سایر منابع:
سایر خبرها
روایت نگار عابدی از مریمِ آبنبات چوبی
. مریم زن مرفهی است که از نظر پوشش و روابط با دیگران با اعتماد به نفس عمل می کند. اما در روابط عاطفی اش دچار کمبود و مشکل است. آیا متوجه سردی و بی اعتنایی همسرش می شود؟ – شاید خودش هم چنین ویژگی داشته باشد و چند جایی در فیلم می بینیم که قرص آرام بخش مصرف می کند و گیج و منگ است و به نظر می رسد تحت تاثیر القائات کاذب شوهرش قرار گرفته که تلاش می کند به او بقبولاند که بیمار است ...
داستان زنی که بعد از نیم قرن اعتیاد روی پا ایستاد
خواندن داشتم، به زور کتک و تهدید و ناسزا وادار شدم تا به عقد مردی قمار باز و بی قید و بند درآیم. مدت زیادی هم نگذشت که باردار شدم و تا به خودم بیایم متوجه رفت و آمد یک زن 40 ساله پولدار به همراه دو فرزندش در خانه مان شدم. با وجود وضعیتی که داشتم باید از بچه های آن زن هم نگهداری می کردم و مزاحم خلوت او و همسرم نمی شدم. تا به دنیا آمدن پسرم، روزهای تلخ و تاریکی بر من می گذشت اما این شروع ...
نوزادانی که به قیمت دو کیلو گوشت قرمز خرید و فروش می شوند!
معتاد دوست هم دارند.بزن بالا آستینت را.بزن آمپولت را بزنم کار دارم. بدون اینکه صورت میترا را ببینم متوجه شدم این حرف پرستار چطور تا مغز استخوانش را سوزاند و آتش زد. مسئولان خریداران نوزاد را هنوز ندیده اند این تنها بیمارستانی نیست که به راحتی در آن خرید و فروش نوزاد اتفاق می افتد. در تمام بیمارستان هایی که موظف به پذیرش زنان کارتن خواب یا فقیر برای زایمان شده اند این اتفاق به ...
به یاد استاد محمد تقی جعفری
آدم رقیق القلبی بود. شغلش نانوایی بود و بدون وضو دست به خمیر و نان نمی زد. یک بار با پدرم خدمت آقا میرزا هادی حائری که از هم دوره های مرحوم عصار بود، رفتیم . ایشان به من گفت : راهی را که ما با مشقت آن هم هفتاد سال علم و حکمت طی کردیم ، پدر تو در خونش دارد. پدرم به کار خیلی علاقه مند بود و می گفت: کار جوهر زندگی من است و بیکاری را برای خود مرگ تلقی می کرد. مادرم برخلاف پدرم با سواد بود و ...
روایتی از 4 ساعت حضور در خانه دعانویس مشهور
خانمی که معرف من است، وقتی آدرس را برایم روی کاغذ می نویسد، تاکید می کند قبل از ساعت 9 صبح به خانه حاج آقا برسم؛ چون سرش آنقدر شلوغ است که اگر دیر برسم، مرا به عنوان مراجعه کننده نمی پذیرند و باید دوباره کلی منتظر نوبت بمانم. بر اساس یک قرار از پیش تعیین شده، صبح خیلی زود از سر کنجکاوی راهی یکی از محله های جنوب تهران می شوم؛ برای دیدن حاج آقا و یک تجربه خبری که با شما به اشتراک گذاشته ...
نیلوفر امینی فر: اجرای من را محدود می کنند چون دخترخاله فلانی می خواهد مجری شود +عکس
خواستم که لاقل بیشتر تلویزیون را پیگیری کند تا همچین اتفاقی تکرار نشود. پس از گذشت بیش از یک دهه از اجرا از تجربیات دلچسب و موفق تر خود دراین زمینه بگوئید. من ارتباط با مخاطبان خانم را بسیار دوست دارم و ازارتباط با بیننده جنس زن خوشحال می شوم، ترجیح من این است و مخاطب بزرگسال را اکنون بیشتراز جوان می پسندم و همینطور اجرای برنامه خانواده و همینطور اجتماعی را تا یک مسابقه و ...
