلید چای ساز را زدم و رفتم سر یخچال و یک لقمه نان و پنیر گرفتم. هنوز لقمه را دهانم ...
صورت زخمی قهرمان من بود
صورتش ترکش خورد، چشم، بینی، فک و دندان هایش از بین رفت، حتی آسیبی جزئی هم به مغزش وارد شد تا آنجا که هیچ وقت جزئیات دقیقی از آن حادثه به یاد نداشت. تا چشم باز کرد خودش را روی تخت بیمارستان دید و بعد از آن 31سال بی چهره زندگی کرد. تاب تنهایی نداشتم زن و بچه هایش 31 سال با مردی زندگی کردند که لبخندش را نمی دیدند اما دوستش داشتند. مردادماه امسال بابارجب به خاطر عفونت ریه در ...
بیوگرافی و عکس های سجاد افشاریان کمدین خندوانه و همسرش
...> عکسهای سجاد افشاریان اما مردم شما را نمی شناختند. حالا می خواهیم بدانیم در آن 14 سال چه کار می کردید؟ دبیرستان که بودم فیلمسازی را شروع کردم. به شکل جدی فیلم کوتاه می ساختم و بعدش هم به سینمای جوان رفتم. همزمان با آن تئاتر کار می کردم. این شانس را آوردم که از دوره راهنمایی معلم تئاتر داشتیم. آن موقع به عشق اینکه یک دفعه وسط کلاس بیایند و بگویند بچه های گروه تئاتر بیایند ...
پسر به قتل پدر در آتش سوزی عمدی اعتراف کرد
گرفتم انتقام بگیرم . چگونه می خواستی انتقام بگیری ؟ پژوی 206 برای من بود خودم پولش را داده بودم اما مدارکش به نام پدرم بود. هم ماشین را از من گرفته بود هم اجازه نمی داد مدارک شناسایی ام را بگیرم . من هم عصبانی شدم تصمیم گرفتم که ماشین را آتش بزنم. بعد چه اتفاقی افتاد ؟ سه لیتر بنزین خریدم و ریختم داخل بطری. به خانه که رسیدم جلوی در شلوغ بود. پسر دایی ها و ...
بلوک های سیمانی در برابرم گذاشتند
ماجراهای پیش آمده می توانست از من یک اپوزیسیون بسازد. شش سال سرم به کار خودم بود؛ از ابتدا هم همینطور بودم. اما حالا اعتراضم این است که چرا من؟ چرا باید این بلا سرم می آمد؟ چون کانادا درس خوانده بودم؟ آیا هر کس کانادا تحصیل کرد جاسوس CIA می شود؟ ابدا اینطور نیست. تجربه های اجرا در کانادا چطور بود؟ سخت، خوب، اما... سال 2007 در یک جشنواره نمایش اجرا می کردم و از اتاق فرمان مردم را می ...
انقلابی محله تیردوقلو
. پیش خودم فکر کردم اگر اعتراض کنم، شاید بفهمند سنم کمتر از سن شناسنامه ام است و مرا برگردانند. به همین خاطر دم نزدم و با همان پوتین هایی که توی پایم لق می زد، دوره آموزشی را سپری کردم. 4 بار مجروحیت یک سعادتی که در زندگی نصیبم شد، این است که در اغلب عملیات های دفاع مقدس شرکت داشتم. در همان منطقه غرب در عملیات آزادسازی بازی دراز که بزرگمردانی مثل شهید وزوایی فرماندهی اش می ...
واقعه غدیر در رودان بازسازی می شود
؛ در جوار مسجد حضرت امام رضا (ع) روستای اسلام آباد شهرستان رودان بازسازی و بازخوانی می شود. جلالی در پایان خاطر نشان کرد: این آئین به همت سپاه پاسداران و با همکاری بنیاد غدیر و هیئت های مذهبی شهرستان رودان برگزار خواهد شد. در سال دهم هجرت، به دستور الهی، آخرین سفر پیامبر اکرم (ص) به مکه برای تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه (ع) آغاز شد. در این سفر بیش از 120 هزار نفر آن ...
رضایی: بد شانس بودم که در دربی گل نزدم
به گزارش "ورزش سه"، کاوه رضایی از بازیکنان تاثیر گذار و مهم استقلال در لیگ شانزدهم است. کاوه با دو گل زده بهترین گلزن تیم منصوریان به شمار می رود و آبی پوشان به درخشش شماره 9 جدید خود در لیگ شانزدهم امید زیادی دارند. مهاجم جدید و البته کم حرف آبی ها در اولین گفتگوی اختصاصی خود بعد از پیوستن به استقلال پاسخ خبرنگار ورزش را داد. *دلیل کم مصاحبه کردن کاوه رضایی چیست؟ با این سبک ...
دین بدون ولایت دین ناقصی است
مسلمان نمی آید و در خدمت کفار است و سبب شده یک ظرفیت بسیار بزرگ برای بیدار کردن یک میلیارد مسلمان تعطیل مطلق باشد. وی گفت: حکام مزدور عربستان که شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) را به سفر حج راه نمی دهند می گویند شما سیاسی هستید و نباید به مراسم حج بیایید اما باید گفت که چرا ائمه جمعه این کشور در نماز جماعت ها علیه شیعیان سخن پراکنی می کنند و چرا مجاهدین خلق و منافقین که دستشان به خون مردم ...
روی وصیت نامه اش می نوشت باطل شد، از شهادت خبری نیست
و بادمجان کرده بودم به خانمم گفتم درست کند ظهر که منزل رفتم دیدم به خاطر اینکه کشک را در کشک ساب سابیده بود نوک انگشتانش سرخ شده و آنقدر ناراحت شدم که به خودم گفتم دیگر ازش تقاضای کشک و بادمجان نمی کنم . یکی دیگر از دوستانش می گفت قبل از شروع عملیات بدر دیدم حسن خیلی گرفته بود من را به کناری برد و گفت من بابت همسرم خیلی نگرانم به من قول بده که اورا به یزد بفرستی تا فکر و خیالم راحت شود . ...
خانم دکتر فرانسوی از دست دموکرات ها فراری ام داد
آنقدر حرفش اعتبار داشت و خودش قابل اطمینان بود که فوراً برایش می فرستادند. پس از مجروحیت تان دوباره به جبهه اعزام شدید؟ آن سال ها آقای رئیسی دادستان کرج بود. با ایشان کار می کردیم و در کنکور شرکت کردم و رتبه هم آوردم و یک ترم هم خواندم که به عنوان رزمنده به جبهه رفتم. یک روز در جبهه علامه طباطبایی به منطقه آمدند و سخنرانی کردند که مسیر زندگی ام را عوض کرد. چکیده سخنان شان این بود ...
چند روزی در خانه نبودم / وقتی به خانه برگشتم از دیدن پسر جوان در آپارتمانم شوکه شدم
گاه ازدواج نمی کنم و قصد دارم در کنار شما زندگی کنم. وحیده با کمک کردن به مادرش در امور خانه داری همیشه منزل را مرتب و تمیز می کرد. هر زمان که نیاز به پزشک و درمان داشتیم او پرستاری از ما را به عهده می گرفت و اجازه نمی داد حتی فرزندان دیگرم نیز از بیماری ما مطلع شوند. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که 2 سال قبل همسرم به دلیل شدت بیماری جانش را از دست داد و من و وحیده تنها شدیم. مدتی ...