سایر منابع:
سایر خبرها
بند زدن زندگی ترک خورده
از بعد فقهی و قانونی هم در هر مرحله از اقدام به طلاق باید برخی اصول رعایت شود. اما بررسی آمار ثبت وقایع حیاتی در کشور نشان می دهد که طی یک دهه گذشته طلاق روند صعودی به خود گرفته است، طوری که به اعتقاد کارشناسان، آمار طلاق در ایران به زلزله ای خاموش تبدیل شده که هر روز در حال تکان دادن جامعه است. به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، در سال گذشته 163هزار و 765 واقعه طلاق به ثبت رسیده ...
دختر 16 ساله ام را به بردگی گرفتند !!!
گرفته اخاذی کند. من هم به بهانه ازدواج، دختر نوجوان را فریب دادم و او از خانه فراری شد. پس از آن طناز را تحویل دوستم حسین دادم و دیگر از وضعیتش خبر ندارم. از سوی دیگر وقتی دیدم پدرش وضع مالی خوبی دارد وسوسه شدم تا خودم هم 100میلیون تومان از او باج بگیرم اما فکرش را هم نمی کردم پدر طناز پای پلیس را به ماجرا باز کند. باز هم اخاذی متهم با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات برای دستگیری ...
شهادت مرتضی او را برایم جاودانه کرد
هفته سه بار تشنج کرد. یعنی هر هفته سه بار این حالت به ایشان دست می داد. مرتضی سردرد می شد و اگر قرص هایش را نمی خورد بی هوش می شد. آخرین باری که راهی شد 17 مرداد 1395بود. روز آخر که می خواست برود به رویش نیاوردم که می دانم قصد رفتن دارد. این بار آخر، اولین مرتبه ای بود که از بچه ها خداحافظی کرد، از پدر و مادر من هم خداحافظی کرد. روز آخر می دانستم که دیگر او را نمی بینم. چند سال با هم ...
ستم 30ساله مرد افغان در مشهد؛ او همسرش را که سکته مغزی کرده، با کتک از خانه بیرون کرد
خواهر و برادرانم رفت و آمد کنم. همسرم هیچ کسی را در ایران نداشت و مرا هم از همه دور کرده بود و من تنها در گوشه اتاق به حال خودم می گریستم. دیگر تهمت زدن های او علنی شده بود و همانند سوهان به روح و روانم کشیده می شد با وجود این به خاطر فرزندانم مجبور به سکوت و تحمل بودم و تلاش کردم تا فرزندانم را با همین شرایط سخت زندگی بزرگ کنم. اما اکنون که همه فرزندانم ازدواج کرده و با تلاش خودشان به خانه بخت رفته ...
نامه دختری که به استادیوم آزادی رفته بود
. خدا را شکر کردم. پشتم به خودش گرم بود وگرنه امکان نداشت من این جا باشم. طبقه دوم استادیوم. وسط صدهزار مرد. حس امنیت بیش تری داشتم اما ساکت روی سکو نشستم. استرس لعنتی ولم نمی کرد اما داشتم ذوق مرگ می شدم. چند بار نگاه های مردانه اذیتم می کرد اما نگاهم را می دزدیدم و به روی خودم نمی آوردم. چشمم به مامورهای یگان ویژه ورزشگاه که می افتاد، قلبم تندتر می زد. اگر می فهمیدند. اگر بو می بردند که ...
ماجرای زن جوانی که به ارتباط شوهرخود با نا مادری اش پی برد!
سال بیشتر نداشت به اجبار به عقد شاپور درآمد و به خانه او رفت. پس از ازدواج، خواهرم همیشه توسط شوهرش مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار می گرفت. آنها صاحب پسرکوچولویی هم شده بودند اما یک روز وقتی بنفشه به خانه می رود شوهرش و نامادری ام را در شرایط بدی می بیند. بعد از آن اتفاق اوخواستارجدایی شد و پس از درخواست طلاق مهریه اش را نیز اجرا گذاشت. پرونده جدایی آنها تا یک سال و نیم بعد ادامه داشت تا اینکه ...
