سایر منابع:
سایر خبرها
بخشش نمی خواهم، اعدامم کنید
پاک کنم اشتباه بزرگ تری مرتکب می شدم. اجساد مادر و خواهرم را به حمام بردم و حمام را آتش زدم، یادم نیست این مسئله چطور اتفاق افتاد، فقط یادم می آید که حمام منفجر شد؛ بعد هم که من به عنوان قاتل بازداشت شدم. 12 سال است که در زندان به سر می برم. در این سال ها کسی به دیدنم نیامده است. من از 20سالگی در زندان هستم و حالا 32 سال دارم. وضع روحی خوبی ندارم. بیرون از این زندان کسی منتظر من نیست ...
حما سه ی بیاد ماندنی رزمندگان لرستان در فتح شاخ شمیران
کمترمزاحم من بشید، اجازه دهید کارم را انجام دهم هروقت لازم بود خودم بهتان گزارش میدم، من فقط خواهش کردم حاجی بیسم چی از خودت جدا نکن وایشان هم قبول کرد. ما می خواستیم ازطریق بیسم چی درجریان اتفاقات قرار بگیریم. نزدیکهای ظهر بود حاج اصغر پشت بی سیم امد وبا صدای بلند چند بارفقط گفت الله واکبر، الله واکبر، الله واکبر، حاجی ما موفق شدیم ارتفاعات را تصرف کنیم، چه شعور و ...
مناظره داغ برسر "فروشنده" در "هفت"
فروشنده خیلی فیلم ایده آلی برای من نیست و رقص در غبار فیلمی است که در سینمای فرهادی دوست دارم. طوری نشود که اگر بعد از 120 سال فرهادی فوت کرد دوباره یادداشتی بنویسی که وطن فروش نبود و مرد بود. فراستی توضیح داد: من این نامه را برای کیارستمی نوشتم و درباره فیلم باید گفت نفی خشونت پز فیلمساز است که می خواهد خشونت جاری در جامعه را نقد کند. وقتی قصه ندارید ناچار هستید از بیرون حرف ها را به ...
ماجرای پسری که از بهزیستی به سربازی رفت
مادر عرفان پیدا می شود. در یک برنامه تلویزیونی عرفان و مادرش را با هم روبه رو می کنند. عرفان از این اتفاق خیلی خوشحال می شود اما کمی بعد مادر عرفان می گوید می خواهم ازدواج کنم و ارتباطش را با عرفان قطع می کند. این یکی از بزرگ ترین ضربه هایی بود که به عرفان وارد شد. عرفان همیشه می گوید: انگار تازه یک تکیه گاه پیدا کرده بودم که آن را هم از دست دادم. مدیرعامل مؤسسه روشنای امید ایرانیان در ...
نقاشی هایم را در موزه با مردم تقسیم می کنم
بزرگ زندگی و کار کردم، هیچ وقت نقاشی هایم را نفروختم با این امید که روزی بتوانم آنها را در موزه ایران درودی برای هم میهنانم به نمایش بگذارم، به همت شهرداری تهران این مهم اتفاق افتاد و من اکنون می توانم با اهدای آثارم که سالیان سال آنها را پیش خود به امانت نگه داشتم، سهم خود را به ایران و مردم دوست داشتنی آن بپردازم. و حرف آخر خانم درودی... امروز خوشحال هستم که به عنوان یک زن ایرانی ...
بررسی “وقایع” از فعالیت کودکان و نوجوانان شهر اراک در اوقات فراغت/تابستان خود را چگونه گذراندید
تومان حقوق می گیرم. قرار است با درآمد این سه ماه یک تبلت بخرم چون من عاشق بازی های کامپیوتری هستم و الان برای بازی کامپیوتری مجبورم که به گیم نت بروم.” احمد و دوستانش در کوچه مشغول بازی فوتبال هستند و می گوید:” تمام عصر را در اینجا فوتبال بازی می کنیم. همه فوتبالیست ها از زمین خاکی و توپ پلاستیکی شروع کردند و من مطمینم که یک روزی فوتبالیست معروفی مثل علی دایی می شوم. من در اوقات فراغتم با ...