گفتگو با دنیا فنی زاده، مامان کلاه قرمزی
کار عروسکی را کشف کردید؟ دبیرستان بودم، یکی از دوستان پدرم که از علاقه من به کار عروسکی خبر داشت، گفت قرار است کار عروسکی انجام دهد و من می توانم در بخشی از این کار باشم. اضطراب داشتم. می ترسیدم مرا آن طوری ببینند که پدرم را می دیدند. پدرم سال ها کار کرده بود و حالا یک کارنامه کاری داشت، ولی من نام فنی زاده را به دوش می کشیدم. خودم سعی کردم براساس قوانین زندگی ام، راهم را پله پله طی ...
درآمد همسر علی دایی چقدر است؟
دایی : من از ابتدای فوتبالیست شدنم وارد بیزینس شدم. اولین پولی که گرفتم مربوط به سال 93 مقدماتی جام جهانی آمریکا می شود. آن موقع بهترین بازیکن و آقای گل شدم. با پول هایی که جمع کرده بودم با شراکت دوستم، مغازه ای در منیریه خریداری کردیم. از سال 93 تا الان این شراکت ادامه دارد. من دنبال ماشین عوض کردن نبودم و با توجه به اینکه پدرم کار فرش می کرد و قبل از آن در اردبیل برای خودش تجارتی داشت با بیزینس ...
از خاطره روضه خوانی رئیس جمهور تا ماجرای حقوق ها و پاکت های نجومی
احمدکافی بودم و ایشان در شهرهای مختلف ایران روضه خوانی می کردند و حتی خرج بعضی از آن هیات را هم می داد. ایشان در آن شهرها مبالغی را برای کارهای عام المنفعه جمع آوری می کرد و اگر هم در مواقعی صله ای دریافت می کرد زمانی که به خانه می رسید یک دهم آن را هم نداشت. * در زمانه ما آیا مداحانی هستند که وقتی پولی دریافت می کنند مقداری از آن را به مشکلات مردم اختصاص دهند؟ بله هستند، من می ...
کتک کاری دختر مست با دو پسر در پارک ملت
کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت:پدر و مادرم همواره با یکدیگر درگیری داشتند و مدام در خانه ما نزاع و درگیری بود. پدرم معتاد بود و نمی توانست زندگی را اداره کند. از سوی دیگر هم مادرم مدعی بود از بی توجهی های پدرم به زندگی خسته شده است. 16سال بیشتر نداشتم که متوجه ارتباط مادرم با جوانی غریبه شدم. با دیدن این صحنه ها دچار افسردگی شده بودم تا این که مادرم، من و برادرم را رها کرد و از پدرم طلاق ...
کارآفرینی یک زن خانه دار با 500 هزار تومان
زندگی بالاتر رفته بود و برای همین به تولید محصولات خانگی روی آوردیم. 500 هزار تومان جمع کردم و تولید ترشی در خانه را شروع کردم. البته آن موقع ها هنوز اقتصاد مقاومتی و از این کارها در جامعه مطرح نشده بود اما من متوجه شدم که با این کارهای خانگی زندگی مان از نظر مالی بهتر می شود و استرس کمتری به ما وارد خواهد شد. خوبی کار در خانه این بود که دیگر خبری از اجاره و پول ودیعه مغازه و هزینه های ...
بیکاری فارغ التحصیلان، دغدغه همیشگی خانواده های مازندرانی
به همت جمعی داریم تا از این استعدادهای الهی بهره بریم. علاقه اشتغال به کار با در نظر گرفتن نیاز جامعه یک استاد کارآفرینی معتقد است که جامعه امروز به دنبال نیازهای اصلی خود یعنی خوراک، پوشاک و مسکن است و در حال حاضر دو نیاز خوراک و دارو برای خانواده ها از اولویت بیشتری برخوردار است. استاد اسماعیل صادقی، کارآفرین نمونه استانی، درباره شیوه های استفاده از فرصت های اشتغال ...
