سایر منابع:
سایر خبرها
نطق فاطمه حسینی درباره حقوق های نجومی از سر بی تجربگی بود/اگر در حلب نجنگیم داعشی ها به کوچه پس کوچه های ...
کردیم و خیلی هم دوست داریم به برنامه ما بیایند اما نیامدند. کواکبیان: من فکر نمی کنم دلخوری باشد و اگر دلخوری باشد از همین نوعی است که بنده می گویم والا دلخوری خاصی وجود ندارد. س: ایشان آدم بزرگواری هستند و اصلاً دنبال این چیزها نیستند اما گفته می شود. به خاطر قضایایی که در انتخابات ریاست جمهوری و بعد مجلس بود. اخیراً سیاست های کلی انتخابات را حضرت آقا ابلاغ کردند. سیاست های ...
روزی 30 بار مرا مورد آزار و اذیت قرار می دادند!
جالب بود. او به من گفت که سوار ماشینش شوم و دوری بزنیم. پرچم های سرخ رنگ آن مرد 22 ساله تقریبا 10 سال از کارلا بزرگتر بود. طولی نکشید که او رضایت کارلا را جلب کرد. کارلا چند شب قبل از آن روز، کمی دیرتر از معمول به خانه رفت، ولی مادرش در را بر روی او باز نکرد. او می گوید: روز بعد از تماسش، همراه او رفتم. من سه ماه با او زندگی کردم و او در تمام آن مدت با من با ...
تنهایی پر هیاهو
.... مددکار مرکز رفاه به ما گفت اگر تشخیص دادین مادر صلاحیت نداره، بچه رو ازش بگیرین. احتمالا این زن شک کرده بود که ممکنه بچه شو ازش بگیرن. فردا که رفتیم، مادر و بچه اونجا نبودن. زنگ همسایه رو زدیم. همسایه معتاد نبود و توی دروازه غار به ندرت، خیلی به ندرت زن یا مردی رو می دیدی که معتاد نباشه. همسایه گفت دیر اومدی پسرم، از چنگتون در رفت و گفت که این زن، بچه 10 ساله رو هم معتاد کرده بود و بچه وارد ...
برادرکشی به خاطر ارتباط زشت با زن برادر+عکس
.... از این موضوع ناراحت بودم تا اینکه ماجرا را با عمویم در میان گذاشتم. عمویم قول داد با داوود صحبت کند. به همین خاطر صبح من و عمویم مقابل خانه برادرم رفتیم اما داوود چاقو به دست از خانه خارج شد و به محض روبه رو شدن با من ضربه ای به پهلویم زد. من هم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم. من واقعا قصد کشتن برادرم را نداشتم و برای دفاع از ناموسم مقابل در خانه او رفته بودم. سپس فتاح ...
اولین سالگرد جوان ترین شهید مدافع حرم در منطقه 18 تهران برگزار می شود/با مداحی زیبای نریمان پناهی +عمه ...
همسرم انتخاب کرد. دخترم 3 سال از مصطفی بزرگتر بود و وقتی بچه بودند همیشه هم بازی هم بودند. * تسنیم: از کودکی های آقای مصطفی بگویید. مصطفی هیچ وقت دوست نداشت در کوچه بازی کند و پدرش اصرار داشت که در کوچه با هم سن و سال هایش بازی کند تا اخلاق مردانه پیدا کند، اما او خیلی زود به خانه بر می گشت. من همیشه همبازی بچه ها بودم. وقتی3 یا 4 ساله بود، گِل بازی را خیلی دوست داشت. با دست ...
در فامیل، برای صله رحم جلسات منظم داریم
همسرم آشنا شدم. ایشان از آشنایان ما و یکی از خانواده های بسیار محترم اصفهان بودند. * مراسم ازدواجتان به چه صورت بود؟ مراسم عروسی ما بسیار ساده بود. همه مراسم، جشن و عقد و عروسی و ... در منزل برگزار شد. هیچ هتلی، تالاری، جایی نرفتیم. * موقع ازدواج چند ساله بودید؟ همسرتان چطور؟ موقع ازدواج من 25 ساله بودم و همسرم 22 ساله بودند. * مهریه همسرتان چقدر ...