از التزام به قرائت روزانه قرآن تا حساسیت به خمس
در روز دهم مهرماه سال 1369 به دنیا آمد. وقتی که او دیده به جهان گشود پدرش به دلیل مأموریت کاری خارج از کشور بود و با من تماس گرفت و اسم فرزندمان را پرسید، من نیز گفتم اسم فرزندمان را علی گذاشته ام. پدر علی پرسید؛ دوست نداشتی نام پدرم و یا پدر خودت را روی او بگذاری؟ گفتم؛ من در خواب دیدم که نام او را علی گذاشته ام و این گونه نام او علی شد. وی ادامه داد: ما تا 40 روز در منزل دایی ام بودیم و ...
فیلم فرهادی شبهه ناک است و نباید به اسکار فرستاده می شد/احتمال برنده شدن فردی غیر از فرهادی صفر است
در جشنواره های خارجی می شوند. این اتفاق را باید جدی گرفت. عملا فیلمی که پخش کننده قوی در آمریکا نداشته باشد، نمی تواند موفق باشد. برای فرهادی هم دیگر گرفتن اسکار افتخاری نیست. من هم دوست داشتم یک فیلمساز دیگری در سطح جهان مطرح شود و جایزه بگیرد اما این احتمال عملا صفر است. افخمی: درباره سایت متاکریتیک به نظر درست نمی دانی. 10 منتقد اولی که درباره این فیلم در متاکریتیک حرف زدند، هواداران ...
دوست داشتم بابایی را بغل کنم
به مدرسه دیگری ببریم ولی نرگس خودش قبول نکرد و گفت من همین مدرسه را دوست دارم و می خواهم با همین مدیر و معلم باشم. در آخر از نرگس پرسیدم که آیا بابا از تو پرسید که دوست داری که چه کاره بشی و تو چه جوابی دادی؟ نرگس که تازه با ما گرم و صمیمی شده بود و دور مادرش هی می چرخید با زبان شیرین بچه گانه گفت: آره به بابام گفتم می خواهم آشپز شوم و آشپزی را دوست دارم و باز دوست دارم که ...
غول 240سانتی والیبال نشسته: برنامه ماه عسل زندگی ام را تغییر داد
...> کریمی به من لطف دارد و از او ممنونم که به یاد بچه های تیم ملی والیبال بود. تا قبل از این که کریمی به آلمان برود شماره او را داشتم و با هم در تماس بودیم. اما از وقتی به آلمان رفت شماره اش عوض شد و دیگر نتوانستم با او صحبت کنم. دوست دارم بازهم کریمی را ببینم و با او حرف بزنم. از وقتی معروف شده ای برخورد مردم با تو چطور بوده است؟ طبیعی است که برخورد مردم با من خیلی فرق کند. در این مدت ...
مدادهایی که زندگی من را رنگ آمیزی کردند
کرد و مجروح شدم در نتیجه به امتحان نرسیدم ولی چند ماه بعد در امتحان مدرسه عالی ساختمان در میدان هفت تیر شرکت کرده و پذیرفته شدم و درسم را شروع کردم ولی علاقه چندانی به این رشته نداشتم بنابراین سال بعد دوباره کنکور دادم و توانستم در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران قبول شوم. دوران تحصیلم همزمان با سال های انقلاب بود و سال 1358 هم لیسانسم را گرفتم و قصد ادامه تحصیل در خارج از کشور و آمریکا را داشتم ...
چرا ادبیات پایداری ما جهانی نیست/ ویِت کُنگ در ادبیات جهان تعریف شده تر از رزمنده ما است
.... ویت کنگ از خودش نگذشت. وقتی با ویت کنگ صحبت می کنیم می گوید من دنیا را دوست دارم. مایلم از اینجا بیرون بروم، غذا بخورم، بچه دار شوم. تماماً به دنیا وصل بود. در حالی که رزمنده ما به دنیا وصل نبود. کسانی که از خانه بیرون می زدند، این تعلقات را کنار می گذاشتند. وی گفت: رزمندگان ما شهادت را آرمان می دانستند؛ به عالم بالا وصل بودند این اتصال به عالم بالا را ما نمی توانیم در ادبیات خود ...
ادامه نقد فروشنده با خاطره گویی فراستی!