بیکاری فارغ التحصیلان، دغدغه همیشگی خانواده های مازندرانی
به همت جمعی داریم تا از این استعدادهای الهی بهره بریم. علاقه اشتغال به کار با در نظر گرفتن نیاز جامعه یک استاد کارآفرینی معتقد است که جامعه امروز به دنبال نیازهای اصلی خود یعنی خوراک، پوشاک و مسکن است و در حال حاضر دو نیاز خوراک و دارو برای خانواده ها از اولویت بیشتری برخوردار است. استاد اسماعیل صادقی، کارآفرین نمونه استانی، درباره شیوه های استفاده از فرصت های اشتغال ...
سرنوشت تلخ یک زن در باران تهران
خانه ببرم بی خبر از اینکه مریم – همسرم – نیز بعد از پایان کارش به دنبال بچه ها رفته تا با هم به خانه برگردند. به دلیل بارش شدید باران، هر دو نگران بازگشت بچه ها بودیم. من زودتر از ساعت تعطیلی بچه ها به محل رسیده بودم و داخل خودرو منتظر بودم تا کلاسشان تمام شود. باران شدیدی می بارید. به همین خاطر نمی توانستم بیرون را ببینم. ولی بچه ها من را دیده بودند و به سراغم آمدند ...
آیت الله پسندیده و نقش استادی حضرت امام(ره)
خلق قدم خلاف برندارم و جوهای توخالی و تصنعی و تقیدی که در راه منطق اسلامی نباشد مرا مورد تأثیر و رعب و ترس قرار ندهد و بگویم و بنویسم آنچه را که حق می دانم و به بیراهه نروم (اللهم اهدنا الصراط المستقیم) که ذکر دائمی مسلمین است ... اریخ تولدم به خط مرحوم پدرم در پشت کتاب جنّات الخلود چنین است: تاریخ تولد نور چشمی آقای مرتضی حفظه ا لله به تاریخ شب هفدهم تخمینا 6 ساعت از شب گذشته شب هفدهم ...
رادوشوویچ: قراردادم در پرسپولیس 4 برابر شده
و به صدرنشینی مان تداون بخشیدیم و تماشاگران حاضر در ورزشگاه هم با شعار رادو، رادو من را مورد تشویق قرار دادند. این هم لقب جدید من است، چون هواداران پرسپولیس نامم را مختصر کرده اند. وی با یادآوری زمانی که از پرسپولیس پیشنهاد دریافت کرد، عنوان کرد: زمانی که متوجه شدم پرسپولیس من را می خواهد، به دوستم ماریو برکلیچا که در هایدوک بود زنگ زدم تا در مورد ایران تحقیق کنیم. تا حدود زیادی از ...
انکار تجاوز به دختر 15 ساله بعد از 3سال فرار
این پرونده به اوایل پاییز سال 92 مربوط می شود. آن روز دختر 15 ساله ای به نام پریناز درحالی که به شدت مضطرب بود، به همراه پدر و مادرش به پلیس مراجعه کرد و گفت: ساعت 6 عصر بود که داشتم به خانه مادربزرگم می رفتم. برای همین در خیابان خاقانی سوار یک خودروی پراید سفید رنگ شدم. در این خودرو به جز راننده یک پسر جوان دیگری نیز روی صندلی نشسته بود. در راه ناگهان راننده ترافیک را بهانه کرد و تغییر مسیر داد ...
سرنوشت تلخ یک زن در باران تهران +عکس
به بازپرس کشیک دادسرای جنایی اعلام شد و به دستور وی بیمارستان های اطراف نیز مورد بررسی قرار گرفت اما هیچ ردی از این زن به دست نیامد. همسر زن گمشده چه گفت؟ شوهر این زن که هنوز در شوک ناپدید شدن همسرش است و اتفاقات پیش رویش را باور ندارد، به ایران گفت: ساعت 7 شب بود که به سمت آموزشگاه زبان بچه هایم واقع در پاسداران رفتم تا آنها را به خانه ببرم بی خبر از اینکه مریم – همسرم ...