به خاطر یک سال پرسپولیسی شدنم هنوز تاوان می دهم
...> * علی پروین؟ - پیشکسوت مشتی و آدم دوست داشتنی در فوتبال. علی آقا خصوصیات خاصی دارد و در فوتبال ما قابل احترام است. * آبی یا قرمز؟ - من آبی ام و یک استقلالی تمام عیار. * سالی که برای پرسپولیس بازی کردید؟ - به خاطر یک مشکل از استقلال جدا شدم و سال بعد هم برگشتم. علی پروین در جریان مشکل من بود. موضوع زمین های سعادت آباد بود و درگیری من با یکی از بازیکنان تیم، آن ...
افشاگری و صحبت های صریح بازیگر تازه بازگشته از شبکه GEM
این طور می گوید: نه تا خانه که رسیدم مشکلی برای من به وجود نیامد، حتی چند روز اول هم در خانه بودم و قبل از عاشورا تاسوعا دوستی اهل تفرش دارم که به من گفت آن جا تعزیه است و بیا. البته گفتم الان تازه آمده ام و نمی آیم اما به اصرار همسرم برای بهتر شدن روحیه رفتم. آن جا که رسیدم یک نفر با من تماس گرفت که آقای خوش صحبتی بود و من اول فکر کردم از دوستانم است، بعد به من گفت که شنبه ساعت ده و نیم صبح به ...
هر شب کنار عکس خسرو می خوابم تا شاید به خوابم بیاید
خیلی قشنگ بود. من نتوانستم نگه ش دارم. به عروسم گفتم پرنده را ببریم خانه نگه داریم؟ . در همان جا یک مرتبه صدایی آمد که گفت" نه؛ اون پرنده مال شما نیست مال ماست".... همان جا پرنده پر کشید و رفت. مادر درباره فوت همسرش می گوید: سال 65 پدرش تصادف کرد و فوت کرد. خیلی خسرو رو دوست داشت و واقعا از نبودنش اذیت شد. به لطف شهید همه همسایه ها و دوستان مهربانند من خواب پسرم را زیاد نمی بینم. می ...
می سی سی پی نشسته می میرد ؛ تراژدی خنده روی لب های تماشاگر
و بعد آرنولد و رامبو و راکی و فیلم های هیچکاک و غیره را بدون اولویت نگاه می کردم... شب ها هم عاشق حمله هوایی با صدای آژیر قرمز و خاموشی بودم، چون می توانستم از روی بالکن خانه، آتش بازی ناوهای جنگی با هواپیماها را، (که گاهی بابای خودمان در یکی از آن ناوها مأموریت داشت)، تماشا کنم. بعد هم که به مدرسه رفتم انضباط بالای 14 را تجربه نکردم. در راهنمایی به خاطر روکم کنی معلم حرفه و فن، تمام ...
جزئیاتی از زندگی شخصی آرام جعفری و بازی در نقش معشوقه شاه
...> من سال 1359 به دنیا آمدم. خوشبختانه پدر و مادرم هر دو تحصیلکرده رشته ریاضی اند. پدرم رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه تهران خوانده و مادرم فوق دیپلم ریاضی دارد. برادرم هم مهندس مکانیک است. وقتی خانواده ام متوجه علاقه ام به هنر شدند از پنج سالگی مرا به کلاس های کانون پرورش فکری فرستادند. از اول راهنمایی هم در کنار مدرسه به کلاس بازیگری می رفتم. از 16 سالگی هم در کلاس های زنده یاد سمندریان شرکت کردم ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر (عکس)
را ندیدم. وقتی علی اصغر روی زمین افتاد همسرم از من خواست تا سوار موتور شوم و فرار کنیم اما من به خاطر علی اصغر تا لحظه آخر کنار او ماندم و با پلیس Police و اروژانس تماس گرفتم. بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و روز یکشنبه 16 آبانماه حکم را به قصاص و همسرش را به 99ضربه شلاق Whip و 120 ساعت کار اجباری در خانه سالمندان و استحمام آنها محکوم کرد. ...
به مادر بگویید جای محمود خوب است اینقدر...