با دوست برادرم به یک میهمانی رفتم / مجبور شدم تا مدتها به او باج بدهم
دانشگاهی ازدواج کنی از این موضوع خیلی تعجب کردم چرا که دو خواهر دیگرم در سن 18 سالگی ازدواج کرده بودند. از آن روز به بعد محبت های شهباز نسبت به من هر روز بیشتر می شد. او مدام برایم هدیه می خرید و در هر ساعت از شبانه روز به دیدارم می آمد به طوری که دیگر محبت های بیش از اندازه او برایم آزاردهنده شده بود ولی من اهمیتی به آن نمی دادم تا این که شهباز مرا به یک میهمانی دوستانه دعوت کرد و من هم ...
داماد اعدامی به زندگی برگشت
من که حرف نمی زدند . خیلی سعی کردم با ولی دم رو به رو شوم و با آنان حرف بزنم اما همان یکی دو باری که در دادسرا و به خاطر جلسه صلح و سازش با آن ها ملاقات داشتم روی خوش به من نشان ندادند . بزرگ تر ها هم کسی نبود که پا در میانی کند . واقعاً اوضاع و احوال بدی داشتیم . یک شب هایی آنقدر خسته و در مانده می شدم که گریه کردن هم دیگر فایده ای نداشت . امیر بود اما کاری از دستش بر نمی آمد . همه ازدواج می کنند ...
چگونه عشق را به ازدواج خود تزریق کنیم؟
ازدواج که باشید، این بزرگراه چند قانون ساده و اساسی دارد. عمل کردن به این قوانین همیشه آسان نیست ولی خیلی مهم است. اگر این قوانین را رعایت کنید، ازدواجتان را قوی تر و مستحکم تر خواهید کرد و همه امور زندگی زناشویی مثل تفریح، رابطه جنسی، اعتماد و محبت صدچندان به شما لذت خواهد داد. 1. در عشقتان تعادل ایجاد کنید. بی حوصلگی، خستگی و ناراحتی های روزانه ممکن است آبی روی شعله آتش ...
کتاب برنامه حکومتی فدائیان تا دربار هم رفت
. یعنی جمعیت فدائیان اسلام به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد. رهبر جمعیت فدائیان اسلام هم طبعاً کسی جز شهیدنواب صفوی نبود. در طول مدتی که با نواب صفوی بودم، علاقه این مرد را به ائمه اطهار و خاندان نبوت و رسالت منحصر به فرد دیدم. نواب فرصت زیادی برای تحصیل نداشت، ولی هوش و استعداد بالایی در او بود. اگر یک بار مثلاً اسم بنده را که نیکنام هستم می شنید در مجلسی که می رفتیم، می گفت: آقای نیکنام! بفرمایید ...
نجات داماد خشمگین از مرگ با دیه 600 میلیون تومانی
جداگانه ای داشت. مرتضی مرد عصبی بود و مدام دخترم را کتک می زد. آن شب مرتضی زنگ زد و گفت می خواهد بیاید و پسرش آرمین را ببرد. من قبل از آمدن مرتضی به خانه ام رفتم. نیمه های شب بود که دختر دیگرم تماس گرفت و گفت نرگس تماس گرفته و گفته است که مرتضی او را با ضربات چاقو زخمی کرده است. خیلی زود خودم را به خانه نرگس رساندم، اما کسی آنجا نبود. ساعتی بعد بود که فهمیدم او به بیمارستان منتقل شده است. وقتی خودم ...
حرف های عروس و دامادی که در حیاط زندان به عقد هم درآمدند
. یک شب هایی آنقدر خسته و در مانده می شدم که گریه کردن هم دیگر فایده ای نداشت . امیر بود اما کاری از دستش بر نمی آمد . همه ازدواج می کنند خوشبخت می شوند من ازدواج کرده بودم و علاوه بر بد بختی های خودم باید بار یک آدم دیگر را هم به دوش می کشیدم . همه درها هم بسته بود . به کسی هم نمی توانستم گله کنم خودم قبول کرده بودم . خودم خواسته بودم. هیچ امیدی وجود نداشت بعد من باید برای او که همه امیدش به من ...