دختران موفق یک خانواده / تربیت قرآنی عامل موفقیت فرزندان
پدر ومادرم به این ورزش روی آوردم. آرامشی که از مادر می گرفتم موجب موفقیت من بوده است. هر بار که خسته می شدم هر بار که از ادامه راه نا امید بودم و هر بار که با شیطنت های کودکانه می گفتم من دیگر باشگاه نمی روم، مادرم با حضورش مانند کوه مرا پشتیبانی می کرد و می گفت زکیه جان تو هنوز اول راه هستی نباید دلسرد شوی. مادرم همیشه میگفت: هر بار باید بیشتر تلاش کنی چون دوستان تو هم هر بار تلاش بیشتری می کنند ...
فقط سالاد، لطفاً!
زنان و مردان باید چه بخورند. اگر دختری در محل قرار واقعاً می خواهد زنانگی اش را به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نشان دهد، می تواند بی درنگ همان سالاد را سفارش دهد. (پژوهشی دیگر دریافت که زنان وقتی در کنار مردان نشسته اند، کالری کمتری مصرف می کنند تا وقتی که با دیگر زنان هستند.) اما در پژوهش او، وقتی محققان این تصور کلیشه ای را به مردم گفتند که غذای سالم برای زنان است، زنان دیگر علاقه ای به ...
سایه های گوژپشت داشگری
کارتش را نشانم می دهد تا ثابت کند کارش درست است و هیچ کدام از قطعه هایی که حمل می کند دزدی نیست و از همه مهم تر او و دوستانش دست به سطل های زباله نمی زنند، البته سرک کشیدن چنین افرادی به سطل های زباله از دید هیچ شهروندی پنهان نمانده است. چند ساله ای؟19 را تمام کردم، چند سال است کار ضایعات می کنی؟ 2 سال البته کارگر ساختمان بودم، بیکار که شدم خرج خانه بالا رفته بود، جایی بنایی هم نبود رفتم کارت ...
فیلمی با موضوع خیانت را به گونه ای تبلیغ می کنند که گویی یک شاهکار هنری است
می شدم ولی چنین کاری نکردم؛ البته مسئله نفوذ همین جا است که مردم کمتر از یتیم خانه ایران استقبال می کنند و گله ام از کسانی که اندیشه های پاک انقلابی دارند، این است که بروند و این فیلم را تماشا کنند. * وقتی مردم فیلم با موضوع تاریخ 100 سال پیش ایران را نبینند، یعنی نفوذ اتفاق افتاده است وی گفت: نفوذ یعنی اینکه فیلمی درباره 100 سال پیش ایران با موضوع کشتار مردم بر اثر توطئه ...
عاشقانه ای از یک همسر شهید گلستانی / روایتی سخت اما شیرین از شکوفایی سه دسته گل ناشنوا یادگار شهید
خرد میشود و زندگی معنایی ندارد ولی خانواده ام بسیار زحمت کشیدند تا سر پا شوم و روحیه داشته باشم. من برای عمل به وصیت همسرم تمام تلاشم را کردم تا فرزندانم را به یک جایی برسانم که نگذارم تحقیر شوند بخاطر ناشنوا بودنشان و هم اینکه چون خودم کم سواد بودم دوست داشتم فرزندانم تحصیل کرده باشند مانند پدرشان و حاضر بودم از جان خودم بگذرم تا فرزندانم تحصیل کنند و به جایی برسند و الانم حاضر هستم ...
اعترافات جوانی که خواهرش را به قتل رساند
برادر قربانی رفت و به بازجویی از وی پرداخت. این مرد جوان گفت: من و خواهرم از مدت ها قبل با هم درگیر بودیم اما چند روز بود که ما با هم کاری نداشتیم و هرکس به فکر زندگی خودش بود. وی گفت: چند روز قبل نیمه شب وقتی به خانه رفتم متوجه شدم او خانه نیست. نیمه شب شد از او خبری نشد تا اینکه نزدیکی صبح آمد، با عصبانیت در حال قدم زدن بودم. به من توهین کرد که تو با من چکار داری؟ از ...