پس از رفتن به دوره قرآن در ایام رمضان به سر آرامگاه شهید علیرضا رفتم و دلم خیلی گرفته بود، ساعتها گریه کردم که چرا از محمودم خبری نمی شود، چرا پیکرش را به من نشان نمی دهد، دلم شکسته بود به خانه آمدم، صبح روز بعد دختر یکی از اقوام خوابی که دیده بود برایم تعریف کرد او خواب دیده بود که سر یک قبر پر از نگین علیرضا ایستاده و این دختر از او سوال کرده این قبر چه کسی است و علیرضا در جواب گفته بود به مادر بگویید جای محمود خوب است اینقدر بی تابی نکند از آن روز به بعد آرام تر شدم. ...
اولین سالگرد جوان ترین شهید مدافع حرم در منطقه 18 تهران برگزار می شود/با مداحی زیبای نریمان پناهی +عمه ...
همسرم انتخاب کرد. دخترم 3 سال از مصطفی بزرگتر بود و وقتی بچه بودند همیشه هم بازی هم بودند. * تسنیم: از کودکی های آقای مصطفی بگویید. مصطفی هیچ وقت دوست نداشت در کوچه بازی کند و پدرش اصرار داشت که در کوچه با هم سن و سال هایش بازی کند تا اخلاق مردانه پیدا کند، اما او خیلی زود به خانه بر می گشت. من همیشه همبازی بچه ها بودم. وقتی3 یا 4 ساله بود، گِل بازی را خیلی دوست داشت. با دست ...
خودنوشتی از زندگی پسر قدسیه
ساختمان من را دید، گفتم این نامه به دست من رسیده از طرف شما، گفت نه من نگفتم. گفت اگر جایی دیگر به غیر از سرویس شهرستان ها هست می توانید بروید آنجا و رئیس کارگزینی را صدا کرد و گفت نامه کان لم یکن تلقی شود و برگرد سرکارت، گفتم نمی روم حتی اگر اخراج هم شوم دیگر بر نمی گردم. این بود که بعد از اینکه سازمان انتشارات کیهان راه افتاد من رفتم آنجا و تا سال 73 آنجا بودم و در آن سال پس از 34 سال تقاضای ...
بابک حمیدیان: قرار نیست سوپر استار شوم
عبدالرضا کاهانی هم بازی کرده ام. این کار را می کنم تا به کسانی که من را قضاوت می کنند یادآوری کنم این جوان سی و چند ساله در هر جبهه ای تلاش خودش را می کند و درگیر هیچ جناحی نمی شود. من اگر به کاری باور داشته ام، انجام داده ام. وقتی هم که چادر مادر شهید اصغر وصالی را بوسیدم دنبال این نبودم که از قِبل آن یک ساختمان تهِ اتوبان همت بگیرم! بلکه به آن باور داشتم. مهم ترین عنصر موجود در خانه من ...
گفتاری از استاد اصغر طاهرزاده: جوان و انتخاب بزرگ
و روح به اندازه ابدیّت است. حال فکر می کنید انتخاب مناسب ابدیّت چیست؟ آیا این است که تمام دنیا را به شما بدهند؟ مگر تمام دنیا بزرگ است؟ مثلاً شما گفتید اگر دیپلم بگیرم دیگر راحت می شوم، بعد که دیپلم گرفتید، می خواهید بروید دانشگاه، بعد گذراندن واحدها و بالاخره فارغ التحصیل شدن، بعد ازدواج کردن، هر چه پیش برویم مشکلات بیشتر می شود، بعد تهیّه خانه، بعد بچّه، بعد بزرگ کردن بچّه و تحصیلات ...
دردسرهای 35 روز زندگی با مرد خسیس
.... دقایقی مات و مبهوت ماند. بعد که براعصابش مسلط شد، ادامه داد: نمی دانستم باید چه کنم. یک روز به خانه خاله ام در تهران آمدم و با مردی که همسایه شان بود، آشنا شدم. او به دلیل اختلاف هایی که با همسرش داشت از او جدا شده بود و به تنهایی زندگی می کرد. او با دیدن من دلباخته ام شد. ماجرای علاقه اش را به خانواده خاله ام گفت. آنها موضوع را با من در میان گذاشتند و بعد از چند جلسه گفت وگو با وی تصمیم به ...