خاطرات مدرسه کپری
کودکان مدرسه لباس و وسایل تحصیل خریدم. مردم روستا لطف زیادی به من داشتند و با تمام تنگ دستی همواره در امور مختلف همراه من بودند. کودکان مدرسه کپری من استعداد شگرفی در آموختن داشتند و این موضوع همواره برای کار و تلاش بیشتر به من انگیزه کافی می داد. پس از ازدواج مجبور شدم تا برای ادامه زندگی به شهر خودم باز گردم اما در تمام 30 سال تدریس همواره به آن روستای دور افتاده فکر ...
پیام اشتباه تلگرامی نوعروس24ساله به همسرش ، ارتباط او با یک جوان را لو داد
دیگر جوابم را نداد و فهمیدم من تنها عروسک هوسبازی های او بودم . این شکست عاطفی و نگاه تحقیر آمیز دیگران سبب شد اعتماد به نفسم را از دست بدهم بویژه شنیدم شوهرم بعد از طلاق با دختر دیگری که او را هم من می شناختم ازدواج کرده است و بیشتر داغون شدم من تاوان سنگینی به خیانتم دادم و حالا می خواهم بهروز شناسایی شود تا دختران و زنانی مثل من فریب نخورند. بنابه این گزارش،دستور بازداشت آزارگر تلگرامی صادر شد و ساناز نیز پس از اقرار به رابطه نامشروع با سپردن کفالت تا زمان محاکمه آزاد شد. ...
مرخصی گرفتم و خودم را به خانه رساندم / همسرکثیفم را در شرایط بدی در اتاق خواب دیدم
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، زن جوان که بخاطر دعوا و کتک کاری دختری آشنا بازداشت شده بود در بازجویی ها به پلیس گفت: من 2ماه پیش با شوهرم ازدواج کردم و فکر می کردم بهترین زندگی را خواهم داشت من و مهرداد 6 ماهی می شد در یک شرکت کار کرده و به هم علاقه مند شده بودیم. وی افزود:بعد از مدتی هنوز شیرینی ازدواج را نچشیده بودم که متوجه رفتارهای عجیب مهرداد در خانه و سرکار شدم و از روی ...
با دوست همسرم در خانه تنها بودم / او خواسته بسیارکثیفی از من داشت
...> لیدا افزود: یکی از این دوستان نارفیق شوهرم هر موقع با من روبه رو می شد نگاه ناپاکی داشت. در این باره به شوهرم تذکر می دادم که با رابطه ای نداشته باشد اما شوهرم فکر می کرد از روی حس حسادت این حرف ها را پشت سر دوستش می زنم. او به گفته هایم توجهی نشان نمی داد. یک روز که تنها بودم زنگ در خانه به صدا درآمد. دوست شوهرم منتظر بود در خانه را باز کنم. او با توسل به زور وارد خانه شد. جیغ و فریاد ...
رابطه پیشگیری ازبارداری و بچه دار نشدن/بهترین قرص ضد بارداری/علت پریودهای نامنظم
دوماهی یکبار بعدش اینبار سه مرحلهشده دوره ی دوم35روزه ووره ی بعدی28 روزه طی این سه مرحله خون ریزی هم ناشتم مرحله ی سوم کمترم بوده لطفا راهنمای کنید حتما به متخصص مراجعه کرده و یک سونوگرافی انجام شود من 17سال دارم یکسالو س ماهه اقدام کردم اما باردار نشدم همسرم مشکلی ندارد و خودم هم کیستیک ریز 4دارمmm ک دکتر برای او هیچ قرصی نداد.چند ماه کلومفین خوردم پریودهام منظم شد والان ...
شبکه های اجتماعی باعث توسعه انحرافات جنسی شده اند/ خوشا به حال والدینی که موفق به کنترل دسترسی کودکان ...
با حُسن نیت به قضیه نگاه می کردم که این به دلیل بدشانسی ما است ولی هنگامی که موارد بیشتری را بررسی کردم و با مشاوران دیگر مشورت کردم، متوجه شدم که علت بسیاری از دردسرهای خانوادگی، شبکه های مجازی هستند؛ معمولاً در جلسات مشاوره با افراد اگر در جلسه اول صحبتی از شبکه های مجازی نکنند در جلسه دوم حتماً ذکر شبکه های مجازی توسط یکی از زوجین یا هر دو مطرح می شود. ایجاد دنیای فانتزی در فضای مجازی ...