. البته این میزان فروش، بیشتر از فروش کل سینماهای مکانیزه است که آن عدد چیزی کمتر از 110 میلیارد تومان را نشان می دهد که با احتساب سینماهای غیرمکانیزه و هنروتجربه این عدد به بیش از 120 میلیارد تومان رسیده است. پیش بینی می شود تا انتهای سال این عدد به بیش از 200 میلیارد تومان یعنی 30 میلیون مخاطب برسد. مجری و گرداننده برنامه هفت در ادامه ادعا کرد این فروش 120 میلیاردی در طی شش ماه پیش ...
آخرین خواسته سردار شهید اسکندری از همسرش
خوشحال بود که می تواند در اعتکاف شرکت کند. زمانی که در اعتکاف بودند، دلتنگشان می شدم و چند باری گوشی را بر داشتم تا زنگ بزنم، اما پشیمان شدم گفتم مزاحم نشوم. بعد از بازگشت به من گفت که سفرش به لبنان نیست. بلکه باید راهی سوریه شود. من هیچ حرفی به نشانه اعتراض نزدم. چون اصولاً هرگز روی حرف ها و تصمیمات ایشان حرفی نمی زدم. من همسرم را کامل قبول داشتم و هر تصمیمی که در طول 33سال زندگی گرفته ...
قاسم زارع: بازیگری نباید شغل اول باشد
این بازیگر در آثار غیرجنگی هم حضور داشته که از میان آنها می توان به عید آن سال ها، بچه های خیابان، چراغ جادو، هتل و... اشاره کرد. بازیگر توانمندی است که مثل بسیاری از بازیگران دیگر در دام کلیشه و تکرار افتاده است. با او همصحبت شدیم تا درباره خودش و حرفه بازیگری که انتخاب خودش بوده، برایمان بگوید. چطور شد بازیگری را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ اشتباه کردم! چون مدت هاست حال فرهنگ و هنر اصلا خوب نیست و روزبه روز بدتر هم می شود. خوب یا بد به هرحال بازیگری حرفه شماست! از بچگی به این حرفه علاقه مند بودید؟ در جنوب شهر همدان به دنیا آمدم، محله زندگی مان نزدیک قبرستان همدان بود. شب های جمعه این قبرستان حکایتی برای خودش داشت. مردم زیادی آنجا می آمدند تا فاتحه ای برای امواتشان بخوانند و همین باعث می شد تا گروه های زیادی از پرده خوان ها، نقال ها، مارگیرها و... به قبرستان همدان بیایند و برای مردم نمایش های مختلف اجرا کنند. دلخوشی ام این بود که شب جمعه به قبرستان همدان بروم و نمایش ها را تماشا کنم. شما که این همه به نمایش علاقه مند بودید، چرا به سالن های تئاتر داخل شهر نمی رفتید؟ آن زمان بچه بودم و خودم نمی توانستم بروم، خانواده ام اصلا در فضای کارهای فرهنگی و هنری نبودند. به همین دلیل من به تماشای معرکه گیرها و پرده خوان های حاشیه شهر می رفتم و از همان زمان به نمایش و بازیگری علاقه مند شدم. وقتی دوره دبیرستان را تمام کردم، وارد اداره فرهنگ و هنر شدم و علاقه مندی های خودم را دنبال کردم تا امروز. دوران کودکی در بزرگسالی و اهداف آدم ها تاثیر زیادی دارد؛ نزدیکی به قبرستان و فضای آنجا روی ذهنیت شما چه تاثیری داشت؟ نمایش ها برایم خیلی جالب بود و در طول هفته به نوعی با آنها زندگی می کردم، اما به فضای خود قبرستان و موضوع مرگ اصلا کاری نداشتم! هیچ وقت مرگ و حواشی آن برایم جذابیتی نداشت. مثل الان زنده ها بیشتر برایم جذاب هستند تا مرده ها ! در فیلم های دفاع مقدس زیادی بازی کرده اید، اما در آنها معمولا زنده می مانید! شاید به این دلیل است که با مرگ میانه خوبی ندارید؟ (با خنده)! نه در فیلم ها هم شهید نشده ام! در زمان جنگ تا خط مقدم هم رفتم، اما شهید یا مجروح نشدم و زنده برگشتم! زمان جنگ پسرم سه ساله بود و مدام به خانواده ام فکر می کردم و دوست داشتم زنده و سالم پیش آنها برگردم. از چه زاویه ای به زندگی نگاه می کنید که زیبایی های آن را می بینید؟ زندگی فی نفسه خوب و زیباست؛ به قول سهراب سپهری تا شقایق هست، زندگی باید کرد! زندگی خیلی وسیع است و دلخوشی های زیادی می توان در آن پیدا کرد. زندگی در کنار خانواده ام را خیلی دوست دارم و به کارم علاقه مندم. دوستان خوبی دارم و... همه اینها بخش های دوست داشتنی زندگی را می سازد. وقتی زندگی سخت می شود، چه می کنید؟ زندگی پایین و بالا دارد؛ یک جاهایی خیلی سخت می شود، اما باید با همه اینها کنار آمد. زندگی مجموعه همه دشواری ها و خوبی هاست. همیشه با آرزوی این که سختی ها به پایان می رسد، زندگی می کنم و از خواسته هایم کوتاه نمی آیم. تمناها و آرزوهای آدمی تمامی ندارد، اما در حد معقول تلاش می کنم به آرزوهایم برسم. از چه زمانی برای ادامه کار بازیگری به تهران آمدید؟ قبل از پیروزی انقلاب به سربازی رفتم، وقتی برگشتم فضای فرهنگ و هنر کاملا تغییر کرده بود و مردم علیه محمدرضا پهلوی تظاهرات می کردند و دیگر نمی شد در همدان کار تئاتر را ادامه داد. به همین دلیل به تهران مهاجرت و در اداره تئاتر کارم را شروع کردم. بیشتر در آثار دفاع مقدس بازی می کنید، انتخاب خود شما بود که در فیلم ها وسریال های جنگی بازی کنید؟ نه انتخاب خودم نبود که به بازیگر ثابت این گونه آثار تبدیل شوم! بعد از انقلاب هم در اداره تئاتر بودم وهم در تلویزیون تله تئاتر بازی می کردم تا این که به دعوت عباس شیخ بابایی در اولین فیلم جنگی به نام راهیان شهادت بازی کرد ...
سالار عقیلی، نگران از امروز و امیدوار به فردا
شوند که معرف صدای آنهاست اما گاهی در موسیقی ایرانی این نکته کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در دوران دانشجویی به خاطر دارم که استاد فخرالدینی را در راه پله های دانشکده دیدم. استاد به من گفتند تا چه نتی راحتی بخوانی؟ گفتم برای چه می پرسید؟ گفتند: درحال تنظیم آهنگی برای صدای تو هستم. بنابراین می خواهم ببینم تا چه نتی راحت هستی بخوانی تا کار را برای صدای تو بنویسم. من بیان این جمله از سوی استادی در جایگاه ...
گفت وگو با وحید رهبانی، شش سال بعد از نمایش هدا گابلر
داشته و امروز در کلاس همچنان همان حرف ها را می زند. این فضا باید تغییر کند. وقتی دانشگاه هر سال 1500 دانشجو می پذیرد نتیجه ای جز این ندارد. اگر قرار باشد به این تعداد مرغداری هم آموزش بدهید موفق نمی شوید. مگر تئاتر شوخی است؟ در جریان اجراهای رسمی هم شاهد همین اتفاق و باری به هر جهت بودن هستیم. همه این طرفین می توانند حق داشته باشند ولی می دانید مشکل از کجا به وجود می آید؟ از ...
فحشم می دهند که چرا خودت را شبیه سعید معروف کردی!
بودم و سعید معروف برای بازی های المپیک به ریو رفته بود، مردم که مرا دیدند فکر کردند سعید معروف هستم و دنبالم کردند تا عکس بگیرند، من هم از دست شان فرار کردم. قطعا این شباهت که اتفاقی نیست؟ حداقل خودت هم بدت نمی آید شبیه معروف باشی. من خیلی معروف را دوست دارم ولی واقعا عمدی در کار نبوده است. الان هم خیلی اذیت می شوم. چطور؟ چند وقت پیش یک دختر پیام داد که ...
