چهارشنبه ۰۶ تیرساعت ۰۶:۰۲Jun 2024 26
جستجوی پیشرفته
راهیان نور ۱۳۹۵/۰۸/۱۶ - ۱۰:۰۹

پیت نفت

جنگ تازه تمام شده بود. نفت به سختی گیر می آمد. دو حلب خالی دادم دست مجید. فرستادمش دنبال نفت. بعد از چند ساعت با یک حلب برگشت. گفتم: کو یکی دیگه اش؟ گفت: پیرزنی را می شناسم که خیلی فقیره. بنده ی خدا شوهرش هم معلوله. آن یکی حلب را دادم به او ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)

برچسب خبرهای مرتبط