عاشق دوست مادرم شدم، نیمه شب به اتاق خوابش رفتم
نمی شد و تهدیدم کرد اگر به خواسته اش تن ندهم آبرویم را خواهد برد با التماس خواستم دست از سرم بردارد اما او اعتنایی نکرد. نازنین گفت: حدود یک ماه هرچه می گفت گوش می کردم تا اینکه دیدم زندگی ام را ویران کرده و شوهرم پی به رفتارهای مرموزم برده است هرچه التماس کردم فایده ای نداشت و تصمیم گرفتم شکایت کنم و چاره ای جز طلاق از یعقوب هم ندارم. با این ادعا ها با دستور بازپرس پرونده ...
حمایت های فامیل دور
مختلف از او جدا شوم اما او باز هم مرا مجبور به تمدید عقد موقت کرد که تا پایان امسال زمان دارد. همسرش هم از این موضوع هیچ اطلاعی ندارد. هر چند خبرش را دارم که رابطه خوبی هم با همدیگر ندارند. حالا قصد قطع رابطه با او را دارم اما او مرا رها نمی کند و دائم مرا کنترل کرده و می خواهد من مال او باشم. نمی دانم چه کنم می خواهم با پسری که همسن و سال خودم است و روحیات مرا بهتر درک می کند ازدواج کنم ...
بیگاری کشیدن از دختر نوجوان پس از فریب تلگرامی
پیشنهاد دادم به خانه من بیاید. وقتی به خانه ام آمد تازه فهمیدم که پدرش مرد پولداری است و وسوسه شدم از پدرش اخاذی کنم. امروز صبح با تلفن پدرش تماس گرفتم و برای دادن نشانی دخترش 20 میلیون تومان درخواست کردم، اما وقتی به خانه آمدم، خبری از شیما نبود که فهمیدم او از خانه ام گریخته است. اخاذی 200 میلیونی برای آزادی دختر نوجوان در حالی که حدود چند هفته ای از حادثه گذشته بود و ...
مردی پس ازطلاق همسر چهارم دخترش را کشت !
تا 15 سالگی دخترم صبر کردم و این بار با زنی ازدواج کردم که سه فرزند داشت. همزمان هم یکی از اقوام همسر چهارمم از نسترن خواستگاری کرد. بالاخره هم با اصرارهای دخترم با ازدواجشان موافقت کردم اما همسر چهارمم هم به قصد تصاحب اموالم وارد زندگی ام شده بود و به همین خاطر او را هم طلاق دادم. مدتی بعد دامادم به خانه ام آمد و با ناراحتی گفت:به خاطر ارتباطات نادرست نسترن با مردان، بی سر و صدا طلاقش داده است. اول باور نکردم و با خودم گفتم حتماً دسیسه ای برای فرار از پرداخت مهریه است اما بعد... حسن که با یادآوری خاطرات دخترش سری از تأسف تکان می داد، ...
سهم فاطمه از داشتن پدر یک سال و شش ماه بود/ هدیه شهید به پسرش پس از شهادت
می کنم شاید یادش بیاید. تا رسیدن به مشهد با عناوین مختلف تاریخ آن روز را می پرسیدم تا شاید یادش بیاید فقط انتظار یک تبریک را داشتم و از هر راهی وارد می شدم، آقا مرتضی که همیشه حرفم رو نگفته از چشمام متوجه می شد، این بار نمی خواست چیزی را متوجه شود. با دلخوری خودم رو به خواب زدم و به خودم تشر زدم مگر بچه ای، تولد تولد می کنی و اوقات خودت و شوهرت رو تلخ می کنی اما خوب من هم مثل هر زن دیگه ای توجه و ...
محصولی: اصلح غیر رأی آور معرفی نمی کنیم
یا دیگران هم خوبست مثل بنده پاسخ بدهند. آن نماینده قبلی مورد اشاره هم بهتر است برود همان مشکلات خود را حل کند که به خاطر آن رد صلاحیت شده است، او خودش گفته چند بار به دادگاه احضار شده است، پس محصولی احضار نشده، ایشان احضار شده. هر کسی که مدعی است بجای کلی گویی و لجن پراکنی بگوید که فلانی چقدر از پروژه مورد ادعایی سود کرده است، بنده که در صحن علنی مجلس در مورد شبهات ادعایی مخالفان صریحا ...