آن مرد با کمال آمد
. واقعاً دوست دارم مجدداً ایشان را در کارهای مختلف ببینم و حیف است که مردم از هنر این هنرمند بی بهره باشند. تئاتر، اولویت اولش است هادی مرزبان: به اعتقاد من، فردوس کاویانی نمونه ای کامل از یک انسان به تمام معنا و یک تئاتری واقعی است. بنده تصورم این است که فردوس تمام زندگی خود را وقف تئاتر و بچه های تئاتر کرده است. از حدود 40 30 سال پیش، فردوس کاویانی یکی از اعضای ...
داستان رابی فاولر؛ خدای سرخ پوش
.... در نخستین مصاحبه گفت که اگر برای چیزی به اندازه کافی دعا کنید، باور دارم که اتفاق می افتد. مثل کودکی در وز کریسمس هستم. این چیزی بود که مدت ها آرزوی آن را داشتم. زمان برای کودکی که منتظر کریسمس یا بزرگ شدن است، کند می گذرد. فوق العاده است که به عشق اولم بازگشتم. چند نفر حاضرند که مرتکب بازگشت به باشگاهی شوند که عاشقش هستند؟ بسیاری وقتی به ورزشگاه تیم سابق قدم می گذارند، هو می شوند ...
تبحر ساختار اقتصاد در انگیزه کُشی
، دیده بانی های هوشمندانه و سیستماتیک و پیگیر استاد فقید اساسا اجازه شکل گیری بحران را نمی داد و به طور طبیعی چون بحرانی پدید نمی آمد، همه فکر می کردند به صورت خودبه خودی کارها روی روال جلو می رود، اما هنگامی که در سال های اولیه دهه 1370، کشورمان مرگ و میر ناشی از کمبود سرم را تجربه کرد و از آن به بعد نیز کشور دائما با بحران های کوچک و بزرگ روبه رو می شد، تازه معلوم شد آن دیده بانی بی بدیل و منحصربه ...
منِ تنها، مغرور، دیکتاتور و آنارشیست
پروانه به من داده شد اما واقعا در جریان ساخت، من به این اعتقاد دارم برای اینکه فیلم خوب شود، بهتر است پلان ها به صورتی گرفته شود که بعد مجبور به سانسور آنها نشویم. من بسیار رعایت کردم که فیلمم را چگونه بسازم که به مشکل نخورد و به همین دلیل به راحتی پروانه نمایش گرفتم. فقط به ما گفته شد بنویسید برای زیر 15 سال توصیه نمی شود و ما تعهد داریم در همه موارد تبلیغاتی این را رعایت کنیم. چرا اسم فیلم ...
دوچرخه های صلح که جنگ را دور زدند
خوبی داشت. حالا مطمئن شده بودم که من یک پدر هستم. او دست من را گرفته بود و من احساس رویین تنی می کردم؛ قهرمانی که برای پسرش به جنگ دنیا خواهد رفت. صبح ها برای او بیدار می شدم و کار می کردم، می دانستم هرچه دارم و خواهم داشت، برای اوست. بن هر روز بزرگتر می شد و هر روز چیزی جدید کشف می کرد و من هر روز چیزی جدید در خودم می دیدم. او ماجراجویی اش در جهان را آغاز کرده بود و من با دیدن او یک ماجراجویی ...
از اختصاص واحد مسکونی تا تکذیب صفحه ویژه اینستاگرامی
اینکه بنده مدت 20 سال در ورزش معلولان تجربه هایی دارم هماهنگی حضور وی در سالن ورزشی شهدای چالوس مهیا شد و در آن زمان همه تلاش کردند تا او سریع فنون والیبال نشسته را یاد بگیرد. *قدردان زحماتی که برایش کشیده شد رئیس اداره بهزیستی شهرستان چالوس با اشاره به ویژگی های ممتاز مرتضی مانند رعایت ادب و احترام به دیگران و قدردانی از زحمت هایی که برایش کشیده شد گفت: بعد از اینکه مرتضی ...