نقش پر رنگ چرچیل در اعدام دکتر فاطمی
سرنوشت فاطمی می تواند برای نسل های آینده عبرتی باشد تا سرمایه های انسانی خود را ارزان در اختیار حوادث قرار ندهند و به موقع از آنها استفاده کنند. گزیده ای از این گفت وگو را با هم می خوانیم: - نخستین برخورد من با دکتر فاطمی در اجتماع 25 مرداد سال 1332 است. در اجتماعی که بعد از شکست کودتای 24 مرداد در میدان بهارستان تهران برگزار شده بود. من یک نوجوان 15 ساله بودم که به خاطر علاقه به ...
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی چراغ ایستگاه صلواتی را تا پایان ماه صفر روشن نگه می دارند /اینجا چراغی ...
من خواست تا سال بعد آشپزی را بر عهده بگیرم ، من هم با منیره هاشمی نژاد که دوست و همسایه هستیم این نذری را پختیم، هر سال از نذری تعریف کردند و ما هم انرژی گرفتیم این توفیقی است که خدا داده، نیتم شفاعت امام حسین(ع) است و خوشبختی جوانان و فرج امام زمان(عج) سال های اول سبزی را دورهم پاک می کردند، اما الان چند سالی است که به خاطر مشغله پیاز داغ و سبزی را آماده تهیه می کنند و دلشان برای آن ...
گفتگو با دختر 11 ساله که از اجرای حکم کور شدن شهر عمه اش ابراز رضایت می کند + عکس جدید
بینایی چشمان دخترک 11 ساله ندارند، خودش هنوز امید دارد پدر و مادر و خواهر بزرگترش را یکبار دیگر ببیند. فاطمه کوچولو با صدایی آرام و دخترانه از شب حادثه به رکنا گفت: همراه خانواده ام به خانه عمه ام رفتیم که شوهر عمه ام اصرار کرد که شب را در خانه شان میهمان باشیم، نیمه های شب بود که محمد به سراغم آمد و مرا به بهانه دستشویی با خودش به زیرزمین برد و ناگهان مرا روی زمین خواباند و دستانم را گرفت و ...
انتقال مفاهیم اجتماعی، هزینه جسمی و روحی دارد
شرایط چند دختر در کانون اصلاح و تربیت نبود، وگرنه نمی توانست به جشنواره های معتبر راه پیدا کند. داوران، خود مستندساز هستند و مهم ترین جوایز فیلمسازی مانند گلدن گلوب و اسکار را گرفته اند. می دانم که در ایران می گویند این فیلم به خاطر بار سیاسی، جایزه گرفته اما کمی هم احتمال بدهیم که جایزه گرفتن فیلم هایی از این دست، فقط به خاطر بار سیاسی نیست. من قبول دارم فیلم رؤیاهای دم صبح ، تلخ است اما این تلخی ...
صبوری ام برای نقش جدی جواب داد
، سوگند، مهر بی پایان، تبرئه شده و ... اشاره کنم. البته با شما موافق هستم که مردم من را بیشتر بواسطه نقش های طنزم می شناسند و به یاد می آورند، اما این چیز بدی نیست. اما درباره اتفاقی بودن این مساله باید بگویم به هیچ وجه این طور نبود. دلم می خواست بعد از مدت ها نقش جدی بازی کنم، زیرا احساس می کردم در نقش های طنز ثابت مانده ام. البته این اتفاق از دست من خارج بود، زیرا بعد از یک کار موفق همه ...
قتل همکلاسی به دلیل ارتباط با همسر
جایگاه قرار گرفت و با انکار قتل عمد گفت: مقتول همکلاسی دوران ابتدایی من بود اما آنچنان همدیگر را نمی شناختیم. من به خاطر بیماری کبد پسر دو ساله ام، مدام مجبور بودم در بیمارستان ها باشم و کمتر می توانستم به خانه سر بزنم. روز حادثه پس از خوردن ناهار با موتورم از خانه بیرون آمدم تا به سوپری سر کوچه بروم و سیگار بخرم که همسرم را در ماشین مقتول دیدم. به آنها مشکوک شدم و تعقیب شان کردم. به پارک ...