شما در این جهاد پیروزید
...، تصمیم گرفتم برای خودم چای درست کنم. آخر از قبل از عید قربان مامان و بابا و امیر و مریم رفته بودند خاش خانه خواهر بزرگم، مهری و من که به خاطر کارم نتوانسته بودم همراهشان بروم، در این مدت مجبور بودم خودم برای خودم صبحانه و شام درست کنم؛ کاری که در تمام این سی و پنج سال عمرم با بودن مامان هرگز طرفش هم نمی رفتم. کلید چای ساز را زدم و رفتم سر یخچال و یک لقمه نان و پنیر گرفتم. هنوز لقمه را دهانم ...
رای آقای احمدی نژاد به خاطر شعار های انقلابی و مواضع ارزشی و چهره کاریزماتیکش بود
حاضر چنین حزبی نداریم. محصولی : عرض خواهم کرد، اما می خواهم بگویم من قائل به این نیستم اگر یک نفر در قالب حزب نبود اما توانست مردم را متقاعد کند که به وی رأی دهند امکان حضور و مشارکت به عنوان نامزد در انتخابات را نداشته باشد، یعنی می خواهم بگویم ما نباید انتخابات را محصور در احزاب کنیم. به این معنا که بگوییم ما چند حزب فراگیر داریم، مثلاً در انگلیس یا آمریکا دو یا سه حزب تعیین کننده وجود ...
آیت الله خزعلی می گفتند: جز یک خادم وطلبه،کسی نیستم
سخنرانی ای فرمودند: خانم ها در اسلام حقوق زیادی دارند، ضمناً گفتند: می توانید در ضمن عقد شروطی را داشته باشید، از جمله اینکه حق طلاق را بگیرید . وقتی بحث ازدواج ام پیش آمد، صحبت های اولیه ای را با داماد و خانواده ایشان کردیم و بعد پدرم به من گفتند: اگر مطلبی داری بگو که بحث را تمام کنم. گفتم: چند شرط دارم، از جمله، تحصیل، فعالیت اجتماعی و حق طلاق! پدرم گفتند: اگر تمایل داری، همه این حرف ها را ...
مصاحبه با پسری که پدرش را زنده زنده به آتش کشید
به طلاق بکشد! در برابر مخالفت های پدرت چه کردی؟ اول بشدت با او مخالفت کردم. حتی مدتی از خانه قهر کردم، ولی پدرم به سراغم آمد و با هم آشتی کردیم. در نهایت تسلیم خانواده ام شدم و گفتم هر کسی را که بخواهید، با او ازدواج می کنم. اما مادرم این بار مخالفت کرد. نمی دانم چرا مخالفت می کردند. سر همین موضوع بود که دوباره با هم دعوایمان شد و این بار پدرم مرا از خانه بیرون کرد. او حتی ...
به همسرم شک داشتم - سرزده به خانه ام برگشتم و با صحنه بسیار بدی رو به رو شدم
. جام جم 110 این اخبار را از دست ندهید: کار بسیار زشت وغیر اخلاقی داماد جوان / نیمه شب وارد خانه مادر زنم شدم من و پسر همسرم در خانه تنها بودیم / از کاری که کردم پشیمان شدم اما دیر شده بود شماره ام را به او دادم / زمانی که همسرم خانه نبود امید به آپارتمانم می آمد عکس/ باور می کنید این خودروی تصادفی بنز است؟ 2 بازیگر معروف کشور فاجعه آفریدند +عکس ...
مفقود شدن 700 نوار کاست از خاطرات زنان جنگ/عدم تمایل بانوان برای مصاحبه یکی از دشواری های جمع آوری ...
نویسنده را در کلام و رفتارش دارد. با خود فکر می کنم، بی حکمت نیست که پُرکارترین زن نویسنده در خصوص زنان شهید و مجاهد است. خودش را اینگونه معرفی می کند: فریبا انیسی هستم. من هم انشاء ام مثل خانم معراجی پور خوب بود. از این درس یک بار 18 گرفتم؛ معلمی داشتم که نمره 18 را بالاترین نمره برای دانش آموزان می دانست و معتقد بود که 20- 19 برای نویسندگان است. خاطره ای از انشاء ...