امروزی ها راوی دغدغه های جوانان
خوبی هم از مهمانان برنامه می پرسد. او امتحانش را پس داده و اگر قرار باشد سری جدید برنامه امروزی ها را بسازم، حتما با کریمی کار خواهم کرد. دغدغه های غیرکلیشه ای پدرام کریمی، مجری برنامه امروزی ها درباره اجرای این برنامه گفت: قبل از برنامه امروزی ها با برنامه امروز هنوز تموم نشده مهمان خانه ها بودیم. هدف تولید برنامه امروزی ها زدن حرف دل جوانان است. البته به دغدغه های کلیشه ای ...
14 دانش آموزی که بدون همکلاسی سال تحصیلی جدید را در اردبیل آغاز می کنند/ عطر ماه مهر در مدارس اردبیل ...
تا دوباره بر سر کلاس درس حاضر شوم و امروز از اینکه معلم و دوستان خود را می بینم بسیار خرسند هستم. وی با اشاره به اینکه بزرگترین آرزوی من بعد از اتمام دوره تحصیلی دکتر شدن و طبابت بیماران است، افزود: امیدوارم بتوانم به این آرزوی بزرگ دست یابم و نجات بخش جان انسان های زیادی باشم که این مر برایم بسیار لذت بخش است. این دانش آموز اردبیلی تصریح کرد: حضور در کلاس درس گرچه با برخی ...
روایت های تکان دهنده فخیم زاده از شیوه مدیریت سینما در دهه شصت
ولایت عشق ساخته شد. در ادامه نیز سال 1380 خواب و بیدار را ساختم و در ادامه حس سوم ، بی صدا فریاد کن و تا ساختمان 85 ساخته شد. این فاصله از ساختمان 85، تقریباً زمانی بود که همه ما کار نکردیم و یادم نمی آید خود تو (جیرانی) هم در این فاصله کاری کرده باشی؛ برای اینکه به دوره آشوب سینما خوردیم. دوره ای که (دوره مدیریت شمقدری)، خیلی دوست بازی شد و به سمت سینما دولتی رفت و فقط با پول دولتی می شد فیلم ساخت ...
به ازدواج پنهانی و موقت با امیر تن دادم / وسوسه شیطانی چشمانم را کور کرد
شدم مرده است به اورژانس زنگ زدم و کمک خواستم. اما چند روز بعد نتیجه آزمایش های پزشکی قانونی رازم را فاش کرد. البته مطمئن بودم که گرفتار می شوم و خون مادرم دامنم را می گیرد. فقط خدا می داند چقدر پشیمانم. الان که به آن روزها فکر می کنم می بینم چقدر وسوسه انتقام شیطانی چشمانم را کور کرده بود. فقط می خواهم امیر را آزاد کنید او بی گناه است. سیما که حالا دیگر با صدای بلند گریه می کرد، گفت ...
تکلیفی که امام برای آیت الله خامنه ای تعیین کرد/ رجزخوانی رهبر انقلاب برای صدام
اجازه گرفتم او رو به امام کرد و گفت پس اجازه بدهید من هم بروم. امام فرمودند که مانعی ندارد. بعد بلافاصله از منزل امام بیرون آمدیم. پیش از ظهر بود با هم قرار گذاشتیم که بعد از ظهر همان روز به اهواز برویم. البته من زودتر می خواستم بروم. او (شهیدچمران) گفت من دوسه ساعت کار دارم، چندتا دوست و آشنا و بچه ها را می خواهم با خودم بیاورم و تجهیزاتی هم که می خواهیم آماده کنیم و بعد از ظهر می ...
امیدواریم آمریکایی ها سر روس ها را در بحران سوریه کلاه نگذارند - کمک به نیروهای مقاومت در قانون اس
تحولات هم تغییرات ژئوپلیتیکی و هم راهبردی بوده است، نظام سیاسی صدام برانداز و نظام افغانستان سرنگون شد و نظام های جدیدی روی کار آمدند و سوریه نیز هم اکنون 5 سال و نیم است که مورد تهاجم تروریستی- تکفیری و همچنین توطئه بزرگی که آمریکایی ها و صهیونیست ها و برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و قطر با پول های کلان خود و با همکاری اردن و ترکیه به وجود آوردند قرار گرفته است. 5 سال و نیم ...