جزئیاتی از سرنوشت تلخ یک زن در باران تهران
های اطراف نیز مورد بررسی قرار گرفت اما هیچ ردی از این زن به دست نیامد. همسر زن گمشده چه گفت؟ شوهر این زن که هنوز در شوک ناپدید شدن همسرش است و اتفاقات پیش رویش را باور ندارد، به ایران گفت: ساعت 7 شب بود که به سمت آموزشگاه زبان بچه هایم واقع در پاسداران رفتم تا آنها را به خانه ببرم بی خبر از اینکه مریم - همسرم - نیز بعد از پایان کارش به دنبال بچه ها رفته تا با هم به خانه برگردند ...
تصور غلط
همسرم کارگر ساده ای است. او با تمام توان کار می کند و مثل مرده ای متحرک به خانه بر می گردد. در اولین بارداری ام صاحب دو دختر دوقلو شدم. من درگیر بزرگ کردن بچه های نازم بودم و کمتر به شوهرم می رسیدم . او هم سرگرم کارش بود .جعفر از مدتی قبل گیر می داد و می گفت چرا این قدر شلخته هستی و اصلا به خودت نمی رسی.؟. او فقط نق می زد و در کارهای خانه کمکم نمی کرد . شاید همین ...
دختر گل فروش
وتوافقی از او جدا شدم ،اما بعد ازطلاق عمویم مرا به خانه خودش راه نداد ،چاره ای جز خانه پدری نداشتم به ناچار به امید اینکه شاید درکم کنند به خانه پدرم رفتم ولی این بارآنها مرا دختری فراری خواندند والقاب رکیکی به کار بردند و با تحقیر مرا ازخانه بیرون انداختند. بعد از آن شب به منزل یکی از دوستانم که مجردی زندگی می کرد رفتم روزها مثل او در خیابان ها به رانندگان گل می فروختم و شب ها با او به ...
بهترین عکس های مسابقه عکاسی طبیعت 2016 نشنال جئوگرافیک
. شما جایزه ی بزرگ نشنال جئوگرافیک را به کدام عکس می دهید؟ 1) مرغ مگس خوار – امیلی رایلی (Emily Riley) یک مرغ مگس خوار کم سن و سال به خانه ی من وارد شد. او اندکی هیجان زده بود. بنابراین من آن را در ورودی خانه تنها گذاشتن تا اندکی آرام بگیرد. همین طور که منتظر بودم غذایش خنک شود چند عکس از او گرفتم تا این که سرانجام به خودش آمد. 2) رقص در باران – ولادیسلاو کامنسکی ...
آمده بود دلجویی
می کنند. در جواب خبرنگاران هم اگر نمی توان پاسخ قانع کننده داد، باید حداقل سکوت کرد. می پرسم به عنوان زنی که در جوانی فضای علمی دارد و وارد عالم سیاست شد واکنشش به تغییر و ترمیم کابینه و جالی خالی زنان در بین آن چیست؟ خالقی در حالی که کمی لبخندش کمرک شده می گوید اخیرا شاهد اعتراض های گسترده بسیاری با عنوان نه به کابینه مردانه در فضای مجازی بودم اما خوشبختانه اخیرا متوجه شدم رییس ...
هر شب کنار عکس خسرو می خوابم تا شاید به خوابم بیاید
مرا بوسید و دخترش را در آغوش گرفت. فردای آن روز زنگ زد و گفت در کردستان است. خسرو روز ششم محرم رفت و روز هفتم امام حسین (ع) شهید شد. دوستانش می گفتند با جمعی از رزمندگان سوار خودرو بودند که هدف شلیک آرپی جی دشمن قرار می گیرند و ماشین آتش می گیرد که درآن لحظه خسرو پشت فرمان بوده است. پیکرش در خودرو سوخته بود و هیچ پیکری به ما نشان ندادند. این موضوع سخت در دلم ماند که دوباره ندیدمش. موقع تشییع پیکرش ...