گفت و گو با قاتل نوجوان جنوب تهران
اینکه از دست او خلاص شوم ضربه ای به کتفش زدم و بعد فرار کردم. اصلا نمی خواستم او را به قتل برسانم. (با گریه) من فکر نمی کردم با آن یک ضربه زندگیش تمام می شود. امروز صبح در اداره آگاهی متوجه شدم که فوت شده و حالا من در برابر اتهام قتل قرار گرفته ام و شنیده ام که مادرم از وقتی متوجه شده دارد دق می کند. بعد از قتل چه کردی؟ به خانه دوستم رفتم تا با او قلیان بکشم. حتی ماجرای درگیری را ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
دلگیر چادرش را بر سرش انداخت و برای همیشه از خانه رفت. بعد از رفتنش مادر بزرگ می گفت: " به جهنّم، بذار بره زنیکّه بی آبرو! راست گفتن زن اگه خوب باشه مردش رو به عرش می رسونه و اگه بد باشه شوهرش رو نابود می کنه! این بی آبروهیچ وقت برای پسرم زن نبود . مدام سرکوفت، مدام بی مهری، مدام تحقیر. گیس بریده فکر کرده من خرم و نمی فهمم که چشم صاحب تولیدی دنبالشه و واسه اینکه زن اون آقا بشه مدام دعا می ...
سفرنامه اجتماعی اربعین (قسمت دوم)
ما را تا کوفه رساند. دیروز در نجف خیلی تلاش کردیم که با ابو محسن تماس بگیریم تا به دنبالمان بیاید و ما را به خانه ابو عامر ببرد؛ اما گویا شماره ای را که داده بود اشتباه گرفتیم یا هرچه که شد... نمی دانم، به هر حال وقتی ابو محسن را در محله شان پیدا کردیم یکی از همراهانمان به او گله کرد که چرا به دنبال ما نیامدی و شماره را اشتباه داده بودی و... که البته کار درستی نبود. ابو محسن و امثال او داشتند تمام ...
نرگس آبیار: من فیلمساز صلحم نه ضد جنگ!
به گزارش افکارنیوز ، نرگس آبیار که فیلم جدیدش با نام نفس بر پرده ی سینماهاست، تاکید می کند که برای ساخت فیلم تازه اش سوار بر موج موفقیت شیار 143 نشده و از آنجا که خیلی ها منتظر بودند او یک "شیار" دیگر بسازد سراغ کاری متفاوت رفته است. کارگردان فیلم نفس که در این فیلم تلاش کرده ثابت کند ساخت شیار 143 اتفاقی نبوده است، به بهانه اکران فیلم جدید خود به همراه اصغر نژادایمانی در ...
حجت الاسلام عالی: بداخلاقی اعمال خوب انسان را نابود می کند
من می کشید و زخم زبان و نیش می زد. خدمت استادمان آیت الله قاضی رسیدم و پرسیدم می توانم: از خانمم جدا شوم؟ مشکلم مادرخانمم است و همسرم مرا دوست دارد و من هم او را دوست دارم، همسرم نمی تواند از مادرش جدا شود. آیت الله قاضی فرمود: شما به هر رشدی بخواهید برسید در همان جا می رسید و جدا نشوید. با این حرف خیالم راحت شد. تا اینکه به خانه برگشتم و مادرخانم در منزل بود تا مرا دید شروع به فحش دادن کرد ...
عامل جنایت وحشتناک تهران: زمانی که به شوهرم زنگ زدم صدای دختری را شنیدم
شاهد ماجرا بودند به من گفتند اگر خودت را پرت کنی، هیچ اتفاقی برایت نمی افتد، فقط دست و پایت می شکند. اما می خواستم بمیرم. به همین خاطر رفتم داخل خانه که همسایه ها در را شکستند و وارد شدند. شوهرت شما را کتک هم می زد؟بله. آخرین بار طوری مرا در پارکینگ زد که گوشواره ام گم شد. اما من به خانواده ام چیزی نگفتم. زمانی که آنها برای دیدنم آمدند کاری کردم که کبودی صورتم را نبینند. همسرم مدام مست بود و ...